Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


چهارشنبه ۱۳ تیر
۱۴۰۳

26. ذي‌الحجه 1445


3. جولای 2024






زیارت اهل بیت علیهم السّلام
تالیفات استاد - کتاب مصباح الهدی
زیارت اهل بیت علیهم السّلام

۞            زیارت یعنی حضور زائر نزد مَزور.

۞     هنگامی که زائر در وطنش قصد عزیمت به سوی مرقد هر یک از اهل بیت علیهم السّلام میکند، صاحب آن مرقد ملائکهای را به وطن آن زائر میفرستد تا او را همراهی کنند. آن ملائکه همراه با آن زائر به زیارت میآیند و بعد از اینکه قصد بازگشت نمود، همراه او میروند و او را به وطنش میرسانند و به خدمت صاحب مرقد بازمیگردند و ایشان به آنها دستور میدهند که در حرم بمانید و تا قیامت از طرف آن زائر به عبادت بپردازید.

۞     حرم اهل بیت علیهم السّلام بوی وطن میدهد و زائر در آن احساس راحتی میکند؛ لذا اغلب زائر اوّلین باری که از راه میرسد و به حرم مشرّف میشود، بعد از زیارت خوابش میگیرد و همانجا چرتی میزند. علّتش این است که روح احساس آسایش میکند. به بیان دیگر امام به او میگویند خیلی در راه خسته شدهای، اوّل کمی استراحت کن تا خستگی‌ات بیرون رود، بعد به دیدار و گفتگو با ما بپرداز.

۞     همانطور که وقتی مهمان و زائری تازه از راه میرسد و به حرم ائمّه علیهم السّلام مشّرف میشود، ائمّه علیهم السّلام دستی به سرش میکشند و او خوابش میگیرد و در حرم چرتی میزند که در واقع خود امام او را خوابانده است تا خستگی راه از بدنش بیرون رود و برای ملاقات و گفتگو با امام آمادگی پیدا کند، در برزخ هم ما میخوابیم تا خستگیمان برطرف شود و برای وارد شدن به بهشت آماده شویم. در بهشت خواب وجود ندارد.

۞     اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم.

۞     وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رقبتتان طلوع کند و قطره‌ی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارت‌نامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد.

۞     در حرم ائمّه علیهم السّلام سرت را پایین بینداز و خوب گوش بده. خواهی دید که ملائکه و انبیا و اولیا و زائرین، همه سلام سلام میگویند: اِلاّ قیلاً سَلاماً سَلاماً؛ در آنجا هیچ سخنی جز گفتن سلام سلام نمیشنوند.

۞            جملههایی را که در حرم ائمّه علیهم السّلام گیرت میآید، حفظ کن و روی آنها کار کن.

۞            در حرم ائمّه علیهم السّلام به زائران خدمت کن. دو سه قلم خدمت، ممکن است کار هفتاد سال عبادت را بکند.

۞     اگر کسی در مَشاهد مشرّفه غافل باشد و غافلانه رفتار کند، خیلی بدتر و ناپسندتر از غفلت در جاهای دیگر است. لذا فرمودند: زُر فَانصَرِف: زیارت کن و بازگرد. هر وقت یک ولی خدا را ملاقات کردی، او را ببین و زود برگرد. برای اینکه ممکن است بمانی و غافل شوی و طوری عمل کنی که اهانتآمیز باشد.

۞     هر بار که به مشهد مشرّف میشدم، از بدو ورود، رفقا مرا نزد خود میبردند و کمتر فرصت خلوتی در زیارت حضرت رضا علیه السّلام برایم فراهم میشد. یک‌بار تصمیم گرفتم بدون اطّلاع رفقا، تنها به مشهد مشرّف شوم. در طول راه هم صلوات میفرستادم که در مشهد به کسی از رفقا بر نخورم. ولی همین که اتوبوسمان در مشهد به گاراژ رسید، دیدم حاج هادی ابهری که از عاشقان مجنون اهل بیت علیهم السّلام بود و با هم دوست بودیم، کنار در گاراژ ایستاده و چپق میکشد و دود چپقش هم راست بالا میرود. حاج هادی شامّهاش بیدار بود و روی محبّتی که به اهل بیت علیهم السّلام و دوستانشان داشت، من را هر جا که بودم، با بوکشیدن پیدا میکرد. همینطور زائرانی که از عتبات بر میگشتند را با بوکشیدن تشخیص میداد و پیدا میکرد. از دیدن حاج هادی اوّل به فکر فرو رفتم که نشد تنها به زیارت مشرّف شوم، ولی بلافاصله دیدم خود حضرت رضا علیه السّلام حاج هادی را به استقبال فرستادهاند.

