Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


جمعه ۱۲ بهمن
۱۴۰۳

1. شعبان 1446


31. ژانویه 2025






ماه رجب، ماه پاک شدن چاپ نامه الکترونیک

گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۷

ماه رجب به برکت توجّهات علوی، ماه پاک شدن مؤمن از شائبه‌های غیر خدایی و نیز ماه توبه و استغفار است. تأکید ویژه‌ای بر ذکر استغفار با عبارات مختلف در این ماه شده است؛ همینطور استغفارهایی که به تَبع و در تکمیل یک عمل مستحب نقل شده است؛ مثل نماز فوق‌العادۀ روزهای جمعۀ ماه رجب بین نماز ظهر و عصر. امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام در این ماه، وجود دوستان خود را از هرچه غیرالهی است، پاک می‌کند. در جریان زندگی احتمال ابتلای انسان به معصیت یا ذَنب و یا غفلت وجود دارد. معصیت یعنی عصیان و سرکشی کردن. لذا به هر گناهی، معصیت گفته نمی‌شود. اگر عزم عصیان، سرکشی و فرمان خدا را زیر پا گذاشتن و گردن‌کشی در برابر امر الهی باشد، معصیت و عصیان است. امّا گاهی اوقات زور انسان به خواسته‌های نفسانی و وسوسه‌های شیطانی نمی‌رسد و از نفس و شیطان زمین می‌خورد و خلافی از او صادر می‌شود؛ امّا این معصیت نیست؛ گناه، ذَنب یا اِثم است. دوست اهل‌بیت علیهم‌السّلام اهل معصیت نیست؛ اما ممکن است از او گناه سر بزند. گاهی انسان دچار غفلت می‌شود و خدا و حقایق عالم بالا را فراموش می‌کند، به تلاش‌های خود یا کمک‌های دیگران امید می‌بندد و فراموش می‌کند همه‌کارۀ این عالم خداست‌. ماه رجب، ماه پاک شدن از گناه، غفلت و بالاتر از این‌ها، ماه پاک شدن از توجّه به غیرخداست و تمام این‌ تفضّلات به عنایت امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام است. در ماه رجب با استمداد از ولایت علوی می‌توان کعبۀ دل را از تمام بت‌ها خالی، پاک و تطهیر کرد

 
نکاتی دیگر از آیات ۹ تا ۲۶ سورۀ کهف - بخش دوم چاپ نامه الکترونیک

گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۱۰/۰۴

هدایت ثانوی، باطنی و قلبی بالاتر از هدایت اوّلیه است، انکار حق و مقابله با آن باعث محرومیت و بسته شدن راه رسیدن به مراتب بالاتر هدایت می‌شود. کسی که به ولایت خدا تمکین کند و راه عبودیّت او را پذیرا شود، خدا ولایتش را به دست گرفته و کارگردان زندگی او می‌شود. همراهی با اولیای خدا اگر قلبی و باطنی باشد، می‌توان بهره برد، رشد کرد و به همه‌جا رسید. مِراء و جدل وقتی قابل قبول است که ظاهری باشد؛ یعنی یک محاجّۀ کاملاً شفاف و با ادلۀ قوی در جمع؛ تا دیگران قضاوت کنند و ببینند که طرف مقابل تن به حقیقت نمی‌دهد و لجاجت می‌کند. گفتن لفظی اِن‌شاءالله، ادب بندگی است؛ امّا باید توجّه قلبی داشت. انسان‌های اهل معرفت یک لحظه از این حقیقت که همه چیز دست خداست، غافل نمی‌شوند و توجّه به اِن‌شاءالله در باطن آن‌ها دائمی است. بدترین فراموشی، فراموش کردن خداست؛ در واقع انسان حقیقت و خویشتن خود را فراموش می‌کند. جایی باید خدا را یاد و ذکر کرد که انسان ماسِِوی‌الله را فراموش کند، بخشی از ذهنش مشغول مخلوق و بخشی مشغول خالق نباشد، کلّ مخلوق را فراموش کند. در داستان اصحاب کهف دو پیام جدّی وجود دارد: انسان می‌تواند بیش از سیصد سال زنده بماند و این به حل کردن بحث طول عمر در رابطه با امام زمان علیه‎السّلام کمک می‌کند. زنده ماندن انسان وابسته به آب و غذا نیست. می‌توان سیصد سال بدون خوردن غذا و نوشیدن آب زنده ماند.

