Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۱۶ ارديبهشت
۱۴۰۳

25. شوال 1445


4. می 2024






احادیث و روایاتی که برای نفی عرفان و تصوّف مورد استناد قرار گرفته‌اند.
تالیفات استاد - کتاب سر حق

مخالفان و منکران عرفان و تصوّف بعضاً به احادیث و روایاتی از پیامبر اکرم و ائمّه علیهم السّلام استناد می‌جویند که بیشتر آن‎ها در مورد اشخاص معیّنی همچون حسن بصری، علی بن محمّد منکدر، سفیان ثوری، ابوهاشم کوفی، عباد بن کثیر بصری و حسین بن منصور حلاّج است و بعضاً ناظر بر مکتب تصوّف می‎باشد.

مطرح کنندگان این احادیث و روایات، پس از تأمّلات حدیث شناسانه در بررسی انتساب حدیث به معصوم و میزان قابل اعتماد بودن این انتساب، که خود دقّت و کار بسیار می‌طلبد، بسیار به‌جاست بیاندیشند که احادیث و روایاتی که بدان‌ها استناد جسته‌اند، از دید عارفان برجستة شیعه، همچون سیّد بن طاووس، شهید ثانی، ابن فهد حلّی، علاّمة بحرالعلوم، علاّمه سیّدحیدر آملی، فیض کاشانی، امام خمینی و علاّمة طباطبایی، که خود در علوم ظاهری دینی از سرآمدان روزگار خویش بوده و بعضاً محدّثان والامقامی بوده‌اند، نیز مخفی نبوده است و این که آن بزرگواران با وجود مشاهدة این احادیث و روایات، همچنان در مشرب عرفانی خویش پابرجا بوده‌اند، حکایت دارد که آن‎ گونه که مخالفان و منکران عرفان پنداشته‌اند، روایات مزبور دلالت بر نفی مطلق عرفان نمی‌کند و آن بزرگواران با بضاعت بالای علمی که در حوزة علوم دینی داشته‌اند، به فهم سطحی و بدون تدبّر و درایت روایات مزبور بسنده نکرده[i]و به درکی عمیق‌تر و علمی‌تر از آن روایات نایل آمده‎اند.

تأکیدی که اهل بیت علیهم السّلام بر درایت حدیث و رجحان آن بر روایت حدیث فرموده‌اند[ii]، حاکی از این است که در صورت عدم توجّه به ظرائف و نکات دقیقی که برای فهم درست احادیث لازم است، ممکن است احادیث مورد سوء فهم و استنتاج قرار گیرند.

فهم و استنتاج درست احادیث و روایاتی که توسّط مخالفان و منکران عرفان و تصوّف نقل و مورد استناد قرار گرفته‌ است مستلزم توجّه به نکات بسیاری است که ذیلاً به برخی از آن‎ها اشاره می‌شود.

۱) یکی از نکات قابل عنایت برای فهم درست احادیث حاکی از نفی برخی جریان‌ها یا شخصیّت‌های عرفانی، کلامی و فلسفی و حتّی فقهی، این است که دستگاه خلافت با یاری علمای درباری و با مدد جستن از اندیشه‌های وارداتی، برای از رونق انداختن مکتب اهل بیت علیهم السّلام در برابر عرفان، معارف عقلی و حتّی تعالیم فقهی اهل بیت علیهم السّلام به ساختن مشابه‌های بَدَلی پرداخت، تا مردم جذب آن‎ها شده و به اهل بیت علیهم السّلام گرایش پیدا نکنند. در این شرایط است که ائمّه علیهم السّلام به تصوّف، کلام، فلسفه و حتّی فقه و حدیث رایج، یعنی همان که ساخته و پرداختة دستگاه خلافت و مویّد و معاضد آن و معارض و معترض به اهل بیت علیهم السّلام بود، پرداختند و تأکید فرمودند که اگر به شرق و غرب عالم هم بروید، جز در نزد ما اهل بیت معارف حقیقی را نخواهید یافت[iii]. دقّت در این نکته سبب خواهد شد حساب علوم عقلی و معارف شهودی و عرفانیِ اخذ شده از مکتب اهل بیت و مویّد و ملتزم به آن بزرگواران، و عالمان و عارفان دلباخته و پیرو صدیق اهل بیت علیهم السّلام را، از مکاتب عقلی و مشرب‌های صوفیانة بَدَلی و انحرافی و مخالف اهل بیت، و عالمان و صوفیان بی‌ولایت و سرسپرده یا سازشکار و اهل مداهنه با دستگاه خلافت، جدا سازیم و هر دو را مشمول یک حکم نشماریم.

