Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






چند تذکّر در نحوة لعن و تبرّی
تالیفات استاد - کتاب ره توشه دیدار

در پایان بحث، بیان چند نکته در مورد نحوة لعن و تبرّی را نیز ضروری می‌دانیم.

۱ـ دوست اهل‌بیت مظهر ادب و حیاست و اهل‌بیت علیهم السّلام نمی‌پسندند که دوستانشان فحّاش و بی‌ادب باشند، گرچه طرف مقابل آنها سزاوار دشنام و ناسزا باشد. از آنجا که اقتضاء محبّت و دوستی، دوست داشتن چیزی است که محبوب دوست دارد و می‌پسندد و کراهت و اجتناب از چیزی است که محبوب نسبت به آن کراهت دارد و نمی‌پسندد؛ قابل تصوّر نیست که دوست اهل‌بیت علیهم السّلام لعن و تبرّی را بهانه‌ای برای خروج از مرز ادب و حیا قرار دهد. امیرالمؤمنین علیه السّلام هنگامی که در جریان جنگ صفّین متوجّه شدند برخی از اصحابشان، به یاران معاویه دشنام و ناسزا می‌گویند، به شدّت آنها را از این کار نهی فرمودند و بیان داشتند: اِنِّی اَکرَهُ لَکُم اَن تَکُونُوا سَبّابینَ وَلکِنَّکُم لَو وَصَفتُم اَعمالَهُم وَ ذَکَرتُم حالَهُم کانَ أَصوَبَ فِی القَولِ وَ اَبلَغَ فِی العُذرِ: من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید. اگر به جای دشنام، اعمال خلافشان را تشریح می‌کردید و حالات ناپسندشان را بازگو می‌کردید سخن درست‌تری بود و اگر کسی هم می‌خواست به خاطر آن بر شما خرده بگیرد قابل دفاع‌تر بود. پس آن گاه به آنان آموختند که به جای دشنام دادن، برای خوابیدن آن فتنه و به راه آمدن گمراهان، دعا کنند.[۲۱۸]

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: خداوند بهشت را بر هر شخص فحّاشِ گویندة سخنان رکیکِ کم‌حیا حرام کرده است.[۲۱۹] و امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: همانا خداوند دشنامگوی فحّاش را دشمن می‌دارد.[۲۲۰] پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: هرگز فحش در چیزی نبود مگر آن که موجب زشتی و سرشکستگی آن چیز شد و هرگز حیا در چیزی نبود مگر مایة زینت و آبروی آن گشت.[۲۲۱] امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: هرکس حیا ندارد ایمان ندارد.[۲۲۲] و نیز می‌فرمایند: پنج چیز است که در هر کس وجود نداشته باشد چیز ارزشمندی در او نیست. از آن حضرت پرسیدند آن پنج چیز چیست؟ حضرت فرمودند: دین و عقل و حیاء و خوشخوئی و نیک ادبی.[۲۲۳]

 

۲ـ قرآن کریم می‌فرماید: قُلِ اعمَلوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُم وَ رَسولَهُ وَالمُؤمِنونَ: بگو عمل کنید که به زودی خدا و رسول خدا و مؤمنان عمل شما را مشاهده می‌کنند.[۲۲۴] به موجب احادیث فراوانی که از اهل‌بیت علیهم السّلام رسیده است، مقصود از المُؤمِنونَ در آیة مزبور اهل‌بیت علیهم السّلام می‌باشند.[۲۲۵]

دوست اهل‌بیت علیهم السّلام همیشه خود را در محضر خدا و پیامبر اکرم و اهل‌بیت علیهم السّلام احساس کرده و در نتیجه حیا می‌کند در حضور آنان مرتکب رفتار زشت و ناپسند و الفاظ و سخنان رکیک و بی‌ادبانه شود. بنابراین، همواره مراقب است که به بهانة لعن و تبرّی، به رفتار و گفتاری که شایستة محضر خدا و پیامبر اکرم و اهل‌بیت علیهم السّلام نیست کشیده نشود.

به راستی مرد شیعه‌ای که خود را در محضر حضرت زهر علیها السّلام احساس می‌کند یا زن شیعه‌ای که خود را در محضر پیامبر اکرم و ائمّة اطهار علیهم السّلام احساس می‌کند، آیا به خود اجازه می‌دهد که به بهانة لعن و تبرّی، در چنان محضری زبان به سخنان رکیک و خلاف ادب و عفّت بگشاید یا حرکات و اعمال شنیع و ناشایست و مغایر با حیا و تقوی از خود نشان دهد؟

البتّه بزرگواری اهل‌بیت علیهم السّلام سبب می‌شود که اگر از سر نادانی و بی‌توجّهی، رفتار یا سخن ناشایستی در مقام اعلام بیزاری از دشمنان اهل‌بیت علیهم السّلام از شخصی سر زد، بر او سخت نگیرند؛ کما اینکه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در جنگ اُحد در برابر بی‌وفایی وگریزپایی اصحاب و کینه‌توزی و آسیب‌رسانی اعداء، نفرین نکردند و زبان به دعا گشودند که اَللّهُمَّ اغفِر لِقَومی فَاِنَّهُم لا یَعلَمونَ: پروردگارا قومم را ببخش زیرا آنها نادان و جاهلند.[۲۲۶] امّا این بزرگواری آنها ما را بیشتر به مراعات ادب و حیا در محضرشان ترغیب می‌کند و نباید مورد سوء استفاده و خروج از مرز ادب و حیا در محضر آن بزرگواران شود.

