Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






۶ـ بی‎اعتنایی و بی‎احترامی به علوم و عالمان ظاهر
تالیفات استاد - کتاب سر حق

بعضی از علاقمندان به عرفان و تصوّف به این بهانه که علوم کسبی، اعم از عقلی و نقلی، تنها به ظواهر امور راه دارند و آمیختة به نقص و خطاهای بسیارند و عالمان ظاهری تنها به بازی با اصطلاحات و الفاظ و قیل و قال‌های علمی مشغول و از حقیقت دینبی‌بهره‌اند، علوم ظاهری را بی‌اعتبار شمرده و به کسب علم نمی‎پردازند و به عالمان دین جسارت روا داشته و تنها راه نیل به حقایق را علوم کشفی و الهامی می‎دانند و با استناد به عبارت العلم هو الحجاب الاکبر: علم همان حجاب بزرگتر است، پرداختن به کسب علم را موجب محجوب شدن از حقیقت می‎شمارند.

در این زمینه باید توجّه داشت که ارزش والای علوم موهبتی و الهامی‎ (علم لدنّی) و معارف شهودی، به هیچ وجه نفی کنندة ارزشمندی علوم اکتسابی عقلی و نقلی نیست و اقبال به معارف شهودی و علوم الهامی، نباید به ادبار از کسب علوم عقلی و نقلی بیانجامد. شاهد بارز این حقیقت، تأکیدات فراوانی است که در قرآن و احادیث معصومین علیهم السّلام بر کسب علم و تفکّر و تحقیق برای پی بردن به حقایق نوین علمی وجود دارد. قطعاً در مواردی که معصومین علیهم السّلام مسلمانان را به کسب علم حتّی از غیر مسلمانان و از سرزمین‌های غیر اسلامی تشویق نموده‌اند، به علوم الهامی و معارف شهودی نظر نداشته‌اند. حوزه‌های تعلیم و تدریس معارف دینی که پیامبر اکرم و اهل بیت بزرگوارش علیهم السّلام دایر نموده و حقایق و معارف دینی را در آن‌ها آموزش می‏دادند و تجلیل‌هایی که از علم آموختگان در مکتب معارف دینی به عمل می‌آوردند نیز شاهد دیگری بر ارزشمندی علوم کسبی و اهمّیّت پرداختن به کسب علوم دینی است.

اساساً این که علوم کسبی و علوم الهامی متضادّند و در نتیجه تنها یکی از آن دو را می‌توان اختیار کرد، پنداری باطل و مغایر با آیات و احادیث و سیرة معصومین علیهم السّلام است. بهترین شاهد بر غیرقابل جمع نبودن و حتّی لزوم جمع کردن بین علوم کسبی و علوم الهامی، برجستگان از صحابة پیامبر و ائمّه علیهم السّلام و شخصیّت‎های بزرگ علمی و عرفانی تاریخ اسلام و عارفان والامقام شیعه‌اند، که از جملة این عالمان عارف و عارفان دانشمند، به شخصیّت‎هایی چون سیّد بن طاووس، سیّد بحرالعلوم، ابن فهد حلّی، شهید ثانی و از متأخّرین، عالمان عارفی همچون آیات حقّ سیّدعلی شوشتری، آخوند ملاّ حسینقلی همدانی، میرزا جواد ملکی‌تبریزی، شیخ‌محمّد بهاری، سیّد‌احمد کربلایی، سیّد‌علی قاضی، سیّد محمّدحسین طباطبایی، شیخ‌محمّدتقی آملی، سیّدعبدالکریم کشمیری، میرزا علی اکبر مرندی، شیخ‌محمّد‌جواد انصاری همدانی، شیخ‌محمّد‌علی شاه آبادی، امام خمینی و ده‌ها عارف دانشمند بزرگ دیگر از در گذشتگان رضوان الله علیهم اجمعین و چهرة درخشان و مرجع بزرگوار شیعه آیت الله العظمی محمّدتقی بهجت گیلانی و دیگر عالمان عارف صاحب‌نام و گمنام موجود می‌توان اشاره نمود.

