Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






اعتماد و حسن ظّن به خدا و اهل بیت علیهم السّلام
تالیفات استاد - کتاب مصباح الهدی
اعتماد و حسن ظّن به خدا و اهل بیت علیهم السّلام

۞            حَسِّنُوا ظُنُونَکُم بِاللهِ وَ اَصلِحُوا نِیّاتِکُم: گمانهایتان را به خدا نیکو گردانید و نیّتهایتان را اصلاح کنید.

۞     با وجود اینکه قرآن فرمود: إنَّ الظَّنَّ لا یُغنِی مِن الحَقِّ شَیئاً: گمان اصلاً از حق بی‎‎نیاز نمیکند؛ امّا ببین خوشگمانی و حسن ظنّ به خدا چقدر مهم است که خداوند فرمود: اَنَا عِندَ ظَنِّ عَبدی بى فَلا یَظُنَّ بى اِلاّ خَیراً: من در نزد گمان بندهام به خودم هستم، پس جز گمان نیک به من نبرد.

۞     در حدیث است که اگر کسی به چهل سالگی رسید و عصا به دست نگرفت، عاصی است. مقصود از عصا تکیهگاه است. یعنی اگر کسی به چهل سالگی رسید و از عقاید و عباداتش تکیهگاهی پیدا نکرد که اعتماد به خدا کند و به اتّکای آن از حوادث نترسد و نلرزد، این فرد عاصی است. یعنی سرش کلاه رفته و کمبهره است.

۞     خیری که خدا و ائمّه علیهم السّلام در شما گذاشتهاند، انشاءالله ظهور کند. محبّت محمّد و آل محمّد علیهم السّلام تخمی است که در دل مؤمنین کاشته شده است، باران رحمت میخورد و میخواهد غنچه بزند. غنچه زدن آن یک مقدار زحمت دارد و صرف وقت میخواهد. خدا میپرسد این تخم محبّت که در شما کاشته شده است را شما زراعت میکنید یا من؟ باید بگوییم: اَنتَ الزّارعُ: شما زارعید. زارعش خداست و پرورندهی آن محمّد و آل محمّدند. خوب زارع و خوب باغبانی داریم؛ به کارش خوب وارد است. به قول خواجه حافظ:  که از آن دست که میپروردم، میرویم 

۞     امام فرمود: الزَّرعُ للِزّارِعِ و اِن کانَ غاصِباً: محصول زراعت مال زارع است ولو زارع، زمین کشاورزی دیگری را غصب کرده باشد. قرآن فرمود: ءَاَنتُم تَزرَعُونَهُ اَم نَحنُ الزّارِعُونَ: آیا شما زرعتان را میرویانید یا ما میرویانیم؟ زارع ما خدا و محمّد و آل محمّد علیهم السّلام میباشند و ما مال آنهاییم. به زارع خود اعتماد کنیم و آنها را بپذیریم.

۞     شبان خوب، گلّهاش را سرِ چشمهای میبرد که خودش از آن آب میخورد و زیر سایهی درختی میخواباند که خودش میخوابد. پیامبر و ائمّه علیهم السّلام شبان امّتند و خوب شبانی هستند. پس به هر مرتعی تو را بردند، تن بده و خوب بخور. به شبان خود اعتماد کن.

۞     به خدا و اهل بیت علیهم السّلام که مربّی هستند و تو مربّای آنهایی، اعتماد کن و در کار آنها اظهار سلیقه و دخالت نکن. به هر کار که برای پخته کردن و ساختن تو با تو میکنند، تن بده و نظریه نده. آشپز که دو تا شود، غذا یا شور خواهد شد یا بی‎‎نمک.

۞     خداوند مربّی است و ما مربّا. برای پختن مربّا باید هم شیرینی به کار برد هم ترشی؛ گاهی گرمش کرد گاهی سردش. خدا هم با ما همین کار را میکند. به مربّی خود اعتماد کنیم و در کارش اظهار نظر نکنیم و به کارش تن بدهیم و تسلیم شویم.

