Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






فصل سوم- لغزش‌های نظری و عملی در سلوک
تالیفات استاد - کتاب سر حق

مقدّمه

اکنون که در قالب دو فصل گذشته، اصالت عرفان اسلامی و مبتنی بودن آن بر قرآن کریم و احادیث و سیرة معصومین علیهم السّلام تبیین و ناروا بودن ایرادات منکران و مخالفان عرفان تشریح شد، جا دارد با علاقمندان به عرفان اسلامی نیز سخنی داشته باشیم و به اختصار به لغزشگاه‌های نظری و عملی که در مسیر این مقصد شریف قرار دارد اشاره‎ای نموده و به تذکّرات اشاره‎گونه‌ای برای مصون ماندن از غلتیدن در ورطه‌‌‌های خطا و خلاف، که دین و دنیای شخص را به تباهی می‌کشاند، بپردازیم. توجّه به این موارد برای طیّ درست طریق عرفان و نیل به مدارج و مقامات عالی آن امری ضروری است.پیش از ذکر موارد، توضیحاتی لازم به نظر می‌‌رسد.

نخست این که مجموعة لغزش‌ها و خطاهای نظری و عملی که در پی می‌آید، کمتر در یک شخص یا گروه از متصوّفه و عرفا مصداق یافته است. صرف نظر از عارفان حقیقی، که در سلوک عرفانی خویش تنها به رهنمودهای قرآن و عترت متّکی بوده‎ و در سیر عرفانی خود از مبتلا شدن به لغزش‌ها و خطاهای مزبور مصون مانده‎اند و هیچ یک از آن لغزش‌ها و خطاها در مورد ایشان مصداق ندارد؛ هر گروه یا شخص، ممکن است به تعدادی از آن‎ لغزش‌ها و خطاها دچار شده و از دیگر موارد مبرّا باشد. بنابراین جا ندارد که به استناد گرایش شخص یا گروهی به عرفان و تصوّف، همة این لغزش‌ها و خطاها را به او نسبت داد.

دوّم این که در طیّ طریق عرفان ابتلاء به چنین لغزش‌ها و خطاهایی کاملاً قابل اجتناب است و می‌توان درعین سلوک عرفانی، از تمامی لغزش‌ها و خطاهای مزبور مصون ماند. این مصونیّت مستلزم چند امر است.

۱ـ صدق و اخلاص: در سلوک طریق عرفان و نیل به قلّه‌های معنویّت و کمال، صدق و اخلاص یکی از اساسی‏ترین شروط است. سالکی که صرفاً به خاطر عشق و محبّت به خدا و اولیاء خدا و در مقام ایفای شایستة وظایف عبودیّت و بندگی، گام در راه عرفان می‏نهد و از سیرو سلوک خود، در پی اغراض نفسانی، همچون کسب نام و شهرت، جلب و جذب مرید، جمع‌آوری و اندوختن ثروت، یا نیل به کشف و کرامات، نیست؛ همین صدق و اخلاص، ضامن سلامت سیر و وصول او به مقصد غائی کمال است. خدای متعال بر این حقیقت کراراً تأکید فرموده است. از جمله می‏فرماید: والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّ الله لمع المحسنین: کسانی را که در راه ما بهمجاهدت می‏پردازند قطعاً به راه‌هایمان هدایت می‏کنیم و هر آینه خداوند با نیکوکاران است.[i] و نیز می‌فرماید: فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعبادة ربّه احداً:هر کس امید و آرزوی ملاقات و دیدار پروردگارخویش را دارد پس باید عملی شایسته به جای آورد و در بندگی پروردگارش احدی را شریک نسازد.[ii]