 
نکاتی دیگر از آیات ۹ تا ۲۶ سورۀ کهف - بخش اول چاپ نامه الکترونیک

گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۱۰/۰۴

هدایت ثانوی، باطنی و قلبی بالاتر از هدایت اوّلیه است، انکار حق و مقابله با آن باعث محرومیت و بسته شدن راه رسیدن به مراتب بالاتر هدایت می‌شود. کسی که به ولایت خدا تمکین کند و راه عبودیّت او را پذیرا شود، خدا ولایتش را به دست گرفته و کارگردان زندگی او می‌شود. همراهی با اولیای خدا اگر قلبی و باطنی باشد، می‌توان بهره برد، رشد کرد و به همه‌جا رسید. مِراء و جدل وقتی قابل قبول است که ظاهری باشد؛ یعنی یک محاجّۀ کاملاً شفاف و با ادلۀ قوی در جمع؛ تا دیگران قضاوت کنند و ببینند که طرف مقابل تن به حقیقت نمی‌دهد و لجاجت می‌کند. گفتن لفظی اِن‌شاءالله، ادب بندگی است؛ امّا باید توجّه قلبی داشت. انسان‌های اهل معرفت یک لحظه از این حقیقت که همه چیز دست خداست، غافل نمی‌شوند و توجّه به اِن‌شاءالله در باطن آن‌ها دائمی است. بدترین فراموشی، فراموش کردن خداست؛ در واقع انسان حقیقت و خویشتن خود را فراموش می‌کند. جایی باید خدا را یاد و ذکر کرد که انسان ماسِِوی‌الله را فراموش کند، بخشی از ذهنش مشغول مخلوق و بخشی مشغول خالق نباشد، کلّ مخلوق را فراموش کند. در داستان اصحاب کهف دو پیام جدّی وجود دارد: انسان می‌تواند بیش از سیصد سال زنده بماند و این به حل کردن بحث طول عمر در رابطه با امام زمان علیه‎السّلام کمک می‌کند. زنده ماندن انسان وابسته به آب و غذا نیست. می‌توان سیصد سال بدون خوردن غذا و نوشیدن آب زنده ماند.

 
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، سرچشمۀ همۀ کمالات خلقت چاپ نامه الکترونیک

گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۱۰/۰۳

پیامبراکرم صلّی‌الله‌ علیه‌ وآله وسلّم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را اُمِّ‌اَبیها خواندند‌. اُم یعنی سرچشمه و مبدأ. گل سرسبد گلزار خلقت، وجود مقدّس پیامبر خاتم صلّی‌الله‌ علیه‌ وآله وسلّم است و اُمِّ رسول‌الله یعنی صدیقۀ طاهره صلوات‌الله‌علیها، اُمِّ همۀ کمالات خلقت هستند. همۀ کمالات، نورها و فضیلت‌ها از وجود صدیقۀ طاهره سلام‌الله‌علیها نشأت گرفته است. خجستگی این ایّام نشأت‌یافته از مقامات فاطمی است. وقتی معرفت ما به ایشان افزون شود، این شادمانی و خجستگی بیشتر خواهد شد. میزان خوشحالی از میلاد و منتقل شدن این نور مقدّس از عالم بالا به عالم ما خاکیان، تابعی از میزان شناخت و معرفت به حقّ ایشان است؛ گرچه همۀ خلق دستشان از معرفت او بریده و کوتاه است. امیدواریم خدای متعال در حدّ همین ظرف کوچک وجودی ما از انوار فاطمی چنان بگنجاند که ظرف را بزرگ کند؛ چون ظرف روح برخلاف ظرف‌های دیگر که محدود‌کنندۀ مظروف هستند، با بزرگ شدن مظروف بزرگ می‌شود. لذا هر مرتبه از انوار، حقایق و کمالات فاطمی که در روح انسان تجلّی کند، مبدأ وسعت یافتن روح می‌شود.

