Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






عجز، فقر و دست خالی دیدن خود
تالیفات استاد - کتاب مصباح الهدی
عجز، فقر و دست خالی دیدن خود

۞            ضعف، خزانهی قدرت خداست.

۞            خزانههای خدا در اختیار اهل ضعف است.

۞            پی بردن و اقرار به ضعف و عجز خود در راه خدا باعث گشایش راهها میشود.

۞     امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: ایمان عبد درست نمیشود تا وقتی که اعتمادش به آنچه نزد خداست، بیشتر از اعتمادش باشد به آنچه نزد خودش است. طاعات و عبادات ما پیش ماست، ولی آنچه پیش خداست، خیلی بزرگ‌تر است؛ به آن امیدوار باش. وقتی احتیاج پیدا کردی، چه دنیوی و چه اخروی، چشمت را به خزانه بدوز؛ همه چیز پیش اوست.

۞     تا وقتی گمانمان این باشد که با همّت و تلاش و هنر خودمان میتوانیم خوبان را ببینیم و به لقائشان نایل شویم، راه به جایی نمیبریم. وقتی هر هنری داشتیم، به کار بستیم و دیدیم نتیجهای به دست نیامد و از فعل خودمان مأیوس شدیم، خداوند پرده را کنار میزند و به ما نشان میدهد. قرآن فرمود: حَتّی اِذَا استَیأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُم قَد کُذِبُوا جَاءَهُم نَصرُنَا: تا وقتی که پیامبران مأیوس شدند و یقین کردند که امّتشان آنها را تکذیب نمودهاند (و مردم گمان کردند که پیامبران وعدههای دروغ دادهاند)، نصرت ما فرا رسید. و نیز فرمود: سَنُریهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فى اَنفُسِهِم: به زودی نشانههای خودمان را در آفاق جهان و در درون خودشان به آنها نشان میدهیم. یعنی ما به آنها نشان میدهیم، نه اینکه خودشان با تقلاّی خود میتوانند ببینند.

۞     جا دارد ما هم مثل برادران یوسف به حضرت ولیِّ عصر عجّل‌الله‌‌تعالی‌‌فرجه عرض کنیم: یا اَیُّهَا العَزیزُ مَسَّنا وَ اَهلَنا الضُّّرُّ وَ جِئنَا بِبَضاعَةٍ مُزجاةٍ فَأوفِ لَنا الکَیلَ وَ تَصَدَّق عَلَینا اِنَّ اللهَ یَجزِی المُتَصَدِّقینَ: ای عزیز مصر وجود، به ما و خاندانمان سختی رسیده است و مایهی ناچیزی با خود آوردهایم (دست خالی بودن در نزد خدا و اولیائش)، پس پیمانهی ما را به طور کامل عطا کن (محبّت خدا و خوبان خدا) و به ما صدقه بده و انفاق کن که هرآینه خداوند صدقه دهندگان را پاداش میدهد.

۞            دزدی به مزرعهای رفت و جوالی را همراه خود برد. اوّل مقداری کدوحلوایی و هندوانه و خربزه در جوال ریخت، بعد مقداری سیب و سیب زمینی و بادمجان و خیار، و روی آن مقداری سبزیهای مختلف مثل تره و ریحان. درِ جوال را بست و آماده‌ی فرار شد. ناگهان صاحب مزرعه با نوکرهایش رسیدند. نوکرها دزد را گرفتند و به درختی بستند و از ارباب پرسیدند با او چه کنیم. ارباب دستور داد هر چه داخل جوال است، یکی یکی بیرون بیاورند و به سر دزد بزنند. نوکرها مشغول شدند و سبزیهای لطیف را که روی جوال بود، یکی یکی برمی‌داشتند و به سر دزد میزدند، ولی دزد گریه میکرد و میگفت: اَللّهُمَّ اجعَل عَواقِبَ امُورِنا خَیراً: خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن. چون میدانست آخر کار چیزهایی مثل کدوحلوایی و هندوانه و خربزه را که اوّل در جوال ریخته، بر سرش خواهند زد. در آخرت هم همان چیزهایی را باید متحمّل شویم که در دنیا در جوالمان ریختهایم. البته دوست اهل بیت علیهم السّلام ته جوالش سوراخ است و عملی را، چه صالح و چه ناصالح، ذخیره نمیکند. همانطور که امیرالمؤمنین علیه السّلام بر کفن سلمان با انگشت نوشتند:

 وَفَدتُ عَلَی الکَریمِ بِغَیرِ زادٍ      مِنَ الحَسَناتِ وَ القَلبِ السَّلیمِ 

(بدون زاد و توشهای از کارهای خوب و قلب سلیم بر خدای کریم وارد شدم.)

