Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


چهارشنبه ۱۳ تیر
۱۴۰۳

26. ذي‌الحجه 1445


3. جولای 2024






چرا قرآن مرد را حاکم و بالاتر از زن‌ قرار داده است؟
تالیفات استاد - کتاب حجاب و حقوق زن

آیه‌ای است که گاهی دستاویز طرح شبهه‌‌ی ناعادلانه بودن موضع اسلام در مورد زن قرار گرفته است. خداوند می‌فرماید: اَلرِّجالُ قوّامونَ عَلَی النِّساءِ[i]: مردها قوّام بر زنانند. می‌گویند: این آیه ناظر به مردسالاری است. در حالی که، همانطور که پیشتر گفته شد، در اسلام اصلاً جنسیّت سالاری نداریم؛ فضیلت سالاری داریم، ارزش سالاری داریم. نه مردسالاری داریم و نه زن سالاری. توضیح مختصری راجع به آیه‌ی مورد بحث می‌دهیم.

واژه‌ی قوّام از نظر لغوی یعنی قیام کننده به امر با شایستگی و توانمندی. نمونه‌اش را هم در قرآن داریم. اَموالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللهُ لَکُم قیاماً[ii]؛ اموال شما که خدا آن را مایه‌ی قیام شما قرار داد. واژه‌ی قوّام در کتاب‌های لغت به این معانی آمده است.

در کتاب اقرب الموارد، قامَ الرَّجُلُ المَرءَ: قامَ بِشَأنِها، قامَ بِکِفایَتِهِ: اینکه مرد قائم بر زن است یعنی برای انجام کارهای زن و تأمین کارهای او قیام می‌کند.

در کتاب لسان العرب، قَوّام: اَلمُحافِظَۀُ وَ الاِصلاحُ. یعنی مرد مدافع و حامی زن است و مصالح او را باید تأمین کند.

در کتاب تاج العروس، یَقُومُ بِاَمرِها وَ تَحتاجُ اِلَیها، اَلقَوّامُ، اَلمُتَکَفِّلُ بِاَمرِها. یعنی کسی که برای انجام کار زن و آنچه زن به آن احتیاج دارد قیام می‌کند و قوّام یعنی کسی که متکفّل انجام کاری است.

ذیل آیه‌ی اَلرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ؛ در تفسیر جامع الاحکام از قرطبّی آمده است، اَی یَقومونَ بِالنَّفَقَۀِ عَلَیهِنَّ وَ الذُّبِّ عَنهُنَّ: اینکه مردها قوّام بر زنانند یعنی برای تأمین هزینه‌های زندگی زن و دفاع از او در برابر خطرات قیام می‌کنند.

در تفسیر بیضاوی آمده است، اَلقَوّامُ: اَلقَیِّمُ بِمَصالِحِ وَ التَّدبیرِ وَ اِلاهتِمامِ بِالحِفظِ: قوّام یعنی کسی که برای تأمین مصالح و تدبیر، قیّم می‌شود و برای حفاظت اهتمام می‌کند.

تفسیر غرایب القرآن نیشابوری می‌گوید، اَلقَوّامُ الَّذی یَقومُ بِاَمرِها وَ یَهتَمُّ بِحِفظِها: قوّام یعنی کسی که برای انجام کارهای زن قیام می‌کند و برای حفاظت از او اهتمام می‌نماید.

در تفسیر المیزان می‌گوید، اَلقَیِّمُ هُوَ الَّذی یَقُومَ بِاَمرِ غَیرِهِ وَ القَوّامُ وَ القَیّامُ مُبالِغَۀٌ مِنهُ: قیّم کسی است که برای انجام کار شخص دیگری قیام می‌کند و قوّام و قیّام هم مبالغه‌ی اوست.

در ادامه‌ی جمله‌ی اَلرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ، در آیه آمده است: بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلَی بَعضٍ: به اعتبار فضیلتی که خداوند به یکی از آنها بر دیگری داده است. فضیلت‌ها و برتری‌ها دو نوع است: موهبتی و اکتسابی. آنچه که انسان به سبب آن مورد ستایش قرار می‌گیرد و برایش ارزش به حساب می‌آید، برتری‌های اکتسابی است که با زحمت و تلاش خود به دست آورده است و او را شایسته‌ی ستایش می‌کند، نه برتری‌های موهبتی.

فضیلت‌هایی که در آیه‌ی فوق آمده است ناظر بر جنبه‌ی موهبتی است و اصلاً جنبه‌ی اکتسابی ندارد، یکی عقل حسابگر است که در مرد قوی‌تر از زن است. دوم قدرت جسمانی است که خداوند به مرد بیشتر از زن عطا کرده است. آیه در ادامه می‌فرماید: وَ بِما اَنفَقوا مِن اَموالِهِم: و به سبب اینکه مردها از مال خود انفاق می‌کنند و هزینه‌های زن را تأمین می‌کنند. این برتری‌ها سبب شده است، کارها و نیازهای زن و دفاع از او به مرد محوّل شود و مرد نقش قوّامیّت در زندگی خانوادگی پیدا کند. نتیجه‌ی قوّامیّت مرد بر زن، تکلیف و وظایف بیشتری است که بر دوش مرد قرار گرفته است؛ نه اینکه امتیاز و حقوق بیشتری برای مرد به حساب آید. این برتری به هیچ‌وجه موجب نمی‌شود حقوق زن کمتر از مرد باشد ‌یا حقّی از او سلب شود. چنان که از نظر اسلام، حقّ مالکیّت و حقّ رأی، برای مرد و زن یکسان است. تفاوت‌های ناشی از جنسیّت، اختیاری نیست و به اعتبار آن، نه زن از مرد برتر می‌شود و نه مرد از زن. همان‌گونه که گفتیم آنچه سبب شرافت می‌شود چیزهایی است که شخص با تلاش خود کسب می‌کند، مثل ایمان، علم و تقوا.



  1.  ۱ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۳۴/
  2. ۲ ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۵/