Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






ساده زیستن و عدم رفاه‌طلبی
تالیفات استاد - کتاب مدیریت اسلامی

یکی از خصائلی که مدیر بیش از دیگران باید بدان توجّه داشته باشد و به تعبیری در آن مورد برخی از آنچه که بر دیگران حلال است را بر خود تحریم نماید، زندگی مرفّه و اشرافی است؛ زیرا فردی که عهده‌دار مدیریّت جمعی می‌گردد مورد توجّه و دقّت دیگران است و تن دادن چنین شخصی به رفاه، از یک سو افراد تهیدست و محرومی را که در زیر دست او قرار دارند از وی جدا می‌سازد و سبب می‌شود که او نیز از آنها بیگانه شود و دردهایشان را نتواند درک کند، از سوی دیگر راحت‌طلبی و زندگی در ناز و نعمت نیروی مقاومت و ایستادگی فرد در برابر شدائد و دشواریها را زائل می‌گرداند و در نتیجه دیگر مدیر قادر نخواهد بود مصمّم و استوار در برابر مشکلات کار بایستد و با قدرت بر آنها چیره شود. بنابراین مدیر اسلامی باید به نحوی زندگی کند که ساده‌ترین و محرومترین افراد تحت مدیریّتش با مشاهدة او رنجهای ناشی از محرومیّت خود را فراموش کنند و احساس نمایند که تنها نیستند و همدردی دارند. در این صورت است که دیگر آنان فقر و محرومیّت را بهانه‌ای برای وظیفه‌نشناسی و سستی قرار نخواهند داد.

امیرالمؤمنین علیه السّلام در نامه‌ای خطاب به عثمان بن حنیف کارگزار خود در بصره می‌نویسند:

ألاٰ وَ إنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إماماً یَقْتَدی بِهِ وَ یَسْتَضیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ ألاٰ وَ إنَّ إمامَکُمْ قَدْ ٱکْتَفیٰ مِنْ دُنْیا بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طَعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ ألاٰ وَ إنَّکُمْ لاٰ تَقْدِرُونَ عَلی ذٰلِکَ وَ لٰکِنْ أعینُونی بِوَرَعٍ وَ ٱجْتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سِدادٍ. فَوَ للهِ ما کَنَزْتُ مِنْ دُنْیاکُمْ تِبْراً وَ لا ٱدَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْراً وَ لا أعْدَدْتُ لِبٰالی ثَوْبی طِمْراً وَ لاٰ حُزْتُ مِنْ أرْضِها شِبْراً وَ لاٰ أخَذْتُ مِنْهُ إلاّٰ کَقُوتِ أتانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِی فی عَیْنی اَوْهیٰ وَ أهْوَنُ مِنْ عَفْصَةِ مَقِرَةٍ...

وَلَوْ شِئْتُ لاَهْتَدَیْتُ ٱلطَّریقَ اِلیٰ مُصَفّیٰ هٰذَا ٱلْعَسَلِ وَ لُبٰابِ هٰذَا ٱلْقُمْحِ وَ نَسائِجِ هٰذَا ٱلْقَزِّ. وَ لٰکِنْ هَیْهٰاتَ أنْ یَغْلِبَنی هَوای وَ یَقُودَنی جَشَعی إلیٰ تَخَیُّرِ ٱلأطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجازِ أوِ ٱلْیَمامَةِ مَنْ لاٰ طَمَعَ لَهُ فِی ٱلْقُرْصِ وَ لاٰعَهْدَ لَهُ بِالشَّبْعِ ... أوْ أبیتُ مِبْطاناً وَ حَوْلی بُطُونٌ غَرْثیٰ وَ اَکْبادٌ حْرّی أوْ أکُونُ کَما قالَ ٱلْقائِلُ:

وَ حَسْبُکَ داءٌ أنْ تَبیتَ بِبَطْنَةٍ                        وَ حَوْلُکَ أکْبادٌ تَحِنُّ اِلَی ٱلْقَدِ

