Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۱۶ ارديبهشت
۱۴۰۳

26. شوال 1445


5. می 2024






۲۱ـ دوست هرگز محبّ خود را عذاب نمی‌کند.
تالیفات استاد - کتاب سر حق

برخی عرفان گرایان به حکم این اصل فطری و عقلی که هیچ کس دوستدار خود را، هر چند از سر ندانم‌کاری و نادانی، خلاف خواسته و امر او عمل کرده باشد، عقوبت و کیفر نمی‌کند و درصدد انتقام از وی برنمی‌آید، و با استناد به احادیثی که محبّان اهل بیت علیهم السّلام را از عذاب دوزخ مصون دانسته‌اند، نتیجه می‌‌گیرند که جایی برای ترس از ارتکاب گناه نیست.

در این مورد باید توجّه کرد که اوّلاً کیفر انتقام‌جویانه غیر از تنبیه و تأدیب است. چنان که پدر و مادر، به علّت محبّتی که به فرزند خود دارند، هرگز به خاطر خطاکاری‎هایش درصدد انتقام از وی برنمی‌آیند، امّا دقیقاً به خاطر همان محبّتی که به او دارند، خواستار اصلاح و تربیت وی بوده و بدین منظور در موارد لزوم او را تنبیه می‌نمایند. گرچه عذاب و انتقام الهی مربوط به کفّار و معاندان و اشقیاست؛ امّا این کیفرهای تأدیبی در قالب حدود و قصاص و دیات را، به منظور اصلاح مؤمن خطاکار در دنیا، و تنبیه‎های تکوینی در قالب مصائب و ابتلائات دنیوی و نیز عذاب‌ها و سختی‌های اخروی را، به منظور تطهیر مؤمن گناهکار از آلودگی گناهان، منتفی نمی‌سازد.

ثانیاً آنچه در احادیث مورد نظر مطرح شده عذاب قیامت است، ولی عذاب برزخی محبّان معصیت‎کار، در آن احادیث منتفی دانسته نشده است. در عالم برزخ، هرکس با ملکوت عقاید و افکار، روحیّات و اخلاق، و اعمال و رفتار دنیوی خود مواجه بوده و در آن عالم، همنشین او، همان صور ملکوتی می‌باشند. بنابراین اگر محبّ ناقصی در دنیا به عقاید و افکار منحرف، روحیّات و اخلاق پلید، و اعمال و رفتار معصیت‎آمیز مبتلا باشد، پسازمرگ،باصوربرزخیآن‎هاکهعذابدهندهاستمواجهخواهدبود.[i]

ثالثاً برای محبّ خدا و اهل بیت علیهم السّلام ، خودِ پرهیز از ناخرسندی محبوب، برای اجتناب از آنچه محبوب نمی‌پسندد، یعنی گناهان، کفایت می‌کند. در نتیجه با منتفی شدن عذاب، او بی‎پروا به عرصة منهیّات و محرّمات وارد نخواهد شد. اگر دوست هرگز محبّ خود را عذاب نمی‌‌کند، محبّ هم برخلاف امر و رضای دوست عمل نمی‌کند.

اساساً محرّک اهل بیت علیهم السّلام و دوستان راستینشان در عرصة عمل، نه ترس از عذاب‎های دوزخ و نه طمع به نعمت‌های بهشت است؛ بلکه نفس شایستگی عمل و تأثیر آن در نیل به مقصود، یعنی قرب و وصال الهی، آن‎ها را به ایفای وظیفه و به جا آوردن ادب بندگی در محضر پروردگار وا‎می‎دارد. چنان که امیرالمؤمنین علیه السّلام در پیشگاه الهی عرضه می‎دارد: الهی ماعبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنّتک؛ بل وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک: خدایا نه از سرِ ترس از عذابت و نه به طمع بهشتت به بندگیت مبادرت نکردم؛ بلکه چون تو را شایستة پرستش یافتم به بندگیت پرداختم.[ii]و برهمین اساس آن حضرت فرمودند: لو کنّا لا نرجو جنّة و لا نخشی ناراً و لا ثواباً و لا عقاباً، لکان ینبغی لنا ان نطالب مکارم الاخلاق، فانّها ممّا تدلّ علی سبیل النّجاح: اگر امیدی به بهشت و ترسی از دوزخ نداشتیم و ثواب و عقابی وجود نداشت، باز هم سزاوار بود که در طلب کرامت‌های اخلاقی برآییم، زیرا کرامت‌های اخلاقی از جمله چیزهایی است که شخص را به رستگاری و نیل به مقصود رهنمون می‎شود.[iii] در نتیجه چون عامل بازدارندة دوست اهل بیت علیهم السّلام از گناه، ترس از عقوبت و عذاب نیست، در صورتی هم که بداند خداوند او را به خاطر ارتکاب گناه کیفر نمی‎کند، اهتمامش به پرهیز از گناه ذرّه‎ای کم نمی‎شود.