 

۳ـ دوست اهل‌بیت علیهم السّلام در همة امور خود، از جمله در شادی از پای درآمدن دشمن یا اندوه غلبة یافتن و جنایتکاری دشمن، از پیامبر و ائمّة اطهار علیهم السّلام الگو می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: لَقَد کانَ لَکُم فی رِسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ: در وجود پیامبر خدا برای شما الگویی نیکو وجود دارد.[۲۲۷] بر این اساس و با توجّه به اینکه پیامبر و اهل‌بیت بزرگوارش علیهم السّلام هرگز در شادی و غم از مرز ادب و حیا خارج نمی‌شدند، دوست آن بزرگواران نیز باید به هنگام شادی از پا درآمدن دشمنان اهل‌بیت علیهم السّلام و عزای غلبه یافتن ظاهری دشمنان آن والامقامان و مصدوم و شهید و اسیر شدن آن دُردانگان عالَم هستی، به اقتدای آن بزرگواران، رفتار و گفتار خود را در مرز ادب و حیا تنظیم کند. چرا که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: همانا شیعة ما کسی است که دنبال ما راه برود و از آثار ما تبعیّت کرده و به اعمال ما اقتدا کند.[۲۲۸]

 

۴ـ دوست اهل‌بیت علیهم السّلام همچون کوهی استوار است که تندبادهای شادی و غم و خشنودی و خشم قادر نیستند او را از ثبات و وقار خارج سازند.[۲۲۹] امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: منحصراً مؤمن کسی است که هنگامی که به خشم می‌آید، خشمش او را از حقّ بیرون نمی‌برد و هنگامی که خشنود می‌شود، خشنودیش او را به باطلی وادار نمی‌سازد.[۲۳۰] و امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: منحصراً مؤمن کسی است که هنگامی که خشنود می‌شود، خشنودیش او را در گناهی و باطلی وارد نمی‌کند و هنگامی که خشمگین می‌شود، خشمش او را از سخن حقّ بیرون نمی‌برد.[۲۳۱]

بنابراین، شادی شکست و هلاکت دشمنان اهل‌بیت علیهم السّلام و غم و اندوه آزار و شکنجه و اسارت و شهادت آن بزرگواران سبب نمی‌شود دوستان اهل‌بیت علیهم السّلام از مرز شایستگی و ادب و حیا خارج شوند.

۵ـ با توجّه به اینکه برخی اشخاص در بعضی ایّام به بهانة رُفِعَ القَلَم (برداشته شدن قلم از ثبت گناهان) در مقام ابراز نفرت و دشمنیشان نسبت به دشمنان اهل‌بیت علیهم السّلام خود را مجاز به اعمال ناپسند و الفاظ رکیک می‌پندارند، لازم است در پایان تذکّرات بحث لعن و تبرّی، نکاتی نیز برای تنبّه و بیداری آنها بیان شود.

اولاً: به نصّ قرآن کریم دو فرشتة والامقام بر هر شخص مأمورند که در تمامی لحظات، هر لفظ و سخنی که از دهان وی خارج می‌شود و هر عملی که از او سر می‌زند را در نامة عمل او ثبت کنند تا در روز بازپسین به محضر پروردگار تقدیم نمایند.[۲۳۲] و در روز قیامت گوش و چشم و دل و اعضای ظاهر و باطن، تماماً در برابر آنچه کرده‌اند در پیشگاه الهی مورد مؤاخذه قرار می‌گیرند.[۲۳۳] و به موجب حدیث شریفی که به نحو متواتر توسّط شیعه و سنّی نقل شده است حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلی یَومِ القِیامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ اَبَداً اِلی یَومِ القِیامَةِ: آنچه پیامبر اکرم حلال نمود تا روز قیامت همواره حلال و آنچه رسول خدا حرام کرد تا روز قیامت همواره حرام است.[۲۳۴] بنابراین در هیچ روزی از ایّام سال نمی‌توان خود را از حلال و حرام پیامبر خدا معاف دانست. در حدیث رفع هم که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده، چنین مسأله‌ای ذکر نشده است.حضرت در آن حدیث می‌فرمایند: نُه چیز از امّتم برداشته شد: اشتباه و فراموشی و آنچه به اکراه وادار به انجام آن می‌شوند و آنچه از آن ناآگاهند و آنچه بر انجام آن توانایی ندارند و آنچه به اضطرار به آن مبادرت می‌کنند و حسدی که ناخواسته بر دلشان خطور می‌کند و تفأّل بدی که به ذهنشان می‌آید و فکر وسوسه‌آمیزی که در مورد خلق به اندیشة آنها می‌گذرد و به زبان جاری نمی‌سازند.[۲۳۵]