۲) در تصوّف انحرافیِ ایجاد و تأیید و ترویج شده توسّط دستگاه خلافت، علاوه بر بی‌اعتقادی به ولایت و امامت، انحرافات بسیاری وجود داشت که با عرفان ناب و زلال اهل بیت علیهم السّلام که سرچشمه گرفته از قرآن کریمبود تعارض داشت و نوعی انحراف عقیدتی و بدعت عملی شمرده می‌شد. یکی دیگر از دلایل مخالفت ائمّه علیهم السّلام با تصوّف و صوفیان مزبور، همین انحرافات و بدعت‌ها بود. از جملة انحرافات و بدعت‌های مزبور که ناشی از عدم استضائه از اهل بیت علیهم السّلام بود، عقایدی چون حلول و اتّحاد و اعمالی چون زهد افراطی و رهبانیّت و تارک دنیا شدن و پرداختن به ریاضات شاقّه و دست کشیدن از کار و تلاش و روی آوردن به تکدّی و سربار دیگران شدن و ترک نظافت و تمیزی جسم و حلال نمودن محرّمات و حرام شمردن حلال‌های الهی و سکوت و سازش در برابر ظلم حاکمان بود. برخی از این انحرافات، همچون زهد افراطی و محروم ساختن خویش از نعمت‌های دنیوی و رهبانیّت و ترک اجتماع و دست کشیدن از کار و تلاش و سربار و کَلّ بر دیگران شدن، از زمان خود رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم آغاز شده بود و مورد نهی شدید پیامبر نیز قرار گرفته بود[iv]. بی‌شک حساب چنین اندیشه‌ها و اعمال ناروا و بدعت‌آمیزی، از اندیشه‌ها و اعمال عارفان راستین شیعی که شرط غیر قابل تخلّف سلوک در طریق عرفان را پیروی مو به مو در عرصة نظر و عمل، از معارف قرآن و اهل بیت علیهم السّلام می‌دانند، کاملاً جداست و نفی و طرد منحرفان و مبدعان از سوی ائمّه علیهم السّلام را به هیچ وجه نمی‌توان به عارفان راستین شیعی تسرّی داد.

۳) برخی از احادیث حکایت از نفی و طرد اشخاص و جریان‌هایی دارد که لاف زهد و عرفان می‌زدند، امّا کوچکترین قدم عملی در صرف نظر کردن از مشتهیات نفسانی و مطامع دنیوی بر نمی‌داشتند و زاهدنمایی و عرفان‎مآبی را دامی برای شکار خلق خدا ساخته و راهی برای نیل به خواسته‌های دنیاطلبانة خود کرده بودند[v]. این گونه احادیث نیز نباید نافی عارفان وارستة شیعی پنداشته شود. چنانکه احادیثی را که در نفی فقیهان دنیا‌طلب و وابسته به دستگاه خلافت و جیره‌خوار سرمایه‌داران وجود دارد، نمی‌توان دلیل نفی فقیهان وارستة شیعه و اهل ولایت دانست.

