Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






۲ـ کار را به خاطرِ خودِ عمل انجام دادن و فراتر از منافع خویش را خواستن
تالیفات استاد - کتاب آيين بندگي

در هر مرحله‌ای از مراحل تکامل انسانی و در هر فترتی از زندگی انسان، مردم با منافع زیادی مواجه می‌باشند که تحقّق آن‌ها به‌ کار و تلاش نیازمند است. هرچند که نوع این منافع و راه ‌تحقّق آنها، از عصری تا عصر دیگر و از دورانی تا دوران دیگر، تفاوت پیدا کرده است؛ لکن همواره به دو گروه قابل تقسیم می‌باشند.

گروه اوّل منافعی است که مکتسبات و درآمد‌های مادّی آنها، به خود فردی که تحقّق آن منافع به کار و تلاشش بسته است برمی‌گردد. گروه دیگر، منافعی است که نتایج و درآمد‌های آن‌ها به کسی غیر از آن که کار را انجام می‌دهد یا به گروهی غیر از گروهی که انجام دهندۀ کار به آن‌ها منتسب است، برمی‌گردد.

همۀ انواع کار‌هایی که هدفی بزرگتر از شخص خود عمل کننده را می‌طلبند، در حوزۀ گروه دوم قرار دارند و معمولاً تحقّق هیچ هدف بزرگی جز از راه به‌هم پیوستن تلاش‌ها و کار‌های اشخاص در امتداد زمان طولانی امکان‌پذیر نیست.

خود منافع نوع اوّل، در اغلب موارد، وجود انگیزۀ درونی را در فرد برای آماده شدن و فعالیّت کردن در راه کسب آنها، تضمین می‌کند. پس تا وقتی که عمل کننده همان کسی است که میوه‌های منافع را می‌چیند و مستقیماً از آن بهره‌مند می‌شود، طبیعی است که قصد روی آوردن به سوی منافع مزبور و انگیزۀ عمل در جهت تحقّق آن، به خاطر همان منافع، در فرد وجود خواهد داشت.

امّا در مورد منافع نوع دوم، انگیزۀ شخصی برای تضمین اقدام در جهت آن منافع، کافی نیست. زیرا در آن‌جا منافع به فرد عمل ‌کننده اختصاص ندارد و نسبت تلاشی که شخص می‌کند و سختی‌هایی که به ‌او می‌رسد، بسیار زیاد‌تر است از نسبت سهمی از منفعت بزرگ حاصله که به او می‌رسد. همین‌جا است که انسان به تربیت یافتن در زمینۀ کار را برای خودِ عمل خواستن و فراتر رفتن از خود در انگیزه‌ها، یعنی عملی را به خاطر فرد دیگری و به خاطر جامعه و به تعبیر دیگر، به خاطر هدفی بزرگتر از وجود خود و منافع خاص مادّی خویش انجام دادن، محتاج است. این تربیت همان‌قدر برای انسان عصر اتم و برق ضروری است که برای انسانی که با شمشیر می‌جنگید و با چهارپا سفر می‌کرد ضروری بود. زیرا هر دو آن‌ها با اهداف بزرگ و مواقفی که خود را فراموش کردن و کار را به خاطر دیگران انجام دادن را می‌طلبد و به بیان دیگر، با افشاندن بذر‌هایی که افشانندۀ آن، میوه‌هایش را نخواهد دید، مواجهند.

در نتیجه راهی جز تربیت فرد بر‌اساس این‌که سهمی از تلاش و کارش را، به خاطر چیزی جز خودش و منافع خاص مادّیش، انجام دهد، وجود ندارد؛ تا در نتیجۀ آن تربیت، فرد بر بخشش و ایثار کردن و کار را به دور از هر آلایشی برای خودِ عمل خواستن، قادر باشد.

عبادات در این تربیتِ ضروری، نقش بزرگی را بر عهده دارند؛ زیرا همان‌گونه که دیدیم، عبادات اعمالی هستند که انسان به خاطر‌ الله سبحانه و تعالی بدان قیام می‌کند و هنگامی که عبادت کننده‌ای، به خاطر منفعتی از منافع خاص خود، عبادت را انجام دهد، عملش درست نخواهد بود و وقتی فراتر از خود عبادت، شکوه شخصی خود و ستایش اجتماعی و جلب توجّه در محیطش را هدف قرار دهد، نه تنها عبادتش مقبول نخواهد بود، بلکه عمل حرامی خواهد شد که عبادت کننده، به‌ سبب آن، عقوبت می‌شود. این‌همه به‌ خاطر آن است ‌که انسان در خلال عبادت، برای خودِ عمل خواستن کار را، با همۀ نزهت و اخلاص و احساس مسؤولیّتی که در آن است، تجربه کند. در نتیجه، عبادتگر عبادتش را به خاطر الله سبحانه و در راه او، با اخلاص و صدق به‌جا می‌آورد.

راه خدا همان تعبیر تجریدی از راه خدمت به انسان‌هاست. چون هر عملی به خاطر خدا، تنها به خاطر بندگان خدا است، زیرا ‌خدا از بندگانش بی‌نیاز است. وقتی معبود حقیقی مطلق، بالاتر از هر حدّ و تخصیصی باشد و خویشاوندی با گروهی نداشته و در جهت خاصّی قرار نداشته ‌باشد، از نظر عملی، راهش دائماً با راه همۀ بشریّت معادل است.