۞     سالها قبل یکی از رفقا به سراغم آمد که با هم به مشهد مشرّف شویم. گفتم من کار دارم، شما بروید، من هم انشاءالله چند روز دیگر در مشهد به شما ملحق میشوم. چند روز بعد من هم به مشهد مشرّف شدم، ولی به محض اینکه نزد او رفتم با خُلق تنگ به من گفت: حالا میآیی؟ گفتم مگر چه شده؟ گفت: چه میخواستی بشود؟ فهمیدم در زیارت حضرت حالات سفرهای گذشتهاش را نداشته است. به او گفتم: خوب، حضرت رضا علیه السّلام حق ندارد بگوید شما خندههایتان را میبرید جاهای دیگر و گریههایتان را میآورید پیش ما؟ او زد زیر خنده. تا خندید، گفتم این خنده را بر لبت حفظ کن و با همین حال برو حرم یک طواف بکن. رفت و وقتی بازگشت، دیدم خُلقش باز شده و به خواستهاش رسیده است. سعی کنید وقتی به زیارت ائمّه علیهم السّلام مشرّف میشوید، با خُلق باز و دل راضی و خشنود از خدا وارد حرم شوید.

۞     هر وقت از خدا راضی شدی، حضرت رضا علیه السّلام را زیارت کردهای و اگر امام رضا علیه السّلام را زیارت کنی، از خدا راضی میشوی.

۞            حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام جلوی گریه برای کربلا را هم میگیرد.

۞     خوبان خدا سبقت سلام دارند. کسی نتوانست بر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در سلام کردن سبقت بگیرد. امروز هم وقتی ما به پیامبر و ائمّه علیهم السّلام سلام میکنیم و به زیارت آنها میرویم، در واقع جواب سلام آنها را میدهیم و بازدید پس میدهیم. تا اوّل از جانب آنها سلام و عنایتی نباشد، دیگران توفیق سلام و توجّه به ایشان را پیدا نمیکنند.

۞     اهل بیت علیهم السّلام، اهل بیت خدا هستند، شیعیان هم اهل بیت محمّد و آل محمّدند. اهل بیت علیهم السّلام روحشان نزد خداست و بدنشان در دل شیعیانشان است؛ وَ فى قُلُوبِ مَن والاهُ قَبرُهُ.

۞     در روایات آمده است که پیکر ائمّه علیهم السّلام سه روز بیشتر در قبر باقی نمیماند و بعد از سه روز به روحشان ملحق میشود و نیز آمده است که روح شیعیان از جنس بدن ائمّه علیهم السّلام است و نیز اینکه قبر حقیقی ائمّه علیهم السّلام در درون قلب دوستان آنهاست. قُبُورُنَا فى قُلُوبِ مَن والانا، قُبُورُنا قُلُوبُ شیعَتُنا. دوستان حقیقی ائمّه علیهم السّلام که به مشاهد مشرّفه میروند، قبر امام را همراه خود به داخل حرم میبرند و لذا سایر زائران هم بی‎‎بهره نمیمانند. شبها هم که این دوستان حقیقی در خانههای اطراف حرم رو به حرم میخوابند و سینههایشان رو به قبر مطهّر است، پیکر امام را در حرم شکل میبخشند و زائران بی‎‎بهره نمیمانند.

۞     قَبرُهُ فى قَلبِ مَن والاهُ: قبر امام حسین در دل محبّان اوست. جسد پیامبر و ائمّه علیهم السّلام بیش از سه روز در قبر نمیماند. قبر حقیقی آنها دل مؤمنان است. جسد آنها روح ماست. در زیارت جامعهی کبیره است که اَجسَادُکُم فِی الاَجسادِ.

