Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






کربلا، عاشورا، امام حسین علیه السّلام، گریه و سوگواری
تالیفات استاد - کتاب مصباح الهدی
کربلا، عاشورا، امام حسین علیه السّلام، گریه و سوگواری

۞            عاشورا تجلّی خداست.

۞            روز عاشورا روز ظهور لا اِلهَ‌‌ اِلاَّ الله است.

۞            تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خدا.

۞            نماز و روزه و قرآن و ایمان و هر یک چهار فصل دارند. بهار ایمان، عاشورا است.

۞            امام حسین علیه السّلام را ابتدا خدا توسط عشق شهید کرد، سپس شمر به وسیلهی تیغ.

۞            ظهور حضرت ولیِّ عصر عجّل‌الله‌‌تعالی‌‌فرجه جزای کربلاست. همهی مصیبتهای عالم در کربلا جمع شد و جزای آن شد این آقا.

۞     بنای نظام آفرینش بر قربانی شدن مادون برای مافوق است. همهی موجودات طبیعت خود را قربان مؤمن میکنند، او خود را قربان اهل بیت علیهم السّلام و آنها خود را قربان خدا میکنند.

۞            فِی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفَعَ: در خانههایی که خداوند اذن فرموده از آنجا ذکر خدا به آسمانها بالا رود. این خانهها مثل چاه آرتزین است. کربلا یکی از آنهاست.

۞     همه چیز از آب آفریده شده است. ماهی که از آب آفریده شده و غذایش آب است و در آب غوطهور است، دائم میگوید: آب، آب. جویبارها رودها را میجویند و رودها دریا را و دریاها اقیانوس را. اقیانوسها هم آب آب میکنند و سر به آسمان برمیدارند. مخلوق که هستیای جز هستی خالق ندارد، یکپارچه عطش به خالق است.

۞     شب هفتم محرّم که اعلام شد آب را بر اصحاب و اهل بیت اباعبدالله علیه السّلام بستهاند، اهل حرم هول کردند. حالا هم شبهای هفتم محرّم که میگویند امشب آب بر اهل حرم بسته شد، شیعه هول میکند. هول غیر از خوف و ترس است. در خوف و ترس شخص کمی دوام میآورد، ولی وقتی هول آمد، بلافاصله از پا میافتد.

۞            در کربلا هم قحط آب بود، هم قحط محبّت.

۞     عصر عاشورا پس از به شهادت رسیدن تمامی اصحاب و خود اباعبدالله علیه السّلام و به آتش کشیده شدن و غارت خیمهها، در عالم حقیقت، مولایمان امام حسین علیه السّلام بلند شدند و سر مبارکشان را به بدن خود ملحق فرمودند. سپس سرهای یک یک اصحاب را نیز به بدنها ملحق نمودند و آنها پیرامون حضرت نشستند. آنگاه حضرت کف یکی از دستان خود را به صورت پیاله در آورده و از انگشتان دست دیگرشان آبی درون آن جاری ساختند و همهی اصحاب را سیراب نمودند. آنگاه مجلسی برپا شد که پیامبر خاتم و امیرمؤمنان و حضرت زهرا و امام مجتبی و همهی انبیا و اولیا علیهم السّلام در آن حضور داشتند و امام حسین علیه السّلام به شکرانهی موفّقیتی که خداوند در روز عاشورا نصیب آن حضرت و اصحاب بزرگوارش نموده بود، مهمانی برگزار کردند و از همهی انبیا و اولیا پذیرایی نمودند.

۞            چه در بین اهل مَجاز و چه در بین عرفا، هیچ‌جا عشقی مانند آنچه در عاشوراست، طلوع نکرده است.

۞            عرفات در حجّ شیعه، معرفت امام حسین علیه السّلام است و حج بدون درک و وقوف عرفات درست نیست.

۞            فرمود همهی زمینها کربلا و همهی روزها عاشوراست، ولی نفرمود همهی شما امام حسینید؛ گذاشت خودتان درک کنید.

۞            کُلُ یَومٍ عاشُورا وَ کُلُ أرضٍ کَربَلا: همهی روزها عاشورا و همهی سرزمینها کربلاست. پس بگرد و در خودت امام حسین علیه السّلام را پیدا کن.

۞            سالی یک بار عاشورا شیعیان را میمیراند و زنده میکند و مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا را عملی میکند.