ثانیاً: حتّی اگر چنین مطلبی درست بود و واقعاً در روز یا روزهای خاصّی گناهان ثبت نمی‌شد و فرد به خاطر آن مورد مؤاخذه و کیفر اخروی قرار نمی‌گرفت، باز هم دوست اهل‌بیت علیهم السّلام در اظهار بیزاری و نفرت از دشمنان آن بزرگواران و ابراز شادی به مناسبت از پا در آمدن آنها، می‌بایست مراعات ادب و حیا و ورع و تقوی را بنماید؛ زیرا تقیّد دوست اهل‌بیت علیهم السّلام به ادب و حیا و ورع و تقوی، ناشی از ترس او از عذاب الهی نیست؛ بلکه پرهیز او از گناه و پلیدی، به این خاطر است که خدا و اهل‌بیت علیهم السّلام چنین چیزهایی را نمی‌پسندند و دوست ندارند. دوست اهل‌بیت پیرو امیرالمؤمنین علیه السّلام است که عرضه داشت: خدایا نه از سر ترس آتش دوزخت و نه به طمع نعمت‌های بهشتیت سر به راه بندگی تو ننهادم، بلکه تو را سزاوار عبادت شدن یافتم و به عبادت تو پرداختم.[۲۳۶] و در جای دیگری آن حضرت سر به بندگی و فرمانبری سپردن از ترس کیفر اخروی عصیان و گناه را به کار بردگانی که از ترس تازیانة ارباب فرمان می‌برند تشبیه نمودند.[۲۳۷] و بر همین اساس فرمودند: لَو کُنّا لا نَرجوا جَنَّةً وَ لا نَخشی ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَکانَ یَنبَغی لَنا اَن نُطالِبَ بِمَکارِمِ الاَخلاقِ، فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلی سَبیلِ النَّجاحِ: اگر امیدی به بهشت و ترسی از آتش جهنّم نداشتیم و پاداش و کیفر الهی وجود نداشت، باز هم سزاوار بود که ما در پی کرامت‌ها و فضایل اخلاقی باشیم، زیرا شایستگی‌های اخلاقی از جمله چیزهایی است که انسان را به راه رستگاری رهنمون می‌شود.[۲۳۸]

ثالثاً: ارزش در این است که انسان از باطن و درون، اهل ادب و حیا و ورع و تقوی باشد، نه اینکه در دل و در درون، طالب بی‌ادبی و بی‌حیایی و فسق و فجور باشد، لکن از ترس عذاب و کیفر الهی، با تکلّف و فشار، در عملِ ظاهری، ادب و حیا و ورع و تقوی را مراعات کند. مسألة رُفِعَ القَلَم اگر هم واقعیّت داشت، شاید تمهیدی بود برای فراهم کردن زمینة ظهور مکنونات باطنی اشخاص و بیرون ریختن و ظاهر شدن شخصیّت حقیقی افراد و متمایز شدن خوبان واقعی از کسانی که با تصنّع و تکلّف و زور و فشار، خود را از ارتکاب بدی‌ها و گناهان نگاه داشته‌اند، ولی در باطن طالب و تشنة گناهان و آلودگی‌ها هستند.

رابعاً: آنچه نشان می‌دهد مطرح کنندگان رُفِعَ القَلَم خود نیز به آن چندان اعتقادی ندارند این است که در ایّام به اصطلاح رُفِعَ القَلَم قطعاً به دیگران اجازه نمی‌دهند دست تجاوز به مال و دارایی آنها دراز کرده یا فکر تعدّی به ناموس و خانواده‌اشان را به ذهن خود راه دهند. از این اشخاص باید پرسید اگر رُفِعَ القَلَم واقعیّت دارد و به استناد آن، ارتکاب گناهان مجاز می‌شود، به چه دلیل آن را شامل همة گناهان نمی‌دانید؟ آیا فقط از برخی گناهان قلم برداشته شده و یا از همة گناهان؟ و فقط نسبت به بعضی از اشخاص این رُفِعَ القَلَم جاری گشته یا نسبت به همة افراد؟

گرچه ذکر نکتة اخیر چندان با حال و هوای این نوشتار سنخیّت نداشت و نگارندة ترجیح می‌داد متعرّض آن نشود، لکن به نظر رسید به سان نیشتر دردآوری که بر دمل چرکینی زده می‌شود تا شخص از شرّ آن رها گردد، این نکته نیز گرچه تلخ و گزنده است، شاید بتواند موجب بیداری و به خود آمدن برخی غافلان شود.[۲۳۹]