Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






امر دوم
تالیفات استاد - کتاب آيين بندگي

حکمت‌های روزه از آن جهت که خودداری‌ای است مشروط به شروط خاص.

در این‌جا می‌توان مهم‌ترین حکمت‌های مورد نظر از روزه را در نکاتی خلاصه کرد که تحقّق بخشیدن به برخی از آنها، بین روزه و برخی از عبادات دیگر مشترک است؛ لکن به‌هر حال نکات مزبور خصوصیّت کلّی‌ای برای همۀ عبادات نیستند تا در حوزۀ بحث قبل داخل شوند و بدین خاطر در جنبۀ خاص قرار داده شده‌اند. نکات مزبور به شرح زیر است:

۱ ـ تمرین صبر

در این آیۀ کریمۀ قرآن صبر به روزه تفسیر شده است. وَ استَعینُوا بِالصَّبرِ و الصَّلوةِ: به‌وسیلۀ صبر و نماز استعانت بجویید.[۱]

و این تفسیر شی‌ء به یکی از سبب‌های آن است؛ زیرا روزه ملکۀ صبر را در انسان پدید می‌آورد. چنان‌که احتمال دارد منظور از صبر، فقط روزه باشد؛ به اعتبار این که صبری بر برخی سختی‌های خاص است.

به‌هر حال، روزه ـ بدون شک ـ ملکۀ صبر و غلبه یافتن تعقّل بر غرائز در موارد منافات بین مقتضای تعقّل و مقتضای غرائز را ایجاد می‌کند.

اکنون در مقام باز کردن این بحث نیستیم تا به تصوّرات شوخی مانندی که در اذهان عدّۀ زیادی از مسلمانان نقش بسته است بپردازیم که آن تصوّرات، صبر را از مفهوم پرثمر و سازنده، به مفهوم سلبی‌ای که به معنی پذیرش ظلم نزدیک می‌باشد، تبدیل نموده است. این تحریف مفتضحی است.

لکن می‌بایست توجّه داشته باشیم که بینش پیدا کردن به حقیقت اسلام و حالت‌هایی که در آن‌ها به صبر دستور داده شده و مواردی که به نفی ستایش ظلم و پایان بخشیدن به فتنۀ ظالم امر شده است و این که در اسلام چگونه ظلم، بدون هیچگونه توجیه، امری مردود شناخته شده است، معانی مثبت دیگری از صبر را ظاهر می‌سازد که ربطی به بسیاری از تصوّرات ما ندارد. صبر فقط عبارتست از: کار جمع آوردن توان ـ در شرایطی که بر انسان حاکم است و آن شرایط او را وامی‌دارد که همۀ توانش را برای مقابله و تحمّل صدمۀ معیّنی به کار گیرد ـ و حفظ کردن آن توان، تا وقت امکانِ استفاده از آن به صورت کامل در لحظات گشایش.

صبر بر مبنای تفاوت موارد، مصادیق متفاوتی دارد و یکی از آن موارد، محکم نمودن ارادۀ آگاهانه است در وقتی که هوای نفس، غرق شدن در اشباع بلندپروازی‌هایش را اقتضا می‌کند. در نتیجه، صبر یعنی نیرومندیِ عنصر تعقّلِ کنترل کنندۀ همۀ تصّرفات نفس و سمت دهندۀ نفس به سوی جهتی صحیح.

این عنصر در حقیقت سرّ تفاوت انسان با سایر موجودات می‌باشد. در این صورت می‌توان گفت روزه وقتی در انسان ارادۀ آگاه را می‌پروراند، در او، انسانیّتش را، که او را از بقیّۀ موجودات متمایز می‌سازد، پرورش می‌دهد. زیرا اگر صبر نبود، انسان نمی‌توانست راه سخت زندگی را طی کند و از امواج متلاطمش عبور نماید.

از این رو صبر را هدفی مرحله‌ای برای بسیاری از مراسم عملی ـ همان‌گونه که در روزه و حج و غیر آن وجود دارد ـ و بسیاری از استدلالات فکری قرآن کریم و احادیث شریف، می‌یابیم.

قرآن کریم داستان ملأ بنی‌اسرائیل را برای ما ذکر می‌کند که به ضرورت پیکار در راه خدا واقف بودند و خداوند رهبری هدایتگر و پرتوان را برای آن‌ها فراهم نمود؛ لکن می‌بایست امتحان عملی‌ای را برای مشخّص شدن میزان اراده‌ای که داشتند بگذرانند؛ به اعتبار این که اراده، سرّی از اسرار تفوّق در هر عرصه و حفظ انگیزۀ فعّال برای پافشاری در جنگ است.