رابعاً کدام عذاب دردناکتر از رنج و درد شرمندگی ناشی از به خاطر آوردن بدی‎ها و جسارت‎هایی است که شخص نسبت به کسی انجام داده که جز خوبی و لطف و محبّت و رحمت، در حقّ او روا نداشته و به جا نیاورده است؟ اگر خداوند بندة معصیت‎کار را عذاب هم نکند و به بهشت ببرد، همین که آن بنده به خاطر می‎آورد که خداوند در دنیا چه نعمت‎هایی به او عطا کرده و چه محبّت‎هایی در حقّ او نموده و علی‎رغم علم و آگاهی بر کفران‎پیشگی و ناسپاسی و عصیان‎پیشگی و معصیت‎کاری او، برای رسوا نشدنش در بین خلق در اثر آلودگی‎ها و معصیت‎هایش، چه ستّاریّت و پرده‎پوشی در مورد او انجام داده و در برابر جسارت‎ها و گناهانش، چه حلم و مدارایی به خرج داده است، و اکنون نیز به جای این که او را طرد کرده و در دوزخ بیفکند و عذاب کند، او را به بهشت خود راه داده است، امّا او در برابر خدایی چنین خوب و دوست داشتنی، چه بی‎ادبی‎ها و جسارت‎ها و عصیانگری‎ها و معصیت‎کاری‎هایی مرتکب شده است، چنان غرق در شرمندگی می‎شود که عیش بهشت بر او منغّص و شیرینی نعمت‎های بهشتی در کامش تلخ می‎گردد و آرزو می‎کند که کاش به جهنّم می‎افتاد و به این شرمندگی مبتلا نمی‎شد. برای مبتلا نشدن به این شرمندگی، باید در زندگی دنیوی، در برابر خدا حیا و ادب پیشه کرد و از گناهان، که خداوند از آن‎ها منزجر است، پرهیز نمود.

امام سجّاد علیه السّلام می‎فرمایند: خف الله لقدرته علیک و استحی منه لقربه منک: از خدا به سبب قدرتی که بر تو دارد، بترس و به خاطر نزدیکی که به تو دارد حیا کن.[iv] امام صادق علیه السّلام نیز می‎فرمایند: لا ایمان لمن لا حیاء له: کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.[v] پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز می‎فرمایند: استحیوا من الله حقّ الحیاء: از خدا حیا کنید آنچنان که حقّ حیا نمودن از اوست.[vi]

خامساً بهشت مراتب و درجاتی دارد و هرکس به دوزخ افکنده نشد و به بهشت راه داده شد، الزاماً به مراتب بالای بهشت راه نخواهد یافت و با انبیاء و اولیاء همجوار نخواهد بود. چنان که امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: و الله لا یدخل النّار منکم رجل واحد؛ فتنافسوا فی الدّرجات: به خدا سوگند یک نفر از شما به آتش دوزخ وارد نمی‌شود؛ پس در دستیابی به درجات بهشتی با یکدیگر مسابقه بگذارید.[vii]صاحبان همّت‎های بلند به نرفتن به دوزخ و راه یافتن به بهشت بسنده نمی‎کنند و طالب همنشینی با انبیاء و اولیاء در منازل و مقامات عالی اخروی و در اعلی درجة قرب الهی‎اند و این مستلزم پرهیز از گناهان و همة اموری است که مورد انزجار و کراهت خداوند است.

