Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۱۶ ارديبهشت
۱۴۰۳

25. شوال 1445


4. می 2024






۳ـ جنبۀ حسّی در عبادت
تالیفات استاد - کتاب آيين بندگي

ادراک انسان تنها احساس نیست و تنها تفکّر عقلانی و تجریدی هم نیست، بلکه آمیزه‌ای از عقل و حس، از تجرید و تشخیص است. وقتی مقصود از عبادت این باشد که نقش خود را به نحوی انجام دهد که انسان به ‌طور کامل با آن در تعامل قرار گیرد و با شخصیّت حاصل از عقل و احساسش منسجم شود، شایسته است که خود عبادت، شامل جنبۀ حسّی و ‌جنبۀ عقلی ـ تجریدی باشد، تا در نتیجه عبادت با شخصیّت عبادت کننده تطابق یابد و عبادت‌‌کننده در عمل عبادیش با همۀ وجود خود با مطلق در ارتباط باشد. از این رو نیّت و محتوای روحی عبادت، هنگامی که انسان عبادت‌کننده با مطلقِ حقیقی سبحانه و تعالی پیوند محکمی برقرار می‌سازد، دائماً جنبۀ عقلی ـ تجریدی عبادت را مجسّم می‌کند.

شاخص‌های دیگری در عبادت جنبۀ حسّی آن را مجسّم می‌نماید. قبله‌ای که بر هر نماز‌گزار واجب است در نمازش بدان رو کند و بیت‌الحرام که حاجّ و عمره‌گزار قصد آن می‌کنند و طوافش می‌نمایند و صفا و مروه‌ای که بین آن دو سعی می‌شود و جمرۀ عقبه‌ای که با سنگریزه‌ها سنگباران می‌شود و مسجدی که به عنوان مکانی برای اعتکاف تخصیص یافته و معتکف عبادتش را در آن انجام می‌دهد، همۀ این‌ها شاخص‌های حسّی‌ای می‌باشند که عبادت با آن‌ها ربط داده شده است. نمازی جز به سوی قبله نیست و طوافی جز گرد بیت‌الحرام نیست و همین‌طور سایر موارد. این به خاطر اشباع جنبۀ حسّی در انسان عبادت‌کننده و دادن سهم و بهرۀ حس از عبادت است.

این همان گرایش متعادل در تنظیم عبادت و سوق دادن آن بر وفق فطرت انسان و ترکیب عقلی ـ حسّی ویژۀ آن است. در برابر این گرایش، دو گرایش دیگر قرار دارد.

یکی از آن دو در جنبۀ عقلانی انسان افراط می‌کند ـ اگر این تعبیر درست باشد ـ در نتیجه با انسان همچون یک فکر مجرّد برخورد می‌نماید و همۀ تجسّم‌های حسّی را در عرصۀ عبادت نفی می‌کند و می‌گوید چون مطلق حقیقی سبحانه را مکان و زمانی محدود نمی‌سازد و صورت و تمثالی او را ممثّل نمی‌نماید، پس عبادت می‌بایست بر این اساس و به طریقی باشد که برای فکر نسبی انسان ممکن است از آن طریق با حقیقت مطلق مناجات نماید.

این گرایش را شریعت اسلام تأیید نمی‌‌کند؛ زیرا علی‌رغم اهتمام اسلام به جنبه‌های فکری، تا جایی که در حدیث آمده است تَفَکُّرُ ساعَةٍ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ سَنَةٍ: یک ساعت تفکّر از یک سال عبادت برتر است[۱]، اعتقاد دارد که تفکّر انسانِ خاشع و متعبّد، هرچه که عمیق باشد، روح انسان را اشباع نمی‌کند و همۀ خلأهای وجودش را پر نمی‌سازد و او را با تمام وجودش به حقیقت مطلق نمی‌پیوندد؛ زیرا انسان فکر محض نیست. بر این مبنای واقعی که موضوعیّت دارد، عبادات در اسلام بر اساسی هم عقلی و هم حسّی توأم شده‌اند. نماز‌گزار در نمازش با نیّت خود عبادت فکری انجام می‌دهد و پروردگارش را از هر حدّ و مقایسه و مشابهتی منزّه می‌داند و آن هنگامی است که ‌نمازش را در حالی که «اَللهُ اَکبَرُ» می‌گوید آغاز می‌کند، ولکن در همان وقت از کعبه شعار ربّانی‌ای اتخاذ می‌نماید که با حواسّ و حرکاتش بدان رو می‌کند تا عبادت، تفکّر و حس، منطق و عاطفه، تجرید و وجدان را همراه داشته باشد.

گرایش دیگر در جنبۀ حسّی افراط می‌کند و شعار را به‌جای محتوا و اشاره را به جای واقع قرار می‌دهد و عبادت سمبل را جایگزین عبادت چیزی ‌که سمبل بدان توجّه می‌دهد قرار داده و گرایش به اشاره را جایگزین گرایش به واقعیّتی که به آن اشاره می‌نماید، می‌کند. بدین صورت انسان عبادت‌کننده در یکی از اشکال شرک و بت‌پرستی فرو می‌رود.

این گرایش نهایتاً روح عبادت را می‌راند و این خصوصیّت را که وسیله‌ای برای ارتباط انسان و حرکت تکاملیش با مطلقِ حقیقی است، تعطیل می‌نماید و آن را به‌صورت وسیله‌ای برای ارتباط با مطلق‌های دروغین، یعنی سمبل‌هایی که با تجرید ذهنی دروغین به مطلق تبدیل شده‌اند، در‌می‌آورد و بدین صورت این عبادت کاذب به جای اینکه وسیله‌ای باشد برای اتّصال بین انسان و پروردگارش، حجابی می‌شود بین آن دو.

اسلام این گرایش را نیز برمی‌چیند؛ زیرا بت‌پرستی را با همۀ اشکالش به پایین می‌کشد و بت‌ها را خرد می‌کند و معبود‌های ساختگی را محکوم می‌نماید و این کار را که از هر چیز محدودی، سمبلی برای مطلقِ حقیقی سبحان، و تجسّمی برای آن اتخاذ شود، طرد می‌کند. اسلام، بین مفهوم بتی که خرد می‌کند و مفهوم قبله‌ای که می‌آورد عمیقاً تفکیک می‌کند، زیرا مفهوم قبله جز این نیست که نقطۀ مکانی معیّنی است که شرافتی ربّانی بر آن گسترده شده و نماز به منظور اشباع جنبۀ حسّی انسان عبادت کننده، با آن ربط داده شده است.

بت‌پرستی در حقیقت چیزی جز اقدامی انحرافی برای اشباع جنبۀ حسّی نیست و شریعت اسلام توانسته است این انحراف را تصحیح نماید و اسلوب درستی را در توافق بخشیدن بین عبادت ‌خدا، با این خصوصیّت که ارتباطی است با مطلقی که حدّی و شبهی ندارد، و نیاز ترکیب یافتۀ انسان از حسّ و عقل، بدین طریق که خداوند را تواماً با حسّ و عقلش عبادت کند، عرضه نماید.



[۱]. بحار، ج ۷۱، ص ۳۲۷.