فَلَمّا فَصَلَ طالُوتُ بِالجُنُودِ قالَ اِنَّ اللهَ مُبتَلیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَیسَ مِنّی وَ مَن لَم یَطعَمهُ فَاِنَّهُ مِنّی اِلاّ مَنِ اغتَرَفَ غُرفَةً بِیَدِهِ فَشرِبُوا مِنهُ اِلاّ قَلیلاً: پس هنگامی که طالوت لشکر‌کشی کرد، گفت خداوند شما را به ‌وسیلۀ نهر آبی آزمایش می‌کند؛ پس هر کس از آن نوشد، از من نیست و آن که نخورد یا تنها کفّی از آن برگیرد، از من است. پس آن گاه جز گروه اندکی، همه از آن نوشیدند.[۲]

آنها در حالت تشنگی شدید در برابر رفتن در آب مقاومت نکردند و در نتیجه، امتحان را نگذراندند و آن دستۀ دیگر ـ که گروه اندکی بودند ـ بر خود مسلّط شدند و صبر پیشه کردند و شرافت موفقیّت در امتحان مقدّس را به خود اختصاص دادند. و هنگامی که اکثریّت سپاه، بعد از این که آنان را دشمن با تجهیزات و نفراتش به وحشت انداخته بود، از جنگی که سختی در پیش داشت روی گرداندند، آن گروه اندک به پیش رفتند و شعار آن‌ها این بود: کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرَةً بِاِذنِ اللهِ وَ اللهُ مَعَ الصّابِرینَ: چه بسیار گروه اندکی که به اذن خدا بر جمعیّت بسیاری غلبه نمودند و خدا با صبرپیشگان است.[۳] و نتیجه این بود که بر دشمنان حمله کردند. فَهَزَمُوهُم بِاِذنِ اللهِ: پس به اذن خدا آن‌ها را شکست دادند.[۴]

نبرد بدر ـ نقطۀ عطف تاریخ اسلام ـ در برابر ما است و همین معنی را برای ما مجسّم می‌کند. وقتی که گروه اندکی که روزه آن‌ها را پرورده بود، در ماه مبارک رمضان به راه افتادند که با وجود همۀ تجهیزات و تعداد کثیری که دشمنان داشتند، در راه خدا با دشمنان خدا جهاد کنند و شعارشان همان شعار بود و پیروزی هم قرین صبرپیشگان گردید.

این نمونه‌ای بود از پرورش فکری و شاهدی بود از نمونه‌های عملی ـ از آنچه در امّت‌های پیشین گذشته است ـ برای پرورش بر اساس صبر، به این اعتبار که ارادۀ آزاد آگاه است.

روزه یکی از دستوراتی است که این ملکه را ایجاد می‌نماید و بلکه از مهم‌ترین آن‌ها است. حضرت رسول ۶ ماه مبارک را به این‌که شَهرُ الصَّبرِ: ماه صبر است، توصیف نموده‌اند.

از آن‌جا که صبر در حقیقت قوی‌ترین کمک‌ برای حصول ملکۀ بزرگی است که در اسلام مایۀ برتری می‌باشد و عامل مثبتی است که انگیزندۀ به سوی هر نیکی‌ای می‌باشد که از آن به تقوا تعبیر می‌کنیم، آیۀ مبارکۀ قرآن را می‌یابیم که هدف تشریع روزه را به دست آمدن تقوی قرار داده است. خداوند متعال می‌فرماید: کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقوُنَ: روزه بر شما، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند، واجب گردید تا شاید متّقی شوید.[۵]

همان‌طور پیامبر ۶ ماه رمضان را شَهرُ الجَهادِ: ماه جهاد، نام نهاد؛ به این اعتبار که قدرت تحمّلی که به دست می‌دهد، شخصیّت فردی و اجتماعی قوی‌ای می‌آفریند که هر درد و ناملایمی را که خداوند مقرّر کرده است، تحمّل می‌کند و با به دست آمدن این ویژگی، جامعه و فرد در هیچ معرکه‌ای مغلوب نمی‌شوند.

