Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






الگوهای عفاف
تالیفات استاد - کتاب حجاب و حقوق زن

در قرآن کریم اوج عفاف را در مریم، مادر حضرت عیسی علیه‌السّلام ملاحظه می‌کنیم. وقتی خدای متعال اراده فرمود حضرت عیسی را به مریم قدّیسه، بانوی پاکدامن و یکپارچه معنوّیت و نور، عطا کند؛ فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّاً[i]: جبرئیل به شکل یک مرد زیبا و متوازن بر او مجسّم شد. جبرئیل متمثّل می‌شود. بر پیغمبر هم متمثّل می‌شد. در روایات داریم مرد بسیار خوش سیمایی در زمان پیغمبر، به نام دحیه‌‌ی کلبی وجود داشت، که در بسیاری از موارد، جبرئیل به شکل او در برابر پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم متمثّل و ظاهر می‌شد.

جبرئیل (روح القدس) بر مریم متمثّل شده است، امّا مریم جبرئیل را هم موعظه می‌کند و می‌گوید: اِنّی اَعوذُِ بِالرَّحمنِ مِنکَ: از تو به خدای رحمان پناه می‌برم إِن کُنتَ تَقیّاً[ii]: که تو شخص متقّی و پرهیزکاری باشی. از خدا می‌خواهم اهل تقوا باشی. این یک نماد از حیا و عفاف زن است که حتّی در برابر جبرئیل، عفاف و حیای خود را به این صورت ظاهر می‌کند.

نماد برجسته‌تر، فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها است که به چند نمونه از موارد حیا و عفاف ایشان اشاره می‌کنیم.

آرایش و زینت کردن و استعمال عطر که در محیط بیرون از خانه برای زن مذموم و نهی شده است، اگر زن در داخل محیط خانه و برای محرم خود، انجام دهد، نه تنها مذموم نیست، بلکه مستحب است و به سبب آن، در نامه‌‌ی عمل او ثواب نوشته می‌شود. فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها در خانه‌‌ی خود، در حالی که رسول الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم نیز حضور داشتند، عطر استعمال کرده بودند. فرد نابینایی به نام ابن مکتوم برای ملاقات با رسول الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در زد، فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها بلند شدند جلباب (چادر) بر تن کرده، خود را پوشاندند. ابن مکتوم کارش را در محضر پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم انجام داد و رفت. رسول الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم از فاطمه سلام‌الله‌علیها سؤال ‌کردند ــ که این سؤال‌ها در واقع برای آموزش ماست ـ دخترم، ابن مکتوم که نابینا بود و تو را نمی‌دید، چادر بر سر کردن برای چه بود؟ فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها به پدر عرضه داشتند، اوّلاً درست است که ابن مکتوم مرا نمی‌دید؛ امّا من که او را می‌دیدم. من راحت نبودم که این‌طور، بدون چادر، در حضور یک مرد نامحرم نشسته باشم ولو او نتواند من را ببیند. ثانیاً، درست است ابن مکتوم نابینا بود. امّا شامّه‌‌ی او که کار می‌کرد و بوی خوش را استشمام می‌کرد. من عطر استعمال کرده بودم. او بوی مرا می‌توانست استشمام کند، لذا من این عبا و چادر را بر خود پوشاندم تا بوی عطر من به شامّه‌‌ی ابن مکتوم نرسد[iii]. این الگوی زن مسلمان است.

روایت دوم این است که فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها بعد از رحلت پدر بزرگوارشان یک بار بیشتر لبخند بر لب‌هایشان ننشست. پدر که از دنیا رفت، آن حادثه‌های تلخ و وحشتناک اتّفاق افتاد. علاوه بر داغ سنگین از دست دادن پدری مثل رسول الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم، هجوم به خانه و به آتش کشیده شدن خانه، ضرباتی که بر پیکر این بانوی بزرگوار تاریخ خلقت وارد شد، به شهادت رسیدن فرزندی که در رحم ایشان بود، برخورد خشن با آن حضرت و درهم شکستن استخوان پهلوی حضرت، تازیانه و سیلی خوردن حضرت، بردن امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به مسجد با حالت جسارت‌آمیز برای بیعت و دیگر حادثه‌های تلخ، پی‌درپی وجود مقدّس و مطهّر فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را آزرد و کاهید تا اینکه بعد از مدّت کوتاهی، ایشان به شهادت رسیدند.

