Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






۶ـ وقوف در عرفات و مزدلفه
تالیفات استاد - کتاب آيين بندگي

خدای تعالی می‌فرماید: لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ اَن تَبتَغوُا فَضلاً مِن رَبِّکُم فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفاتٍ فَاذکُرُواللهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرامِ وَ‌ اذکُرُوهُ کَما هَداکُم وَ اِن کُنتُم مِن قَبلِهِ لَمِنَ الضّالّینَ: ایرادی بر شما نیست که فضل و افزونی‌ای از پروردگارتان بجویید. پس وقتی از عرفات به راه افتادید، نزد مشعرالحرام خدا را یاد کنید و همان‌گونه که شما را راهنمایی نمود، او را یاد کنید و گرچه قبل از آن از گمراهان بودید.[۱]

۱ ـ در روایات وارد شده است که روز عرفه روز دعا و درخواست است.[۲]

۲ ـ و از اهل بیت : آمده است که: وَ تَعَوَّذ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ فَاِنَّ الشَّیطانَ لَن یَذهَلکَ فی مَوطِنٍ قَطُّ اَحَبُّ اِلَیهِ اَن یَذهَلَکَ فی ذلِکَ المَوطِنِ، وَ اِیّاکَ اَن تَشتَغِلَ بِالنَّظَرِ اِلَی النّاسِ، وَ اَقبِل قِبَلَ نَفسِکَ ...: از شیطان به خدا پناه ببر، که شیطان هرگز در هیچ جایی به وسیلة مشغول کردنت به چیزی تو را به فراموشی مبتلا نساخته است که از به فراموشی انداختن تو در این محل برایش محبوب‌تر باشد. بر حذر باش از این که به وسیلة نگاه کردن به مردم مشغول شوی؛ و به نفس خودت روی کن...[۳]

۳ ـ اخبار در مورد دعاهای عرفه متواتر است و از آن جمله، روایت دعای امام حسین ۷ در روز عرفه است.

۴ ـ در اخبار از پیامبر ۶ آمده است که علّت واجب شدن وقوف در عرفات بعد از ظهر، و برگشتن از آن جا از مغرب، این است که وقت اوّل با وقت عصیان حضرت آدم مناسب می‌باشد و آن وقت دیگر، با وقت پذیرفته شدن توبة او مناسب است.[۴]

۵ ـ و از معاویة ‌بن ‌عمّار از امام صادق ۷ است که فرمود: اَصبِح عَلی طُهرٍ بَعدَ ما تُصَلِّی الفَجرَ فَقِف اِن شِئتَ قَریباً مِنَ الجَبَلِ، وَ اِن شِئتَ حَیثُ شِئتَ، فَاِذا وَقَفتَ فَاَحمِدِاللهَ عَزَّ وَ جَلَّ. وَ اثنِ عَلَیهِ، وَ اذکُر مِن آلائِهِ وَ بَلائِهِ ما قَدَرتَ عَلَیهِ، وَ صَلِّی عَلَی النَّبِیِّ ۶ ثُمَّ لیَکُن قَولُکَ: اَللّهُمَّ رَبَّ المَشعَرِ الحَرامِ فُکَّ رَقَبَتی مِنَ النّارِ، وَ اَوسِع عَلَیَّ مِن رِزقِکَ الحَلالِ...: بعد از این‌که نماز صبح را به‌جای می‌آوری، با طهارت (وضو) صبح کن. پس اگر خواستی، نزدیک کوه بایست و اگر هر جای دیگری خواستی، همان‌جا. پس چون ایستادی، خدای عزّ و جلّ را حمد نما، و بر او ثنا بفرست، و از لطف‌ها و ابتلائاتش تا جایی که توان داری یاد کن، و بر پیامبر ۶ صلوات بفرست، سپس باید از سخنان تو این باشد که: ای خدای من، پروردگار مشعرالحرام، گردن مرا از بند آتش دوزخ رها ساز و از روزیِ حلالت بر من وسعت ببخش...[۵]

