Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۲۹ ارديبهشت
۱۴۰۳

10. ذي‌القعده 1445


18. می 2024






درس عشق و جانبازی
تالیفات استاد - کتاب کرشمه حسن
فهرست مطلب
درس عشق و جانبازی
صفحه 2
صفحه 3
تمامی صفحات

 

 

عشق و جانبازی



یکی دیگر از درس‌هایی که در عرصه‌ی عرفان و اخلاق از مکتب عاشورا می‌توان آموخت، درس عشق و محبّت و جانبازی در راه محبوب است.
آفرینش چیزی جز تجلّی حضرت حق با اسماء و صفات خویش در آیینه‌ی ممکنات نیست و سبب آفرینش، حبّ خداوند به جمال و کمال خویش بوده است. خمیره‌ی تمامی ‌مخلوقات، با محبّت و عشق به خدا سرشته و عجین است. همه‌ی انسان‌ها فطرتاً عاشق و دوستدار حُسن و جمالند و خداوند حُسن و جمال مطلق و بی‌انتهاست. اِنَّ اللهَ جمیلٌ: همانا خدا زیباست؛  لذا هرچه شناخت انسان‌ها از خدا بیشتر باشد، عشق و محبّت آنها به خدا افزون‌تر است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَ الَّذینَ آمَنوا اَشَدُّ حُبّاً للهِ: و کسانی که ایمان آورده‌اند، محبّتشان به خدا شدیدتر است.
در نظام آفرینش، کمال هر موجود در فنا و قربانی شدن آن، در برابر موجود برتر از خویش است. کمال جماد در فانی شدن در گیاه، کمال گیاه در فانی شدن در حیوان و کمال حیوان در قربانی شدن برای انسان است. کمال انسان‌های عادی نیز در فنا و قربانی شدن آنها در راه اولیای خدا و کمال اولیای الهی، در قربانی و فدا شدن در راه خداست و تن دادن انسان به قربانی شدن، ثمره‌ی عشق است.
با توجّه به اینکه دین، مکتب و مدرسه‌ی تعالی و تکامل انسان است و تعالی و تکامل انسان در گرو قربانی شدن اوست و تن به قربانی دادن او نتیجه‌ی محبّت است؛ حقیقت دین چیزی جز محبّت نیست؛ محبّت به خدا و به صنع و فعل الهی، که همان خلایق و وقایع عالمند. امام محمّد باقر علیه‌السّلام فرمودند: هَلِ الدّینُ ِالاَّ الحُبِّ؟ ... اَلدّینُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّینُ: آیا دین چیزی جز محبّت است؟ ...  دین همان محبّت و عشق است و محبّت و عشق همان دین است.



عاشورا صحنه‌ی عمیق‌ترین، شدیدترین و خالصانه‌ترین عشق‌ها و عرصه‌ی پاکبازانه‌ترین فداکاری‌ها در راه محبوب است. کربلا، قربانگاه عظیم‌ترین عاشقان است.
در بازگشت از جنگ صفّین، حضرت علی علیه‌السّلام هنگامی که از سرزمین کربلا عبور می‌کردند، در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، در پاسخ به سؤال اصحابشان فرمودند: ههُنا مَصارِعُ عُشّاقٍ، لا یَسبِقُهُم مَن کانَ قَبلَهُم وَ لا یَلحَقُهُم مَن کانَ بَعدَهُم: اینجا قتلگاه و قربانگاه عاشقانی است که نه کسانی که پیش از آنها بوده‌اند از آنها سبقت گرفته‌اند و نه کسانی که در آینده خواهند آمد، به گرد پای آنها خواهند رسید. 
حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام  جلوه‌ی تامّ عشق به حضرت حق و ذبح عظیم و قربانی بزرگ عاشورایند و اصحاب دلباخته‌ی آن حضرت، عاشقان تمام عیار ولیّ الله اعظم و فدائیان پاکباز حجّت خدایند.
ظهور عشق و آمادگی اصحاب برای جانبازی در راه  اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام  در شب عاشورا به اوج خود می‌رسد. هنگامی ‌که امام علیه‌السّلام بیعت را از یاران خود برداشتند و به آنها توصیه کردند که بازگردند و حتّی برای اینکه بازگشت آنها را موجّه کنند، توصیه فرمودند: هر یک از شما دست یکی از اعضای خانواده‌‌ی مرا بگیرید و برگردید تا توجیهی برای بازگشت از کربلا داشته باشید؛ چرا که دشمن فقط با من کار دارد؛  اصحاب پاسخهایی به امام علیه‌السّلام دادند که حاکی از اوج عشق و فداکاری آنهاست.
عبّاس بن علی و برادرانش علیهم‌السّلام برخاستند و عرضه داشتند: لِمَ نَفعَلُ ذلِکَ لِنَبقیَ بَعدَکَ، لا اَرانَا اللهُ ذلِکَ اَبداً: چرا بازگردیم؟ برای اینکه بعد از تو زنده بمانیم؟ خدا زنده بودن پس از تو را به ما ننمایاند.
زمانی که امام حسین علیه‌السّلام به فرزندان مسلم بن عقیل توصیه‌ی بازگشت فرمودند؛ آنها عرضه داشتند: سبحان الله! مردم چه خواهند گفت؟ ما به مردم بگوییم آقا و سرور و بهترین پیشوای خود را رها کردیم و یک تیر به سود او پرتاب نکردیم و نیزه‌ای به سود او به کار نینداختیم و شمشیری در راه او نزدیم و خبر نداریم چه بر سر او آمد. به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد. جان و اموال و خاندان خود را در راه تو فدا خواهیم کرد و آن‌قدر در راه تو مبارزه خواهیم کرد تا شهید شویم. خداوند زنده بودن پس از تو را به هیچ‌وجه به ما ننمایاند.



