Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






۱ـ لغزش‌های اعتقادی
تالیفات استاد - کتاب سر حق

برخی پیروان طریقت‎های عرفانی، به علّت جهل و ناآگاهی از معارف عقلی و نقلی دین، در درک و فهم سخن عارفان راستین دچار اشتباه شده و یا در فهم و تعبیر عقلی کشف‎های معنوی خود به خطا رفته و درنتیجه به انحرافات اعتقادی دچار شده‎اند.[i] مهمترین این لغزش‎های عقیدتی‌ عبارتند از:

الفـ عقیده‌مندی به معانی سخیف و نادرستی از وحدت وجود همچون همه خدایی، که با مسلّمات عقلی و نصوص قرآنی و احادیث معصومین علیهم السّلام و نیز با کشف‌های درست و ناب عرفانی مغایر و متضاد است.

بـ عقیده‌مندی به پندارهای باطلی چون حلول خداوند در سالک یا اتّحاد خداوند با سالک، که این نیز با براهین عقلی و ادلّة مستحکم قرآنی و حدیثی و با کشف‌های اصیل و صحیح عرفانی درتضّاد بیّن و آشکار قرار دارد.

جـ اعتقاد به تناسخ و بازگشت روح انسان‌ها پس از مرگ به این عالم در قالب انسان‌های دیگر یا حتّی در پیکر حیوانات و گیاهان، برای پاک شدن و طهارت یافتن و به کمال رسیدن. این باور نیز به استناد دلایل فراوان عقلی و براهین استوار قرآنی و روائی و دریافت‌های قویم و خالص عرفانی، نادرست و باطل است.[ii]

د ـ عدم باورمندی و اقرار به حقّانیّت تشّیع و ولایت اهل بیت علیهم السّلام ، یا بی‌اهمّیّت و بی‌اثر پنداشتن اعتقاد به امامت در طیّ مدارج کمال معنوی و یا حتّی ابراز مخالفت با عقیدة مزبور و اظهار برائت و ضدّیت با عقیده‌مندان به تشیّع و اسیر گمراهی و انحطاط دانستن آن‎ها به استناد مکاشفات خود[iii] و مستند ساختن تمامی این باورهای باطل و بی‌پایه، به نامداران و برجستگان عرصة عرفان و تصوّف.

نادرستی این پندارها و حقّانیّت داشتن تشیّع و مشروط بودن وصول به مقصد قصوای توحید، به پذیرا شدن و قبول ولایت اهل بیت علیهم السّلام و گام سپردن در صراط مستقیم ولایت آن بزرگواران، امری است که براهین مستحکم عقلی و کشفی و نصوص مسلّم قرآنی و حدیثی، بر آن دلالت دارند.

صاحب‌نامانی از عرصة عرفان و تصوّف که غیر شیعه و ناباورمند به امامت اهل بیت علیهم السّلام معرّفی می‌شوند از سه گروه خارج نیستند.

(۱) عارفان کاملی که یا از ابتدای سلوک شیعه بوده و یا در طیّ مدارج سلوک به حقانیّت تشیّع پی برده و پذیرای ولایت اهل بیت علیهم السّلام شده‌اند و به این باور، در گفتار و نوشتارهای خود تصریح نموده‌اند و در اعصار بعد، دشمنان شیعه که در صدد بودند مکتب تشیّع را ناتوان از پروراندن شخصّیت‌های بزرگ علمی و عرفانی جلوه دهند، آنان را غیر شیعه معرّفی نموده و حتّی در آثار مکتوب آن‎ها دست برده و اقاریر آنان به حقّانیت تشیّع و باورمندی به ولایت ائمّه علیهم السّلام را حذف کرده و حتّی مطالبی حاکی از تعارض ایشان با تشیّع و ضدیّت آنان با شیعیان برآن‎ها افزوده‌اند.خوشبختانه در برخی موارد در کاوش‌های محققّان، آثار اصیل آن بزرگان و نامداران عارف که به خطّ خود آن‎ها نگاشته شده است به دست آمده و مخدوش بودن آثار چاپی دستکاری شده به اثبات رسیده است.[iv] در مواردی هم که عارفان بزرگی چون عطّار نیشابوری یا حافظ شیرازی در مجموعة اشعار خود به عقیده‎مندی خویش به تشیّع تصریح نموده‌اند، غالباً مصحّحان که میانة خوشی با ولایت و تشیّع نداشته‌اند، ابیات و قصائد و غزلیّات حاکی از این باورهای شاعر عارف را فاقد اصالت و از موارد افزوده شده بر اشعار شاعر اصلی توسّط دیگرانی که معتقد به تشّیع بوده و خواسته‎اند آن شاعر عارف را نیز شیعه جلوه دهند، قلمداد نموده‌اند.

