Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






۲- روی‌کرد عاشقانه
تالیفات استاد - کتاب سر حق

آیات و روایات، به اعتبار دیگری نیز نوع روی‌کرد اشخاص به دین راطبقه‌بندی کرده‌اند.

الف- روی‌کرد تاجرانه، اجیرانه و صابرانه: برخی اشخاص طاعت و بندگی خدا و فرمانبری و اجرای احکام دین را نوعی سرمایه‌گذاری برای دستیابی به سودهای دنیوی یا اخروی می‌دانند و همچون بازرگانانی که در پی به دست‌آوردن سود،‌ تن به هزینه‌ها می‌دهند و یا همچون اجیرانی که در پی دستیابی به مزد، تن به کار می‌دهند، پذیرای پرداخت هزینه و متحمّل دشواری‌های نیل به خواسته‌های دنیوی یا اخروی خود، یعنی عمل به دستورات الهی، می‌شوند. برای اینان نفسِ بندگی و فرمانبری حقّ، موضوعیّت نداشته و مستقلاََّّّ مطلوبیّتی ندارد، بلکه تنها وسیله و ابزار یا طریقه و پلی است که با آن می‌توانند به مطلوب خویش برسند و تنها به خاطر آن مطلوب است که بر تلخی و دشواری عمل به احکام، صبر می‌کنند. (تجّار، اُجَراء، صابران)اینان با اهل دنیا، که برای دستیابی به اغراض دنیوی خویش تن به سختی تلاش و تلخی مواجهه با مشکلات می‌دهند،‌ از این منظر تفاوتیندارند. به بیان دیگر، دینداری اینان همچون دنیاطلبی آنان، تاجرانه، مزدخواهانه و صابرانه است.

ب- روی‎‎کرد عاشقانه: گروه قلیلی از کسانی که سر به راه بندگی و فرمانبری حقّ سپرده و گام در طریق دیانت نهاده‌اند، برجستگانی هستند که جمال دلربای الهی از آنان دل ربوده و در جذبة محبّت الهی قرار گرفته و در دریای عشق و شیدائی حقّ غرق شده‌اند و تنها مطلوبشان رضایت محبوب و لقاء و وصال معشوق ازلی خویش است. اینان از سرِ عشق و محبّت، به بندگی و فرمانبری خدا روی‌آورده و بی‌چشمداشت و تمنّای پاداش و مزد، منّت‌پذیرانه و مشتاقانه، به طاعت و عبادت پروردگار می‎پردازند.برای اینان نفسِ طاعت و بندگی و تأمین رضایت الهی موضوعیّت و مطلوبیّت داشته و با تمام وجود بدان عشق می‌ورزند.