سادساً گناهان تبعات منفی متعدّدی دارند که از جملة آن‎ها مشکلات و ابتلائاتدنیوی،سختی‎هاومشقّاتبرزخی،عذاب‎هاوعقوبت‎هایدوزخی، اِعراض و روی برگرداندن خدا از بندة معصیت‎کار، محروم شدن عبد عاصی از دیدار و وصال محبوب ازلی در اثر محجوب شدن در حجاب معاصی، طرد و رانده شدن و اِبعاد بندة گناه‎پیشه از جوار قرب الهی، محروم شدن شخص گناهکار از نیل به مراتب بالاتر قرب و لقاء الهی، و سلب شدن عشق و محبّت الهی از شخص در اثر کثرت معاصی است. لذا حتّی اگر خوف از عذاب‎ها و تبعات دشوار اخروی معاصی نبود، از یک سو خوف از مصائب و ابتلائات دنیوی ناشی از معاصی، و از سوی دیگر خوف از اِعراض، اِبعاد، محجوبیّت، محرومیّت از قرب بیشتر به خداوند، و سلب شدن عشق الهی در اثر گناهان، کافی بود که انسان را از رفتن به سوی گناهان و زشتی‎ها باز دارد.

وجود هیچ مؤمن واقعی از خوف خالی نیست. وجود مؤمنان راستین را از یک سو امید به رحمت الهی و از سوی دیگر خوف از تبعات کاستی‎ها و معایب خود، دربرگرفته است. امام باقر علیه السّلام می‎فرمایند: انّه لیس من عبد مؤمن الاّ و فی قلبه نوران، نور خیفة و نور رجاء، لو وزن هذا لم یزد علی هذا و لو وزن هذا لم یزد علی هذا: هیچ مؤمنی نیست مگر این‎که در قلبش دو نور وجود دارد، نور خوف و ترس، و نور امید و رجاء، به نحوی که اگر این را وزن کنی،برآنفزونینداردواگرآنراوزنکنی،براینزیادتیندارد.[viii]امامصادق علیه السّلام می‎فرمایند:لایکونالمؤمنمؤمناًحتّییکونخائفاًراجیاًولایکون خائفاً راجیاً حتّی یکون عاملاً لما یخاف و یرجو: شخص مؤمن به راستی مؤمن نیست تا این که ترسان و امیدوار باشد، و ترسان و امیدوار نیست مگر این که به آنچه از آن ترسان و به آن امیدوار است عمل کند. (از موجبات آنچه از آن ترسان است بپرهیزد و به موجبات آنچه به آن امیدوار است مبادرت ورزد).[ix] همچنین آن حضرت می‌فرمایند: أرج الله رجاء لا یجرئک علی معاصیه و خف الله خوفاً لا یؤیسک من رحمته: به خدا آن گونه امید داشته باش که تو را بر گناهان جرأت نبخشد، و از خدا چنان بترس که تو را از رحمت او مأیوس نسازد.[x]

البتّه باید توجّه داشت که هم‌وزنی خوف و رجا ویژگی مؤمنان کامل است. در دیگر مؤمنان ممکن است خوف بر رجا و یا رجا بر خوف فزونی داشته و غالب باشد؛ لکن هیچ مؤمنی نیست که تنها یکی از این دو را داشته و دیگری در او وجود نداشته باشد. در ادبیّات عرفانی، کسانی را که خوفشان غلبه دارد، مناجاتیان، و اشخاصی را که رجائشان فزونی دارد، خراباتیان می‎نامند؛ لکن هیچ سالک مناجاتی، بی‎رجا، و هیچ عارف خراباتی، بی‎خوف نیست. تفاوت عارفان در داشتن و نداشتن خوف نیست، بلکه در چیزی است که از مبتلا شدن به آن خائف‎اند و نیز در میزان شدّت خوف آن‎ها در مقایسه با رجای ایشان است.



  1. [i]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۷۱/
  2. [ii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۴/
  3. [iii]. محدّث نوری، مستدرک الوسائل، جزء ۱۱، ص ۱۹۳/
  4. [iv]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۶/ 
  5.  [v]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۱/ 
  6.  [vi]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۳/ 
  7.  [vii]  . صدوق، امالی، ص ۱۲۸/ 
  8. [viii]. کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الخوف و الرّجاء، حدیث ۱/
  9. [ix]. کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الخوف و الرّجاء، حدیث ۱۱/
  10. [x]. صدوق، امالی، ص ۱۳/