همان گونه که اشاره شد، به براهین مسلّم عقلی و نقلی و کشفی، وصول به وادی توحید جز از طریق صراط مستقیم ولایت امکان پذیر نیست و منتهیان و عارفان بزرگی که وصول آنان به توحید تردید ناپذیر است، باورمندی و قبولشان نسبت به ولایت اهل بیت علیهم السّلام نیز غیر قابل تردید است.

(۲) عارفان کامل و به مقصد رسیده‌ای که در عین باورمندی به تشّیع و اعتقاد به ولایت و امامت اهل بیت علیهم السّلام ، به علّت زندگی در عصر و محیطی که قدرت در دست دشمنان بی‌رحم و بی‌منطق شیعه بوده و هر کس اظهار تشیّع می‏کرده جان و مال و نوامیسش در معرض نابودی وتعرّض قرار می‌گرفته است، به حکم شرع، تکلیف خود را کتمان عقیده و تقیّه پیشه کردن تشخیص داده و از اظهار عقاید خود پرهیز نموده و به باورهای شیعی خود تصریح نکرده‌اند و یا حتّی در مواردی به همسویی با اعتقادات غیر شیعی تظاهر نموده‌اند.

(۳) مبتدیان یا متوسّطانی که گرچه به دلایلی چون چیره دستی و مهارت در شعر و ادب، صاحب نام شده‌اند، لکن از نظر طیّ مدارج سلوک و نیل به مقامات معنوی، در آغاز یا میانة راه بوده‌اند. در بین این گروه ممکن است افراد ناباور یا حتّی مخالف و معارض با تشیّع به چشم بخورد؛ امّا همان طور که اشاره شد، منزلت عرفانی آن‎ها بدان پایه نیست که انحراف اعتقادی ایشان، برای طالبان تفکیک بین حساب عرفان و تشیّع، به عنوان حجّتی موجّه و قوی، قابل استناد باشد.

هـ ـ اعتقاد به مهدویّت نوعی و انکار مهدویّت شخصی و عقیده نداشتن به فرزند بلافصل امام حسن عسکری علیه السّلام که در شب نیمة شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری از نرگس خاتون علیهم السّلام در سامرّاء متولّد شدند و مقارن رحلت پدر بزرگوارشان، در سال ۲۶۰ هجری قمری مسئولیّت امامت را عهده‎دار شده و به مدّت ۶۹ سال زندگی مخفی و دور از دسترس عموم را، که غیبت صغری نامیده می‎شود، در پیش گرفتند و پس از آن، زندگی ناشناس در جمع مردم را، که غیبت کبری خوانده می‎شود، آغاز کردند و تا زمان ظهور و قیام جهانیشان برای ریشه‎کنی الحاد و ظلم و فساد و ناامنی از عرصة گیتی و استقرار توحید و معنویّت و عدالت و صلاح و صلح و امنیّت در پهنة جهان، زندگی ناشناس در جمع مردم را با پیکر جسمانی و حیات طبیعی، همچون دیگر انسان‎ها، ادامه می‎دهند و پس از ظهور و قیام و تشکیل حکومت جهانی اسلام، سالیانی رهبری حکومت جهان را در دست داشته و پس از سپری نمودن عمری بسیار طولانی به ارادة الهی، نهایتاً از دنیا رحلت خواهند کرد.