امام صادق علیه السّلام در توصیف این گروه می‌‌فرماید: قوم عبدوا الله حبّاً فتلک عبادة الاحرار و هی افضل العبادة:گروهی از سرِ عشق و محبّت، به بندگی خدا می‌پردازند. این عبادت آزادگان و برترین عباداتاست[i].و در بیان انگیزة خویش در عرصة عبادت می‌فرمایند: هل الدّین الاّ الحبّ؟ لانعبده الاّ حبّاً و هذا مقام مکنون لایمسّه الاّ المطهّرون: آیا دین چیزی جز محبّت و عشق است؟ ما اهل‌ بیت جز از سرِ عشق و دلدادگی، به بندگی خدا نمی‌پردازیم و این مقام مخفی و پنهانی است که جز آنان که (سراسر وجودشان از غیرخدا) تطهیر شده است به آن راه نخواهندیافت[ii]. این زبدگان خلق، به خودِ عبادت عشق می‌ورزند؛ چنان‌که پیامبراکرم۹در بیانفضیلت ایشان می‌فرمایند: افضل‌النّاس من عشق العبادة:برترینِ مردم کسی است که به عبادت عشق می‌ورزد[iii]. اینان به تعبیر قرآن ‌کریم همان صاحبان قلب سلیم‌اند[iv] که امام صادقدر توصیف آن فرمود: القلب السّلیم الّذییلقی ربّه و لیس فیه احد سواه: قلب سلیم دلی است که درحالی به دیدار پروردگار خویش نایل می‌شود که احدی جز خدا در آن نیست[v].و نیز مصداق این کلام آن حضرت‌‌اند که: ما انعم الله عزّوجلّ علی عبد اجلّ من ان لایکون فی قلبه مع الله عزّوجلّ غیره: خدای عزّوجلّ نعمتی بزرگتر از این به بنده‌ای نداده است که همراه خدای عزّوجلّ، چیزدیگری در قلبش نباشد[vi]. هم‌اینان به تعبیر قرآن ‌کریم، نوشندگان شراب طهوری[vii] هستند کهامام صادق علیه السّلام در وصف آن فرمود:یطهّرهم عن کلّ شیءٍ سوی الله:آن‎ها را از هرچه جز خدا پاک‌می‎‎کند.[viii] تنها مطلوب و محبوب اینان خود خداوند است؛ چنان‌که امیرمؤمنان علیهم السّلام به خداوند عرضه می‌دارد: یا غایة آمال العارفین و یا حبیب قلوب الصّادقین: ای منتهای آرزوی عارفان و ای محبوب دل‌های صادقان[ix]. اینان همان اهل‌الله‌اند که امام صادق علیه السّلام در توصیف ویژگی آن‎ها فرمود: الدّنیا حرام علی اهلالاخرة والاخرة حرام علی اهل‌الدّنیا و هما حرامان علی اهلالله:دنیا(طلبی) برای اهل آخرت، و آخرت(خواهی) برای اهل دنیا حرام، و دنیاخواهی و آخرت‌طلبی، هر دو بر اهل الله حرام است[x]. برای این دلدادگان جمال الهی، تنها مطلوب، خودِ خداوند است و همه چیز در قرب و وصل او خلاصه می‌شود، چنان که امام سجّاد‌‌ علیه السّلام به خداوند عرضه می‌دارد: لاتباعدنی منک یا نعیمی و جنّتی و یا دنیای و آخرتی:مرا به هجران خویش مبتلا مساز، ای نعمت و بهشت منو ای دنیا و آخرت من[xi]. برای اینان، تنها چیزِ تحمّل‌ناپذیر، فراق و دوری از محبوب ازلی خویش است،‌ چنان که امیرمؤمنان علیه السّلام به خداوند عرضه می‌دارد: هبنی صبرت علی عذابک، فکیف اصبر علی فراقک: گیرم که بر عذابتو صبر کنم، چگونه بر فراق و هجران تو شکیبا باشم؟[xii] اینان همان سابقان و مقرّبان مذکور در قرآنند[xiii].

