Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۱۵ ارديبهشت
۱۴۰۳

25. شوال 1445


4. می 2024






۴- دستور و اقدام
تالیفات استاد - کتاب مدیریت اسلامی

دستور و اقدام

پس از مرحلة تصمیم‌گیری، مدیر یا تصمیمش را در قالب یک دستور به دیگران ابلاغ و خواستار اجرای آن می‌گردد و یا شخصاً به اجرای تصمیمش اقدام می‌کند. در این زمینه نیز نکاتی وجود دارد که مدیر اسلامی باید به آنها توجّه نماید. نکات مزبور ذیلاً بیان می‌گردد.

 

حرکت طبق نظر مافوق

همان‌گونه که قبلاً بدان اشاره شد، فرد در هر رده‌ای از مدیریّت که باشد بالاتر از او نیز مدیر یا مدیرانی وجود دارند که او از سوی آنها بدین سِمَت منصوب شده و از جانب آنها مأموریّت یافته است. بنابراین مدیر موظّف است دستورات و اقدامات خود را در کادر نظرات رده‌های بالاتر از خود تنظیم نماید و به هیچ‌وجه مجاز نیست خودسرانه و بر اساس نظرات شخصی خویش و بی‌توجّه و بدون اتّکاء به دستورات و نظرات رده‌های مافوق، دستوری صادر نماید و اقدامی کند؛ زیرا در غیر این صورت انسجام و یکپارچگی و هماهنگی و همسویی در کار از بین می‌رود. از آنجا که ممکن است مدیر مسائلی را که در رده‌های بالاتر قابل آگاهی یافتن است نداند، تصمیماتی که بدون هماهنگی با رده‌های بالاتر اخذ می‌شود معمولاً نادرست از کار در می‌آیند و چون حوزة مدیریّت او جزیی از یک مجموعة بزرگتر است و مأموریّتی که بر عهدة سازمان تحت کنترل آن مدیر است جزیی از یک مأموریّت کلّی‌تر است؛ خودسرانه عمل کردن مدیر نه تنها باعث می‌شود سازمان او به خطا دچار شود، بلکه سبب می‌شود در مأموریّت سازمان بزرگتر نیز اختلال بوجود آید. در نتیجه همان‌گونه که مدیر انتظار دارد افراد تحت مدیریّتش به دقّت دستورات او را انجام دهند و طبق نظر وی عمل نمایند، خود نیز باید به دستورات مافوقش توجّه کند و براساس نظرات آنها سازمان را به پیش برد.

امیرالمؤمنین علیه السّلام در این زمینه به فرماندار آذربایجان می‌فرمایند:

لَیْسَ لَکَ أنْ تَفْتاتَ فی رَعِیَّةٍ وَ لاٰ تُخاطِرَ إلاّٰ بِوَثیقَةٍ.

برای تو جایز نیست که خودسرانه در بین مردم عمل کنی و بدون دستور ما دست به اقدامات مهم بزنی.[۱]

 

دستور سنجیده

یکی از خطاهایی که در امر مدیریّت سبب می‌شود کار به انحراف و خطا کشیده شود و نیز دستورها ارزش و حرمت خود را از دست دهند، عدم بررسی کافی و دستیابی به یک نتیجة قاطع و یقینی قبل از صدور دستور است؛ زیرا در فضای ابهام و تاریکی و بر اساس حدس و گمان تصمیم گرفتن و بی‌اینکه فرد به آنچه ابراز می‌دارد یقین داشته باشد دستور دادن، از یک سو ممکن است موجب صدور دستورات نادرستی شده و سازمان در اثر عمل به آن دچار مشکل و نابسامانی شود، تا جایی که شاید بتوان گفت زیانهایی که دستورات نسنجیده ببار می‌آورند بمراتب بیشتر از زیانهای ناشی از عدم تصمیم‌گیری است، از سوی دیگر خلاف از کار درآمدن دستورهای مدیر تدریجاً ایمان و اعتقاد افراد را به نظرات و دستورات وی از بین می‌برد و سبب می‌شود مبانی انضباط و اطاعت از دستور در محیط سازمان سست شود. بنابراین مدیر اسلامی باید به جای پافشاری در اجرای دستورات نسنجیده‌اش، در تصمیم‌گیری تأمّل نماید و تا زمانی که مسأله کاملاً برای او روشن نیست نسبت به صدور دستور اقدام نکند.

حضرت امیر علیه السّلام در این زمینه به مالک می‌فرمایند:

وَ إیّاکَ ... أوِ للَّجاجَةَ فیها إذا تَنَکَّرَتْ.