۞     وقتی خواستی به حرم امام حسین علیه السّلام مشرّف شوی، تنها برو و وقتی هم مشرّف شدی حواست به دیگران نباشد؛ به خود حضرت علیه السّلام باشد. انشاءالله وقتی خواستی مشرّف شوی، ابتدا در نهر حسینی که نزدیک مرقد حضرت ابوالفضل است و از فرات جداشده و آبش گلآلود است و تربت مخلوط دارد و آبش هنگام حرکت ناله میکند، غسل زیارت کن و با قدمهای کوتاه و به آهستگی و بدون اینکه با کسی حرف بزنی و به اطراف توجّه کنی، به طرف حرم برو. هر قدمی که به سمت حرم برمیداری، ملائکه و نور روی سرت میریزند. وقتی به حرم رسیدی، بالای کفش‌‌کَنِ حرم، زیارت‌نامهای نوشته شده است به این ترتیب: صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ که این خودش یک زیارت کامل است. گویا زائر میگوید جانم به قربانت یا اباعبدالله، بعد میبیند مثل اینکه درست نشد و دلش آرام نگرفت، دوباره میگوید جانم به قربانت ای اباعبدالله و بار سوم هم به همین ترتیب. داخل حرم، پایین پای حضرت محلّی است که استخوانهای شهدا را آن‌جا دفن کردهاند. اگر هوشیار باشی، آنجا که عبور میکنی، احساس میکنی زیر پایت مثل یک دریا گود است.

۞     در جوانی گاهی اوقات میشد چند شبانهروز پیاپی برای امام حسین علیه السّلام اشک میریختم. یکی از همین روزها از داخل اتاق منزلمان که روضه بود و رفقا جمع بودند، بعد از گریه کردن بسیار به ایوان جلوی اتاق آمدم و دراز کشیدم که یک‌باره مشاهده کردم ملائکه فوج فوج از آسمان میآیند و داخل سینهی من طواف میکنند و به آسمان بر میگردند و دستهی دیگری میآیند.

۞     یک نوبت که همراه با رفقا به نجف مشرّف بودیم، من برای زیارت به حرم مطهّر امیرالمؤمنین علیه السّلام مشرّف شدم که یکباره دیدم حرم خلوت شد. گویا در داخل ضریح بودم و حوض بزرگی که آب بسیار زلالی در آن بود، در وسط قرار داشت و جامهای بلوری سبزرنگ زیادی روی لبهی حوض، دور تا دور چیده شده بود. حضرت امیر علیه السّلام هم روی تختی که ارتفاعش نیم متر بلندتر از حوض بود، نشسته بودند. من هم کنار دست حضرت نشسته بودم و تماشا میکردم. تعدادی ملائکه هم که لباسهای کمرچین بلند بر تن داشتند و هم بال داشتند و هم دست، کنار حوض، گوش به فرمان حضرت علیه السّلام ایستاده بودند. از بیرون ضریح هم صدای برخی زوّار میآمد که التماسآمیز میگفتند. یا علی، یا علی. گاهی اوقات حضرت با چوب کوتاهی که در دست داشتند، اشاره میکردند و آن ملائکه یک جام از آن حوض پر میکردند و به اطراف حرم، روی سر زوّار میریختند. بلافاصله صدای صلوات از همه بر میخاست. گاهی اوقات به اشاره‌ی حضرت یک جام پر میکردند و بر سر یک نفر میریختند که اینجا صدای صلوات یک نفر از بیرون ضریح بلند میشد. در همین اثناء دیدم شخصی گویا از بیرون ضریح به هوا پرید. ملائکه به دستور حضرت او را گرفتند و از بالا به داخل ضریح آوردند و کنار حوض خواباندند و پیاپی جامها را از آن حوض پر میکردند و به دهانش میریختند، ولی هر چه از آن جامها به او میدادند، دست بر نمیداشت و دائم میگفت: یا علی، یا علی. آنقدر از آن جامها به دهانش ریختند تا اینکه مثل خیک پر از آب شد. آن‌وقت ملائکه او را بلند کردند و به طرف آسمان پرتاب کردند.