در حدیث آمده است که: انّ عیسی علیه السّلام مرّ بثلاثة نفر قد نحلت ابدانهم و تغیّرت الوانهم. فقال لهم: ما الّذی بلغ بکم ما اری؟ فقالوا: الخوف من‌النّار. فقال: حقّ علی الله ان یؤمن الخائف. ثمّ جاوزهم الی ثلاثة اخری، فاذا هم اشدّ تحوّلاً و تغیّراً.فقال: ما الّذی بلغ بکم ما اری؟ قالوا: الشّوق الی‌الجنّة. قال حقّ علی الله ان یعطیکم ما ترجون. ثمّ جاوزهم الی ثلاثة اخری، فاذا هم اشدّ تحوّلاً و تغیّراً، کأنّ علی وجوههم المرایا من‌النّور. فقال: ما الّذی بلغ بکم ما اری؟ قالوا: حبّ الله عزّوجلّ. فقال: انتم المقرّبون،‌انتم المقرّبون:حضرت عیسی علیه السّلام بر سه نفر گذشت که بدن آن‎ها کاهیده و رنگ ایشان پریده بود. فرمود: چه چیزی شما را به این حال که می‌بینم انداخته است؟ گفتند: ترس از آتش دوزخ. فرمود: حقّ است بر خدا که خائف را ایمن سازد. سپس از آن‎ها گذشت و به سه نفر دیگر رسید که حال آن‎ها دگرگون‌تر از ایشان بود. فرمود: چه چیزی شما را به این حال که می‌بینم کشانده است؟ گفتند: اشتیاق بهشت. فرمود: حقّ است بر خدا که آنچه را بدان امید بسته‌اید به شما عطا کند. سپس از آن‎ها گذشت و به سه نفر دیگر رسید که حال ایشان از آن‎ها هم دگرگون‌تر بود، گویا بر چهره‌های ایشان آینه‌هایی از نور قرار داشت. فرمود: چه چیزی شما را به این حال که می‌بینم افکنده است؟ گفتند: محبّت خدای عزّوجلّ.فرمود: شما مقرّبانید، شما مقرّبانید[xiv].

همچون ماهی که وجودش نشأت‌یافته از آب و غرق در آب است،‌ امّا دائماً آب، آب، می‌گوید و طالب آب است، اینان نیز در عین این که سراپا مشحون از عشق الهی و غرق دریای محبّت‌‌اند،‌ امّا یک‌پارچه عطش‌اند و با همة وجود، طالب شدّت‌یافتن آتش این عشق‌اند. عطش اصلی شهدای کربلا، که امیرمؤمنان علیه السّلام در وصف قتلگاهشان فرمود: مصارع عشّاق: قربانگاه عاشقان[xv]، چنین عطشی بود. دعای اینان به بیان حضرت سجّاد علیه السّلام این است که: اسألک حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کلّ عملیوصلنی الی قربک و ان تجعلک احبّ الیّ ممّا سواک:خدایا عشق و محبّت خودتودوستی آن که هواخواه تو است و محبّت هر عملیکه مرا به قرب تو واصل می‌سازد رااز تو طلب می‌کنم، و درخواست دارم که خودت را در نزد من از هر چه جز تو است محبوب‌تر سازی[xvi]. و نیز: اللّهمّ انّی اسألک ان تملأقلبی حبّاً لک و خشیةً منک و تصدیقاً بکتابک و ایماناً بک و فرقاً منک و شوقاً الیک. یا ذالجلال و الاکرام حبّب الیّ لقائک و احبب لقائی: خدایا از تو درخواست می‌کنم که قلبم را از عشق و محبّت به خویش و از خشیت به خودت و از تصدیق به کتابت و از ایمان به خودت و از غم هجرانت و از شوق وصال و دیدارت، سرشارسازی. ای خدای صاحب شکوه و بزرگواری، مرا شیفته و دوستدار دیدارت ساز و دیدار مرا نیز دوست بدار[xvii]. و به بیان امیرمؤمنان علیه السّلام خواستة ایشان از خدا این است که: واجعل قلبی بحبّک متیّماً:خدایا‌ دلم را واله و شیدایعشق خود ساز[xviii]. و با اجابت یافتن دعای اینانبود که خدای متعال فرمود: والّذین آمنوا اشدّ حبّاً لله: مؤمنان بالاتریندرجةمحبّت را به خدا دارند[xix].

از آنجا که انبیاء و اولیای الهی،‌ و در صدر آنان، پیامبراسلام و اهل بیتبزرگوارش علیهم السّلام بزرگترین دل‌دادگان و درس‌آموختگان مدرسة عشق الهی‌اند و وجودشان آیینة تمام‌نمای جمال محبوب ازلی و جلوه‌گاه تمام عیار اسماء و صفات الهی است، دلرباترین و دوست‌داشتنی‌ترین موجودات جهان آفرینش در نزد عاشقانحضرت پروردگارند. چرا کهحبّ خوبان خدا،حبّ خداست. امام صادق علیه السّلام در مورد پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده‌اند: انّ الله عزّوجلّ ادّب نبیّه علی محبّته، فقال: و انّک لعلی خلق عظیم: خدای عزّوجلّ بر پایة عشق ومحبّت خویش به پیامبرش ادب آموخت، پس آن‎گاه به او فرمود: هر آینه تو دارای اخلاقی عظیم می‌باشی[xx].