برخی از صوفیان عقیده دارند که آن حضرت در دوران غیبت، پیکر جسمانی و بدن عنصری خود را رها کرده و به روحی مجرّد تبدیل شده‎اند که در پیکر سالکان حلول می‎کنند و از این راه، سالکان به مقام مهدویّت نائل می‎شوند. برخی دیگر از آنان اساساً وجود امام زمان علیه السّلام به عنوان یک شخص انسانی را منکر بوده و مهدویّت را یکی از مقامات معنوی دانسته و هر کس را که به آن مقام نائل ‎شود، مهدی می‎دانند و در نوشته‎ها و سخنانشان واژة "مهدی" را نه به عنوان لقب خاصّ شخص حجّت ‎بن ‎الحسن علیه السّلام ، بلکه به معنی لغوی آن، یعنی هدایت یافته، به کار می‎برند و به استناد احادیثی همچون المهدیّ من هدیت: مهدی (هدایت یافته) کسی است که تو (خدا) هدایتش نموده باشی.[v] و یا پاسخ امام باقر علیه السّلام به حکم بن ابی نعیم که می‎خواست بداند آن حضرت قائم آل محمّد است یا نه، که به وی فرمودند: کلّنا قائم بامر الله: همة ما امامان قیام کنندة به امر خداوند می‎باشیم. او پرسید: فانت المهدیّ: پس آیا شما مهدی هستید؟ حضرت فرمودند: کلّنا نهدی (یهدی) الی الله: همة ما به سوی خدا هدایت می‎کنیم،[vi] تمام احادیثی را کهدر مورد امام زمان علیه السّلام وجود دارد و در آن‎ها به لقب "مهدی"اشاره شده است، تأویل نموده و ناظر بر هر سالک هدایت یافته و هدایت کننده‎ای (کامل مکمِّل) می‎دانند که به مقام قطبیّت اعظم نایل شود.

پسبههردوریولیّیقائماست

تـاقیـامـتآزمـایشدائــماست

هر که را خوی نکـو باشـد بِرَست

هر کسی کو شیشه دل باشد شکست

پس امـام حیّ قائـم آن ولی است

خواه از نسل عمر خواه از علی است

مهدی و هادی وی است ای راه‌جو

هـم نـهان و هـم نشـسته پیـش رو

نادرستی عقاید گروه‌های فوق، که یکی منکر زندگی طبیعی با بدن جسمانی امام زمان علیه السّلام و قائل به حلول روح آن بزرگوار در پیکر سالکان است، و دیگری اساساً منکر شخص امام زمان علیه السّلام و قائل به مهدی و قائم بودن هر شخص هدایت یافتة از راه باطن در طریق تصوّف و هر قطب و مرشد (کامل و مکمِّلی) است، به استناد آیات فراوان و احادیث بی‎شماری که در مورد شخص حضرت مهدی ارواحنا فداه وجود دارد، امری مسلّم و چون روز روشن است. البتّه از آنجا که جنگ و جدل بر سر الفاظ کاری بیهوده است و وضع اصطلاحات در معانی مختلف بلامانع می‎باشد، این امر که شخص یا گروهی لفظ مهدی را در معانی لغوی آن مدّ نظر قرار داده و در مورد هر هدایت یافته‎ای به کار ببرد، چندان مورد اعتراض نیست؛ امّا این که شخص یا گروه مزبور عقیدة به این گونه مهدی‎ها را جایگزین عقیده به امام دوازدهم، حضرت حجّت ‎بن ‎الحسن ‎العسکری علیه السّلام سازد، بی‎شک باطل و مردود می‎باشد. چنان که اگر فردی با تکیّه به مفهوم لغوی کلمة "صادق"، مقامی به نام صداقت یا صادقیّت تعریف نموده و هر شخص راستگو و درستکاری را صادق بنامد، بدون ایراد است؛ امّا اگر به اتّکاء آن، وجود امام صادق علیه السّلام را انکار کند، سخنی باطل گفته و عقیده‎ای نادرست اختیار کرده است.