گرچه نمی‌توان منکر شد که بدون کسب علوم ظاهری می‏توان به معارف شهودی و علوم الهامی راه یافت، امّا در طیّ طریق عرفان، آگاهی بر علوم عقلی و نقلی دین، سلامت سلوک سالک راتضمین نموده و امکان درک بهتری از شهود‌های عرفانی را برای او فراهم می‏سازد.

در مورد این که علم حجاب اکبر است باید توجّه داشت که اوّلاً در جوامع حدیثی و کتب روائی چنین عبارتی وجود ندارد و در نتیجه نباید پنداشت که عبارت مزبور سخن معصوم و در نتیجه حجّت است.

ثانیاً حجاب شدن علم هنگامی مفهوم می‎یابد که شخص عالم به خاطر علوم خود، دچار عُجب و غرور شود و به دیگران به دیدة حقارت بنگرد و خود را از همگان برتر بپندارد و به اصطلاح، خود را عقل کلّ و دیگران را عوام کالانعام بشمارد و برای فهم و تشخیص دیگران اعتبار و ارزشی قائل نشود و هر چه جز نظر خود را باطل و بی‎ارزش بشمارد. و یا این که تنها آنچه را با علم و عقل خویش پی برده، درست و حقیقت بشمارد و وجود حقایقی فراتر از معلومات خود را انکار کند و هر آنچه بر خودش معلوم نشده را باطل دانسته و با آن به مخالفت و ضدّیّت بپردازد. چنین حالاتی مربوط به متوسّطین اهل علم است. هنگامی که شخص به کمال علمی برسد، حالت فروتنی و تواضع در برابر خلق و محتمل‎الخطا دانستن معلومات خود و متحمل‎الصّدق شمردن آنچه خود به آن دست نیافته است در وی پدید می‎آید و چنین علمی قطعاً مایة محجوبیّت او نخواهد بود.

امر دیگری که در طریق علم ممکن است موجب محجوب شدن شخص گردد، علم و دانش خود را حاصل تلاش و تقلاّ و نتیجة تدبیر و هنرمندی خویش شمردن و آن را عطای خداوند ندیدن است. امّا این خودبینی و خدا را ندیدن نیز لازمة ذاتی علم‎آموزی نیست و چه بسا عالمان خدابینی که تلاش و کوشش خویش را تنها عرض نیازی به درگاه الهی به شمار آورده و علم و دانش خود را عطا و موهبت خداوند می‎دانند.

آنچه به عنوان عوامل حجاب شدن علم گفته شد، در مورد طاعات، عبادات، ریاضات همچنین الهامات، مکاشفات، خوارق عادات و کرامات نیز می‎تواند مصداق یافته و آن‎ها را به حجاب تبدیل کند. بنابراین اگر به علّت وجود چنان احتمالی، باید بر تحصیل علم مهر بطلان زد، آن‎ها را نیز باید باطل شمرد و ترک کرد. ولی صوفیان حاضر به تسرّی چنین حکمی بر موارد مزبور نیستند.

ثالثاً اگر عالم ممکن است در یک حجاب واقع شود، جاهلی که خود را بی‎نیاز از علم می‎پندارد قطعاً محجوب به دو حجاب است، یکی حجاب جهل و دیگری حجاب بی‎نیاز پنداشتن خود به آگاهی و علم.

رابعاً مایة محجوبیّت، توقّف در علم است. راه محجوب نشدن عدم کسب علم نیست، بلکه علم آموختن و آن‎گاه از علم ظاهری به سوی معارف باطنی گام سپردن است. به تعبیر دیگر باید از علم عبور کرد و به آن اکتفا نکرد، یعنی وارد حجاب شد و از آن گذشت. و این حکم در مورد تمامی حجاب‎های نورانی، از قبیل آنچه قبلاً به آن‎ها اشاره شد، نیز صادق می‎باشد.