۞     شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه السّلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پروندهی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است. لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پروندهی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه السّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکهای که او را میبردند گفت من در دنیا هیچ‌وقت بدون سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم میآیم. ملائکه گفتند نمیشود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیه السّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکهی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پروندهی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند؛ امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت میروند. خیلی تعجّب کردند. به پروندهی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهی اعمال آن شخص نوشتهاند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ: ای کسی که بدیها را به خوبی تبدیل میکنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.

۞     ماه محرّم یکی از ماههای تکامل است و محبّت و عزاداری برای امام حسین علیه السّلام انسان را زود به مقصد میرساند. کُلُّنا سُفُنُ النَّجَاةِ وَ سَفینَةُ الحُسَینِ اَسرَعُ: همهی ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم، ولی کشتی امام حسین سریع‌تر است.

۞     همهی اهل بیت علیهم السّلام کشتی نجاتند؛ امّا کشتی امام حسین علیه السّلام سریع‌تر است و وقتی حرکت میکند، سایر کشتیها کنار میکشند و راه را برای آن باز میکنند. امام حسین علیه السّلام رو به خدا سریع است، تجلّی خدا هم به سوی او سریع است. راه خدا سخت است؛ امّا با امام حسین علیه السّلام خیلی آسان و کم‌‌کار است.

۞            تجلّی امام حسین علیه السّلام هم‌دوش تجلّی خداست.

۞            امام حسین علیه السّلام تجلّی خداست. در حدیث هست که کسی که آن حضرت را با معرفت زیارت کند (و یا در روز عرفه زیارت کند)، یُخالِطُهُ اللهُ بِنَفسِهِ: خداوند بنفسه با آن زائر مخلوط میشود. این عبارت را هیچ یک از علما جرأت نکرده است باز کند و تشریح نماید.

۞     امام حسین علیه السّلام مجرا و نهری بین خدا و خلق است. هر کس محاذی او شود، او را به بالا میبرد. وقتی با امام حسین علیه السّلام کارت اصلاح شد، عبادتت هم تمام شد، دنیا هم تمام شد و به جای اصلی خودت رفتهای.

۞     شخص بینایی در حرم امام حسین علیه السّلام رو به ضریح داشت نماز میخواند. خادم حرم به او گفت قبله این طرف نیست. او با اشاره به مرقد حضرت پاسخ داد مو قِبلَه؟ این قبله نیست؟ و چند بار تکرار کرد. خادم تکانی خورد و عقب عقب رفت و ساکت شد. در افواه هم هست که وقتی حضرت ولیِّ عصر عجّل‌الله‌‌تعالی‌‌فرجه ظهور میکنند، قبله را به سمت کربلا بر میگردانند.

۞     بسته شدن راه کربلا اثر کفران نعمتی است که مردم کردند. به خاطر دارم سالها قبل روزی که دولت عراق جلوی بازگشت زوّار ایرانی به کشورشان را گرفت، من در کربلا بودم و سری زدم به حسینیهای که در جوار حرم حضرت اباعبدالله علیه السّلام بود و محل اقامت زوّار ایرانی بود. همه نگران و مضطرب، خواستار بازگشت به ایران بودند و از من میخواستند دعا کنم راه برگشتشان به ایران باز شود تا بتوانند نزد خانواده و کسب و کارشان بازگردند. در دلم گفتم ببین جهالت و قدرناشناسی تا کجاست که در کنار حرم امام حسین علیه السّلام التماس میکنند راه باز شود و از کربلا بروند. همین کفران نعمتها سبب شد سالها راه زیارت بسته شود. البته شهدای جنگ ایران و عراق که به عشق امام حسین علیه السّلام به میدان رفتند، یک مقدار جبران آن کفران نعمتها را کرد. این بار که راه باز میشود، مواظب باشید اگر موفّق به رفتن به کربلا شدید، باز کفران نعمت نکنید و بعد از عمری آرزوی زیارت امام حسین علیه السّلام از روز اوّل ورود به کربلا در بازارها دنبال خرید و فروش نباشید.

۞     در دههی اوّل محرّم تجلّی امام حسین علیه السّلام عالم را عوض میکند. در شب تاسوعا و عاشورا اگر کسی چشم باطنش بینا باشد، میبیند که هر مؤمن و کافری در عالَم محزون است. وقتی صاحب خلقت محزون میشود، مخلوقات غمناک نشوند؟ آیا ممکن است همهی شیعیان مضطرب باشند و دیگران محزون نشوند؟ اهل دنیا هم در این ایام در امر دنیایشان به زحمت میافتند و در اثر آن محزون میشوند.

