Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
۱۴۰۳

27. شوال 1445


6. می 2024






راز دل گفتن و عرض حال کردن
تالیفات استاد - کتاب ره توشه دیدار

زائر از سوئی با دستیابی به حضور در محضر مولای خویش، به آرزوی قلبی خود می‌رسد و به زبان دل ابراز می‌دارد:

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم            دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

در دیاری که تویی بودنم آنجا کافیست                   آرزوی دگرم غایت بی‌انصافی است

و از سوی دیگر به اقتضای تهیدستی و افتقار و دلدادگی و اشتیاق، عرض نیاز نموده و تمنّای عنایت می‌کند و به مولای خویش عرضه می‌دارد:

فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی                که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز

و به میزبان کریم خویش ابراز می‌دارد:

وَفَدتُ عَلَی الکَریمِ بِغَیرِ زادٍ                                           مِنَ الحَسَناتِ وَ القَلبِ السَّلیمِ

وَ حَمْلُ زادٍ اَقْبَحُ کُلُّ شَیءٍ                                                اِذا کانَ الوُفود عَلَی الکَریمِ

بی هیچ توشه‌ای از اعمال نیک و دل پاک و سالم، بر شخص کریم وارد شده‌ام. و آن گاه که انسان بر شخص کریمی وارد می‌شود، زشت‌ترین چیز همراه بردن توشه است.

و همانند برادران یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السّلام، به مولای خویش که از همة یوسفان عالَم دل ربوده است، نیازمندانه و عذرخواه از کوتاهی‌ها و خطاهای خود اظهار می‌دارد: یا اَیُّهَا العَزیزُ مَسَّنا وَ اَهلَنَا الضُّرُّ وَ جِئنا بِبِضاعَةٍ مُزجاةٍ، فَاَوفِ لَنَا الکَیلَ وَ تَصَدَّقَ عَلَینا، اِنَّ اللهَ یَجزِی المُتَصَدِّقینَ. تَاللهِ لَقَد آثَرَک اللهُ عَلَینا وَ اِن کُنّا لَخاطِئینَ. (یا مَولینا) اِستَغفِرلَنا ذُنوبَنا اِنّا کُنّا خاطِئینَ: ای عزیز مصر وجود، به ما و خاندان ما سختی رسیده و اینک با بضاعتی اندک به نزدت آمده‌ایم، به ما پیمانه‌ای کامل عطا نموده و بر ما تصدّق کن که خدا بخشش کنندگان را دوست می‌دارد. به خدا سوگند که خداوند تو را بر ما برتری داده است و ما بی‌تردید از خطاکارانیم. (ای مولای ما) برای گناهانمان در حقّ ما طلب مغفرت کن که ما از خطا پیشه‌گانیم.[۱۳۲] و شرمسار و پوزش‌خواه از گناهان خویش ابراز می‌دارد:

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم                       از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست                  که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم

آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار                            که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم

و به آن بزرگواران که اهل خانواده‌ای هستند که سه روز پیاپی تنها قرص‌های نان جوینی را که برای افطار خویش داشتند به مسکین و یتیم و اسیر داده و فرمودند: اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ، لا نُریدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکوراً: تنها به عشق خدا شما را اطعام نمودیم و از شما پاداش و تشکّری نمی‌طلبیم و انتظار نداریم.[۱۳۳]

عرضه می‌دارد: من نیز، هم از نظر کمالات معنوی و هم در حوائج دنیویم، بی‌مایه و تهیدست و مسکینم، من نیز در غیبت امام معصومم بی‌پناه و یتیمم، من نیز هم از درون در دام نفس و شیطان و دنیا و هوی و نادانی و ندانم‌کاری‌ها، و هم از بیرون در دام ستمکاران و زورگویان و مشکلات و گرفتاری‌ها اسیرم؛ و اکنون به در خانه شما آمده‌ام و دست نیاز به سوی شما دراز کرده‌ام، پس شما که مصادیق سَجیَّتُکُم الکَرَمُ: سجیّه و اخلاق شما کرم نمودن است.[۱۳۴] و مَأمُورٌ بِالضِّیافَةِ وَالاِجارَةِ: مأمور به میهمان کردن و پناه دادن[۱۳۵] می‌باشید، به من مسکین یتیم اسیر نیز پناه دهید و مرا با عنایات خویش میهمان کنید و با عطایای خود اطعام نمائید.