أأقْنَعُ مِنْ نَفْسی بِاَنْ یُقالُ هٰذٰا أمیرُٱلْمُؤْمِنینَ وَ لاٰ أُشارِکَهُمْ فی مَکارِهِ ٱلدَّهْرِ أوْ أکُونُ أُسْوَةٌ لَّهُمْ فی جُشُوبَةِ ٱلْعَیْشِ؟ کَأنّی بِقائِلِکُمْ یَقُولُ: إذا کانَ هٰذا قُوتُ ٱبْنُ أبی طالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ ٱلضَّعْفُ عَنْ قِتالِ ٱلأقْرٰانِ وَ مُنازَلَةِ ٱلشَّجْعٰانِ. ألاٰ وَ إنَّ ٱلشَّجَرَةَ ٱلْبَرِیَّةِ أصْلَبُ عُوداً وَ ٱلرَّوائِعَ ٱلْخَضِرَةِ أرَقُّ جُلُوداً وَ ٱلنَّباتاتُ ٱلْبَدَوِیَّةِ أقْویٰ وُقُوداً وَ أبْطَأُ خُمُوداً.

بدان که هر پیرو را پیشوایی است که پیروی آن پیشوا کند و به روشنایی دانش وی روشنی گیرد. نیز بدان که پیشوای شما
از پوشیدنی و نوشیدنی این جهان به دو جامة فرسوده و دو
گردِة نان بسنده کرده است. آری شما توان چنین روشی ندارید
امّا به پارسایی و کوشش و پاکدامنی و دوری جستن از گناه مرا یاری دهید. به خدا که از دنیای شما پاره‌ای زر و سیم نیندوختم و از غنیمتهای آن مالی نینباشتم و جز پیراهن و ردایی، جامه‌ای

نپرداختم و یک وجب زمین بدست نیاوردم و جز به مقدار خوراک موجودی شکسته پشت که از بسیاری درد از خوردن مانده باشد از آن چیزی نگرفتم و دنیا در چشم من از دانه‌ای حنظل تلخ بیمایه‌تر و بی‌ارزشتر است و اگر می‌خواستم، به عسل مصفّا و مغز گندم و بافته‌های ابریشمین راه داشتم. امّا دور باد که هوس بر من پیروز گردد و آز آتشین مرا به نوشخواری کشاند، حالی که در حجاز و یمانه مردمی باشند که به گرده‌ای نان امید نداشته و شکمی سیر به خود ندیده باشند. دور باد که من با شکمی انباشته از طعام روز به شب آرم و در پیرامونم گرسنگان و جگرسوختگان باشند. یا چنان باشم که شاعر می‌گوید: «این سرافکندگی تو را بس که با شکم پر به خواب روی و پیرامون تو لب تشنگانی از تنگدستی و در آرزوی سبوی چرمین آب بسوزند.»

آیا از خویشتن به این خرسند باشم که مرا امیر مؤمنان بنامند امّا در ناگواریهای روزگار با مردم همدرد نباشم یا در تلخکامی‌ها پیشاپیش آنان راه نسپرم؟ گویی می‌بینم که کسی از شما می‌گوید اگر خوراک علی بن ابی‌طالب این باشد همانا که ناتوانی او را از پیکار با همتایان و برابری با دلیران بر جای فرو می‌نشاند. امّا بدانید که چوب درختان بیابانهای خشک بسختی نیرومندتر است و پوست گیاهان سرسبز بوستان با همة سیرابی نازکتر است و گیاهی که تنها با باران آبیاری می‌شود بیشتر شعله‌ور می‌گردد و دیرتر خاکستر می‌شود.[۱]

 

این‌گونه است که مدیر اسلامی باید از اسراف و تبذیر بپرهیزد و زندگی خود را در حدّ افراد مستضعف حوزة مدیریّت خود تنظیم کند و تنها در چنین شرایطی است که امید پاداش اخروی در پیشگاه الهی می‌تواند داشته باشد.

حضرت علی علیه السّلام به جانشین کارگزار خود در بصره می‌نگارند:

فَدَعِ ٱلإسْرٰافَ مُقْتَصِداً...أ... تَطْمَعُ وَ أنْتَ مُتَمَرَّغٌ فِی لنَّعیمِ تَمْنَعُهُ ٱلضَّعیفُ وَ ٱلأرْمِلَةِ أنْ یُوجِبَ لَکَ ثَوابَ ٱلْمُتَصَدِّقینَ؟

پس اسراف را مقتصدانه رها کن ... آیا طمع داری که خداوند به تو پاداش صدقه‌دهندگان دهد در حالی که در ناز و نعمت غوطه‌ور باشی و درماندگان و نیازمندان را از آن مال نصیبی ندهی؟۲

 



[۱]- نهج ‌البلاغه، نامة ۴۵.                       ۲- نهج ‌البلاغه، نامة ۲۱.