Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۱۶ ارديبهشت
۱۴۰۳

26. شوال 1445


5. می 2024






۲۳ـ پروای از معصیت، حاکی از بی‌اعتمادی به رحمت الهی و شفاعت معصومین است.
تالیفات استاد - کتاب سر حق

برخی گروندگان به جریانات عرفانی با تکیه بر این که سعة‌ رحمت الهی و گسترة شفاعت شفیعان هیچ کس را محروم نمی‌گذارد و پروای از معصیت به خاطر تبعات تلخ و دشوار اخروی آن، حاکی از نوعی بی‌اعتمادی به رحمت پروردگار و شفاعت اولیای الهی است، لزوم مراعات ورع و تقوی را مورد تردید و نفی قرار می‏دهند.

این نتیجه‎گیری نیز خطا و نارواست؛ زیرا اوّلاً تنها انگیزة پرهیز از گناهان، ترس از تبعات اخروی معاصی نیست؛ بلکه طلب همجواری با اولیاء خدا در بهشت جاودان الهی و حیا ورزیدن و ادب نمودن از ارتکاب پلیدی‌هاومعاصیدرمحضرخداودرمنظرپیامبروامامان علیهم السّلام انگیزه‌هایی به مراتب قوی‌تر برای اجتناب از گناهان است. اکنون که خداوند تا این پایه رئوف و رحیم است و اولیای او تا این مرتبه مهربان و پرلطف‌اند، آیا جا دارد که انسان به مخالفت با آنان برخیزد و در برابر اوامر آن‎ها عصیان و سرکشی نماید؟

آیا سوء استفاده از لطف و بزرگواری و محبّت و عنایت خدا و اولیاء الهی سزاوار است؟ فرزندی که پدری مهربان و سرشار از لطف و بزرگواری دارد و مطمئن است که اگر نسبت به شخص والامقامی جسارت و بی‎ادبی کند، پدر آبروی خود را گرو می‎گذارد و از آن شخصیّت والامقام عذرخواهی نموده و وساطت می‎کند تا از فرزند جسور و بی‎ادب درگذرد و از تنبیه او صرف نظر کند؛ آیا سزاوار است که فرزند مزبور راضی باشد که چنین پدر مهربان و بزرگواری، به خاطر این که فرزندش مرتکب جسارت و بی‎ادبی شده است، نزد آن شخص والامقام، شرمنده و ناگزیر از عذرخواهی شود؟ آیا به راستی جا دارد که امّت به اتّکای این که پیامبر اکرم و خاندان بزرگوارش علیهم السّلام نزد خداوند از آن‎ها شفاعت و برای ایشان طلب مغفرت می‎کنند، خود را به معاصی آلوده کنند و موجبات شرمندگی و عذرخواهی آن بزرگواران را در پیشگاه خدا، به سبب بی‎ادبی و جسارت امّت که به منزلة فرزندان آن بزرگواران می‎باشند، فراهم آورند؟ آیا همان بزرگوارانی که به دوستان و شیعیانشان وعدة شفاعت در قیامت دادند، کراراً به آن‎ها نفرمودند نزد خدا و خلق، مایة سرافرازی و زینت ما باشید و سبب سرافکندگی و زشتی ما نباشید؟ آیا امام صادق علیه السّلام نفرمودند: علیکم بتقوی الله و الورع و الاجتهاد و صدق الحدیث و اداء الامانة و حسن الخلق (الجوار) و کونوا دعاة الی انفسکم بغیر السنتکم و کونوا زیناً و لاتکونوا شیناً و علیکم بطول السّجود و الرّکوع: بر شما باد به رعایت تقوای الهی و پرهیز از گناه و کوشش در طاعت و راستی در گفتار و ادای امانت و اخلاق (معاشرت) نیکو. و بدون زبانتان (با اعمالتان) دیگران را به سوی خود دعوت کنید و مایة آبرو و زینت (ما) باشید و سبب سرشکستگی و زشتی (ما) نباشید. و بر شما باد به سجده و رکوع طولانی.[i] آیا آن حضرت نفرمودند: یا معشر الشّیعة انّکم قد نسبتم الینا. کونوا لنا زیناً و لاتکونوا شیناً. کونوا مثل اصحاب علیّ ۷ فی النّاس، ان کان الرّجل منهم لیکون فی القبیلة فیکون امامهم و مؤذّنهم و صاحب اماناتهم و ودایعهم: ای گروه شیعیان، شما به ما منتسب می‎باشید. برای ما زینت و مایة سرافرازی باشید و سبب سرشکستگی و زشتی نباشید. بین مردم مثل یاران علی علیه السّلام باشید که اگر یکی از مردان آن‎ها در قبیله‎ای می‎بود، امام جماعت و مؤذّن ایشان و کسی که امانت‎ها و ودیعه‎های اهل قبیله به او سپرده می‎شد، او بود.[ii] و نیز آیا آن حضرت نفرمودند: ایّاکم ان تعملوا عملاً یعیّرونا به؛ فانّ ولد السّوء یعیّر والده بعمله. کونوا لمن انقطعتم الیه زیناً و لاتکونوا شیناً: مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند. همانا فرزند بد، پدرش را به علّت عمل او سرزنش می‎کنند. برای کسی که به او دل داده‎اید (امام خود) زینت و مایة آبرو باشید و عیب و ننگ نباشید.[iii] و آیا امام سجّاد علیه السّلام نفرمودند: احبّونا حبّ الاسلام، فما زال حبّکم لنا حتّی صار شیناً علینا: در قالب محبّت مورد تأیید اسلام به ما محبّت بورزید. امّا شما پیوسته به ما ابراز محبّت می‎کنید تا کار به جایی می‎رسد که مایة ننگ و سرشکستگی ما می‎شود.[iv]