 
مروری دیگر بر آیات ۹ تا ۲۶ سورۀ کهف - بخش دوم چاپ نامه الکترونیک

گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۲۷

اگر کسی راه بیفتد و وارد کهف ولایت شود، خدا سرپرستی او را عهده‌دار می‌شود و هرآنچه برای رشد، سلامتی، تعالی، تقرّب و بقای او لازم است، فراهم می‌کند. سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد حتی حیوانات و جمادات در مجاورت اولیای خدا نصیب می‌برند. شاهد آن، ستون حنّانه در مسجدالنّبی است. اگر کسی موحّد واقعی باشد و جز خدا از کسی نترسد، خدا در قلب دشمنان او ترس می‌اندازد. اصحاب کهف را خدا یک‌جا خرید. یک‌دل شدن، یگانه بودن، باهم و برای خدا راه افتادن باعث می‌شود خدا همه را یک‌جا بخرد. خدا خریداری است که انسان‌ها را دَرهم می‌خرد؛ به‌شرطی که دَرهم و یک‌دل بشوند. سالک الی‌الله باید به لقمه‌ای که می‌خورد، خیلی دقّت کند‌. اعمال جَوانِحی (افکار، خلقیات و روحیات) و اعمال جَوارِحی (اقدامات و سخنان) همگی از رزق و لقمه‌ای که خورده می‌شود، ریشه می‌گیرند. تقیّه و ظاهر غیرایمانی داشتن در تمام عمر درست نیست. آشکار کردن ماجرای اصحاب کهف برای برطرف کردن تردیدها نسبت به قیامت و معاد است. باور به قیامت بیش از باور به توحید برای عموم مردم در جهت اِصلاح و صَلاح نافع است. با کسانی که اهل پذیرش حقیقت نیستند و قصد لجاجت دارند، باید مِراء ظاهری کرد؛ یعنی در مقابل جمع مناظره کرد تا جمع بفهمد که این‌ها در مناظره شکست خورده‌اند. می‌توان عزم انجام کاری را کرد، اما اذن انجام آن کار را باید خدا تکویناً بدهد تا عزم به عمل تبدیل شود. لذا باید با گفتن ان‌شاءالله، انجام هر عملی را به مشیّت الهی منوط کرد...

 
مروری دیگر بر آیات ۹ تا ۲۶ سورۀ کهف - بخش اوّل چاپ نامه الکترونیک

گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۲۷

تأویل و معنای باطنی کهف، ولایت است. کسی که به قصد رسیدن به حقیقت توحید راه می‌افتد و از جنبه‌های ظاهری این عالم عبور می‌کند و از خدا برای رشد مدد می‌طلبد، باید به ولایت پناه بیاورد. از پناهگاه ولایت است که می‌توان به مقصد و هدف توحیدی نائل شد. بینایی مال قلب، روح و جان است. چشم ابزار است. اولیای خدا چشمشان به خواب می‌رود، امّا روحشان بیدار و بیناست. ایمان و هدایت دارای مراتبی است. عطای حق دریغ و محدودیتی ندارد، هرقدر ظرف وجودی انسان بزرگتر شود، بهره و نصیب او بیشتر می‌شود. هدایت ابتدایی برای همۀ خلق است. گروهی که هدایت ابتدایی را پذیرا شدند و حقّ ایمان و هدایت را ادا کردند، هدایت متعالی و خاص را به‌عنوان پاداش از خدا دریافت می‌کنند. کسی که برای خدا قیام کند، خدا به او قوّت قلب می‌دهد و او را مدد می‌کند. غیرخدا را کاره‌ای ندانستن، یکتاپرست، یکّه‌بین و یکّه‌شناس بودن، نگاه بزرگی است.