نکتة دیگر این که گرچه درست است که امام بزرگترین آیة خداوند است[vii] و جلوة آیات خداوند در درون انسان وجود داشته و قابل شهود و رؤیت باطنی است[viii] و در نتیجه جلوة حجّت خدا را می‎توان در درون خویش رؤیت نمود و به شهود امام در باطن خود نایل شد؛ امّا این که کسی وجود و قابل رؤیت بودن آیات خدا را منحصر به جهان درون بداند و وجود و امکان رؤیت آن را در جهان بیرون منکر شود و بر اساس آن، منکر وجود خارجی امام زمان علیه السّلام و قابل مشاهده بودن آن حضرت در جهان خارج شود، امری مردود و باطل است. قرآن کریم در مورد وجود جلوه‎های درونی و بیرونی آیات خداوند و قابل شهود باطنی و مشاهدة حسّی بودن آیات مزبور، می‎فرماید: سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم: بزودی آیاتمان را در جهان بیرون و در درون خودشان، به آن‎ها نشان می‎دهیم.[ix] و نیز می‎فرماید: و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون: و در زمین برای اهل یقین آیات و نشانه‎هایی وجود دارد و در درون خودتان نیز، پس آیا نمی‎نگرید؟[x]و[xi]



  1. [i] . عدم درک صحیح مقصود عارفان در بیان اعتقاداتشان، به علّت عدم آشنایی با ادبیّات و اصطلاحات رمزآلود و استعاری خاصّ آنان، امری جدای از انحرافات اعتقادی مورد بحث است. در موارد بسیاری همین ناآشنایی با زبان عارفان، سبب شده است که آنچه آناندرمقامتوصیفعقایدشانبیاننموده‎اند،درستفهمیدهنشدهودرنتیجهعقایدباطلی به آنان نسبت داده شود که به هیچ وجه مورد اعتقاد آنان نیست.
  2. [ii]. مسألةرجعتکهازضروریّاتاعتقادیشیعهاست،هیچنسبتیباتناسخندارد.زیرااولاً عقیدهمندان به تناسخ، بازگشت به دنیا را مشمول تمامی انسان‌ها می‌دانند، در حالی که رجعت، به استناد آیات و روایات، منحصر به برجستگان از اهل ایمان و سعادت و اهل کفر و شقاوت است. ثانیاً معتقدان به تناسخ، منکر قیامت و حسابرسی و پاداش و کیفر اخرویند و همة این امور را در قالب آنچه هر شخص در بازگشت‌های مکرّرش به دنیا متحّمل می‌شود، منحصرمی‌دانند، در حالی که از نظرشیعه،آنچه که اهل صلاح، از نعمت وراحت،واهلفساد،ازنقمتوزحمت،دردورانرجعتمتحمّلمی‌شوند،صرفاًپاداش و کیفر دنیوی آن‌هاست و به هیچ وجه جایگزین پاداش و کیفر اخروی ایشان نمی‎باشد. 
  3.  [iii]. آگاهان به معارف سلوکی واقفند که مکاشفات اقسام فراوانی دارد و برخی از اقسام آن، چون مکاشفات نفسانی و شیطانی، متأثّر از حالات نفسانی یا اندیشه و افکار شخص یا وساوسوالقائاتشیطانیاست.همةمکاشفاترادرردیفمکاشفاتمَلَکیو مکاشفات رحمانی نباید پنداشت. یکی از ملاک‌هایی که به مدد آن، مکاشفات حقّه را از کشف‎های بی‎پایه می‏توان تمیز و تشخیص داد، عدم مغایرت آن‎ها با مسلّمات عقل و ظواهر کتاب و سنّت است. بنابراین اگر به سالکی کشفی دست دهد که با این دو تضادّ داشته باشد، بی‌تردید کشفی باطل و آمیخته و آلودة به وساوس نفسانی و شیطانی است.