این چه مسلمان و شیعه بودنی است که تنها بخشی از سخنان خدا و پیامبر و امامان علیهم السّلام را مورد توجّه و بخش دیگر آن را که با هوس‎ها و نفسانیّات سازگار نیست، مورد بی‎اعتنایی قرار می‎دهد؟ آیا این رویّه مصداق سخن خدای متعال نیست که: یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتّخذوا بین ذلک سبیلاً. اولئک هم الکافرون حقّاً و اعتدنا للکافرین عذاباً مهیناً: می‎گویند به برخی ایمان می‎آوریم و به برخی دیگر از آن کفر می‎ورزیم، و درصددند که راهی در این میان ایجاد کرده و در پیش گیرند. اینان همان کافران حقیقی‎اند و ما برای کافران عذابی خوار کننده آماده ساخته‎ایم.[v]

ثانیاًهمانگونهکه قرآن کریمیأسازرحمتالهیرامردودوگمراهی و در حدّ کفر شمرده،[vi] امن از مکرالهی و مصون پنداشتن خود از خشم و عذاب الهی را نیز مایة زیان‎کاری و خسران دانسته است.[vii] همچنین در آیات بسیاری، خوف و خشیت از عظمت، عدالت، غضب و عقوبت الهی را به موازات امید و رجا به رحمت و مغفرت و عنایت الهی مورد تأکید قرار داده و از علائم اهل ایمان و از لوازم نیل به بهشت و رضوان[viii] شمرده است. به موجب احادیث معصومین علیهم السّلام در مؤمنان کامل و تمام عیار، خوف و رجا همسنگ یکدیگرند و هیچ یک، ذرّه‎ای بر دیگری رجحان ندارد.[ix]

شخصی به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: گروهی از دوستان شما مرتکب گناه می‎شوند و می‎گویند: ما (به رحمت الهی) امیدواریم. حضرت فرمودند: دروغ می‎گویند، آن‎ها دوست ما نیستند، آن‎ها گروهی‎اند که آرزوها ایشان را به این سو و آن سو می‎برد. هر که به چیزی امیدوار باشد، در راه رسیدن به آن عمل می‎کند و هر که از چیزی بترسد، از آن می‎گریزد.[x]