زائر عاشق که از معشوق خویش خواسته‌ای جز دیدار و وصال او ندارد و می‌داند که حجاب و مانع اصلی برآمدن این خواسته، گَردی است که از خویش بر جای مانده است، خطاب به مزور عرضه می‌دارد:

روی بنما و وجود خودم از یاد ببر                          خرمن سوختگان را همه گو باد ببر

ما که دادیم دل و دیده به طوفان بلا                            گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر

و برای نیل به شایستگی دیدار و وصال، در حالی که از دست نفس خویش به تنگ آمده و در اصلاح آن در مانده است، اظهار می‌دارد:

دست گیر، از دست ما ما را بخر                                      پرده را بردار و پردة ما مدر

بازخر ما را از این نفس پلید                                          کاردش تا استخوان ما رسید

این چنین قفل گران را ای ودود                                  که تواند جز که فضل تو گشود

و درمانده و نیازمند، در حالی که از همة مدّعیان دروغین بریده است، رو به مولای خویش کرده ابراز می‌دارد:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند                           آیا بود که گوشة چشمی به ما کنند

دردم نهفته به ز طبیبان مدّعی                                  شاید که از خزانة غیبش دوا کنند

و درخواست می‌کند که: اَقبِل اِلَینا بِوَجهِکَ الکَریمِ وَ اقبَل تَقَرُّبَنا اِلَیکَ وَانظُر اِلَینا نَظرَةً رَحیمَةً نَستَکمِلُ بِهَا الکَرامَةَ عِندَکَ ثُمَّ لا تَصرِفها عَنّا بِجُودِکَ: ای مولای من با چهرة سرشار از کرم و کرامت خویش به ما رو کن و این نزدیکی طلبیدنمان را پذیرا باش و با نگاه سرشار از مهر و رحمت خویش بر ما نظری افکن تا به یُمن آن نگاه، خواستار نیل به کاملترین مرتبة کرامت در پیشگاه تو گردیم. پس آن گاه به اقتضای جود و سخاوت بی‌حدِّ خویش، این نظر کرامت را هرگز از ما باز مگیر.[۱۳۶]

و در جهت نیل به شایستگی‌های مزبور، در محضر مولای خویش دست به دعا برداشته و از خداوند چنین درخواست می‌کند که: اَللّهُمَّ فَاجعَل نَفسی مُطمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ، راضیَةً بِقَضائِکَ، مُولَعَةً بِذِکرِکَ وَ دُعائِکَ، مُحِبَّةً لِصَفَوةِ اَولِیائِکَ، مَحبُوبَةً فی اَرضِکَ وَ سَمائِکَ، صابِرَةً عَلی نُزُولِ بَلائِکَ، شاکِرَةً لِفَواضِلِ نَعمائِکَ، ذاکِرَةً لِسَوابِغِ آلائِکَ، مُشتاقَةً اِلی فَرحَةِ لِقائِکَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقوی لِیَومِ جَزائِکَ، مُستَنَّةً بِسُنَنِ اَولیائِکَ، مُفارِقَةً لاِ َخلاقِ اَعدائِکَ، مَشغُولَةً عَنِ الدُّنیا بِحَمدِکَ وَ ثَنائِکَ: پروردگارا، نفس مرا به مقدّرات خویش مطمئن و آرام و به قضای خود راضی و خرسند ساز و به ذکر و دعای خویش حریص و سیری ناپذیر قرار ده و دوستدار خاصّان اولیای خود بنما و در بین زمینیان و آسمانیان محبوب ساز و بر بلاها و دشواری‌ها که فرو می‌فرستی شکیبا و بر نعمت‌های افزون خود شاکر کن و به یاد دارندة عطایای محبّت‌آمیز سرشار خویش قرار ده و مشتاق لذّت و شادمانی دیدار خود ساز و بردارنده توشة تقوی برای روز جزای خود قرار ده و برخوردار از روش و خوی اولیای خود و منزّه از خصلت‌ها و اخلاق دشمنان خویش بنما و با اشتغال به حمد و ستایش خویش، از پرداختن به دنیا بازدار.[۱۳۷]