2ـ علم و آگاهی: طیّ درست راه کمال معنوی و نیل به مقاصد عرفانی، مستلزم علم و آگاهی سالک به حقایق دین و ضوابط شرع است. به بیان دیگر، نیل به مراتب بالای یقین، یعنی عین الیقین و حقّ الیقین، مستلزم دستیابی به مرتبة نخست آن، یعنی علم الیقین است. سالک در آغاز راه سلوک باید در زمینة شناخت دقیق عقاید حقّه به مدد عقل و قرآن و حدیث، و یقین به درستی آن‎ها و نیز شناخت دقیق وظایف و احکام شرع برای مراعاتکامل حلال و حرام الهی و عدم تخطّی از آن‎ها، به کسب علم و آگاهی بپردازد. حضرت علی علیه السّلام می‌‌‌فرمایند: یا کمیل ما من حرکة الاّ و انت محتاج فیها الی معرفة:ای کمیل هیچ حرکتی نیست جز این که در آن به معرفت و شناخت محتاج می‎باشی.[iii] بدون علم و بصیرت پای در راه نهادن و طیّ طریق کردن چه بسا فرد را به بی‌‌راهه رفتن و دوری بیشتر از مقصد و مقصود مبتلا سازد. به تعبیر امام صادق علیه السّلام : العامل علی غیر بصیرة کالسّائر علی غیرالطّریق، لایزیده سرعة السّیر الاّ بعداً: کسی که بدون بصیرت و آگاهی عمل می‌کند همچون کسی است که در بی‌راههراه می‌سپرد، که سرعت سیر او ثمری جز دوری از مقصد نخواهد داشت.[iv] آبشخوراینعلموآگاهیهمبایدمکتباهل بیت علیهم السّلام باشد، زیرا جز در محضر اهل بیت علیهم السّلام معارف زلال و ناب الهی که با ظنّ و خطاهای بشری نیامیخته باشد وجود ندارد. چنان که امام باقر علیه السّلام به برخی منحرفان و بعضی صوفی مسلکان عصر خود پیغام دادند که اگر به شرق و غرب عالم سفر کنید، جز در نزد ما اهل بیت معارف و کمالات واقعی را نخواهید یافت.[v] و امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به کمیل که از اصحاب سرّ آن حضرت بود، فرمودند: یا کمیل لاتأخذ الاّ عنّا تکن منّا:ای کمیل جز از ما مگیر تا از ما باشی.[vi] امام صادق علیه السّلام فرمودند: کذب من زعم انّه منشیعتنا و هو متمسّک بعروة غیرنا: کسی که می‏پندارد از شیعیان ماست درحالی که به ریسمان اشخاصی غیر از ما اهل بیت چنگ می‌زند و متمسّک می‌شود، دروغ می‌گوید.[vii] و امام کاظم علیه السّلام ‌فرمودند: لاتأخذنّ معالم دینک عن غیر شیعتنا: معارفدینیخودراازغیرشیعیانمانگیرونیاموز.[viii]چراکهبهفرمودة‌امامباقر علیه السّلام : انّه لیس عند احد من النّاس حقّ و لا صواب الاّ شیء اخذوه منّا اهل البیت: نزد احدی از مردم مطلب حقّ و درستی نیست مگر همانچیزی که از ما اهل بیت گرفته‌اند.[ix] درنتیجه تا وقتی می‌توان آب زلال معارف الهی را از سرچشمة آن نوشید، جا ندارد به جویبارهای پرخس و خاشاکی که اندکی از آن آب در آن‎ها جاری است مراجعه کرد.

۳ـ راهبر و راهنمای ذی‌صلاح: راه سپردن و به مقصد رسیدن در وادیپررمزورازوپیچیدهوغامضعرفان،جزبهمددراهبروراهنمایبه مقصد رسیده و دارای صلاحیّت دستگیری و راهبری، بسیار صعب و درحدّ ناشدنی است. کسانی که بدون مربّی و راهنما و راهبر قدم در این وادی نهاده‌اندیابهگمراهیکشیدهشدهویاناقصوناتماممانده‌اند.امامسجّاد علیه السّلام می‌فرمایند: هلک من لیس له حکیم یرشده: کسی که شخص حکیمیندارد که ارشادش کند به هلاکت دچار می‏شود.[x] و امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: یخرج احدکم فراسخ فیطلبلنفسه دلیلاً و انت بطرق السّماء اجهل منک بطرق الارض، فاطلب لنفسک دلیلاً:یکی از شما برای مسافرت چند فرسخی از محلّخود بیرون می‏رود و برای خویش در طلب راهنمایی بر می‌آید و حال آن که تو به راه‌های آسمان ناآگاه‌تر از راه‌‌های زمین می‌باشی. پس برای خود راهنمایی طلب کن.[xi] درخواست‌های التماس‌آمیز حضرت موسی علیه السّلام برای کسب اجازة معرفت آموزی و پیروی از حضرت خضر علیه السّلام که قرآن بیان داشته، شاهد گویایی بر ضرورت بهره‌گیری از راهبران ذی صلاح در راه سلوک باطنی است.[xii]

در انتخاب راهبر و استاد، چند نکته حائز اهمّیّت است. یکی این‎ که مدّعیان راهبری و ارشاد بسیار، امّا راهبران و مرشدان ذی‌صلاح اندک‌اند. چه بسا شیّادان و دنیاطلبانی که دام تزویر گسترده‌اند تا خلق را شکار کنند و جاه‌طلبی و مال‎پرستی و لذّتجویی‌های خود را از رهگذر مریدان فریب خورده ارضاء نمایند.