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۲۶ چاپ نامه الکترونیک

وصفی از وادی عشق

سخن گفتن از وادی محبّت و عشق و به ظواهر عشق پرداختن، غیر از خودِ عاشقی است. مؤمنان برجسته در داوری جامعه، عاقل نیستند و رفتارهای آنها از نظم عقلایی زندگی این جهانی خارج است. یَقُولُونَ اِنَّهُم خُولِطُوا. آنچه سبب کنار گذاشتن محاسبات ظاهری و دنیوی شده و باعث اندیشه، عمل و سخن در فضای دیگری می‌شود، شناخت و راه پیدا کردن به حقیقتی عظیم است. انسان دل به کسی می‌بازد که حسن و جمالی در او ببیند. اگر با حسن صفاتی یا حسن افعالی خدا آشنا شویم نمی‌توانیم دل نبازیم. کنار گذاشتن عقل ظاهری و حسابگر از روی تصنّع، اشتباه است؛ در فضا و شهر عقل باید عاقلانه زندگی کرد، شهر عشق، شهر و افق دیگری است. نمی‌توان عاقل بود ولی عاشقانه رفتار کرد. راه عاشقی این است که دیداری با معشوق حاصل شود یا حداقل بویی از حُسن و جمال او استشمام شود. از خدا بخواهیم جلوه‌ای از حسن و جمال خود را به ما نشان دهد تا راه عاشقی بر ما گشوده شود‌. کسی که عاشق شود، از نظم زندگی عقلایی و منطقی و قیودات ظاهری، حتّی قیودات زندگی مقدس‌مآبانه فارغ و به فضای دیگری وارد می‌شود و به اقتضای آن فضا رفتار خواهد کرد. اوّلِ راه دوست داشتن این است که در شعاع دوست داشتن خود و به‌خاطر نفع و بهره‌ای که از محبوب می‌برد، او را هم دوست بدارد‌. در حقیقت خودش را دوست دارد و او وسیله است. امّا دوست داشتن واقعی فرا رفتن از خود را ایجاب می‌کند. کمال دوستی آن است که محبوب هرآنچه از تندی و عتاب هم بکند، او را دوست داشته باشد. اگر حواسمان جمع باشد، خدا و جلوه‌های حسن او را می‌بینیم، عاشق می‌شویم و دل می‌بازیم.

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۲۰ چاپ نامه الکترونیک

تأمّلی در آیات ۲۱ تا ۲۷ سورۀ کهف

وعدۀ خدا حقّ است. ماجرای اصحاب کهف شاهدی بر حق بودن وعدۀ قیامت، معاد و رجعت است. رجعت دوم اصحاب کهف در زمان ظهور امام عصر ارواحنافداه واقع خواهد شد. نفی نکردن ساخت مسجد در محل کهف، مؤیّد آن است که برخلاف نظر وهابیون می‌توان در کنار قبور اولیای خدا عبادتگاه بنا کرد. از مراء و جدلِ بی‌مبنا باید پرهیز کرد. از هر کسی نمی‌توان سؤال کرد، باید از اهل ذکر سؤال کرد. برای خودنمایی یا بی‌آبرو کردن کسی هم نباید از او سؤال کرد. وقوع فعل در خارج، به‌جز عزمِ انجام‌دهندۀ فعل به مشیّت الهی هم نیاز دارد. وقتی می‌خواهیم بگوییم در آینده کاری می‌کنیم، حتماً با گفتن ان‌شاءالله آن را به مشیّت الهی منوط کنیم. گفتن ان‌شاءالله یک ادب است؛ با گفتن ان‌شاءالله، در ظاهر به این ادب مؤدّب شویم و در باطن هم باورمند باشیم. هدایت مراتب مختلف دارد. سالک نباید متوقّف به هیچ مرتبه‌ای از کمالات باشد. اگر دل به هدایتگری خدا ببندد، تا بی‌نهایت می‌تواند رشد کند. دل‌بریدن از دنیا و قطع همنشینی با دنیاپرستان و پناه آوردن به کهفِ ولایت، انسان را مستعدِّ راه پیدا کردن به امام زمان علیه‌السّلام و قرار گرفتن در شمار یاران ایشان می‌کند. همۀ مخلوقات تحت ولایت عامّۀ خدا قرار دارند؛ امّا ولایت خاصّه مخصوص صالحان است و خدا امور آنها را مدیریت می‌کند. سخن خدا عین حقیقت است؛ نه گذر زمان، نه حالت جوامع و فرهنگ‌ها و نه هیچ احدی نمی‌تواند آن را تبدیل کند. غیر از خدا هیچ جا و هیچ احدی نیست که بتوان به آن پناه آورد، تکیه کرد و به امنیّت نائل شد.