زائر به یقین می‌داند که رهایی از همة پستی‌ها و لئامت‌ها و نیل به همة کمالات و کرامت‌های نفسانی، تنها در گرو معرفت و محبّت آن بزرگواران است و همین گوهر معرفت و محبّت است که می‌تواند در جذبة عشق سوزانی که در وی ایجاد می‌کند، هر آنچه نکوهیده است را سوزانده و بر باد دهد و او را به رنگ معشوق در آورد و با به وجود آوردن این شباهت و سنخیّت، شرط انضمام و پیوستن را فراهم سازد تا حجاب‌ها از دل و دیدة او کنار رفته و حائل‌ها برطرف شده و دیدار و وصال حاصل شود. او به درستی می‌داند که معرفت، قرب، لقاء و وصال الهی جز از راه معرفت، محبّت، ولایت و ربط با آن بزرگواران دسترسیپذیر نیست؛ چرا که به فرمودة امام هادی علیه السّلام : مَن اَرادَ اللهَ بَدَءَ بِکُم وَ مَن وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنکُم وَ مَن قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم: هر کس طالب رسیدن به خدا شد به مدد شما گام در راه نهاد و هر کس به مراتب توحید دست یافت، آن را از شما پذیرا شد و هر کس خدا را قصد نمود به شما روی آورد.[۱۳۸] بر این اساس تشنه‌کام و ملتهب، طالب سیراب شدن از دریای معرفت و محبّت آن بزرگواران می‌گردد و خود آنان را در پیشگاه خداوند شفیع قرار داده و عرضه می‌دارد: فَبِحَقِّهِمُ الَّذی اَوجَبتَ لَهُم عَلَیکَ، اَسئَلُکَ اَن تُدخِلَنی فی جُملَةِ العارِفینَ بِهِم وَ بِحَقِّهِم وَ فی زُمرَةِ المَرحومینَ بِشَفاعَتِهِم، اِنَّکَ اَرحَمُ الرّاحِمینَ: خداوندا به حقّ آن بزرگواران که خود برای آنان در نزد خویش مقرّر داشتی، از تو درخواست می‌کنم که مرا در شمار عارفان به آنان و به حقّ ایشان و در زمرة رحمت شدگان به یُمن شفاعت ایشان قرار دهی، که هر آینه تو مهربانترین مهربانانی.[۱۳۹] زیرا همان گونه که شاعر به خود متذکّر شده است، زائر به خوبی می‌داند که:

سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان                     یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم

گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت                      شاید که ز مشّاطه نرنجیم، که زشتیم

از آنجا که همة سعادت‌ها و کمالات حقیقی دنیوی و اخروی، در پرتو ارتباط با اهل‌بیت علیهم السّلام قابل حصول می‌باشند، زائر عرضه می‌دارد: فَثَبَّتَنِی اللهُ اَبَداً ما حَیَیتُ عَلی مُوالاتِکُم وَ مَحَبَّتِکُم وَ دینِکُم، وَ رَزَقَنی شَفاعَتَکُم، وَ جَعَلَنی مِن خِیارِ مَوالیکُمُ التّابِعینَ لِما دَعَوتُم اِلَیهِ، وَ جَعَلَنی مِمَّن یَقتَصُّ آثارَکُم وَ یَسلُکُ سَبیلَکُم وَ یَهتَدی بِهُدیکُم وَ یُحشَرُ فی زُمرَتِکُم وَ یَکِرُّ فی رَجعَتِکُم وَ یُمَلَّکُ فی دَولَتِکُم وَ یُشَرَّفُ فی عافِیَتِکُم وَ یُمَکَّنُ فی اَیّامِکُم وَ تَقِرُّ عَینُهُ غَداً بِرُؤیَتِکُم: خداوند مرا تا جان در بدن دارم، بر فرمانبری و دلدادگی و آئین شما ثابت‌قدم بدارد و شفاعت شما را روزی من فرماید و مرا از دوستداران و فرمانبران نیکوی شما، که از آنچه به آن دعوت کردید پیروی می‌کنند، قرار دهد و مرا از کسانی قرار دهد که گام بر جای پای شما می‌نهند و رهرو راه شما می‌باشند و به رهبری شما راه می‌یابند و در زمرة شما محشور می‌گردند و در رجعت شما، به این عالم باز می‌گردند و در دوران حاکمیّت شما، به قدرت می‌رسند و در عصر آسایش و عافیت شما، شرافت و منزلت می‌یابند و در روزگار فرمانروایی شما، اقتدار پیدا می‌کنند و فردای قیامت، دیدگانشان به دیدار شما روشن می‌شود.[۱۴۰]