۞     تمام مصیبتها با یاد کربلا بی‎‎اثر میشوند. امام رضا علیه السّلام فرمود: یا بنَ الشُّبَیبِ اِن کُنتَ بَاکِیاً لِشَیءٍ فَابکِ لِلحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ اَبى طَالِبٍ: ای پسر شبیب اگر خواستی بر چیزی گریه کنی، پس برای جدّم حسین گریه کن.

۞            غم کربلا، غمهای دیگر را از بین میبرد.

۞     کسی که در عزای امام حسین علیه السّلام بگرید یا بگریاند یا محزون شود، دیگر آتش دنیا و آخرت او را داغ نخواهد کرد. دوستان اهل بیت علیهم السّلام در مجلس ذکر امام حسین علیه السّلام مثل حضرت ابراهیم علیه السّلام هستند که خداوند آتش را بر او سرد کرد.

۞            غم بدون امکان گریه خیلی سخت است؛ اسمش حزن است. خزانهی حزن و غم عاشورا در دل حضرت زینب است.

۞            حزن خیلی عجیب است؛ به دیگ زودپز که درش بسته است میماند.

۞     دل وقتی بشکند، مورد رحمت خداوند قرار میگیرد. دلی که بشکند، شیطان با او کاری ندارد. قدر خود را بدانید، این دلهای زودشکن شما از برکت امام حسین علیه السّلام است.

۞     گریه کلید قلب است و دلی که مغموم و محزون باشد، با گریه باز میشود. آن‌قدر گریه میکند که در دلش گل میروید. حزن، غم شدید است که گریه ندارد. وقتی غم روی غم بیاید، دل میشکند و گریه آغاز میشود و دل آرام میگیرد. گریه اسلحهی مؤمن است. کربلا اسلحهی مؤمن است. امام حسین علیه السّلام برای گریه خلق شده و قَتیلُ‌‌العَبَرات است؛ یعنی کشتهی اشکهاست.

۞     اشک گریه برای دنیا شور است و اشک گریهی آخرت شیرین است. اوّلی چشم را کمسو و زخم میکند و دومی چشم را پرنور و زیبا میکند.

۞            فَلیَضحَکُوا قَلیلاً وَ لیَبکُوا کَثیراً: پس باید کم بخندند و زیاد گریه کنند. تا نگرید ابر کی خندد چمن

گریه بر هر درد بی‎‎درمان دواست            چشم گریان چشمهی فیض خداست

۞            دلی که بشکند، دیگر غم شدید آن را نمیگیرد.

۞     بعد از موت دیگر گریه نیست؛ همهجا نور است. گریه برای امام حسین علیه السّلام آن‌قدر شریف و مؤثّر است که اگر قبل از موت یک بار روضه و گریه آمد، برای همهی عمر انسان کافی است.

۞     کسی که بر امام حسین گریه کند، حسّاس میشود و وقتی اولیاءالله و عباد خدا که بدنشان نرم است، او را در بغل میگیرند، او این را احساس میکند و لذّت میبرد.

۞            در این امّت، امام حسین علیه السّلام خالق گریه است.

در بارگاه قرب که جای ملال نیست         سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

و در عین اینکه خالق گریه است، ذات مؤمنین را میخنداند. عصر عاشورا بعد از همهی عزاداریها و گریهها، بچّهها و جوان‌ترها، اگر بزرگ‌ترها مانعشان نشوند، بی‎‎اختیار شوخی میکنند و میخندند، در حالی که عصر عاشورا آغاز مصائب اهل حرم و بازماندگان شهدای کربلاست و باید مغموم باشند. این بهجت و سرور ذاتی مال امام حسین علیه السّلام است.

۞     حاج هادی ابهری که در محبّت اهل بیت علیهم السّلام و خصوصاً امام حسین علیه السّلام مجنون بود، گاهی اوقات در مجلس روضهی امام حسین علیه السّلام چنان عاشقانه روضه میخواند و گریه میکرد که همه را منقلب میکرد. وقتی همه خوب به گریه میافتادند و او مست میشد، به خودش میگفت چرا گریه میکنی؟ گریه کار زنهاست. بعد دستمال ابریشمی یزدیش را از جیب در میآورد و در حالی که همه به شدّت گریه میکردند، بلند میشد و خودش میرقصید.