۲ ـ تثبیت اخلاص

گفتیم که اخلاص یکی از ویژگی‌هایی است که عبادت به اعتبار سرشار بودن از قصد قربت، آن را می‌آفریند. لکن در روزه نیروی بزرگتری از حدّ مشترک بین همۀ انواع عبادات وجود دارد و لذا از آن، به عنصر تأکید و تثبیت اخلاص تعبیر می‌کنیم. در این مورد از سخن حضرت زهرای طاهره ۳ در خطبه‌اش در مسجد، بعد از وفات پدر بزرگوارش ۶ تبعیّت می‌کنیم که در آن قسمت از سخنش که به بیان هدف بعضی از احکام پرداخت، فرمود: وَ الصَّومَ تَثبیتاً لِلاِخلاصِ: و روزه را برای تثبیت نمودن اخلاص مقرّر فرمود.[۶] و این تثبیت و تأکید را دو امر محقّق می‌سازد:

امر نخست این است که همۀ عبادات دیگر دارای ظواهر و اَشکال مشخّصی می‌باشند، که در کسی که به انجام آن‌ها می‌پردازد پدیدار می‌گردد و ممکن است موجب وارد شدن عنصر ریا و شرک خفی و العیاذبالله شرک باشد. همان‌گونه که در حدیث آمده است، شرک به طور نامحسوس در وجود انسان وارد می‌شود همچون حرکت آرامِ مورچه.

روزه که غیر از کار امساک و قناعت نمودنی که انسان بدان مبادرت می‌ورزد، چیزی نیست و جز خدای تعالی کسی از آن آگاه نمی‌گردد، از این قاعده‌ مستثنی است.

امر دوم این است که همان‌گونه که فقهاء و بزرگان می‌گویند، مجرّد تردید در نیّت، برای باطل شدن روزه و تحقّق یافتن بعضی از تبعات، مثل واجب شدن قضاء آن بر انسان، کافی است؛ ولی به عنوان نمونه، این امر در نماز، تا هنگامی که عمل منافی با نماز را در دنبال نداشته باشد، مضر نیست.

این تثبیت، در هر آن، ملکۀ مراقبۀ الهی را ایجاد می‌کند. انسان روزه‌دار از آنچه موجب شکسته شدن روزه می‌شود خودداری می‌کند و در هر لحظه، خودداریش را وسیلۀ تقرّب قرار می‌دهد و این معنی وقتی تکرار می‌گردد ملکة مراقبۀ الهی را در هر لحظه از لحظات زندگی شکل می‌دهد.

۳ ـ مواسات

تردیدی نیست که انسان در اثر وابسته بودنش به عالم مادّه، بیش از آنچه از طریق معقولاتش متأثّر می‌گردد، از محسوساتش تأثیر می‌پذیرد. البتّه به وسیلۀ توصیف معنوی یک حالت هم متأثّر می‌شود و از نظر فکری تحت تأثیر آن واقع می‌گردد؛ لکن این تأثیر یافتن، به هر حال مثل متأثّر شدندش وقتی آن حالت به صورت حسّی در می‌آید، نیست.

به عنوان مثال می‌توانیم بین حالت انسانی که برای او درگیری جنگی توصیف می‌شود و در نتیجه متأثّر می‌گردد و حالت او وقتی که خودش در صحنه حاضر می‌شود و با چشمان خود آن معرکۀ جنگی را مشاهده می‌نماید، مقایسه کنیم.

روزه ـ همان‌طور که پیداست ـ کار تجسّم بخشیدن به گرسنگی و محرومیّت است، زیرا در حالت روزه، اشخاص با درد محرومیّت همراهند در حالی که غذا و جنس مخالف در جلو ایشان است و حرارت گرسنگی شکم و نیاز جنسی، آن‌ها را می‌سوزاند و به وسیلۀ این سوز، تأثّر حاصل می‌شود و این تأثّر توسعه پیدا می‌کند و همراهی با دردهای دیگرانی را که از دردهایشان کاسته نمی‌شود، شامل می‌گردد.

با حصول این احساس، مواسات انسانی از اعماق فطرت و ضمیر می‌جوشد و در پی آن، انسان را به سوی تحقّق بخشیدن آنچه لازمۀ این احساس است بر می‌انگیزد و در این هنگام، ماه رمضان شایستگی پیدا می‌کند که شَهرُ المُواساةِ: ماه مواسات، خوانده شود، همان گونه که رسول خدا ۶ آن را خواند.