همین‌طور اخبار بسیار دیگری در این مقصود وجود دارد. چون بخواهیم برخی آگاهی‌هایی را که حاجّ در این موقف بزرگ درک می‌کند، بیان کنیم، می‌توانیم موارد زیر را یادآور شویم:

الف ـ فرصت دعا: برخی از اخباری را که بر دعا تأکید می‌کرد، دیدیم. همان‌طور روایاتی را در مورد آنچه در آن زمان خوانده می‌شود، ملاحظه نمودیم. همة آن‌ها آمده‌اند تا تمایل انسان در دعا و تضرّع در این جایگاه عالی را اشباع نمایند. در اینجا به نقش دعا در زندگی انسان نمی‌پردازیم و تنها اشاره می‌کنیم که دعا، آن‌گاه که دارای مضامین عالی‌ای باشد، همانند آنچه از ائمه اطهار : وارد شده است، که سرمایه‌هایی هستند که با هیچ قیمتی ارزش آن‌ها تعیین نمی‌شود، عامل مهمی در روح انسان خواهد بود؛ به‌ویژه برای تثبیت عبودیّت او در برابر پروردگارش، بلکه برای تثبیت همة افکار و اخلاق اسلامی. دعاهای مزبور عقیدۀ درست و افکار حقّ و اخلاق اسلامی را در مسلمان تثبیت می‌کند. به این مناسبت یکی از عالی‌ترین دعاها را انتخاب می‌کنیم و آن دعای امام حسین ۷ است که در روز عرفه وارد شده است و آن را می‌خوانیم تا دلیل واضحی بر این مطالب بیابیم. و این فقراتی از آن است.

...اَللّهُمَّ اِنّی اَرغَبُ اِلَیکَ، وَ اَشهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ مُقِرّاً بِآَنَّکَ رَبّی وَ اِلَیکَ مَرَدّی، اِبتَدَأتَنی بِنِعمَتِکَ قَبلَ اَن اَکوُنَ شَیئاً مَذکُوراً... فَابتَدَأتَ خَلقی مِن مَنِیٍّ یُمنی، وَ اَسکَنتَنی فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَینَ لَحمٍ وَ دَمٍ وَ جِلدٍ، لَم تَشهَدنی خَلقی، وَ لَم تَجعَل لی شَیئاً مِن أَمری، ثُمَّ اَخرَجتَنی لِلَّذی سَبَقَ لی مِنَ الهُدی ... حَتّی اِذَاکتَمَلَت فِطرَتی وَاعتَدَلَت مِرَّتی (قُوَّتی) اَوجَبتَ عَلَیَّ حُجَّتَکَ بِاَن اَلهَمتَنی مَعرِفَتَکَ ...: ای خدای من، من به سوی تو رغبت نمودم و برای تو به ربوبیّت شهادت می‌دهم، در حالی که اقرار دارم که تو پروردگار منی و بازگشت من به سوی تو است. قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم، تو به دادن نعمت‌هایت به من آغاز نمودی... پس آفرینش مرا از منی‌ای که ریخته می‌شد آغاز کردی، و مرا در پرده‌های تاریک سه‌گانه بین گوشت و خون و پوست اسکان بخشیدی و مرا بر آفرینشم گواه نگرفتی، و از کارم هیچ چیزی را فروگذار نکردی. سپس مرا از رحم مادر برای هدایتی که از پیش برای من فراهم شده بود خارج ساختی ... تا اینکه وقتی فطرتم کامل و رتبه‌ام (توانم) معتدل شد، با الهام معرفتت به من، حجتت را بر من تمام کردی...