۞            اگر شده در همهی عمر لااقل یک بار زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوان و از آن محروم نمان.

۞     متن زیارت عاشورا الهام خدایی است که به قلب ائمّه علیهم السّلام الهام شده است و چیزی شبیه قرآن است. اگر یک ماه محرم هر روز در خانهات زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلامش بخوانی، خدا را میبینی. امام حسین علیه السّلام ظهور محبّت است. ائمّه علیهم السّلام یک ماه محرّم را خیمهی عزا میزدند و گریه میکردند.

۞            زیارت اربعین امام حسین علیه السّلام عرفات سیر مؤمنین است. هر کس عرفات را درک کرد، حجّش مقبول است.

۞            کربلا و عاشورا شرابی دارد که همهی گناهان را آب میکند.

۞     سینه زدن خیلی قشنگ و نافع است. مواظب باش در طول سال چند دفعه سینه زدن را ترک نکنی. شخص وقتی سینه میزند، یا امام به درون جان آن سینهزن میرود و یا سینهزن به درون امام میرود. در همهی عمرت یک نوبت هم که شده پیراهنت را بیرون بیاور و لخت شو و نیم ساعت برای حضرت زهرا و برای امام حسین علیهما السّلام سینه بزن.

۞            هنگام عزاداری، انسان درِ دلش را باز میکند و امام حسین علیه السّلام داخل میشوند.

۞            سینه زدن برای امام حسین علیه السّلام بدن را سبک و تمیز و زیبا میکند. تا جایی که عکس خوبان خدا در آن پیدا میشود.

۞     در ایام سوگواری اهل بیت و خصوصاً امام حسین علیهم السّلام چند شب درون خانهتان پرچم یا پارچهی سیاهی بزنید و لباس سیاه به تن بچّهها بکنید و دور هم بنشینید و خودتان چند بیت از همان نوحههای ساده‌ی قدیمی بخوانید که به فطرت نزدیک‌تر است و با هم سینه بزنید. آنوقت ببینید خدا و اهل بیت علیهم السّلام از فضل و عنایت، با شما و خانوادهتان چهها میکند.

۞     در دستگاه امام حسین علیه السّلام حتّی ریا هم ممدوح است. اگر جلوی روی مردم برای امام حسین علیه السّلام مالت را بدهی یا سینه بزنی، خوب است. اصحاب که به میدان میرفتند، رجز میخواندند و خودشان را معرفی میکردند. تظاهر در دستگاه امام حسین علیه السّلام جزا دارد. البته بهتر است کار خود را به خدا و امام حسین علیه السّلام نشان بدهی و بگویی خدایا ببین من دارم این کار را میکنم، حسین جان ببین من دارم این کار را میکنم.

۞     پیش از ظهر عاشورا امام حسین علیه السّلام و حضرت ابوالفضل به لشگر دشمن حمله کردند و دو نفری دشمن را تا دروازهی کوفه، یعنی هجده فرسخ عقب راندند. امام حسین علیه السّلام در حال تعقیب دشمن میفرمود: أخی ابَالفَضل، حضرت ابوالفضل هم پاسخ میدادند: سَیِّدی وَ مَولایَ اَباعَبدِالله. به این ترتیب از هم خبردار میشدند. نزدیک دروازهی کوفه خداوند به قلب امام حسین علیه السّلام الهام فرمود که حسین جان، در قراری که با هم گذاشتیم، هر چه وعده داده بودم از سعادت و مقامات اخروی و شفاعت امّت جدّت و، همه را خواهم داد، اگر میخواهی شهید نشوی هم نشو. امام حسین علیه السّلام دیدند گویا خداوند میفرمایند اگر تو به قرارت پایبند نباشی، من تو نمیزنم و خُلف وعده نمیکنم. این بود که حضرت علیه السّلام شمشیرشان را غلاف کردند، دشمن هم که شنیده بود وقتی امام حسین علیه السّلام شمشیرشان را غلاف کردند، کار تمام است، روحیّهی از دست‌‌رفتهی خود را به دست آورد و جرأت یافت و حمله کرد و از آن به بعد شهادتها پیش آمد. شما هم هر وقت دیدید کاری که میکنید، استفادهتان را کم میکند، غلاف کنید.