آگاهی فرد غنی به ضرورت مواسات با فقیر و آگاهی فقیر به دوستی و برابری بین او وفرد غنی و در پی آن، آگاهی همۀ بشر به این که در حدّ توان باید این تفاوت‌های عارضی را، همان‌گونه که در عرصة ارزشیابی انسان‌ها منتفی است، از بین ببرند، همۀ این احساس‌ها بخشی از نیکی‌ها را در شَهرُُ الخَیرِ: ماه نیکی، تشکیل می‌دهد. بدین خاطر روزه عامل فعّالی از عوامل گسترش روح انسانیّت و منقبت‌های اسلامی بین افراد می‌باشد.

۴ ـ یادآوری نعمت‌ها

عامل فراموشی‌ای که به انسان دست می‌دهد چیزی است که نمی‌توانیم آثارش را در زندگیمان انکار نماییم و این عامل، در حدّ طبیعیش، نعمتی از نعمت‌های بزرگ الهی برای انسان است و الاّ چگونه می‌توان زندگی انسانی را که در هر لحظه از زندگیش همۀ محنت‌ها و شادی‌هایش بر او تجلّی می‌کند تصوّر نمود. چنین کسی به زودی انسانی می‌شود سرکوفته و مضطرب که قادر بر هیچ چیزی نیست.

در اثر طغیان این عامل در انسان، عوامل طبیعی هشدار دهنده، در بیدار کردن او از غفلتش مؤثّر واقع نمی‌شوند. به عنوان نمونه در مسألة مرگ، آیا همه یقین به مرگ ندارند؟ ولکن چه بسیارند کسانی که همچون فردی که مطلقاً احتمال مردن نمی‌دهد عمل می‌کنند. این فراموشی‌ای است که حتّی پهلو به پهلوی یقین می‌زند و حالتی است که هشدارهای پی در‌ پی هم در او اثر نمی‌کنند. انسان در شرایط و حال خاصّی که زندگی می‌نماید، می‌پندارد این شرایط چیزی دائمی و تغییر نیافتنی است، با وجود این که می‌بیند تغییر، سنّتی عالمگیر است.

از این‌جا می‌یابیم که عوامل بسیاری انسان را از حدّ طبیعی فراموشی خارج می‌سازد و در نتیجه مشاهده می‌شود که او مثلاً نعمت‌های بزرگی را که وجودش را در برگرفته فراموش می‌کند و به وجود آن نعمت‌ها و اهمّیّتش، جز بعد از فقدان آنها، پی نمی‌برد. به همین خاطر در ضرب‌المثل گفته شده است نِعمَتانِ مَجهُولَتانِ الصَّحَّةُ وَ الاَمانُ: دو نعمت‌اند که ناشناخته‌اند، سلامتی و امنیّت. اگر اجازه داشتیم که به ضرب‌المثل چیزی بیافزاییم ـ با الهام از شرایط کنونی انسان ـ به آن، این را اضافه می‌کردیم وَ الایمانُ وَالقُرآنُ وَ اَهلُ البَیتِ: ایمان و قرآن و اهل بیت : که بزرگترین نعمت‌ها هستند؛ لکن از سوی انسان مسکین، در جایگاه فراموشی قرار گرفته‌اند.

به‌هر حال روزه برای انسان، بالاترین یادآوری کنندۀ خیراتی که خداوند به او انعام نموده است، شمرده می‌شود. روزه بر مسلمان واجب می‌کند که از غذای لذیذ و جنس مخالف مطلوب خودداری کند و او در حالی که هر دو آن‌ها در برابرش قرار دارند و آن‌ها را می‌بیند، به آن‌ها نزدیک نمی‌شود؛ زیرا برای او ممنوع شده‌اند. این موقف حتماً در انسان این سؤال را بر می‌انگیزد که اگر این نعمت‌ها بر او تحریم شد یا برای همیشه امکان استفاده از آن‌ها را از دست داد چه می‌کند و اینکه او برای ادای حقّ این نعمت‌های بزرگ، از سپاس و شکرگزاری نمودن از بخشندۀ آن‌ها به خاطر لطف و تفضّلش، چه آماده کرده است.

محرومیّت موقّت روزه‌دار از این نعمت، افقش را گسترش می‌دهد و او را در حالتی قرار می‌دهد که اوّلاً به وجود این نعمت آگاهی پیدا می‌کند و در پی آن، به نعمت‌های الهی زیاد دیگری، به وسیلۀ تداعی، وقوف می‌یابد و در این هنگام کار انگیزش دیگری به سوی خدای تعالی کامل می‌شود و در پی آن، هماهنگی یا کمک به هماهنگ شدن با مبانی عدالت بشری و همکاری در عرصۀ ساختن تمدّن انسانی و بستن مرزهایی که شر از آن‌ها می‌جوشد را نتیجه می‌دهد.

