Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






چرایی احکام الهی
تالیفات استاد - کتاب حجاب و حقوق زن

اصل اینکه ما باور داریم که به دین نیازمندیم و لذا به دنبال دین آمده‌ایم، حاکی از اعتقاد به این است که اندیشه‌ی ما به این نتیجه رسیده است که عقل بشر به همه چیز راه ندارد. چون اگر عقل همه چیز را می‌توانست کشف کند، نیازی به دین نداشتیم.

در عرصه‌ی پزشکی خداوند پیامبر نفرستاد؛ چون امور پزشکی را بشر با عقل و تجربیّات عملی خود می‌توانست کشف کند. امّا در حوزه‌ی دین پیامبر فرستاد، چون همه‌ی چیزهایی را که در حوزه‌ی دین است، عقل بشر نمی‌تواند کشف کند. این سخن که من باید دلیل همه‌ی چیزهایی که در دین آمده است را بفهمم؛ به این معنی است که نیازی به دین نداریم. چون اگر می‌شد دلیل و چرایی همه‌ی چیزهای گفته شده در دین را با عقل بشری فهمید، خداوند می‌فرمود: خودتان کشف کنید و پیامبر نمی‌فرستاد، همان‌طور که در علم پزشکی پیامبر نفرستاد و گذارد خود بشر مسائل پزشکی را کشف کند. همین که نیاز به دین را باور داریم، یعنی باور داریم حرف‌هایی در دین وجود دارد که عقل ما نمی‌تواند چرایی آن را بفهمد. چرا نماز صبح را دو رکعت و نماز ظهر را چهار رکعت باید خواند؟ چرا ماه رمضان باید روزه گرفت و ماه شوّال نباید روزه گرفت؟ چرا مراسم حج باید در ماه ذی‌حجه برگزار شود و در ماه رجب انجام نمی‌شود؟ عقل به چرایی بسیاری از احکام راه ندارد.

این‌گونه نیست که همه‌ی آنچه در دین آمده است، در دسترس اندیشه‌ی بشر باشد. بُرد عقل بشر محدود است. عقل در حیطه‌ی بُرد خود، کارایی بسیار ارزشمندی دارد، امّا نمی‌تواند فراتر از آن را درک کند و اینجاست که نیازمند می‌شویم پیغمبر بیاید.

افرادی می‌گویند تا علّت فلان حکم را ندانیم، به آن عمل نمی‌کنیم. به این افراد می‌گوییم اگر شما می‌توانستید چرایی‌اش را بفهمید اصلاً حکم نازل نمی‌شد که بخواهید عمل کنید یا نکنید. همین که حکم الهی آمده است یعنی این حکم، چیزی است که عقل بشر به آن نمی‌رسد.

پس موکول کردن عمل به هر یک از احکام، به اینکه فلسفه‌ی این حکم را بدانیم، با اعتقاد به نیاز بشر به انبیای الهی، تضادّ و تعارض دارد. باید دندان این طمع را که همه‌ی چرایی احکام دانسته شود، کند. عقل حدّاکثر به گوشه‌هایی از حکمت‌های برخی از احکام می‌تواند پی ببرد. توقّع درک تمامی حکمت‌ها و علل کلیّه‌ی احکامی که براساس علم بی‌نهایت الهی وضع شده است، با عقلی که به‌فرموده‌ی قرآن کریم، از آن علم بیکران، جز اندکی نصیبش نشده است،[i] توقّعی نابجاست.

عقل چیز ارزشمندی است لکن کاربرد محدودی دارد؛ کامپیوترهای مختلف با توانمندی‌های مختلفی وجود دارند. یک کامپیوتر معیّن توانمندی تعریف شده‌ای دارد و نرم‌افزارهای خاصّی را می‌تواند اجرا کند و قدرت اجرای نرم‌افزارهایی را که نیازمند به ظرفیّت بالاتری است ندارد؛ ولی به این معنی نیست که این کامپیوتر به درد نمی‌خورد و باید آن را کنار گذاشت؛ بلکه در حیطه‌ی کارایی خود بسیار دقیق و ارزشمند است؛ امّا فراتر از آن حیطه، هیچ کارایی ندارد. عقل ما هم مثل کامپیوتر دامنه‌ی کارایی خاصّی دارد. در این دامنه بسیار هم ارزشمند است و دین نیز از آن بسیار تجلیل کرده و به آن بها داده است. امّا فراتر از آن را نمی‌تواند بفهمد. خود عقل این محدودیّت توانایی خود را درک می‌کند و تشخیص می‌دهد و لذا به دین رو می‌آورد.

نکته‌ی دیگری که لازم است به آن اشاره شود، این است که اگر عمل به احکام بعد از فهمیدن چرایی و فلسفه‌ی احکام و برای نیل به خاصیّت آن باشد، عمل، عمل عبادی نیست. عبودیّت و تعبّد جایی ظاهر می‌شود که فرد چرایی را نمی‌فهمد و صِرفاً چون خدا امر نموده است فرمان می‌برد. فرمان بردن از دین به شرط فهمیدن چرایی، یک نوع فرعونیّت و ادّعای خدایی کردن است.

عقل ما می‌گوید تبعیّت از داناتر و متخصّص، امری واجب است. بیمار که می‌شویم نزد پزشک می‌رویم. چرایی تجویزهای او را، که فلان دارو را قبل از غذا و آن یکی را بعد از غذا و هر یک را چه مقدار بخور، هم نمی‌دانیم؛ امّا چون به تخصّص او اعتماد داریم، هر چه گفت اطاعت می‌کنیم. خدای متعال دست کم به اندازه‌ی یک پزشک که در کار خود خبره است و از ما بیشتر می‌داند. چطور به پزشک نمی‌گوییم تا چرایی تجویزهای تو را نفهمیم به نسخه‌ات عمل نمی‌کنیم؛ امّا به خدا که می‌رسیم می‌گوییم تا دلیل احکام تو را نفهمیم، به آنها تن نمی‌دهیم. این نکته در حوزه‌ی احکام زن و مرد نیز قابل طرح است.



  1. ۱ـ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۸۵/