Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۱۶ ارديبهشت
۱۴۰۳

26. شوال 1445


5. می 2024






۳۴ـ سکولاریسم و عرفان
تالیفات استاد - کتاب سر حق

گروهی از کسانی که به عرفان علاقمندند و در محافل و مجالس عرفانی شرکت می‌کنند، به نوعی سکولاریسم و حیطه‌بندی زندگی به ساحت‌های جدا از یکدیگر قائل‌اند. بدین ترتیب که دو حیطة کاملاً مجزّا و با کمترین تأثیرگذاری بر یکدیگر؛ برای زندگی خود تعریف کرده‌اند که یکی امور دنیوی و مادّی و دیگری امور اخروی و معنوی است. درنتیجه، درعین این که دین و عرفان را امری مهمّ و جدّی تلقّّی می‌کنند و جایگاه ویژه‌ای برای آن قائل‌اند که به هیچ وجه قابل حذف نیست و امور مادّی و دنیوی نمی‌توانند جایگزین آن شوند، امّا درنظر آن‎ها دین و عرفان به سایر عرصه‌های زندگی، کاری ندارد. بر این اساس برخلاف گروهی که قبلاً به آن‎ها اشاره شد که خود را در خانقاه و مسجد زندانی می‌کنند و زندگی را به ذکر و فکر و چلّه‎نشینی و ریاضت محدود می‌سازند، اینان دین و عرفان را در خانقاه و مسجد زندانی می‌کنند و اجازة ورود به سایر عرصه‌های زندگی به آن نمی‌دهند؛ درنتیجه بیرون از خانقاه و مسجد، مشی مادّی و دنیاگرا و خالی از فضیلت و معنویّت و مشحون از حرص و تقلاّ برای کسب ثروت، قدرت و نیل به لذّت و شهرت دارند. در این مورد توجّه به نکاتی ضروری به نظر می‌رسد.

نخست این که دین و معنویّت در زندگی انسان به مثابه روح در پیکر بشر است. گرچه در بدن انسان حوزه‌هایی با کارکردهای ویژه و متمایز و با تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. مثلاً چشم وظیفة دیدن، گوش وظیفة‌ شنیدن و زبان وظیفة گفتن و دیگر اعضاء هر کدام وظیفة‌ خاصّ خود را برعهده دارند و در عین تخصّصی و مجزّا بودن حوزه‌های کارکرد هریک، بر یکدیگر تأثیر گذارده و تأثیر می‌پذیرند. امّا روح و جان انسان چیزی نیست که همانند یک عضو، حوزة‌ جداگانه‌ای در کنار سایر اعضاء داشته باشد. زنده بودن و کار کردن تمامی اعضاء و جوارح انسان وابسته به روح است. روح همان‌قدر در دیدن چشم حضور دارد که در شنیدن گوش، و به همان میزان در بوییدن بینی نقش دارد که در چشیدن زبان. بنابراین به هیچ وجه نمی‌توان بین روح و اعضای بدن، به حیطه‎بندی و تفکیک حوزه‌ها قائل شد. به همین ترتیب حیطه‌بندی تخصّصی نهادهای متکفّل شؤون اقتصادی، سیاسی، حقوقی، نظامی و... در جامعه، یا تقسیم بندی وقت در زندگی فرد به اوقات مجزّایی که به کارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... اختصاص داشته باشد، امکان‎پذیر و لازم است؛ امّا دین و معنویّت چیزی نیست که بتوان در عرصة جامعه یا زندگی فرد، حیطه‌ای مجزّا و تخصّصی در کنار سایر حیطه‌ها برای آن قائل شد و حساب آن را از سایر حوزه‌ها جدا کرد. دین، چه به معنای روحیّات معنوی، چه به مفهوم تقیّدات اخلاقی، و چه به عنوان قواعد و ضوابط عملی و فقهی، همچون روح در پیکر انسان، در تمامی شؤون و بخش‌های حیات و سازمان جامعه و اوقات و فعّالیّت‌های زندگی فرد حضور داشته و نقش‌آفرین و هدایت کننده است. بنابراین انسان‎هایی که به راستی به دین و معنویّت گرایش و ایمان دارند، چه در عرصه‌های اجتماعی، همچون اقتصاد و سیاست، و چه در عرصه‌های زندگی شخصی، همچون کار و تفریح، معنویّت‎گرا، مقیّد به اخلاقیّات و پایبند به احکام و ضوابط شرعی می‌باشند.