سیئات را استغفار میکند: التّائبُ مِن الذَّنبِ کَمَن لا ذَنبَ لَهُ: کسی که از گناه پشیمان و تائب باشد، مثل کسی است که گناهی ندارد. حسنات را هم کار خدا میداند، نه کار خودش: مَا اَصَابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ: هر خوبی و حسنهای که به تو رسید، از خداست. بنابراین دوست اهل بیت علیهم السّلام دست خالی است. خدا هم دست خالیها را دوست دارد؛ چون کسی که بر فرد کریم وارد میشود، زشت است همراه خود زاد و توشهای بردارد.

 وَ حَملُ الزّادِ اَقبَحُ کُلِّ شَیءٍ       اِذَا کَانَ الوُفُودُ عَلَی الکَریمِ 

(و هنگامی که انسان بر شخص کریمی وارد میشود، زشتترین چیز همراه ‌بردن زاد و توشه است.)

۞            سالک در طریق باید، همواره خود را دست خالی و بی‎‎چیز ببیند و خود و اعمالش را نبیند.

۞            بهترین عطیهی خدا به زاهد و عابد این است که زهد و عبادتشان را از آنها بگیرد و آنها خود را دست خالی ببینند.

۞     بزرگ‌ترین مزد این است که خدا فهم انسان را بزرگ کند تا درک کند و اقرار نماید که: مَا عَرَفنَاکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ وَ مَا عَبَدنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ: خدایا آن‌گونه که حقّ شناختن تو بود، ما تو را نشناختیم و آن چنان که حقّ عبادت تو بود، عبادت تو را به جا نیاوردیم.

۞     هر کس درست کار کند، مزدش این است که آخرش میبیند آنچه در پی آن بود، نشد. عابد میگوید: مَا عَبَدنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ: آن‌گونه که شایستهی عبادت کردن تو بود، تو را عبادت نکردیم. عارف میگوید: مَا عَرَفنَاکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ: آن‌گونه که شایسته‌ی معرفت تو بود، تو را نشناختیم. قرآن هم فرمود: حَتَّی اِذَا استَیأََسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُم قَد کُذِبُوا جَاءَهُم نَصرُنا: تا وقتی که پیامبران مأیوس شدند و فهمیدند کسی حقیقتاً دعوت آنها را تصدیق نکرده است، نصرت ما برای آنها آمد؛ یعنی وقتی در پایان کار دیدند که همهی تلاشهایشان بی‎‎نتیجه بوده است و به هدف نرسیده است.

۞            وقت مزد دادن، عبد از کار میافتد. عصر که به کارگر مزد میدهند، کارگر دست از کار میکشد.

۞     همانطور که هر کس در دنیا چند روزی بر سرِ کار و پُستی است و بالأخره روزی دستش را از آن کار قطع میکنند، در عبادت و طاعت هم همینطور است و بالأخره روزی دستش را از آن قطع میکنند.

۞     هر وقت گفتی آنچه دارم، نتایج زحماتی است که مثلاً برای درس‌خواندن متحمّل شدهام یا محصول ریاضتهای سخت و طاقتفرسایی است که کشیدهام یا ثمرهی عبادات زیادی است که کردهام و، خدا را پوشاندهای و بر تن ایمانت لباس ظلم کردهای. ولی اگر هر چه موجودی داری را عطای خدا دیدی، آن وقت به وادی امن وارد شدهای. حدیث اولواالالباب هم علّت عمدهی ناکامی اکثر اهل علم و حکمت و ریاضت در سیر الی الله را همین میداند که به تقلاّ و تلاش و عبادت و ریاضت خودشان توجّه دارند و متّکی هستند و حقّ خداوند را مراعات نمیکنند و عطای خداوند را نمیبینند.