عشق و محبّت به خدا و خوبان خدا، توانی به مؤمن می‌بخشد که در عرصة صعب معرفت‌الله و درک غوامض عالَم وجود، چالاکانه، به پیش تازد. چنان که امام صادق علیه السّلام فرمودند: وهب لأهل محبّته القوّة علی معرفته: خداوند به اهل محبّت خویش توان معرفت خود را عطا فرمود[xxi]. و امام باقر علیه السّلام فرمودند: من احبّنا و زاد فی معرفتنا ماسئلنا مسألة الاّ و نفثنا فی روعه: هر که ما اهل‌بیت را دوست بدارد و بر شناختش از ما بیفزاید، هیچ مسأله‌ایرا ازما نمی‌پرسد و هیچ حقیقتی را از ما درخواست نمی‌کند مگر آن که پاسخ آن را در جانش القاء می‌کنیم.

دامنة عشق و محبّت الهی در وجود این مؤمنان، از محدودة اولیای خدافراتر رفته و همة آفریدگان را دربر می‌گیرد و هر موجودی، به همان میزان که وجودش جلوه‌گاه و آیه و مظهر پرودگار است، نزد اینان محبوب و دوست‌داشتنی است.

مؤمنانی از این دست،‌ دینشان سراپا عشق، و عشقشان سراپا دین است. چنان که امام باقر علیه السّلام فرمودند: هل الدّین الاّ الحبّ؟ ... الدّین هو الحبّ‌و الحبّ هو الدّین: آیا دین چیزی جز عشق و محبّت است؟... دین همانمحبّت و دلدادگی، و عشق و محبّت همان دین است[xxii].

عرفان زاییدة چنین روی‌کرد عاشقانه‌ای به دین است.



  1. کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب العبادة، حدیث ۵/
  2. عبدالله جوادی آملی، اسرار عبادات، ص ۸۲/
  3. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۵۳/
  4. سورة شعراء،آیه ۸۹ .
  5. [v] . کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۶/

[vi] . ابن فهد حلّی، عدّة الدّاعی، باب چهارم، درمان عملی ریا.

  1. [vii] . سورة دهر، آیة ۲۲/
  2. [viii] . طبرسی، مجمع‌البیان‌، ذیل آیة ۲۲ سورة دهر.
  3.  [ix]  . محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، دعای کمیل. 
  4.  [x]  . احسائی، عوالی اللّئالی، ج ۴، ص ۱۱۹/ 
  5.  [xi]  . محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات المریدین. 
  6.  [xii]  . محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، دعای کمیل. 
  7.  [xiii]  . سورة واقعه، آیه‌های ۱۰ و ۱۱/
  8. فیض کاشانی، محجّة البیضاء، ج۸، ص ۶/
  9. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۲۹۵/
  10. محدّث قمی، مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات المحبّین.
  11. محدّث قمی، مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزة ثمالی.
  12. [xviii]. محدّث قمی، مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
  13. سورة بقره، آیة ۱۶۵/
  14. کلینی،اصول کافی، کتاب الحجّة، باب التفویض الی رسول‌الله و الی الائمّة امرالدین،حدیث ۱/
  15. ۴.کلینی، اصول کافی، کتاب التوحید، باب السّعادة و الشّقاء,حدیث ۲/
  16. [xxii]. مجلسی، بحارالانوار،‌ج ۶۹، ص ۲۳۸/