Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
۱۴۰۳

27. شوال 1445


6. می 2024






شستشوی تن و جان
تالیفات استاد - کتاب ره توشه دیدار

مستحبّ است زائر پیش از عزیمت به سفر، غسل کرده و وضو بگیرد. این غسل و وضو، رقیقة تطهیر وجود خویش از آلودگی معاصی، با آب توبه و انابه، و شستن دل خود از پلیدی محبّت دنیا، با آب ولایت و محبّت خدا و خوبان خداست. بنا بر این جا دارد زائر علاوه بر غسل و وضو، پیش از عزیمت، جسم و جان خود را با توبه‌ای راستین و تمام عیار، از کدورت و ظلمت معاصی و دلبستگی‌های دنیوی، پاک و تطهیر نماید. همچنین مستحبّ است زائر پس از رسیدن به مقصد، پیش از حرکت به سوی حرم پیامبر یا امام، غسل زیارت کرده و وضو بگیرد. این غسل و وضو، که هم مایة نظافت و پاکیزگی است و هم موجب طهارت و پاکی، رقیقه‌ایست از حقیقتی بزرگتر و آن عبارت است از دست و دل شستن مؤمن در مسیر زندگی از هرچه جز حضرت دوست و تطهیر نمودن ظاهر و باطن خود از توجّه و دلبستگی به هرچه جز اوست. این مصداق تفسیری است که امام صادق علیه السّلام برای آیة: اِلاّ مَن اَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیمٍ: جز کسی که با قلب سلیم به نزد خدا برود.[۱۰۰] فرمودند، به این عبارت که: اَلقَلبُ السَّلیمُ الَّذی یُلقی رَبَّهُ وَ لَیسَ فیهِ اَحَدٌ سِواهُ: قلب سلیم دلی است که در حالی به دیدار پروردگار خویش نایل می‌شود که احدی جز او در آن نیست.[۱۰۱] و نیز مصداق این کلام آن حضرت است که: ما اَنعَمَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلی عَبدٍ اَجَلَّ مِن اَن لا یَکونَ فی قَلبِهِ مَعَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ غَیرُهُ: خدای عزّ و جلّ نعمتی بزرگتر از این به بنده‌ای نداده است که چیز دیگری همراه خدای عزّ و جلّ در قلبش نباشد.[۱۰۲]

اگر خواهی آری به کف دامن او                          برو دامن از هرچه جز اوست برچین

از آنجا که اشک چشم آبی است که روح و دل را تطهیر می‌نماید، زائر با آب دیده که از شوق دیدار پیامبر و امام، بی‌اختیار از چشمانش جاری می‌گردد، دل و جان خویش را صفا می‌دهد و پاکی و طراوت می‌بخشد تا آمادگی حضور در محضر و نظر افکندن بر بقعه و بارگاه آن بزرگواران را به دست آورد.

شستشویی کن و آن گه به خرابات خرام                   تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده

***

غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند            پاک شو اوّل و پس دیده بر آن پاک انداز

چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است                          بر رخ او نظر از آینة پاک انداز

و شاعر چه زیبا از زبان مجنون که در آتش اشتیاق دیدار لیلی می‌سوخت و حتّی به نگاهی از دور به جمال یار خویش راضی بود، سروده است.

تَمَنَّیتُ مِن لَیلی عَلَی البُعدِ نَظرَةً                                 لِیُطفی جَوًی بَینَ الحَشا وَالاَضالِعُ

فَقالَت نِساءُ الحَی تَطمَعُ اَن تَری                                  بِعَینَیکَ لَیلی؟ مُت بِداءِ المَطامِعُ

وَ کَیفَ تَری لَیلی بِعَینٍ تَری بِها                                      سِواها وَ ما طَهَّرتَها بِالمَدامِعُ

وَ تَلتَذُّ مِنها بِالحَدیثِ وَ قَد جَری                                حَدیثُ سِواها فی خُروقِ المَسامِعُ

آرزوی دیدار ولو از راه دور، به جمال لیلی داشتم تا از این راه آتش درونم را فرو نشانم. زنان محلّة لیلی به من گفتند که آیا طمع داری با دو چشم خود لیلی را ببینی؟ از درد این طمع بمیر. چگونه با چشمی که با آن غیر او را می‌نگری لیلی را خواهی دید در حالی که آن چشم‌ها را با اشک تطهیر ننموده‌ای؟ و چگونه با گوش‌هایت از لذّت گفتگوی با لیلی برخوردار می‌شوی در حالی که در آن گوش‌ها سخنِ جز او جریان یافته است؟