Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






خودِِ خدا را خواستن
تالیفات استاد - کتاب ره توشه دیدار

عشق و جذبه به سوی مبدأ هستی و آفریدگار جهان، گوهری است که در سرشت و خمیرة تمامی مخلوقات به ودیعت نهاده شده و همة موجودات را ترانه‌خوان عشق الهی ساخته است. به فرمودة قرآن کریم: اِن مِن شَیءٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لکِن لا تَفقَهُونَ تَسبیحَهُم: هیچ چیز نیست مگر اینکه تسبیح‌گزار و سپاس‌گوی خداوند است و لکن شما تسبیح گفتن آنها را درک نمی‌کنید.[۲۵۸]

این عشق و جذبه تکویناً در تمام انسان‌های مؤمن و کافر وجود دارد و تنها تفاوت مؤمن در این است که می‌داند عاشق و مجذوب کیست و لذا آتش عشقش از کافر شدیدتر است. به فرمودة قرآن کریم: وَالَّذینَ آمَنوا اَشَدُّ حُبّاً للهِ: محبّت مؤمنان به خدا (از غیر مؤمنان) شدیدتر است.[۲۵۹] آنچه کافران را نیز در زندگی به تکاپو و تلاش وا می‌دارد همین عشق و جذبة ناشناخته آنها به خدا است. دنیاطلبان نیز گرچه به ظاهر در پی چیزهایی چون ثروت و مقام و جمال دنیوی اند، امّا آنچه ثروت و مقام و جمال دنیا را برای آنها خواستنی و مطلوب کرده، جلوة محدودی از غنا و قدرت و جمال بی‌منتهای الهی است که در ثروت و مقام و جمال دنیوی نمودار است و همین شباهت با محبوب و معشوق حقیقی فطرتشان، سبب شده است که آنها ثروت و مقام و جمال دنیوی را همان محبوب و معشوق ناشناختة خود پنداشته و در طلب نیل به آن برآیند، بی‌خبر از اینکه گر چه سراب را با آب شباهتی است، امّا تشنه‌کامی را که آن را آب پنداشته و پس از تقلاّی فراوان، خود را به آن می‌رساند، اندکی سیراب نخواهد کرد. اینکه دنیاطلبان با دستیابی به هیچ حدّی از چیزهایی چون ثروت و مقام و جمال دنیوی، آرامش نمی‌یابند و تا پایان عمر در پی ثروت افزونتر و مقام بالاتر و جمال دلرباترند، به خوبی حکایت می‌کند که مطلوب و معشوق حقیقی آنها، هیچ یک از این جلوه‌های دنیوی نیست؛ بلکه آنها عاشق و طالب غنای بی‌پایان، قدرت نامحدود و جمال مطلقند و این نیست مگر خدای متعال.

ممکنات آئینه‌هایی هستند که جمال و کمال الهی در آنها تجلّی نموده و جلوه‌گر است. دنیاطلبان مطلوب حقیقی خود، یعنی خدا را با جلوه‌های او در آئینة ممکنات اشتباه گرفته‌اند و می‌پندارند مطلوب حقیقیشان و آنچه آنها را جذب کرده است، خودِ ممکنات‌اند. لذا تمنّای نیل به آنها در دلشان پدید آمده و در پی رسیدن به آن آئینه‌ها روانه شده و در تکاپو و تلاش‌اند. اینان غافل‌اند که آئینه، ذاتاً در درون خود شکل و صورتی ندارد تا زیبایی و جذّابیّتی داشته باشد و اگر در آئینه‌ای زیبایی و جذّابیّتی مشاهده شود، ناشی از جمال و کمال کسی است که در آن آئینه جلوه کرده است و شخصی که در جاذبة زیبایی مشهود در آئینه قرار گرفته و دلباخته و طالب آن شده، در واقع عاشق و مجذوب کسی است که عکسش در آئینه افتاده است.

هر آن کس عاشق خوبان مه‌روست                                  بداند یا نداند، عاشق اوست

انسان اهل معرفت کسی است که به محبوب حقیقی خویش پی برده و آئینه‌ها و سراب‌ها را رها کرده و تنها مطلوب و خواسته زندگیش رسیدن به لقاء و وصال معشوق راستین، یعنی خدا است. او هم‌نوا با امام سجّاد علیه السّلام به خدا عرضه می‌دارد: یا نَعیمی وَ جَنَّتی وَ یا دُنیای وَ آخِرَتی: ای نعمت جاویدان من، ای بهشت من، ای دنیای من، و ای آخرت من.[۲۶۰] اینان همان اهل الله مورد اشاره امام صادق علیه السّلام می‌باشند که در مورد آنها فرمود: اَلّدُنیا حَرامٌ عَلی اَهلِ الآخِرَةِ وَ الآخِرَةُ حَرامٌ عَلی اَهلِ الدُّنیا وَ هُما حَرامانِ عَلی اَهلِ اللهِ: دنیاطلبی بر اهل آخرت حرام و آخرت بر اهل دنیا حرام و هر دو ـ دنیاطلبی و آخرت‌طلبی ـ بر اهل الله حرام است.[۲۶۱] بر این اساس اهل الله در مقام دعا، از خدا جز خدا نمی‌خواهند.[۲۶۲]