بعد از رحلت رسول الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم، لبخند به لب‌های فاطمه سلام‌الله‌علیها ننشست مگر چند روز قبل از رحلت آن حضرت. فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها به اسماء بنت عمیس فرمودند: زن‌ها که از دنیا می‌روند، رسم عرب این است که پیکر او را روی تخته‌ای می‌گذارند و یک پارچه روی بدنش می‌اندازند و آن را بلند می‌کنند و برای دفن می‌برند و طبیعتاً حجم بدن مرده از روی این پارچه قابل مشاهده است. من امروز و فردایی بیشتر مهمان شما نیستم و از دنیا خواهم رفت. برایم خیلی دردناک است که من را هم به این صورت بردارند. عفاف و حیا برای بعد از مرگ را ملاحظه کنید. اسماء عرض کرد در هجرت اوّل، وقتی من با شوهرم به حبشه مهاجرت کرده بودیم، ساکنان آنجا برای مرده‌هایشان تابوتی درست می‌کردند که حجم بدن مرده دیده نمی‌شد. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها فرمودند: می‌شود نمونه‌‌ی آن چیزی را که می‌گویی درست کنی تا من ببینم؟ اسماء هم نیمکت مانندی را سر و ته و پایه‌های آن را به سمت بالا کرد، ترکه‌هایی روی آن بست و روی آن پارچه‌‌ای انداخت و شبیه یک تابوت شد. وقتی فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها این صحنه را دیدند، گل لبخند بر لب‌هایشان نشست و خوشحال شدند. فرمودند: آری، ای اسماء! خدا تو را بپوشاند که به این وسیله من را خواهی پوشاند، بله! بعد از مرگ چنین چیزی برای من درست کن تا بدن من را این‌گونه بردارند[iv].

روایت دیگر مربوط به روز اوّل زندگی مشترک امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها است. پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم به دیدن عروس و داماد آمدند. فرمودند: آنچه کار در داخل محیط خانه است به عهده‌‌ی فاطمه؛ و ای علی! آنچه کار از در خانه به بیرون منزل است، به عهده‌‌ی شما. وقتی این تقسیم کار را کردند، حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها با همه‌‌ی وجود غرق در سرور و مسرّت شدند و گفتند به این خاطر خوشحال شدم که پیغمبر از کاری که مرا در معرض دید نامحرم قرار می‌دهد، معاف کردند و کارهای داخل خانه را به من سپردند[v].

مورد چهارم حدیثی ناظر بر حدّ کمال حجاب است. لذا ممکن است برای بعضی‌ها ثقیل باشد. پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در مسجد از اصحاب سؤال کردند: بهترین چیز برای زن چیست؟ هیچ کس نتوانست جواب دهد. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به منزل نزد همسرشان فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها آمدند و فرمودند: پدر شما در مسجد چنین سؤالی از اصحاب کردند، هیچ کس نتوانست جواب دهد. حضرت فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: من پاسخش را می‌دانم. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمودند: چیست؟ حضرت فاطمه‌‌ سلام‌الله‌علیها عرضه داشتند بهترین چیز برای یک زن این است که هیچ نامحرمی ‌او را نبیند و او هم هیچ نامحرمی ‌را نبیند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به مسجد برگشتند، عرض کردند یا رسول الله! من جواب سؤال شما را می‌دانم. فرمودند: بگو علی جان، جواب چیست؟ علی علیه‌السّلام همان جواب را بیان کردند. پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: علی جان! جواب را از کجا آوردی؟ حضرت امیر علیه‌السّلام به پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم عرض کردند: فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها پاسخ را دادند. پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: پدر به فدای این دختر باد[vi].

بار دیگری پیامبر از اصحاب سؤال کردند نزدیکترین حالت زن به خدای متعال چه حالتی است؟ فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها پاسخ دادند: فی قَعرِ بَیتِها[vii]: وقتی در عمیق‌ترین نقطه‌‌ی خانه‌‌ی خودش است. دورترین نقطه به در منزل.

اینجا ممکن است سؤالی پیش آید که پس چرا حضرت فاطمه‌‌ سلام‌الله‌علیها به مسجد رفتند و با ابوبکر مناظره کردند و در مسجد سخنرانی فرمودند؟ چه بود که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در بازار کوفه و در آستانه‌‌ی ورود به شام سخنرانی کردند؟ یا در مجلس یزید، با یزید گفتگو کردند؟ فاطمه بنت الحسین سلام‌الله‌علیها هم صحبت کردند. امّ کلثوم خواهر حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم سخنرانی کردند.

برای پی بردن به پاسخ این سؤال باید توجّه کنیم که در اسلام احکام اوّلیه و احکام ثانوّیه وجود دارد. احکام اوّلیه، احکام شرایط عادی و طبیعی است. احکام ثانوّیه، احکام شرایط اضطرار است. از نظر پروردگار، حکم در شرایط عادی با حکم در شرایط اضطرار فرق می‌کند. در شرایط اضطرار، بسیاری از چیزهایی که در شرایط عادی ممنوع و حرام است، مجاز و مباح می‌شود. اَلضَّروراتُ تُبیحُ المَحذُوراتِ: ضرورت‌ها چیزهایی را که باید از آنها حذر کرد و ممنوع است، مباح می‌کند. منتها به چه میزانی مباح می‌کند؟ به حدّی که آن ضرورت برطرف شود. اَلضَّروراتُ تُقَدَّرُ بِقَدَرِها: ضرورت‌ها فقط به اندازه‌‌ی رفع ضرورت، کار را مباح می‌کند. یک سر سوزن بیشتر انجام بدهیم، باز هم حرام است.