۞     یک زن و شوهر مشهدی میخواستند از رودخانه عبور کنند. زن، قوی و درشت هیکل و مرد ضعیف و ریزجثّه بود. زن که دید شوهرش قدرت ندارد با پای خود از جریان آب شدید رودخانه بگذرد، او را روی دوش خود گرفت و مشغول عبور از رودخانه شد. در بین راه زن برای اینکه به شوهرش روحیّه بدهد، به او گفت: ماشاءالله خوب سنگینی. مرد، غافل از اینکه روی کول زنش قرار دارد، بادی به غبغب انداخت و به او گفت: خوب ماشاءالله من مَردم. غروری که عبد در اثر عبادت یا افعال خیری که با هدایت و توفیق و حول و قوّهی الهی انجام داده است پیدا میکند و ادّعاهایی که بر اثر این غرور میکند، مثل ادّعای مرد بودن آن مشهدی روی کول زنش است.

۞     در حدیث است که کُلُّکُم ضالٌّ اِلاّ مَن هَدَیتُهُ: همهی شما گمراهید، مگر کسی که من هدایتش نمودهام. به همین ترتیب میتوان گفت: کُلُّکُم فَقیرٌ اِلاّ مَن اَغنَیتُهُ، کُلُّکُم ضَعیفٌ اِلاّ مَن اَقوَیتُهُ، کُلُّکُم جَاهِلٌ اِلاّ مَن عَلَّمتُهُ، کُلُّکُم مَیِّتٌ اِلاّ مَن اَحیَیتُهُ.

۞     به حضرت سلمان گفتند: بردهای یا آزاد؟ فرمود: برده بودم، آزاد شدم به محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم. گفتند: گمراهی یا راهیافته؟ فرمود: گمراه بودم، هدایت شدم به محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم. گفتند: فقیری یا غنی؟ فرمود: فقیر بودم، غنی شدم به محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم.

۞     یکی از رفقا میگفت شما بیست میلیون تومان پول دارید، من هم بیست میلیون تومان بدهی دارم. بیایید داراییهایمان را روی هم بریزیم و نصف کنیم. داستان عبد و خدا همین است. عبد فقر و جهل و نیستی مطلق است و خدا غنا و علم و هستی مطلق.

۞            ما که هیچ چیز نداریم و تو خالی هستیم، وقتی با همه‌چیزدارها رفیق شویم، پُر و همه‌چیزدار میشویم.

۞            گدایی و فقر، کار دائمی ماست.

۞     طاعات و عبادات و تقوا، زاد و توشه است. زاد و توشه مال بین راه است که در طول عالم برزخ مرتّب آن را برداری و بخوری و راه بروی تا به منزل مقصود برسی، و الاّ وقتی در قیامت خدمت کریم رسیدی، بهتر آن است که دست خالی باشی. یعنی خودت و اعمال خوبت را نبینی. نزد کریم دست خالی بودن شرافت است. خیلی زشت است که به کریم، زاد و توشه و عمل ارائه دهی. زاد و توشهی راه چیزی است که در طول راه مصرف میشود. عبادات و اعمال به درد طی کردن برزخ میخورد. به قیامت که رسیدیم، با شفاعت محمّد و آل محمّد علیهم السّلام بر خوان ضیافت الهی خواهیم نشست. به موسی علیه السّلام خطاب شد اینجا وادی مقدّس است، دو کفشت را بیرون بیاور تا بتوانی در آن پا بگذاری.

۞            هیچ کس جز با شفاعت نجات پیدا نمیکند. هیچ کس بابت اعمالش از خداوند طلبی نخواهد داشت که استحقاق بهشت پیدا کند.

۞     در قیامت، از اوّلین و آخرین، هیچ کس با عمل خودش نجات ندارد. عملها توشهی راه برزخ تا قیامت است که در بین راه مصرفش میکنند. به قیامت که رسیدند، تنها با شفاعت محمّد و آل محمّد علیهم السّلام نجات پیدا میکنند.

۞            هر وقت دستت را پر دیدی، یک فوت کف دستت بکن تا مطمئن شوی خالی است. اگر چیزی هم داری، بذل و بخشش کن.

۞     در مکّه شخصی از من خواست به جای او نماز طواف نساء بخوانم. گفتم تو همان نماز بدت را که قبول نداری بخوان، بعد من از طرف تو نماز میخوانم. وقتی که نمازش را خواند، دیدم چقدر قشنگ نماز خواند. معلوم است کسی که اینطور خود را دست خالی ببیند، نمازش چقدر قشنگ میشود. هر کس به من مراجعه کند، با او همین کار را میکنم.