Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۱۶ ارديبهشت
۱۴۰۳

26. شوال 1445


5. می 2024






۶- روی‌کرد تمامیّت‌گرا
تالیفات استاد - کتاب سر حق

اسلام به عنوان یک دین، همانند هرچیز دیگر، دارای اسم و نام، وصف و صفت، و حقیقت و ذاتی است. چنانکه میوه‌ای چونسیب، نامی دارد که از سه حرفس‌، ی، ب تشکیل شده است ، وصفی دارد که همة اطّلاعاتی است که دربارة انواع و خواصّ سیب قابل فراگیری است،و حقیقتی دارد که خود میوةسیب است؛ اسلام و مسلمانی هم نام و اسمی دارد که اشخاص بر خود می‌نهند، وصف و صفتی دارد که همة معلوماتی است که در مطالعاتدینی قابل کسب و فراگیری است، و حقیقتی دارد که معرفت و ایمانقلبی، روحیّات و خلقیّات معنوی و انسانی، و اعمال صالح و منطبق بر اوامر و رضایت الهی است.

اشخاص در بهره‌مندی از اسلام به سه گروه تقسیم شده‌اند. گروهی تنها به نام و ادّعای مسلمانی بسنده کرده‌اند و نه شناختی از اسلام دارند و نه وجودشان بهره‌ای از کمالات دین برده است[i]. گروه دیگر علاوه بر نام مسلمانی، به کسب علم و جمع‌آوری اطّلاعات در عرصة شناخت دین پرداخته و عمری را به مباحثات و مجادلات علمی بر سر موضوعات دینی سپری ساخته‌اند، ولی وجودشان از کمالات دین بی‌بهره است. امّا گروه سومی وجود دارند که همّت خود را بر بهره‌بردن از حقیقت دین و پیاده‌کردن اسلام در همة ابعاد وجودی خویش و نایل شدن به کمالاتی که اسلام درصدد رساندن انسان به آن‎ها بوده، گمارده‌اند. نه اسم و ادّعای مسلمانی، و نه حتّی قیل و قال‌های علمی برسر مسائل اسلامی، هیچیک، آن‎ها را بهخود جذب و مشغول نساخته و از گام سپردن در جهت نیل به حقیقت دین بازنداشته است[ii].

بهره‌مندی از برکات دین درتمامی ابعاد ظاهری و باطنی و دنیوی و اخروی، تابع میزان باورمندی به تعالیم ومعارف آن است. در طیف گستردة باور به دین، سه مرحلة اسلام، ایمان، وایقان را می‌توان تشخیص داد. اسلام اظهار باورمندی در سخن و رفتار، بدون اعتقاد قلبی است. ایمان باور نسبی قلبی است که کم و بیش مظاهر آن در اندیشه و احساس و گفتار و رفتار شخص بروز می‌کند. ایقان باور کامل و قاطع قلبی است که تمامی وجود شخص را تحت تأثیر قرار داده و اندیشه و احساس و گفتار و رفتار وی را کاملاً با خویش هماهنگ ساخته و به رنگ خویش در می‌آورد. کاستی در بهره‌مندی از برکات دین، ناشی از ضعف و نقصان در باور، و در حدّ کمال منتفع شدن از برکات مزبور، منوط به نیل به یقین و باور کامل به تعالیم ومعارف دین است. مؤمنان بلند همّت، به ایمان نسبی بسنده نکرده و نیل به تمامیّت ایمان، که مرتبة ایقان است را هدف قرار داده‌اند.

اسلام دینی فطری است[iii] و فطرت به معنای خلقت و آفرینش است. بنابراین یکی از معانی فطری بودن دین اسلام، مطابقت و همسانی آن با خلقت انسان است. به بیان دیگر، ساختار دین اسلام با ساختار وجودی انسان همسان و مطابق است. لذا همانگونه که وجودانسان دارای سه بخشِ جسم یا بدن، نفس یا روان، و روح یا قلب است؛ اسلام نیز دارای احکام و دستورات عملی، اخلاق و روحیّات معنوی، و معارف و عقاید قلبی است. در نتیجه، به همان نحو که در نشئة دنیوی،‌ انسان بدون یک یا دو جزء از اجزاء سه‌گانة مذکور، قابل تصوّر و تحقّق نیست، اسلام نیز بدون یک یا دو جزء از اجزاء سه‌گانة مزبور، بی‌معنا و مفهوم است. علاوه بر این،‌ همانگونه که سه جزء جسم، نفس و روح، در وجود انسان هر یک منزلت و اهمّیّتی خاصّ خود را دارد و در مقایسة اجزاء با یکدیگر، یکی مهمّ (جسم)،‌ دیگری مهمتر (نفس) و سومی مهمترین است (روح)، سه جزء احکام عملی،‌اخلاق و روحیّات معنوی، و معارف و عقاید قلبی، در پیکرة اسلامنیز هر یک منزلت و اهمیّتی خاصّ خود دارد و در مقایسة اجزاء مزبور با یکدیگر،یکی مهمّ (احکام و تکالیف عملی)،‌ دیگری مهمتر (اخلاق و روحیّات معنوی) و سومی مهمترین است (معارف و عقاید قلبی).