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۲۰ چاپ نامه الکترونیک

مروری بر سورۀ کهف تا آیۀ ۲۰

قصّه‌های قرآن کریم شرح واقعیات است؛ خیال‌پردازی داستان‌سرایانه نیست. اصحاب کهف از مقامات دربار دقیانوس بودند که از راه فطرت به حقیقت توحید پی برده و جوانمردانه به میدان آمدند. باطن کهف ولایت است. کهف هر سالک درون خود اوست. دعا عامل اثربخشی تلاش‌های انسان است؛ جایگزین تلاش نیست. باید ابتدا راه افتاد، از زندگی دنیاپرستانه جدا شد و بعد برای رسیدن به مقامات معنوی و قرب الهی دعا کرد. هدایت دارای مراتب مختلف است. اگر کسی ایمان صادقانه بیاورد و در راه ایمانش به‌پا خیزد، خدا بر میزان ایمانش می‌افزاید و مراتب هدایت او را فزونی می‌بخشد. خدا به کسانی که برای او قیام کنند، قوّت قلب می‌دهد. قلب‌های اهل توحید مثل ظروف مرتبطه به‌هم مرتبط و موجودی‌هایشان یکی می‌شود. با عزلت گزیدن از دنیا و دنیاپرستان، شرک و مشرکان و پناه گرفتن در کهف ولایت، خداوند با گستراندن رحمت خود، راه سلوک را آسان و امور سالک را تمشیت می‌کند. راه یافتن به هدایت، هنر سالک نیست. سالک آمادگی خود را با گام نهادن در مسیر سلوک اعلام می‌کند، اما خداست که هدایت می‌کند. نفس انسان اگر به یک ولیّ خدا سر بسپارد، مثل سگ اصحاب کهف رام شده و به یک مدافع در برابر منحرفین و مخالفین توحید تبدیل می‌شود. باید تقوای علمی داشت؛ نباید بدون رسیدن به یقین، حرفی را مطرح نمود که در محضر الهی نمی‌توان اثبات کرد. سالک باید در طعام و لقمه‌ای که می‌خورد نهایت دقّت را داشته باشد. سالک نباید سلوک خود را برملا کند، از وادی توحید گفتن، مزاحمت مخالفان را در پی دارد.

 
گزیده ای از سخنان استاد مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۱۳ چاپ نامه الکترونیک

تأمّلی در آیات ۱۶ تا ۲۰ سورۀ کهف

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا ﴿۱۶﴾ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِدًا ﴿۱۷﴾ وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿۱۸﴾ وَکَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءَلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾ إِنَّهُمْ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۲۰﴾ سالک در آغاز راه باید از دنیا و دنیاپرستان دل ببرد و عزلت گزیند. گاهی عزلت و خلوت‌های ظاهری هم لازم است، اما نه اینکه رهبانیّت پیشه کند. خداوند رحمتش را بر کسانی که دل از دنیا بریده و در خلوتگاه اُنس با خدا و در پرتو ولایت پناه گرفته‌اند، می‌گستراند و مسیر سلوک آنها را هموار می‌کند. خورشید هدایت را خدا می‌گرداند. سالک وقتی به پناهگاه ولایت رفت و در آن مأوا گرفت، خدای متعال امورش را اداره می‌کند. خدا ولایت صالحان را عهده‌دار می‌شود. کسی که خدا را هادی خود بداند و خدا هدایت او را عهده‌دار شود، راه‌یافته و به مقصد رسیده است. خلق، ظاهر سالک الی‌الله را زنده می‌بینند، اما در واقع او به موت رسیده است و خداست که با وجود او کار می‌کند، زبانش لسان‌الله است، دستش یدالله است و ... وقتی انسان دل به خدا بسپارد و راه اولیای خدا را در پیش بگیرد، سگ نَفسِ او نیز مثل سگ اصحاب کهف به دنبال او راه می‌افتد. وقتی در قیامت از اهل محشر می‌پرسند: چقدر در دنیا درنگ کردید؟ می‌گویند یک روز یا بخشی از یک روز. مردم در دنیا خوابند، وقتی به موت برسند، بیدار می‎شوند. می‌توان با سلوک، در دنیا و قبل از فوت به موت اختیاری رسید و فهمید که تمام عمر طی‌شده در دنیا اندازۀ یک چشم برهم زدن بوده است. سالک وقتی راه سلوک را شروع می‌کند نباید راهش را علنی کند؛ یا او را پشیمان می‌کنند یا برای او مزاحمت ایجاد می‌کنند. بحث کتمان سر و تقیّه بسیار مهم است. اصل در سیر و سلوک، مخفی راه رفتن است؛ مگر آنکه خداوند امر به علنی کردن بکند.

 
<< ابتدا < قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 بعدی > انتها >>

صفحه 1 از 25