  4.  [iv]. یکی از مصادیق بارز نکتة فوق، محیی‌الدّین بن عربی (۵۶۰ـ۶۳۸ هـ . ق) است که از برجسته‎ترین و نامدارترین شخصیّت‎ها در عرصة عرفان نظری و عملی بوده و به شیخ اکبر ملقّب می‎باشد. وی از نظر اعتقادی متعلّق به جریانی بود که از اواسط قرن ششم هـ .ق تدریجاً در بین اهل سنّت پدید آمده و امروزه تسنّن اثنی عشری خوانده می‌شود. پیروان این جریان به ولایت تکوینی، خلافت الهی، صدرنشینی قلّة کمال امکانی، وصایت نبوی و حجّیت علمی اهل بیت علیهم السّلام معتقد بوده و در مورد حکومت و خلافت ظاهری پس از رسول خدا اعتقاد داشتند که حکومت امری عرفی و مردمی، نه الهی، بوده و گرچه به دلیل افضلیّت اهل بیت علیهم السّلام سزاوار بود مردم زمام امر را به دست ایشان بسپرند، امّا تحت تأثیر عواملی، اشخاص دیگری را که شایستگی کمتری داشتند برگزیدند، و به دلیل بیعت امّت، حکومت خلفا مشروعیّت داشت. اعتقاد به امامت، تولّد، حیات و غیبت حضرت مهدی علیه السّلام نیز از دیگر ویژگی‌های جریان تسنّن اثنی عشری بود. از قرن ششم به بعد، تعداد قابل توجّهی از دانشمندان اهل سنّت، به ویژه کسانی از آنان که به تصوّف گرایش داشتند، در این شمار قرار دارند. این جریان غالباً پلی بود برای گرایش ایشان به مذهب تشیّع. در بین علما و عرفای معاصر با محیی‌الدّین، که با وی رفاقت و مراوده داشتند، افراد وابسته به این جریان بسیارند. بنا به قرائن بسیاری می‌توان پی برد که محیی‌الدّین در طیّ مدارج عرفان، نهایتاً به حقّانیّت تشیّع پی برده و مستبصر شده است. از جمله این که وی در رسالة القدسیارسالة القدسیّه خود به مستبصرشدنخویش به ولایت اهل بیت علیهم السّلام و به امامت حضرت علی علیه السّلام تصریح نموده است. همچنین در کتاب بُلغة الغوّاص فی الاکوانالیمعدنالاخلاصفیمعرفةالانسانبهصراحتاحقیّتحضرتعلی علیه السّلام به خلافت را عنوان و تشرّف خویش به محضر حضرت حجّت بن الحسن علیه السّلام و بیعت خودباآنحضرترانقلکردهاست.ویدربابششمکتابفتوحاتمکّیّهنیزبه امامتحضرتعلی علیه السّلام تصریحنمودهاست.شیخبهاءالدّینعاملیعالموعارفبزرگوار شیعی در شرح حدیث سی ‎و ششم کتاب اربعین خویش، عبارات محیی‌الدّین بن عربی در باب سیصد و شصت ‎و ششم فتوحات مکّیّه در تصریح به وجود امام زمان علیه السّلام را نقل نموده و به وجوه مختلف آن عبارت، بر شیعه بودن محیی‌الدّین بن عربی استدلال کرده است. از متأخّرین نیز آقای محمّد خواجوی، مترجم کتاب فتوحات مکّیّه به زبان فارسی، در صفحات شصت و یک و شصت و دو و صد و بیست و هشت و صد و پنجاه مقدّمة خود بر ترجمة فتوحات مکّیّه، مستبصر شدن ابن عربی به حقّانیّت تشیّع را مورد تأکید قرار داده است.
  5.  آثار متعدّد محیی‌الدّین بن عربی به وضوح بر این که وی شیعة اثنی عشری بوده است دلالت دارد. از جمله رسالة مناقب یا تحیّت و یا صلوات ابن عربی بر چهارده معصوم علیهم السّلام شاهد بارز این حقیقت است. سیّد محمّد صالح بن موسوی خلخالی تهرانی (متوفّای ۱۳۰۶ هـ . ق) شرحی بر این اثر ارزشمند ابن عربی نگاشته و در آن به تشریح نکات بلند و عمیقی که ابن عربی دربارة مقامات پیامبر اکرم و حضرت زهرا و یکایک امامان علیهم السّلام بیان کرده، پرداخته است.