دوّم این که چه بسا ناقصان به مقصد نرسیده‌ای که به اتّکاء چند کشف و کرامت، خود را کامل پنداشته و به دستگیری می‌پردازند؛ ولی چون خود به مقصد نرسیده‌اند قادر نخواهند بود سالک را به کمال برسانند و حتّی با اشتباهات خود، او را تباه می‌سازند.

سوّم این‎ که گرچه ممکن است کسانی که از آغاز، جذبه‌ای شامل حالشان شده و آن‎ها را به قلّة کمال رسانده، شخصاً به مراتبی دست یافته باشند که اشخاصی که کار را با سلوک آغاز کرده‌اند و پس از سالیانی طیّ طریق، آمادگی دریافت جذبه را به دست آورده و به کمال رسیده‌اند، به آن مراتب دست نیافته باشند و درنتیجه آن مجذوب واصل از این سالک واصل، شخصاً بزرگ‌تر باشد؛ امّا در امر دستگیری و تربیت شاگردان، کسی که کار خود را با سلوک آغاز کرده و پیچ و خم‌های راه را طیّ نموده و با خطرات و پرتگاه‌های مسیر مواجه شده است، برای راهنمایی و راهبری سالکان، توانایی بیشتری دارد. چنان که ممکن است شخصی که ثروت هنگفتی را از پدر خویش به ارث برده است از کسی که با سالیان دراز کسب و کار، سرمایه‌ای به دست آورده، به مراتب ثروتمندتر باشد؛ امّا برای آموختن راه و رسم کسب ثروت به دیگران، کسی که با کار و تلاش خویش زمینة ثروتمندی خود را فراهم ساخته، از آن کس که بی‌هیچ کار و فعّالیّتی، ثروت هنگفتی را به ارث برده است، توانایی بیشتری دارد. البتّه این بدان معنی نیست که مجذوبان واصل هیچ کس را به مقصد نمی‌رسانند، لکن کسانی در محضر آنان به مقصد می‌رسند که خود نیز روحیّة جذبه داشته و در آستانة جذبه قرار داشته باشند، امّا این گونه اشخاص در بین خلق اندک‌اند. امّا اکثریّتی که چنین روحیّه و آمادگی‌یی ندارند، و برای کسب آمادگی دریافت جذبه، راه طولانی و پرپیچ و خمی را باید طی کنند، گرچه برای ایشان نیز محضر مجذوبان واصل دل‌نشین و لذّت‎بخش است و بهره‌های معرفتی و اخلاقی محدودی نیز نصیبشان می‏سازد، لکن در محضر آنان، در حدّ کمال، رشد نیافته و به مقصد نهایی نمی‌رسند. بنابراین برای اکثریّت طالبان طیّ مدارج عرفان، بهره جستن از محضر سالکان واصل، کارسازتر است.[xiii]

چهارمین نکته این که خود سالک قادر نیست راهبر کامل را تشخیص دهد. آنچه از سالک برمی‌آید تشنگی و طلب وافر برای درک محضر راهبری کامل و درخواست نیل به این مطلوب از درگاه الهی است، به گونه‌ای که آرام و قرار از وی سلب شود و تا نیل به آن، دست از طلب برندارد و به چیز دیگری نیندیشد.[xiv] این تشنگی و طلب صادقانه و تمام عیار که ناشی از درک اضطرار خویش است، زمینه‎ساز اجابت شده و درپی آن، خدای متعال او را به محضر راهبر کاملی رهنمون ساخته و یا راهبر کاملی را به سوی او گسیل می‌دارد و بر سر راه او قرار می‌دهد.

البتهکسی که به راستی طالب راه یافتن به محضر راهبر کاملی برای نیل به مدارج عالی ‎عبودیّت و عرفان است، پیش از نیل به آن محضر، رفتار و حالاتش با چنین خواست و تمنّایی متناسب است. یعنی تا آنجا که شناخت دارد، به وظایف بندگی خویش عمل می‌کند و در مسیر تعالیم و احکام دین راه می‎سپرد. کسانی که مدّعی اشتیاق درک محضر اولیاء خدا برای سیر و سلوک الی الله می‌باشند، امّا چندان اهتمام و التزامی به دستورات دین ندارند، ادّعایشان کاذب است. اینان چون شخص بی‌سوادی می‌باشند که به مدرسه نمی‌رود و از امکانات آموزشی که در اختیار اوست بهره نمی‌گیرد، لکن دائماً حسرت راه یافتن به محضر استادان دانشگاه را می‌خورد.اینان باید از خود بپرسند آیا به آنچه از دین خدا و طریق بندگی حق که در دسترسشان قرار دارد، به درستی و کمال عمل کرده و از آن بهره جسته‌اند که اکنون در پی پیر و مرشدی می‌باشند تا تعالیم و تکالیف والاتر و سنگین‌تر راه دین و بندگی را به آن‎هابیاموزد.