۵ ـ یادآوری موقف‌های آخرت

پیامبر ۶ در خطبۀ شریفه‌اش می‌فرماید: وَ اذکُروُا بِجوُعِکُم وَ عَطَشِکُم جُوعَ یَومِ القِیامَةِ وِ عَطَشَهُ: به‌وسیلۀ گرسنگی و تشنگیتان، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به یاد آورید.

آن حضرت ۶، به‌صورتی الهام‌بخش و تثبیت‌کننده، از امّت می‌خواهد در حالی که گرسنه و تشنه است، موقفی بزرگ‌تر از این موقف را، که گرسنگی و تشنگی در آن یکی از عوامل متحیّر کنندة فکر را تشکیل می‌دهد، به یاد آورد. وَ تَرَی النّاسَ سُکاری وَ ما هُم بِسُکاری‏ وَلکِنَّ عَذابَ اللهِ شَدیدٌ: مردم را در حال مستی می‌بینی، در حالی که مست نیستند؛ لکن عذاب الهی شدید است.[۷]

این‌گونه انسان را از کار آموزش زمینی، به موقفی معنوی که تصوّرش ضروری است و در ساختن حیات متکامل، دارای نقش اساسی است، منتقل می‌سازد.

با به‌دست آمدن آن تصوّر، انسان برانگیخته می‌شود تا کاری کند که او را از شرّ آن روز حفظ نماید و او را در گروه پاکان محشور سازد. وُجُوهٌ یَومَئِذٍ ناضِرَةٌ اِلی رَبِّها ناظِرَةٌ: چهره‌هایی آن روز پر طراوت‌اند و به پرورد‌گارشان چشم دوخته‌اند.[۸] و آن به‌وسیلۀ ملتزم شدن کامل به همۀ آنچه عدم گمراهی را برای او تضمین می‌کند، خواهد بود. بدین صورت روزه کار انگیزش دیگری به سوی تکامل را علاوه بر انگیزش‌هایی که در گذشته ذکر شد، تحقّق می‌بخشد.

۶ ـ حکمت بهداشتی

نصوص اسلامی بر این تأکید می‌کنند که روزه تأثیر شدیدی در جنبۀ بهداشتی جسم انسان دارد. مباحث عالی بهداشتی نیز، به‌گونه‌ای که جای شک در فوائد روزه را باقی نمی‌گذارند، بر این امر تأکید می‌نمایند.

نصوصی که فوائد بهداشتی روزه را ذکر می‌کنند ممکن است برای این باشد که به‌گونه‌ای در ایجاد جذب مشخّصی به‌طرف روزه و ایجاد رغبت نسبت به آن، مؤثّر واقع گردد.

روزه حکمت‌های دیگری نیز دارد که خدا بر آن‌ها آگاه‌تر است.

هنگامی که همۀ این حکمت‌ها، چه عمومی و چه خاص، در برابر فهم انسان مجسّم می‌شود و به دیگر ثمرات و آثار آن می‌پیوندد، فرد روزه‌دار را برمی‌انگیزد تا با تلاش تمام، عملش را در سطح مطلوب و به‌نحوی به‌جا آورد که آنچه را فعلاً انجام می‌دهد، با آنچه سزاوار‌ است انجام دهد، وفق یابد و فاصلۀ بین آن‌ها ‌از بین برود و در نتیجه، ثمرات و آثار وصف نشدنی ‌آن تحقّق یابد.

اگر در هر دو بعد عامّ و خاصّ روزه، ‌حکمت‌هایی وجود داشت، در ظرف زمانی‌ای که روزه در آن انجام می‌شود نیز حکمت بزرگی وجود دارد. آن حکمت چیست؟

حکمت زمان روزه



[۱]. سورۀ بقره، آیۀ ۴۵/

[۲]. سورۀ بقره، آیة ۲۴۹/

[۳]. سورۀ بقره، آیة ۲۴۹/

[۴]. سورۀ بقره، آیة ۲۵۱/

[۵]. سورۀ بقره، آیة ۱۸۳/

[۶]. احتجاج طبرسی، جزء اوّل.

[۷]. سورۀ حج، آیۀ ۳۰/

[۸]. سورۀ قیامت، آیۀ ۲۳/