۴) برخی از احادیث به عمل‌زدگی افراطی و غرّه شدن به زهد و لذّت گریزی، و بی‌توجّهی به لزوم درستی عقیده و ایمان برای سود بخشیدن هر عمل صالح، که در بینبرخی صوفی‌مشربان رواج دارد، نظر دارند و از یک سو بر اهمیّت صحّت عقیده، به خصوص ایمان به ولایت ائمّه علیهم السّلام تأکید کرده و از سوی دیگر، از غرور و اتّکا و اعتماد به عبادت و زهد، تحذیر نموده‌اند[vi]. این احادیث نیز قطعاً شامل حال عارفان راستین اهل ولایت که عقایدشان را از قرآن و اهل بیت گرفته و در عین زهد و عبادات بسیار، خود را در پیشگاه الهی قاصر و مقصّر می‌دانند و از کاستی اعمال خویش، خائف‌اند و تنها به فضل و رحمت الهی امید بسته‌اند، نیست.

۵) برخی احادیث، اشخاص معیّنی از صوفی‌مشربان را با ذکر نام، طرد و نفی می‌کند[vii] که دلالت اوّلیة آن‎ها، بر مردود بودن همان اشخاص است و اگر بخواهد معیاری برای طرد و نفی اشخاص دیگری شمرده شود، باید علّت منصوصی در روایت وجود داشته باشد که معصوم به استناد آن انحراف عقیدتی یا عملی، وی را طرد کرده باشد، تا هر کس را که عیناً همان انحراف در او وجود داشته باشد، به استناد آن حدیث بتوان نفی کرد. روایات معدودی که به علّت طرد و نفی در آن‎ها تصریح شده است[viii]، بی‌شک نمی‌تواند مستند طرد و نفی عارفان والای شیعی که به برکت پیروی از اهل بیت علیهم السّلام از چنان انحرافاتی مبرّا می‌باشند، قرار گیرد.

چنانچه پس از کاوش‌های حدیث شناسانه در تشخیص میزان صحّت انتساب احادیث به معصومین علیهم السّلام با دقّت در نکات پنجگانة فوق، احادیث مورد استناد مخالفان و منکران عرفان، مورد مطالعه قرار گیرند، روشن خواهد شد که هیچ یک از آن‎ها نمی‌تواند دلیلی بر بطلان عرفان ناب و اصیل شیعی شمرده شده و توجیهی برای این که عارفان بزرگوار شیعه، که در اقتدا به اهل بیت علیهم السّلام در صف مقدّم مبارزه با عرفان‌های بَدَلی و عارف‌نمایان تقلّبی قرار دارند، از دامن اسلام و تشیّع طرد شوند، به شمار آید.



  1. [i] . این بدان معنی نیست که درصدد باشیم اشخاص را مرعوب شخصیّت‎های علمی کرده و جرأت تفکّر آزاد را از آن‎ها سلب کنیم و به رفتار مقلّدانه در عرصة علم و اندیشه دعوت نماییم. بلکه تنها در پی آنیم که با مشاهدة چنین بزرگانی، احتمال وجود معانی عمیق‎تری برای احادیث و روایات مزبور را در ذهن منکران و مخالفان عرفان ایجاد نموده و آن‎ها را به تدبّر و درایت آن احادیث و روایات تشویق کنیم.
  2. [ii]  . مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۰۶/ 
  3.  [iii]  . کلینی، اصول کافی، کتاب الحجّة، باب انّه لیس شیء من الحق ... ، ج ۲، ص ۲۵۱ و ۲۵۲/ 
  4.  مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۱۴، ۱۱۶، ۱۱۸، ۱۲۱ و علی اکبر غفّاری،تخلیص مقیاس الهدایة علاّمه مامقانی،ص۲۴۸/
  5.  [v]  . طبرسی،احتجاج، با تعلیقات سیّد محمّد باقر موسوی، جزء ۲، ص۳۱۳/ 
  6.  [vi]. کلینی، روضة کافی، علی اکبر غفّاری، ج ۸، ص ۱۰۷/
  7. [vii]. محدّث قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۵۷ ؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص۲۴۷/
  8. محدّث قمی، سفینة البحار،ج۲، ص۵۷/