  6.  همچنین ابن عربی در آثار خود کراراً به وجود، حیات و غیبت حضرت حجّت ابن الحسن العسکری علیه السّلام تصریحنمودهاست؛کهازجملهمی‎توانبهباب‎های۳۶۶،۲۴ و ۷۳ کتاب فتوحات مکّیّه اشاره کرد. در باب ۷۳ فتوحات مکّیّه، داستان تشرّف خود به محضر حضرت بقیّةالله ارواحناه فداه را نیز نقل کرده است. همچنین وی رسالة شقّ الجیب و رفع حجاب الرّیب فی اظهار اسرار الغیب را در مورد وجود و غیبت حضرت مهدی علیه السّلام تألیفنمودهاست.ابنعربیرساله‎هایدیگرینیزدرموردآنحضرتنگاشتهاست که از جملة آن‎ها به رسالة صغیرة فی المهدی، رسالة اخری فی المهدی، الصّلاة القطبیّة، و قصیدة فی المهدی می‎توان اشاره کرد. فاضل اصطهباناتی شرحی بر قصیدة مذکور نوشته است. چهار رسالة اخیر همراه با شرح اصطهباناتی هم‎اکنون توسّط مؤسّسة الشیخ الاکبر محیی‌الدّین ابن العربی للدّراسات العرفانیّة در دمشق (پایتخت سوریه) در دست انتشار می‎باشد. انتشارات مزبور اخیراً کتابی به نام القول المتین فی تشیّع الشیخ الاکبر محیی‌الدّین ابن عربی، تألیف الشیخ قاسم الطّهرانی منتشر کرده است که جلد اوّل آن که در ماه رجب سال ۱۴۲۴ هـ . ق در بیروت چاپ و در ماه ذی‎الحجّه همان سال در تهران تجدید چاپ شده، شامل دو مجلّد می‎باشد (مجلّد نخست در ۸۴۰ صفحه و مجلّد دوم در ۵۰۲ صفحه) که به ذکر قرائن و شواهد خارجی دالّ بر شیعه بودن محیی‌الدّین اختصاص دارد. جلد دوّم کتاب مزبور که در چهار مجلّد منتشرخواهدشدبهکلماتونصوصموجوددر کتاب‌ها و رساله‎های چاپی و خطّی محیی‌الدّین ابن عربی که بر تشیّع وی دلالت دارد، می‎پردازد.
  7.  براساس آنچه ذکر شد، انکار شیعة اثنی عشری بودن محیی‌الدّین بن عربی وجه منطقی ندارد.. همچنین با توجّه به این رهنمود قرآنی که می‌فرماید: لا تقولوا لمن القی الیکم السّلام لست مؤمناً:بهکسیکهنزدشما اظهار اسلام (یا به شما سلام و ابراز صلح و تسلیم) کرد، نگویید مؤمن نیستی. (سورة نساء، آیة ۹۴) انکار تشیّع محیی‌الدّین، با توجّه به اقرارهای فراوان وی به عقاید شیعه، وجه شرعی نیز ندارد. در نتیجه در شیعه بودن وی نباید تردید کرد.امّا از آنجا که اهل سنّت نمی‎خواستند گرویدن چنین شخصیّت عظیم علمی و عرفانی به تشیّع و اعراض او از تسنّن آشکار گردد، در نسخه‎هایی که از برخی از آثار وی، همچون فتوحات مکّیّه، توسّط نسّاخان سنّی مذهب رونویسی شد، دخل و تصرّف‎های فراوانی به عمل آمد و بعدها همان نسخه‎های مخدوش، در چاپ کتب ابن عربی ملاک قرار گرفت. به عنوان مثال عبارات باب ۳۶۶ فتوحات مکّیّه که قبلاً به آن اشاره کردیم و شیخ بهائی آن را در اربعین خود نقل کرده است، توسّط نسخه برداران سنّی مذهب دستکاری شد. عبدالوهّاب شعرانی، عالم سنّی مذهب (متوفّای ۹۷۳ هـ . ق) در صفحة ۱۴۹ جلد دوم کتاب الیواقیت و الجواهر خود، که دومین چاپ آن توسّط دانشگاه الازهر مصر در سال ۱۳۰۷ هـ . ق انجام شده است، و نیز در کتاب کبریت الاحمر خود، ضمن نقل عبارت اصلی باب ۳۶۶ فتوحات مکّیّه، بر دستکاری فتوحات و نیز فصوص الحکم ابن عربی توسّط معاندان تصریح نموده است.