دوّم این که حیطه‌بندی بین امور دنیوی و امور اخروی، ناشی از تصوّر سطحی از مفهوم دنیا و آخرت است. دقّت در آیات قرآن کریم و احادیث معصومین علیهم السّلام درک عمیق‌تر و صحیح‌تری از مفهوم دنیا و آخرت به دست می‌دهد و کشف‌های اصیل عرفانی نیز به همان نتیجه منتهی می‌شود. برخلاف آنچه عوام می‌پندارند، دنیا و برزخ و قیامت، سه عرصة مجزّا و سه وادی منفکّ از یکدیگر نیستند که در امتداد زمان، یکی پس از دیگری قرار داشته باشند. بلکه عالَم همچون آدم، واقعیّتی چند لایه است. همان طور که انسان همزمان و توأمان، دارای بدن، روان و روح است؛ جهان خلقت نیز همزمان و توأمان، دارای دنیا، برزخ و قیامت است. ظاهر انسان، بدن، و ظاهر جهان، طبیعت یا دنیا است. امّا باطن بدن انسان، روان، و باطن روان او، روح است. به همین ترتیب، باطن عالَم طبیعت یا دنیا، برزخ، و باطن برزخ، قیامت است. برزخ و قیامت، عوالمی نیستند که بعداً به وجود بیایند، بلکه به موازات طبیعت یا دنیا، وجود دارند. در طول تاریخ حیات بشر، هر انسانی که از دنیا رفته، وارد عالم برزخ شده است. یکی از شواهد وجود قیامت نیز این است که به موجب احادیث معراج، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در سفر معراج، به بهشت و دوزخ وارد شدند و وقایع آن را مشاهده کردند.

این که برخی آیات و احادیث، آخرت را فردا تعبیر کرده و بعد از فوت دانسته‌اند، به این خاطر است که حواسّ باطنی انسان که قادر است باطن عالم را مشاهده و درک کند، در اغلب اشخاص تا پیش از فوت آن‎ها راکد و غیر فعّال است و پس از فوت، آن حواسّ بیدار و فعّال می‌شوند و شخص قادر به مشاهده و درک آخرت که همان باطن عالم است، می‌گردد. البتّه همان‌طور که در فصل اوّل کتاب گفته شد، اولیای الهی، قبل از فوت، با نیل به موت و یقین، قادر به درک و مشاهدة باطن عالم می‌باشند.[i]

اکنون باید دانست که همان‌طور که بدن، روان و روح در انسان از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند و کاری که انسان به وسیلة بدن خود انجام می‌دهد، به صورت روحیّات و خلقیّاتی در روان او نمودار شده و در قالب عقاید و باورهایی در قلب و روح او پدیدار می‌گردد؛ امور دنیوی نیز در باطن عالَم، یعنی برزخ و قیامت، به صورت‌های متناسب با آن عوالم نمودار می‌شوند. بنابراین هر عمل، خُلق، روحیّه‌، اندیشه و عقیده‌ای که انسان در دنیا اختیار کند، صورت‌های برزخی و قیامتی متناسب با‌آن نیز برای او وجود خواهد داشت. درنتیجه کسی که طالب سعادت اخروی و نعمت و راحت برزخی و قیامتی است، باید عقاید و افکار، روحیّات و اخلاق، و رفتار و کرداری را در دنیا اختیار کرده و درپیش گیرد، که باطن و ملکوت آن‎ها، سعادت و نعمت و راحت برزخی و قیامتی باشد.

بر اساس آنچه گفته شد، حیطه‎بندی و مجزّا سازی امور دنیوی و اخروی امکان‌پذیر نیست و هیچ یک از فعّالیّت‌های فردی و اجتماعی انسان در دنیا، فاقد تأثیرات اخروی نمی‌باشد. این‌گونه نیست که فقط عبادت، ریاضت، فکر، ذکر و چلّه نشینی، آثار اخروی داشته و کارهای بیرون از خانقاه و مسجد، فقط امور دنیوی بوده و آثار آن منحصر به دنیا باشند. بنابراین عارفان راستین، تمامی عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعیشان، عرصة عشق و عبودیّت و عرفان است و روح مسجد و معبد را به همة صحنه‌های زندگی فردی و اجتماعی خود حاکم ساخته‌اند.[ii]



  1.  [i]. ن.ک. به: مهدی طیّب، مدیریّت اسلامی،ص ۱۵ـ۲۰/
  2. [ii]. ن.ک. به: مهدی طیّب، مدیریّت اسلامی، ‌ص ۲۰ـ۲۳/