در زمینة آنچه اشاره شد، متأسّفانه انحرافات گوناگونی در بین مسلمانانپدید آمده است.

الف- گروهی، با روی‌کرد افراطی به یکی از سه جنبة اسلام و کم‌اهمیّت تلقّی کردن دیگر جنبه‌ها،در عمل، از دو جنبة دیگر بازمانده و اسلام و مسلمانیشان به یک جنبهمنحصر شده است، چونان مقدّس‎مآبان قشری که از اسلام و مسلمانی، به احکام فردی و عبادی بسنده کرده‌اند. بی‌شک چنین روی‌کردی، با حقیقت اسلام سازگار نیست؛ زیرا اوّلاً هیچ جنبة فاقد اهمّیّتی در اسلام وجود ندارد که بتوان به آن بی‌اعتنایی کرد و نپرداختن به آن را موجّه شمرد.ثانیاًنسبت میزان اهمیّتهر جنبه در مقایسه با سایر جنبه‌های دین، تابعسلیقه و مذاقاشخاص نیست و معیارآن قرآن و سنّت و سیرة معصومین علیهم السّلام است. این امر که از نظر اسلام، شناخت و باور یا معرفت و ایمان،‌ شرط پذیرفته‌شدن هر عملصالحی است، چنان درآیات و روایات مورد تأکید قرار گرفته[iv]، که به نظرنمی‌رسد منکری داشته باشد. در نتیجه این که دارا بودنایمان و معرفت بیش از التزام به احکام عملی اهمیّت دارد، غیرقابل تردید است.مهم‌تر بودنروحیّات معنوی و محسّنات اخلاقی، از احکامفقهی و فرائض عبادی نیز امری است که چه به صورت کلّی و چه در مورد برخی از صفات اخلاقی،به نحو جداگانه و خاصّ[v]، در احادیث و روایات، فراوان موردتصریح قرار گرفته است. بنابراین کسانی کهنه در پی افزایش معرفت و ارتقاء ایمان بوده و نه درصدد تهذیب نفس و آراستن خویش به روحیّات معنوی و فضایل اخلاقی می‌باشند و همة مسلمانیشان به انجام اعمال عبادی و مراعات احکامظاهری خلاصه شده است،از تمامیّت دین محروم و غیرقابل تأییدند.

ب - گروه دیگر هر یک از سه جنبة دین را مختصّ طبقه و سطحی از مؤمنان دانسته و به گمان ارتقاء خویش به سطوح بالاتر،‌ خود را از جنبه‌هایی که مختصّ سطوح پائین‌تر پنداشته‌اند، بی‌نیاز و معاف شمرده‌اند؛ همچون برخی از جهّال صوفی مشرب که احکام عملی یا شریعت را مربوط به عوام، تعالیم اخلاقی و طریقت را مربوط به خواصّ،و معارف شهودی و عقاید قلبی یا حقیقت را مربوط به اخصّ خواصّ پنداشته، و به گمان اهل طریقت بودن، خود را از عمل به شریعت،و یا به پندار واصل به حقیقت بودن، خود را از عمل به شریعت و التزام به طریقت بی‌نیاز و معاف می‌دانند.

این روی‌کرد نیز از حقیقت اسلام بیگانه است؛ زیرا شریعت، طریقتو حقیقت، سه بُعد واقعیّت واحد و تجزیه‌ناپذیری به نام اسلام است. چنان‌که عطر و بو، شکل و رنگ، و طعم و مزة سیب، سه جنبه ازحقیقت واحدی به نام سیب است و اگر سیب وجود داشته باشد، هر سة آن‎ها وجود دارند و اگر هریک را حذف کنیم،‌ دیگر چیزی به نام سیب وجود نخواهد داشت. در نتیجه مسلمان و مؤمن راستین کسی است که هم قلبی سرشار از معرفت و عشق به خدا و اولیای الهی،‌ هم روانی جایگاه روحیّات برجستة معنوی و اخلاقوالای انسانی، و هم پیکری تجلّی‌گاه اعمال صالح واحکام الهی دارد.

پیامبراکرم واهل بیت بزرگوارش علیهم السّلام که از یک سو در قلّة کمالات انسانی و ایمانی قرار گرفته و الگوی تمام عیار و نیکوی مسلمانی‏اند[vi]، و از سوی دیگر شریعت، طریقت و حقیقت را همزمان و توأمان واجد‏ند، بهترین شاهد و سند بر بطلان پندار پیش‌گفته‎‏اند.