مثال مشهور، فردی است که اگر در شرایط عادی که غذای حلال در اختیارش است، گوشت گوسفند مرده‌ای را بخورد، مرتکب حرام شده است؛ امّا اگر در بیابانی دچار گرسنگی شدید شود و در معرض مرگ قرار گیرد به نحوی که اگر چیزی نخورد بمیرد، و هیچ خوراک حلالی هم وجود نداشته باشد، فقط گوسفند مرده‌ای در دسترس باشد، در اثر این ضرورت و اضطرار، حرمت از بین می‌رود. در اینجا بر این فرد گرسنه جایز است که صرفاً به اندازه‌ای که از مرگ نجات پیدا کند، از گوشت این گوسفند مرده بخورد. البتّه اگر یگ گرم بیشتر بخورد، حرام‌خواری کرده است.

در بحث حجاب هم، یک حکم شرایط عادی داریم و یک حکم شرایط اضطرار. در شرایط اضطرار که دین خدا و ولایت به خطر افتاده است، کودتای خشن سقیفه اتّفاق افتاده است، مسیر ولایت منحرف شده است، حقّ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام پایمال شده است، امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هم به دستور پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم موظّف به سکوت است و فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها مکلّف به سخن گفتن است، در این شرایط فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها در خانه، خِمار بر سر کردند، یعنی روسری و مقنعه‌ای که سینه را می‌پوشاند، و جِلباب بر تن کردند، به گونه‌ای که بر زمین می‌کشید و زن‌های بنی هاشم دور حضرت را حلقه کردند به نحوی که هیچ کس حضرت را نمی‌دید و به مسجد رفتند. وقتی هم خواستند بلند شوند و صحبت کنند، زن‌های بنی هاشم بلند شدند و دو سرِ پرده‌ای را گرفتند، پرده بین فاطمه‌‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها و جمعیّت فاصله شد. بعد حضرت فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها بلند شدند و از پشت پرده شروع به صحبت کردند. در حّدی که ضرورت برطرف شود.

یا بعد از واقعه‌‌ی جانخراش عاشورا که دستگاه یزیدی می‌خواهد این حادثه را مسخ کند و واژگونه جلوه دهد و بگوید یک عدّه که از دین پیغمبر خدا خارج شده بودند، سرکشی کردند و ما آنها را کشتیم؛ این شرایط، شرایط اضطرار است.

بنابراین نمی‌توان این گونه موارد را معیار قرار داد که پس من هم که زن هستم، اشکالی ندارد در شرایط عادی پشت تریبون بروم و بین یک عدّه مرد نامحرم سخنرانی کنم.

سؤالی که ممکن است مطرح شود این است که حجاب برای این است که اندیشه‌ها و تفکّرات و زیبایی‌های روح زن دیده شود؛ امّا این مسئله با سخنرانی نکردن زن در اجتماع تضاد دارد؟

پاسخ این است که اوّلاً چه لزومی دارد یک زن اندیشمند و متفکّر حتماً اندیشه‌ها و دانش خود را بین مردها عرضه کند. چرا خانم‌ها مردها را مهم‌تر از خودشان می‌دانند که اگر یک زن توانست بین مردها سخنرانی کند، خیلی شخصیّت پیدا کرده است؛ امّا اگر بین خانم‌ها سخنرانی کند، آن شخصیّت را پیدا نمی‌کند؟ ثانیاً، چرا این خانم نتواند کتاب‌های عمیق و عظیمی تألیف کند که مردها هم از آن استفاده کنند؟

به عنوان مثال، حاجیه خانم امین اصفهانی، یک زن بود. مجتهد و فقیه مسلّم، عارف بزرگ و مفسّر بزرگ قرآن بود. یک دوره تفسیر قرآن نوشته است که واقعاً کتاب بسیار عظیمی است. کتاب‌های بزرگی در سیر و سلوک، عرفان و فقه نوشته است، که بسیاری از مردان دانشمند اسلامی از کتاب‌های ایشان استفاده می‌کنند. این‌گونه شخصیّت زن دیده می‌شود بدون اینکه پیکر جسمانی‌اش دیده شود. بنابراین تعارضی وجود ندارد.

حجاب یک حکم واجب مسلّم اسلامی و مورد اتّفاق کلیّه‌‌ی فِرَق و مذاهب اسلامی ‌است. فرقه‌های اهل سنّت، (حَنبَلی، شافعی، حَنَفی، مالکی) و گروه‌های شیعه، در اصل حجاب هیچ اختلاف نظری ندارند. حجاب جزو ضروریّات دین است و کسی که آگاهانه و عمداً ضروریّات دین را انکار کند از دین خارج است و مسلمان نیست. یعنی اگر کسی دانسته و عمداً بگوید ما اصلاً در اسلام حجاب نداریم، این را آخوندها از خودشان در آورده‌اند، کافر شده است و دیگر مسلمان نیست. این فتوای فقهای تمام مذاهب اسلامی، از سنّی گرفته تا شیعه است. حجاب ضروریِ دین است.



  1. ۲ـ سوره‌ی مریم، آیه‌ی ۱۷/
  2.   ۱ـ سوره‌ی مریم، آیه‌ی ۱۸/
  3.     ۱ـ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۹۱/ 
  4. ۱ـ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۹ و ۲۱۳/
  5. ۱ـ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۱/
  6. ۲ـ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۴/
  7. ۱ـ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۹۲/