اَللّهُمَّ اجعَلنی اَخشاکَ کَاَنّی اَراکَ، وَ اَسعِدنی بِتَقویکَ، وَ لاتُشقِنی بِمَعصِیَتِکَ وَ خِرلی فی قَضائِکَ، وَ بارِک لی فی قَدَرِکَ، حَتّی لا اُحِبَّ تَعجیلَ ما اَخَّرتَ وَ لا تَأخیرَ ما عَجَّلتَ، اَللّهُمَّ اجعَل غِنایَ فی نَفسی، وَالیَقینَ فی قَلبی، وَ الاِخلاصَ فی عَمَلی، وَ النُّورَ فی بَصَری، وَ البَصیرَةَ فی دینی، وَ مَتِّعنی بِجَوارِحی، وَاجعَل سَمعی وَ بَصَرِیَ الوارِثَینِ مِنّی، وانصُرنی عَلی مَن ظَلَمَنی...: ای خدای من، مرا به گونه‌ای کن که به نحوی از تو بترسم که گویا می‌بینمت، و بوسیلۀ تقوایت مرا سعادتمند ساز، و مرا با معصیتت به شقاوت مبتلا مساز، و حُکمت را در مورد من به تأخیر بینداز، و مقدّراتت را برای من مبارک گردان، تا تعجیل در آنچه تو به تأخیر انداخته‌ای و تأخیر در آنچه تو بدان تعجیل کرده‌ای را دوست ندارم. ای خدای من، بی‌نیازیم را در روحم و یقین را در قلبم و اخلاص را در عملم و نور را در دیده‌ام و بصیرت را در دینم قرار ده و به ‌وسیلۀ جوارح و اعضایم مرا بهره‌مند ساز و گوش و چشمم را دو وارث من قرار ده و مرا بر آن کس که به من ستم می‌کند پیروز گردان...

ب ـ یادآوری قیامت: و مجسّم نمودن آن بوسیلة چنین موقف ترسناکی، به‌نحوی که صحرا از حجّاج، در جامه‌های سفیدشان که شبیه کفن‌هاست، سرشار می‌شود، اشعة خورشید آن‌ها را ذوب می‌کند و همۀ چهره‌ها خدای حیّ و قیّوم را قصد می‌کنند. دعا در چنین فضای سرشار از خضوعی معنی خاصّی پیدا می‌کند.

ج ـ توبه: برخی روایات برای ما گفته‌اند که این وقت با دو بُعدش، وقت عصیان آدم و وقت توبه‌اش را تشکیل می‌دهد و آن نخستین تجربه بشری‌ای بود که آدم گذراند، پس بر آن پشیمان شد و خداوند توبۀ او را پذیرفت و این فضایی که روایات الهام می‌بخشند، که این وقت مشابه قیامت و نیز جوّ دعاست، همه‌اش در تثبیت حالت توبه در روح شرکت می‌نمایند تا توبۀ نصوحی باشد.

د ـ زندگی خالص برای خدا: فرد مسلمان وقتی این معنی را به‌طور کامل احساس می‌کند، که خود را می‌یابد که در حالی که نفسش را از آلودگی‌هایش پاک کرده است و با خدا عهد می‌بندد که بعد از این موقف، همة زندگیش را به زندگی مورد رضایت خدای تعالی متحوّل سازد؛ همۀ اشتغالاتش را رها کرده است تا برای خدا زندگی کند.

این موقف به احساس‌های دیگری نیز منجر می‌شود و از آن جمله، پی بردن انسان به عظمت اسلام است که می‌تواند دلها و پیکرها را در عرصۀ واحدی جمع کند و همة تفرقه‌های خیالی را بخشکاند؛ و پی بردن او به این که همۀ‌ این حجّاج، هرجا یافت شوند و باشند، برادران اویند که در محلّ ایستادن او می‌ایستند و با دعاهای او دعا می‌کنند و هدف او را برای خود هدف قرار می‌دهند.



[۱]. سورۀ بقره، آیة ۱۸۹/

[۲]. وسائل‌الشّیعه، ج ۱۳، ص ۵۳۸/

[۳]. وسائل‌الشّیعه، ج ۱۳، ص ۵۳۸/

[۴]. وسائل‌الشّیعه، ج ۱۳، ص ۵۵۰/

[۵]. وسائل‌الشّیعه، ج ۱۴، ص ۲۰/