۞     حاج ملاّ آقاجان میگفت اینکه عصر عاشورا دشمن معجر از سر حضرت زینب علیها السّلام کشید و گیسوان حضرت مکشوف شد، من مطمئنّم هیچ کس قدرت نداشت به حضرت علیها السّلام نگاه بیندازد؛ زیرا وقتی به خورشید آخرت پس از اینکه در چهار دریا فرو رفته و نورش ضعیف شده و خورشید آسمان دنیا گشته است، کسی نمیتواند نگاه بدوزد و به قرص آن نگاه کند، چطور میتواند به زینب که خورشید خدایی است که در هیچ دریایی فرو نشده است، نگاه بیندازد؟

۞     در آغاز جوانی همراه پدرم عازم کربلا شدیم. از پل مسیّب که چهار فرسخی کربلا و روی فرات است، پیاده رد میشدیم. بارها را هم من برداشته بودم. صدای آب فرات گویا هنوز حسین حسین میکرد و فریاد العطش سر میداد. حالم چنان دگرگون بود که چند بار زمین خوردم، ولی نگذاشتم که پدرم متوجّه شود. وقتی از کوچه پس کوچهها به طرف حرم رفتیم، به جایی رسیدیم که شنیدم میگویند اینجا تلّ زینبیّه است. تا این را شنیدم، حالم به شدّت دگرگون شد و از حال رفتم و نزدیک بود که به زمین بیفتم، ولی پدرم کمکم کرد و به دیوار تکیه دادم. وقتی داشتیم به حرم حضرت ابوالفضل علیه السّلام مشرّف میشدیم، پدرم به من گفت که من از حضرت ابوالفضل علیه السّلام خجالت میکشم، چون در سفر اوّلم که تازه داماد شده بودم، وقتی زیارتنامه را خواندم، گوشهی رواق نشستم و بدون توجّه، کیسهی چپق نویی را که همراه داشتم، بیرون آوردم و چپق را چاق کردم و چند پُک زدم. خادم حضرت به طرفم آمد و گفت: عمو این‌جا و چپق؟ تا این حرف را زد، من به خود آمدم و غرق در شرمندگی شدم و چپقم را خاموش کردم. از آن موقع تا حال من از حضرت ابوالفضل علیه السّلام شرمندهام. من به پدرم گفتم اینکه عیب نیست. اتفاقاً اگر جایی در کُرهی زمین برای چپق کشیدن مناسب باشد، همین خانهی حضرت ابوالفضل علیه السّلام است. دلنشینتر از اینجا کجا که آدم احساس راحتی کند و یک چپق دلچسب بکشد؟ این حرف را که پدرم شنید، سر حال شد و با هم به حرم حضرت مشرّف شدیم.

۞     یک بار که همراه حاج هادی ابهری به کربلا مشرّف شده بودیم، حزن شدیدی مرا احاطه کرد به نحوی که حتّی حال گریه هم نبود. لذا با همین گرفتگی روحی در خانه ماندم و حاج هادی از من پذیرایی میکرد و گاهی هم تنها به حرم مشرّف میشد. یک روز به طوری که من هم میشنیدم، با خودش گفت: بد نیست برویم بیرون کمی قدم بزنیم. من هم همراه او راه افتادم و با هم از خیابان جلوی حرم حضرت ابوالفضل علیه السّلام به طرف خارج شهر رفتیم. در کنار جاده زراعتکاری بود. بی‎‎اختیار کنار بوتههای باقلا نشستیم. معروف است که بوته‌ی باقلا غمآور است. تا من به این نکته توجّه کردم، غم روی غمم آمد و بغضم ترکید و چند قطره اشک از چشمم جاری شد و دلم کمی باز شد. بلند شدیم و مقدار دیگری قدم زدیم. این بار کنار گلهای بنفشه نشستیم که بهجتآور است. حالم کاملاً عوض شد و آن حالت گرفتگی روحی کاملاً از بین رفت. حاج هادی هم چپقی چاق کرد و کشید. بعد راه افتادیم به سمت داخل شهر. وقتی داخل شهر شدیم، دیدم همهی مردم مشغول خانه تکانی و تمیز کردن منزلهایشان هستند. گویا خود را برای پذیرایی از مهمانی آماده میکنند. ابتدا فکر کردم مقصود از این مهمان حاج هادی است. تا این خطور از ذهنم گذشت، حاج هادی متوجّه شد و صلوات فرستاد و دو زد و از من فاصله گرفت؛ یعنی آن مهمان من نیستم. در این حال کسی به من گفت: امّا هیچ کس مثل این آقا از این مهمان پذیرایی نکرده است. این را که شنیدم، سرم را برگرداندم که یکباره نگاهم به گودی قتلگاه افتاد و بدنهای قطعه قطعه شده و سرهای مطهّر را دیدم. با دیدن این صحنه حالم منقلب شد و نزدیک بود از حال بروم و به زمین بیفتم که حاج هادی متوجّه شد و کمکم کرد به دیوار تکیه کنم تا به حال بیایم.