پس ‌عمل در راه خدا و به خاطر خدا، همان عمل به خاطر مردم و برای خیر همۀ مردم، و تمرین روحی و درونی مستمرّی بر آن اساس است.

هر‌چه سبیل‌الله در شریعت آمده است را می‌شود به راه همۀ مردم معنی کرد.

اسلام سبیل‌الله را یکی از مصارف زکات قرارداده و از آن، انفاق به نفع و مصلحت انسانیّت را اراده کرده است؛ و بر پیکار در راه انسان‌های مستضعف تشویق کرده و آن را پیکار در سبیل‌الله نام داده است.

وَ ما لَکُم لاتُقاتِلونَ فی سَبیل‌ِاللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِن الرِّجالِ و النِّساءِ وَ الوِلدانِ: شما را چه شده است که در راه خدا و مردان و زنان و فرزندان مستضعف پیکار نمی‌کنید؟[۱]

وقتی در کنار این مطلب به این امر نیز توجّه کنیم که عبادت تلاش‌های مختلفی را از انسان طلب می‌کند؛ زمانی تلاش جسمی‌ای را، همان‌گونه که در نماز است و زمان دیگری تلاش روحی‌ای را، همان‌گونه که در روزه است و در زمان سوم تلاش مالی‌ای را، همان‌گونه که در زکات است و در زمان چهارم، تلاش فراوانی در سطح ایثار جان و یا به خطر افکندن آن را، همان‌گونه که در ‌جهاد است، بر او واجب می‌سازد؛ می‌توانیم به عمق و گستردگی تمرین روحی و درونی‌یی پی ببریم که در زمینۀ کار را برای خودِ کار خواستن و در راه دیگران تلاش کردن و به خاطر هدفی بزرگتر از منافع شخصی کار کردن، انسان در همۀ عرصه‌های گوناگون بشری، در خلال عبادات گوناگونی که بدان‌ها می‌پردازد، انجام می‌دهد.

بر این مبنا فرق زیادی می‌یابیم ‌بین انسانی که بر اساس بذل تلاش و توان به خاطر خدا و بر اساس این که بدون انتظار عوض، در عرصۀ عمل کار کند، پرورش یافته است، و انسانی که بر این اساس بار آمده که دائماً عمل را با میزان منافعی که برایش تحقّق می‌بخشد بسنجد و بر‌اساس سودی که به موجب آن عایدش می‌شود ارزیابی نماید و در این سنجش و ارزیابی چیزی جز زبان ارقام و قیمت‌های بازار نفهمد. چنین فردی غالباً در فعالیّت‌های اجتماعی‌اش، در هر عرصه‌ و به هر نوعی که باشد، جز یک تاجر نخواهد بود.

به خاطر اهتمام ‌اسلام به تربیت فرد براساس کار را برای خودِ عمل خواستن، دائماً بین ارزش عمل و انگیزه‌هایش ارتباط ایجاد می‌شود و کار ‌از نتایج خارجیش منفک می‌گر‌دد. بر این مبنا است که در اسلام ارزش عمل به نتایجی که تحقّق می‌بخشد و سود و فایده‌ای که برای انجام دهنده یا همۀ مردم عاید می‌نماید، نیست؛ بلکه ارزش هر عمل، به ‌انگیزه‌هایی که از آن‌ها برخاسته و میزان پاکی آن انگیزه‌ها و در کار را به خاطر خودِ کار خواستن و فراتر از خویش و نفع شخصی رفتن است.

کسی که به کشف داروی مرض خطر‌ناکی دست می‌یابد و به وسیلۀ آن میلیون‌ها مریض را نجات می‌دهد، ارزش عملش در نزد خدای سبحان و متعال، به میزان نتایج خارجی آن و تعداد افرادی که از مرگ نجاتشان داده، نیست؛ بلکه ارزش عمل وی بسته به احساس‌ها، ادراکات و تمایلاتی است که در آن مکتشف، انگیزۀ صرف توان برای آن اکتشاف را ایجاد کرده است. اگر جز به خاطر این‌که امتیازی به‌دست آورد که بتواند‌ آن را بفروشد و ملیون‌ها سود ببرد، این کار را نکرده و بذل توان ننموده است، در ارزیابی الهی، این عملش با هر عمل صرفاً تجاری دیگر مساوی است. زیرا منطق درونی برای انگیزه‌های شخصی، همان‌گونه که او را به کشف داروی بیماری خطرناک وامی‌دارد، فرد دیگری را به کشف وسایل نابودی انسانها، در وقتی که بازاری را می‌یابد که خریدار این وسایل است، وامی‌دارد.

عمل، تنها وقتی با فضیلت شمرده می‌شود که انگیزه‌هایش از شخص بگذرد و به خاطر خدا و در راه خدا و در راه بندگان خدا باشد. به میزانی که عمل فراتر از شخص می‌رود و به راه خدا و بندگانش وارد می‌گردد، تعالی می‌یابد و ارزشش بالا می‌رود.



[۱]. سورۀ نسا، آیۀ ۶۵ .