نکتة‌ پنجم این‌ که شاخص‌های ظاهری که برای راهبران ذی‌صلاح می‌توان نام برد و بدون آن‎ها قطعاً صلاحیّت راهبری مصداق نمی‌یابد، عبارتند از: اعتقاد و التزام به ولایت اهل بیت علیهم السّلام ، انقیاد وتسلیم در برابر ظواهر قرآن و فرمایشات معصومین علیهم السّلام ، پایبندی به اخلاقیّات، و مراعات کامل احکام و آداب شرع مقدّس.

پس از این مقدّمه، اکنون به ذکر لغزشگاه‌های نظری و عملی که در صورت عدم برخورداری از صدق و اخلاص و علم و آگاهی، و عدم پیروی از راهبران ذی‌صلاح، سالک ممکن است به آن دچار شود، می‌پردازیم.



  1. [i]. سورة عنکبوت، آیة ۶۹/
  2. [ii]. سورة کهف، آیة ۱۱۰/
  3. [iii]. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ترجمة کمره‌ای، ص ۱۶۵/
  4. [iv]. کلینی، اصول کافی، کتاب فضل العلم، باب من عمل بغیر تعلّم، حدیث ۱/
  5.  [v]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۱ و ۹۲/
  6.  [vi]. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ترجمة کمره‌ای، ص ۱۶۵/
  7.  [vii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲،ص ۹۸/
  8.  [viii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲،ص ۸۲ .
  9.  [ix]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۴/
  10.  [x]. مجلسی، بحارالانوار،ج ۷۸، ص ۱۵۹/
  11.  [xi]. کلینی، اصول کافی، کتاب الحجّة، باب المعرفةالامام و الردّ الیه، حدیث ۱۰/
  12.  [xii]. سورة کهف، آیات ۶۰ـ۸۲ .
  13.  [xiii]. شاید به نظر آید که در صورت صحّت این مطلب، پس چگونه انبیای الهی و ائمّة معصومین علیهم السّلام که به معنای متعارف، سلوکی نداشته و تحت تربیت پیر و مرشدی نبوده‎اند، توانسته‎اند دستگیری و هدایت بشر را عهده‎دار شوند. امّا باید دانست که قیاس پیامبران و امامان علیهم السّلام با عارفان مجذوب، قیاسی مع‎الفارق و نارواست. یکی از بارزترین تفاوت‎های این دو گروه، فرق بین وحی انبیا و الهامات حضرات معصومین علیهم السّلام با دریافت‎های باطنی عرفاست. نقص و نسبیّت و احتمال اشتباه و خطا در کشف‎های عارفانه، حساب آن را از وحی و الهامات معصومین علیهم السّلام جدا می‎سازد. انبیا و ائمّة علیهم السّلام در دریافت‎های باطنی خود به صورت وحی و الهام، از عصمت و خطاناپذیری کاملی برخوردارند که از جانب خدای متعال تضمین شده است. در پرتو این عصمت، پیامبران صاحب شریعت، دستورهای سلوکی لازم برای پرورش انسان‎ها را در قالب احکام فقهی و اخلاقی دین، به صورت وحی تشریعی، از خداوند دریافت می‎کنند. پیامبرانی که شریعت مستقلّی ندارند و رسالتشان تبلیغی است وامامان، نیز دستورالعمل‎های مزبور را به صورت وحی یا الهامات معصومانه، از جانب خداوند دریافت می‎نمایند. به مدد این تعلیم الهی است که پیامبران و امامان علیهم السّلام به رمز و رازها، پیچ و خم‎ها، و درّه و پرتگاه‌های مسیر سلوک الی الله واقفند و نیازی ندارند که خود با طیّ مسیر به شناسایی آن بپردازند؛ در حالی که عارفان از چنین تعلیمات الهی و وحی و الهامات معصومانه‎ای برخوردار نیستند.
  14.  [xiv]. سورة کهف، آیة ۶۰/