از آیات و احادیثی که حاوی بشارت به رحمت و غفران الهی و شفاعت شافعان و عذاب نشدن شیعیان و محبّان اهل بیت علیهم السّلام است به دو گونه می‎توان استفاده کرد. یکی استفادة درست و سازنده، که موجب عدم یأس کسانی می‎شود که درگذشتة عمر خویش در اثر جهل و ندانم‌کاری و ضعف ایمان و تقوا، به معاصی آلوده شده‎اند. با مشاهدة آیات و احادیث مزبور، امید به نجات و فلاح، در دل این گروه به وجود آمده و در پی آن، راه صلاح و پاکی را در پیش می‎گیرند. اگر آیات و احادیث مزبور نبود، چون خود را غرق در معاصی و محکوم به عذاب و عقاب الهی می‎دیدند، با این استدلال که آب که از سر گذشت، چه یک نی و چه صد نی، در آیندة زندگی خویش نیز راه معاصی و آلودگی را ادامه می‎دادند. امّا سوء استفاده و استفادة نادرست و مخرّب از آیات و احادیث مزبور این است که شخص براساس آن‎ها جرأت بر ارتکاب گناه پیدا کند و با این تجرّی، خود را در منجلاب گناه غرق کند. استفادة صحیح از آیات و احادیث مزبور موجب محفوظ ماندن از یأس از رحمت الهی، و سوء استفادة از آن‎ها سبب مبتلا شدن به امن از مکر الهی است.

ثالثاً رحمت فراگیر الهی که نیک و بد را شامل می‌شود، رحمت رحمانیّه حضرت حقّ است که در دنیا ظهور یافته و همگان بی‎هیچ شرط و قیدی بر خوان ضیافت این رحمت میهمانند. امّا رحمت خاصّة پروردگار که رحمت رحیمیّة آن حضرت است، عرصة ظهور آن آخرت بوده و تنها شامل حال کسانی است که شروط برخورداری از آن در حیات اخروی را، در خویش فراهم ساخته باشند. شفاعت پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام نیز که از مظاهر همین رحمت رحیمیّه است، به استناد فرمایشات خود آن بزرگواران، به کسانی که بی‎پروا تن به گناهان می‏دهند و از ارتکاب آن شرمنده و ناراحت نمی‌شوند، نخواهد رسید. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‏فرمایند: من لم تسؤه سیّئته فلیسبمؤمن و اذا لم یکن مؤمنا لم یستحقّ الشّفاعة: کسی که از گناه خویش ناراحت نمی‏شود مؤمن نیست و وقتی مؤمن نیستاستحقاق شفاعت هم ندارد.[xi] در احادیث دیگر نیز به این که ارتکاب برخی معاصی و ترک بعضی از طاعات، موجب محرومیّت شخص از برخورداری از شفاعت می‌شود تصریح گردیده است. به عنوان نمونه از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که: انّ شفاعتنا لاتنال مستخفّاً بالصّلوة: کسی که نماز را کوچک شمارد به شفاعت ما نایلنمی‌شود.[xii] علاوه بر این، همان طور که قبلاً تذکّر داده شد، شفاعت مربوط به قیامت است و در عالم برزخ، خودِ شخص، عهده‎دار تبعات برزخی عقاید و اخلاق و اعمال خویش خواهد بود.

امام صادق علیه السّلام می‎فرمایند: امّا فی القیامة فلکم الجنّة بشفاعة النبیّ المطاع و وصیّ النّبی و لکنیّ والله اتخوّف علیکم فی البرزخ: امّا در قیامت، پس با شفاعت پیامبر مورد اطاعت و وصیّ و جانشین پیامبر، بهشت برای شما شیعیان خواهد بود و لکن به خدا سوگند که من بر شما از دوران حضورتان در برزخ می‎ترسم.[xiii]



  1. [i]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۹۹، ج ۷۸، ص ۱۹۹، ج ۸۵، ص ۱۳۵/
  2. [ii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۱۹/
  3. [iii]. کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب التّقیّة، حدیث ۱۱/
  4. [iv]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۷۳/
  5.  [v]. سورة نساء، آیه‎های ۱۵۰ و ۱۵۱/ 
  6.  [vi]. سورة یوسف، آیة ۸۷، و سورة زمر، آیة ۵۳ و سورة حجر، آیة ۵۶/
  7.  [vii]. سورة اعراف، آیة ۹۹/
  8.  [viii]. سورة بیّنه، آیة ۸، سورة الرّحمن، آیة ۴۶ و سورة نازعات، آیة ۴۰/
  9.  [ix]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۵۲/
  10.  [x]. کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الخوف و الرجاء، حدیث ۶/ 
  11.  [xi]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۵/
  12.  [xii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۱۹/
  13.  [xiii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۶۷/