قرآن کریم در آیة نور،چراغی (مصباح) را مثال می‌زند که حبابی شیشه‌ای (زجاجة)دارد و درون چراغدانی (مشکوة) نهاده شده است[vii]. اگر چراغ را، همان قلب نورانیّت یافته از معرفت و محبّت خدا و اولیای خدا،‌حباب را، روان منّور به نور روحیّاتمعنوی و خلقیّات الهی،و چراغدان را،‌ پیکر نورانی به نور اعمال صالحه و احکام عملی دین بدانیم، چگونه قابل تصوّر است که قلب، به نور حقیقت روشن، و روان به نور طریقت نورانی بوده و پیکر، غرق در ظلمت اعمال سوء و معاصی و گناهان و ناهماهنگ با احکام شریعت باشد؟ یا این که قلب از نور معرفت و محبّت و شهود روشن، امّا روان به ظلمت اخلاق‌ سوء و روحیّات پلید، و پیکر به ظلمت اعمال سوء و معاصی و گناهان مبتلا باشد؟

مثال دیگر قرآن شجرة طیّبه است که ریشه‌ایاستوار در زمین،و ساقهو شاخه‌هایی گسترده در آسمان،‌ و میوه‌های فراوان و نو بر پیکر دارد[viii]. درخت اسلام و ایمان نیز چنین است. ریشه‌هایی مستحکم در دل سرشار از ایمان و عشق و معرفت مؤمن دارد و از آن ریشه, ساقه‎‎‎ها و شاخه‎های روحیّات متعالی و خلقیّات فاضله،در آسمان روان او روییده است و هر دم میوه‎های اعمال شایسته و کردارهای مطابق احکام الله بر پیکر او ظاهر می‌شود. همواره بینریشه و پیکره و میوه‌های درخت، سنخیّت برقرار است

و از ریشة هر درختی، تنها پیکره و میوة همان درخت می‌روید.

با توجّه به مطالب فوق، انفکاک بین شریعت، طریقت و حقیقت، یک خیال باطل و یک امر ناشدنی و ناممکن است و آنان که به شریعت ملتزم نیستند، یا شریعت و طریقت را توأمان رها کرده‌اند، نه اهل طریقت‌اند و نه بهره‌ای ازحقیقت نصیبشان شده است[ix].

از آنچه گفته‌ شدمفهوم تمامیّت‌گرا بودن در روی‌کرد به دین را می‌توان دریافت. کسانی که از یک سو،به ادّعای مسلمانی اکتفا وبه قیل و قال‎های علمی اسلام‌شناسانه بسنده نکرده‌اند و در پی این بوده‌اند که وجودشان تجلّی‌گاه حقیقت اسلام شود، و از سوی دیگر، در صدد بوده‌اند از اسلام و ایمان فراتر رفته و به مرتبة ایقان برسند و به کمالات ناشی از آن نایل شوند، و از دیگر سو، اسلام را در تمامیّت خود، یعنی احکام عملی فردی و اجتماعی (شریعت)، روحیّات معنوی وخلقیّات شایسته (طریقت) و معارف شهودی و ایمان و محبّت قلبی (حقیقت)،‌ با همان میزان اهمیّتی که خود اسلام برای هر یک از اجزاء سه‌گانة مزبور قائل شده‌است، شناخته و درصدد پیاده‌کردن آن در خویشتن بوده‌اند، روی‌کردشان به دین، تمامیّت‌گرایانه می‌باشد. عرفان راستین،‌ زاییدة چنین روی‌کردی به دین است.



  1. سورة حجرات، آیة ۱۴، سورة عنکبوت، آیة ۲ و سورة صف آیة ۳/
  2. نکتة در خور دقّت این است که دین در تعلّم تجزیه‎ پذیر و در تحقّق غیر قابل تجزیه است. یعنی تفکیک و تجزیة دین در عرصة مطالعات دین‎شناسی، به حوزه‎های عقائد، اخلاق، احکام، تاریخ و... به منظور ژرف‎کاوی‎های کارشناسانه و کسب تخصّص‎های علمی در هر یک از حوزه‎های مزبور, امری پذیرفتنی و قابل تأیید است. امّا در عرصة تدیّن و دینداری، چنین امری ناموجّه و نادرست است. به بیان دیگر، عالم و مجتهد متجزّی قابل تصوّر و قبول است؛ لکن مسلمان و مؤمن متجزّی مردود و غیر قابل قبول است.
  3. سورة روم، آیة ۳۰/
  4. کلینی, اصول کافی،‌کتاب فضل علم، باب عمل بغیر علم،‌حدیث ۲ و کتاب التّوحید، باب النّوادر، حدیث ۴ و کتاب الحجّة، باب نادر جامع فی فضل‌الامام و صفاته، حدیث۲/
  5. به عنوان نمونه در مورد صبر: کلینی،‌اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر،‌ باب صبر، حدیث‌های۲ و ۴/ در مورد راستی و امانتداری:‌همان،‌باب الصّدق و اداء‌الامانة،حدیث۱۲/ در موردحیاء:‌همان، باب الحیاء، حدیث ۵/ در مورد غیبت:‌ حرّ عاملی،‌وسائل الشّیعة،‌ ابواب العشرة، باب ۱۵۲، حدیث ۹/
  6. سورة احزاب، آیة ۲۱/
  7.  سورة نور، آیة ۳۵/
  8.  سورة ابراهیم، آیة ۲۴/
  9.  ن. ک. به: مهدی طیّب،‌مدیریّت اسلامی، ص۱۶-۲۰ و ۱۹۳-۲۳۴/