ما ز دوست غیر از دوست حاجتی نمی‌خواهیم      حور و جنّت ای زاهد بر تو باد ارزانی

***

گر مخیّر بکنندم به قیامت که چه خواهی       دوست ما را و همه جنّت و فردوس شما را

***

آرزومند وصالیم خدایا مپسند                                ما چنین تشنه و دریای کرم مالامال

***

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است                 بردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیم

***

از در خویش خدایا به بهشتم مفرست               که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

***

آیاتی چون اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ: دعوت دعوت کننده را آن گاه که مرا دعوت می‌کند اجابت می‌نمایم.[۲۶۳] و اُدعونی اَستَجِب لَکُم: مرا دعوت کنید تا اجابت نمایم.[۲۶۴] شاید به همین مرتبه، یعنی خود خدا را خواستن، اشاره داشته باشد.

 

ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که اگر انسان هر چه از نظر معرفت و همّت تعالی پیدا کند خواسته‌های او نیز متعالی می‌شود و جذّابیّت و مطلوبیّت خواسته‌های پایین‌تر، نزد او رنگ می‌بازد و دیگر خواستار آنها نخواهد شد، پس چگونه است که در دعاهایی که از قلّه‌نشینان معرفت و همّت، یعنی انبیا و اولیای الهی عموماً و پیامبر اکرم و خاندان پاکش علیهم السّلام خصوصاً، به ما رسیده است، علاوه بر طلب قرب و لقاء و وصال خداوند، درخواست کمالات روحی و نیکویی‌های اخلاقی و شایستگی‌های رفتاری، همچنین طلب و تمنّای خیرات و برکات دنیوی، و حتّی خواسته‌های معیّن دنیوی همچون سلامتی جسمانی و وسعت در روزی، مشاهده می‌شود؟[۲۶۵]

توجّه به دو نکته، به یافتن پاسخ این پرسش کمک می‌کند. نخست اینکه آن بزرگواران در قالب طرح درخواست و ابراز نیاز در پیشگاه ربوبی، نه در صدد نیل به آن خواسته‌ها، بلکه در مقام اقرار به نیستی و کاستی و فقر و تهیدستی خویش در تمامی مراتب وجودی خود، و گواهی به غنا و قدرت و بقا و کمال حضرت احدیّت بوده‌اند، و از آنان که در اوج مراتب بندگی و عبودیّتند، این اقرار و گواهی، که از لوازم بندگی و عبودیّت است، امری پسندیده و مورد انتظار است. آنچه در قالب این گونه دعاها اظهار شده، بیان دیگر همان چیزی است که در قالب برخی مناجات‌ها از آن بزرگواران ابراز گردیده است. از جملة آنها می‌توان به مناجات امیرالمؤمنین علیه السّلام در مسجد کوفه اشاره کرد که در آن به خدا عرضه می‌دارد: مَولای یا مَولای، اَنتَ المَولی وَ اَنَا العَبدُ وَ هَل یَرحَمُ العَبدَ اِلاَّ المَولی: سرور من، ای سرور من، تو سروری و من بنده، و آیا کسی جز سرور به بنده رحم می‌کند؟ و آن گاه به همین روال خدا را عزیز، خالق، عظیم، قوی، غنی، عطابخش، حی، باقی، دائمی، رزّاق، صاحب جود و سخاوت، عافیت بخش، کبیر، هدایتگر، سرشار از رحمت، سلطان، دلالت کننده و رهنما، آمرزنده، غالب و چیره، پروردگار، و دارای کبریا خوانده و متقابلاً خویشتن را ذلیل، مخلوق، حقیر، ضعیف، فقیر، سائل، میّت، فانی، زائل، روزی داده شده، بخیل، دردمند، کوچک، گمراه، قابل ترحّم، مورد امتحان، متحیّر، گناهکار، مغلوب، مربوب، و فروتن می‌نامد.[۲۶۶]