۞     امام حسین علیه السّلام در مورد علّت رفتنشان به کربلا به هر کس مطابق عقلش چیزی فرمود، ولی علّت اصلی‌اش معلوم نشد؛ امام حسین علیه السّلام به خداوند گفت من میخواهم قربان شما بشوم.

۞     میگویند امام حسین علیه السّلام شهید شد تا گناهکاران امّت بخشیده شوند. آیا هیچ شخص عاقلی مثلاً بچّهی چهارده سالهاش را به کشتن میدهد که گاوش را نجات دهد؟ نخیر، امام حسین علیه السّلام خودش دوست داشت در راه محبوبش جان‌فشانی کند و به ملاقاتش برود.

۞     حاج ملاّ آقا دربندی در اسرارالشّهادة میگوید: صبح عاشورا خداوند به خورشید گفت آرام حرکت کند، لذا پیش از ظهر عاشورا هفتاد ساعت طول کشید تا اصحاب یک یک به میدان بروند و کارشان را انجام بدهند.

۞     وهب نصرانی که از شهدای کربلاست و یک جوان نصرانی تازه‌داماد بود که در راه کربلا امام حسین علیه السّلام را دید و به حضرت دل باخت و با همسر و مادرش به حضرت پیوست، با کارش حضرت عیسی علیه السّلام را روسفید کرد و به همهی مسیحیان عالم آبرو داد. من همهی مسیحیها را به اعتبار او زیبا میبینم.

۞     سیّد بن طاووس که شخصیت بسیار بزرگی است و در اوایل دورهی غیبت کبری زندگی میکرده است، کتابی در مقتل امام حسین علیه السّلام دارد به نام لهوف. در مقدّمهی کتابش مینویسد اگر آداب و رسوم خلق نبود که وقتی عزیزی از دستشان میرود عزاداری میکنند، به خاطر موفّقیتی که امام حسین علیه السّلام در قربانی کردن همه چیزش در راه خدا به دست آورد، من خلق را تحریض به عیش و شادمانی میکردم، ولی چون عادت خلق این است، من هم مقتل نوشتم.

۞     در روضه خواندن ادب کن. فکر کن اگر میدیدی اهل بیت علیهم السّلام که صاحب عزایند، در کنار مجلس نشستهاند، باز هم همینطور شدید روضه میخواندی؟ جلوی حضرت زهرا علیها السّلام هم مصیبت فرزندانش را همینطور جان‌سوز و جگرخراش ذکر میکردی؟ با این نحو روضه خواندن میخواهی دل صاحب مصیبت را آتش بزنی و به گریهاش بیندازی؟

۞     شخصی که در ایام جوانی در زورخانهای که در دولاب داشت، ضرب میزد و آواز میخواند، به هنگام پیری به مدّاحی روی آورده بود و چون سوادی نداشت، بعضی از روضههای سایر مدّاحها و روضه‌خوانها را یاد گرفته بود و میخواند؛ لکن به خاطر همان روحیّهی زورخانهایاش تا میتوانست مصایب اهل بیت علیهم السّلام را رقّت‌انگیزتر و شدیدتر بیان میکرد تا گریهی بیشتری از مستمعین بگیرد و من به شدّت از این کارش آزرده و ناراحت بودم. چند بار خواستم به او تذکّر بدهم که مؤدّبانهتر و مختصرتر روضه بخواند؛ امّا نشد. یک بار در حالت مکاشفه او را دیدم که تمام صورتش، حتّی مژههای چشمهایش پر از مورچههای سفیدی است که صورتش را میخورند و او دائم با ناخن‌هایش آنها را از صورتش میکند و به زمین میریزد؛ امّا بلافاصله مورچههای جدیدی به جای آنها ظاهر میشوند.