  8.  شایان توجّه است که یکی از دانشمندان معاصر مصری به نام عثمان یحیی، با استفاده از چهار نسخة اصلی فتوحات مکّیّه، که دو نسخة آن به خطّ خود ابن عربی می‎باشد و یکی در دوران شش سالة اقامت وی در مکّه نوشته شده و دیگری در بازگشت به قونیّه، توسّط خود وی پاکنویس شده است و هر دو نسخه در قسطنطنیّة ترکیه موجود است، به تصحیح فتوحات مکّیّه مبادرت نمود. و در جریان بررسی نسخه‎های اصلی، به تصریحات محیی‌الدّین دالّ بر شیعه بودن و اعتقاد به امامان شیعه و تبرّی وی از غاصبان حقوق اهل بیت علیهم السّلام پی برد و خود نیز مذهب شیعه را اختیار کرد. وی ۱۴ جلد از ۲۸ جلد کتاب فتوحات مکّیّه را پس از تصحیح براساس نسخه‎های اصلی، در مصر به چاپ رساند. لکن همین که حکومت مصر مطّلع شد وی به نسخ اصلی دست پیدا کرده، از چاپ ۱۴ مجلّد باقیماندة فتوحات مکّیّة تصحیح شدة وی جلوگیری و خود او را نیز از کشور مصر اخراج کرد.
  9.  برای آگاهی بیشتر از وقوع چنین خیانت‌ها و دستکاری‎هایی توسّط اهل سنّت در آثار بزرگانی از علم و عرفان که به تشیّع گرویده‎اند، به نکته‎های ۶۰۲ و ۷۹۷ در صفحات ۳۵۰ و ۶۳۲ تا ۶۳۴ کتاب هزار و یک نکته تألیف علاّمه حسن حسن‎زادة آملی و صفحة ۴۲۸ کتاب شرح دفتر دل تألیف داوود صمدی آملی می‎توان مراجعه کرد.
  10.  [v]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۰۶ و ۳۶۶، و ج ۸۵، ص ۲۷۰/
  11.   [vi]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۰/ جالب اینجاست که در ادامة حدیث مزبور آمده است که حکم می‎گوید از حضرت پرسیدم فانت الّذی تقتل اعداء الله و یعزّ بک اولیاء الله و یظهر بک دین الله: آیا شما همان کسی هستید که دشمنان خدا را می‎کشید و خداوند به وسیلة شما دین خود را آشکار و (بر همة دین‎ها) چیره می‎سازد؟ حضرت پاسخ فرمودند: یا حکم، کیف اکون انا و قد بلغت خمساً و اربعین سنة و انّ صاحب هذا الامر اقرب عهداً باللّبن منّی و اخفّ علی ظهر الدّابة: چگونه من او باشم، در حالی که به چهل و پنج سالگی رسیده‎ام و حال آن که صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیک‎تر و بر پشت مرکب سبکبارتر است.
  12. [vii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۰۶، و ج ۳۶، ص ۱ و ۳، و ج ۱۰۲، ص ۱۴۰/
  13. [viii]. سورة ذاریات، آیة ۳۱ و سورة فصّلت، آیة ۵۳/
  14. [ix]. سورة فصّلت، آیة ۵۳/
  15. [x]. سورة ذاریات، آیه‎های۲۰ و ۲۱/
  16. [xi]. یکی از خطاهای بزرگی که دامنگیر بشرشده منحصر پنداشتن حقایق هستی به مظاهر بیرونی و بی‎اعتبار شمردن و اهمّیّت ندادن به مظاهر درونی توسّط گروهی، و منحصر دانستن آن به جلوه‎های درونی و فاقد اعتبار شمردن و بی‎اعتنایی به جلوه‎های بیرونی توسّط گروهی دیگر است. مخالفان عرفان همه چیز را در عالم بیرون خلاصه می‎کنند و منکر اهمّیّت و ارزش حقایق باطنی‎اند، و صوفی مسلکان همه چیز را در جهان درون منحصر می‎دانند و منکر اعتبار و اهمّیّت حقایق بیرونی‎اند. امّا به حکم عقل سلیم و کشف صحیح و به شهادت آیات و احادیث معصومین علیهم السّلام درست و حقّ، جمع بین ظاهر و باطن و بیرون و درون است.