نکتة دوم اینکه ابراز نیاز و طرح درخواست را بهانه‌ای قرار داده‌اند برای به دیدار محبوب رفتن و باب گفتگو را با او گشودن؛ زیرا عاشق برای نیل به لذّت دیدار و گفتگوی با معشوق، هر چیزی را بهانه قرار می‌دهد و یکی از بهانه‌ها، همین ابراز نیاز و طرح درخواست است.[۲۶۷] بر همین مبنا، اولیا نیز برای نیل به لذّت گفتگو و مکالمه با حضرت دوست، هرچیزی را دستاویز قرار داده و به بهانة ابراز نیاز به آن و طرح درخواست آن از محبوب خویش، باب گفتگوی با پروردگار را گشوده‌اند؛ و الاّ بلندای روح آنها را چه تناسب با تقاضای آب و نان دنیا و حور و غلمان عقبی.

لذّت اولیای الهی از گفتگوی با حضرت پروردگار را در تطویلی که موسای پیامبر علیه السّلام در پاسخ خداوند، که از او پرسید چه در دست داری؟ به خرج داد، می‌توان به خوبی مشاهده کرد. حضرت موسی علیه السّلام که عصا در دست داشت، به جای اینکه با یک کلمه پاسخ دهد و بگوید عصا؛ این گونه پاسخ داد: هِی عَصای، اَتَوَکَّؤا عَلَیها وَ اَهُشُّ بِها عَلی غَنَمی وَ لِی فیها مَآرِبُ اُخری: آنچه به دست دارم عصای من است که بر آن تکیه می‌زنم و با آن برای گوسفندانم برگ فرو می‌ریزم و نیازهای دیگری را هم با آن برطرف می‌سازم.[۲۶۸] آشکار است که سبب این همه تطویل نبود مگر لذّتی که موسی علیه السّلام از مکالمة با خداوند می‌برد و لذا اکنون که بهانه‌ای برای این گفتگو به دست آورده بود می‌خواست به هر ترتیب که شده، این مکالمه را طولانی‌تر کند. رمز اینکه در دعاهای معصومین علیهم السّلام خواسته‌ها به بیان‌های گوناگون تکرار شده‌اند نیز از همین جا آشکار می‌شود.

حال که سخن به اینجا رسید، اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که هنگامی که حقیقت یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَه[۲۶۹] مصداق یافت و مهربانی از دو سر شد، کار به جایی می‌رسد که خدا نیز از صدا و سخن بنده محبوب خود، لذّت می‌برد و برای اینکه این لذّت بیشتر شود، در اجابت خواستة او تعلّل می‌کند و آن را به تأخیر می‌افکند تا دعا کننده سخن گفتن با او را ادامه دهد. روایات متعدّدی حاکی از این نکتة لطیف عاشقانه، از اهل‌بیت علیهم السّلام نقل شده است. امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: اِنَّ المُؤمِنَ لَیَسأَلُ اللهَ حاجَتَهُ فَیُؤَخِّرُ عَنهُ تَعجِیلَ اِجابَتِهِ حُبّاً لِصَوتِهِ وَ استِماعِ نَحیبِهِ: هر آینه مؤمن حاجت خویش را از خداوند درخواست می‌کند و خداوند اجابت فوری خواستة او را به تأخیر می‌افکند، از آن رو که صدای این بنده و شنیدن ناله‌های گریه‌آلود او را دوست می‌دارد.[۲۷۰] امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: اِنَّ العَبدَ الوَلی ِللهِ یَدعو اللهَ فِی الاَمرِ یَنُوبُهُ فَیُقالُ لِلمَلَکِ المُوَکَّلِ بِهِ: اِقضِ لِعَبدی حاجَتَهُ وَ لا تُعَجِّلها، فَاِنّی اَشتَهی اَن اَسمَعَ نِداءَهُ وَ صَوتَهُ: بنده‌ای که از اولیای الهی است در امری خدا را می‌خواند. خداوند به او توجّه می‌کند، پس آن گاه به فرشته‌ای که موکّل بر آن امر است می‌فرماید: حاجت بنده‌ام را برآور، لکن در برآوردن آن تعجیل مکن، زیرا من مشتاق شنیدن ندا و صدای اویم.[۲۷۱] و نیز آن حضرت می‌فرمایند: اِنَّ المُؤمِنَ لَیَدعو اللهَ فی حاجَتِهِ فَیَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ: اَخِّروا اِجابَتَهُ، شَوقاً اِلی صَوتِهِ وَ دُعائِهِ: هرآینه مؤمن در طلب حاجت خویش خدا را می‌خواند، پس آن گاه خدای عزّوجلّ می‌فرماید: به خاطر اشتیاقی که به شنیدن صدا و دعای او دارم اجابت خواسته‌اش را به تأخیر افکنید.[۲۷۲]