مسلم بن عوسجه عرضه داشت: ما برویم تا بعد از تو زنده بمانیم؟ در رابطه با ادای حقّ تو نزد خدا چه عذری خواهیم داشت؟ به خدا سوگند تا نیزه‌ای در دست داشته باشم و شمشیری در اختیار داشته باشم، شمشیرم را به سوی دشمن تو روانه خواهم کرد، نیزه‌ها را به سوی دشمنان تو هدف خواهم گرفت و تا زمانی که سلاح در دستم باشد، با شمشیر خود مبارزه خواهم کرد و زمانی که سلاح نداشته باشم، به خدا سوگند با سنگ به دشمنانت حمله خواهم کرد.
سعید بن عبدالله حنفی عرض کرد:  یا اباعبدالله! به خدا سوگند تو را رها نخواهیم کرد. به خدا سوگند، اگر می‌دانستم که در راه تو کشته می‌شوم، دوباره زنده می‌شوم، آن‌گاه پیکر زنده‌ام را به آتش می‌کشند و دوباره زنده می‌شوم و خاکسترم را بر باد می‌دهند و این کار تا هفتاد بار تکرار می‌شود، باز هم دست از تو بر نمی‌داشتم.
زهیر بن قین عرضه داشت: به خدا سوگند آرزو داشتم می‌شد در راه تو کشته شوم، دوباره زنده شوم، باز کشته شوم و این واقعه تا هزار بار تکرار شود تا از این طریق بتوانم کشته شدن و شهادت را از تو دور نمایم.
اینگونه یاران اباعبدالله علیه‌السّلام هر یک به زبانی و به صورتی محبّت و عشق خود را به حضرت ابراز نمودند.
عابس یکی از یاران اباعبدالله علیه‌السّلام، پیرمردی است که زمانی که به میدان رفت و دشمن جرأت نکرد در میدان رویارویی با او حاضر شود، زره را از تن بیرون آورد و وارد میدان جنگ شد. نقل شده است به او گفتند: أَ جَنَنتَ؟ آیا دیوانه شده‌ای؟ گفت: جَنَّنی حُبُّ الحُسَینِ (علیه‌السّلام): این عشق حسین علیه‌السّلام است که مرا  اینگونه دیوانه و شیفته کرده است.
در حدیث آمده است: اِنَّ لِلحُسَینِ علیه‌السّلام مَحَبَّةٌ مَکنونَةٌ فی قُلوبِ اَولِیائِهِ: عشق اباعبدالله علیه‌السّلام گوهری پنهان در دل‌های دوستانش است.
این عشق که در قالب اشک و عزاداری و سوگواری برای آن حضرت ظاهر می‌شود، انگیزه‌ای برای پیمودن راه آن بزرگوار یعنی پیمودن راه عشق و عبودیّت حضرت حق تا آخرین قطره‌ی خون و تا آخرین نفس می‌باشد.

بازگشت به فهرست کتاب کرشمه حسن