از پافشاری در امری که برای تو مبهم است بپرهیز.۲

 

دستور و اقدام بموقع

همان‌گونه که دستورهای نسنجیده، سازمان را دچار خسارت می‌نماید، از دست دادن زمان در شرایطی که مدیر به تصمیم مشخّصی رسیده و برایش روشن است که چه دستوری را باید صادر نماید نیز زیانهای جبران‌ناپذیری را متوجّه سازمان می‌سازد. تردید و دودلی یکی از بدترین خصوصیّات یک مدیر است؛ زیرا عامل زمان از مهمترین عواملی است که می‌تواند سرنوشت پیروزی یا شکست یک فرد یا مجموعه را تعیین نماید. در جهان امروز که بر روی هزارم ثانیه‌ها نیز محاسبه می‌شود به هیچ‌وجه پذیرفته نیست که مدیر با این دست و آن دست کردن، زمانهای بسیاری را تلف کند. به تعبیر دیگر شاید بتوان گفت گرانبهاترین سرمایه‌ای که مدیر در اختیار دارد، زمان است و بزرگترین خسارتی که ممکن است یک مدیر متوجّه سازمان سازد، اتلاف آن می‌باشد. البتّه باید دانست که اهمّیّت دادن به زمان بمعنای آن نیست که مدیر در کارها شتاب بیش از حد داشته باشد و بخواهد با فشار آوردن به سازمان، کارها را سریعتر از حدّ منطقی آن انجام دهد؛ زیرا این کار علاوه بر فرسوده کردن سرمایه‌های انسانی و غیر انسانی، موجب نارس بودن و نپختگی حاصل کار می‌شود و بنابراین علی‌رغم صرف سرمایة بیشتر، بازده با کیفیّت پائین‌تر بدست می‌آید. باید توجّه داشت که هر کاری سرعت خاصّی را ایجاب می‌کند که کندتر از آن کار کردن موجب از دست دادن زمان و سریعتر از آن انجام دادن موجب فرسودگی سازمان و ناپختگی حاصل کار می‌شود. بنابراین مدیر اسلامی باید با شناخت دقیق این حد، آن را ملاک کار سازمان قرار دهد و مراعات آن را از افراد انتظار داشته باشد.

علی علیه السّلام در این مورد به مالک می‌نویسند:

وَ إیّاکَ وَ لْعَجَلَةَ بِالأُمُورِ قَبْلَ أوانِها أوِ لتَّسَقُّطَ فیها عِنْدَ إمْکانِها ... فَضَعْ کُلَّ أمْرٍ مَوْضِعَهُ وَ أوْقِعْ کُلَّ أمْرٍ مَوْقِعَهُ.

از شتابزدگی در کارها پیش از آنکه زمانش برسد و از تلف کردن وقت در زمان مناسب آن بپرهیز ... پس هر امری را در جای مناسب و زمان مناسبش قرار ده.[۲]

 

قاطعّیت در دستور و اجراء

هنگامی که هم محتوای کاری سنجیده شد و هم زمان و سرعت مناسب آن شناخته شد، جایی برای تردید و ضعف در صدور دستور و اجرای آن وجود نخواهد داشت. بنابراین مدیر اسلامی در این مرحله باید قاطعانه دستور دهد و اجرای آن را پیگیری نماید و به هیچ‌وجه نه خود سستی کند و نه سستی نمودن را از کسی بپذیرد. بی‌توجّهی به این امر سبب می‌شود از یک سو سازمان نتواند مأموریّت خود را نحو شایسته انجام دهد و از سوی دیگر پایه‌های نظم و انضباط در سازمان سست شود و روح لاقیدی و بی‌توجّهی در سطح سازمان شیوع یابد. در چنین شرایطی است که دیگر سازمان و مدیریّتی برجا نخواهد ماند.

حضرت امیر علیه السّلام در این زمینه به مالک می‌فرمایند:

إیّاکَ ... أوِ لْوَهْنَ عَنْهٰا إذَا سْتَوْضَحَتْ.

بر حذر باش از اینکه در زمینه‌های روشن، در کار سستی نمایی.[۳]

همچنین امیرالمؤمنین علیه السّلام هنگامی که مالک اشتر را به فرماندهی تعیین می‌فرمایند در معرّفی وی به افراد تحت فرماندهیش می‌نگارند:

... مِمَّنْ لاٰ یَخافُ وَهْنُهُ وَ لاٰ سَقْطَتُهُ وَ لاٰ بَطْؤُهُ عَمَّا لإسْراعُ إلَیْهِ أحْزَمُ وَ لاٰ إسْراعُهُ إلیٰ مَا لْبَطْءُ عَنْهُ أمْثَلُ.

پس هرآینه او از کسانی است که نه از ناتوانی و سستی وی جای بیم است و نه از لغزشش. نه در کاری که شتاب در آن به دوراندیشی نزدیکتر باشد درنگ می‌کند و نه در کاری که درنگ در آن اولیٰ است شتاب می‌ورزد.۲

بر این اساس مدیر اسلامی کسی است که قدرت و قاطعیّت و دقّت و سنجیدگی و زمان‌شناسی و با شتاب منطقی حرکت کردن را یکجا در خود جمع کرده است.



[۱]- نهج ‌البلاغه، نامة ۵/                         ۲- نهج ‌البلاغه، نامة ۵۳/

[۲]- نهج ‌البلاغه، نامة ۵۳/

[۳]- نهج ‌البلاغه، نامة ۵۳/                       ۲- نهج ‌البلاغه، نامة ۱۳/