۞            در سلوک الی‌الله خواست قلبی و طلب باطنی شرط است. هر چه طلب شدیدتر باشد، راه کوتاهتر و نیل به مقصد نزدیک‌تر میشود. فعل ظاهری چندان شرط نیست؛ لذا اگر بعضی اوقات علیرغم اشتیاق باطنی که داری، موفّق به انجام برخی اعمال مستحب و حتّی واجب نشدی، مثلاً اگر چند شب موفّق به نماز شب نشدی، یا یک روز خواب ماندی و نماز صبحت قضا شد، خیلی شلوغ نکن. اگر خواست قلبی‌ات صدمهای نخورده، حتماً مصلحتی سبب شده که خداوند تو را موفّق به انجام آن عمل نکرده است. مثلاً ممکن است این عمل مستحب را از تو گرفته تا عمل بزرگ‌تری جایگزین آن کند. مثل طفلی که شیر مادر را از او میگیرند تا انواع و اقسام غذاهای عالی را به او بدهند. طفل هم به خاطر جهلش گریه و بی‎‎قراری میکند و همان شیر را میطلبد. یا ممکن است این عمل مستحب در تو جنبهی عادت پیدا کرده و تکرار عادتگونهی آن رشدآور نبود؛ لذا برای چند وقت آن را از تو گرفت است و بعد مجدداً تو را به انجام آن موفّق میسازد. ولی آنچه بعداً انجام خواهی داد، بسیار سازندهتر و ارزشمندتر از عمل قبلی است. و یا ممکن است خدای ناکرده، مداومت بر آن عمل تو را در معرض مبتلا شدن به عُجب عبادت و غرور به عمل صالح قرار داده بود و خداوند برای اینکه از ابتلای به عُجب و غرور ایمن گردی، چند وقت تو را به انجام آن موفّق نکرد. به هر صورت آنچه جا دارد مراقب آن باشی، خواست و اشتیاق باطنی است. امّا در اعمال ظاهری به خدا و اولیائش که مربّی حقیقی هستند، حُسن ظّن و اعتماد داشته باش و به خاطر اینکه عبادتی را از دستت گرفتند، بدخُلقی نکن و رابطهات را با آنها به هم نزن و با خدا دعوا نکن.

۞     نخودچی‌پز، نخودها را در یک دیگ ریخته بود و روی آتش شدید گذاشته بود و کفگیر میزد. اوّل نخودها داد و قال میکردند و میگفتند سوختیم و از جا میپریدند. تا اینکه یکی از نخودها گفت: گویا میخواهند با ما نخودچی‌گُل درست کنند و در مجلس سلطان بگذارند و سلطان ما را بخورد. نخودها گفتند اگر اینطور است، پس نخودچی‌پز کار خوبی میکند، ای کاش آتش را تندتر کند و بیشتر کفگیر بزند. کار که به اینجا رسید، نخودچیها تقریباً بو داده شده بودند و اتفاقاً برعکس خواسته‌ی نخودها، آتش را کم کرد و دیگر کفگیر هم نزد.

ما هم مثل نخودها هستیم و خدا و موالیانمان میخواهند ما را پخته کنند. گاهی اوقات چیزی را که پختنش ساعتها وقت نیاز دارد، درون دیگ زودپز میریزند و در اثر فشار داخل دیگ، ظرف چند دقیقه میپزند. خدا و اولیا هم گاهی اوقات با ابتلائات شدید یک شبه ما را صد سال پیش میبرند. پس باید به ابتلائات تن داد تا زودتر به مقصد رسید.

۞            وقتی به خدای خودت اعتماد کردی، راحت مینشینی. بهشت جای نشستن است. فى مَقعَدِ صِدقٍ: در جایگاه صدق و راستی. در دنیا در مجالس ذکر خدا و اهل بیت علیهم السّلام و سر سجّادهی نماز باید تمرین نشستن کرد. طوری باید نشست که گویا هیچوقت قصد رفتن و بلند شدن نداریم. اگر راحت و آرام بنشینیم، رحمت خدا بر ما میبارد.

۞     خدا بهترین نقّاش است (صِبغَةَ اللهِ)، بگذار خدا رنگت کند. بگذار رنگی که نفس و شیطان کرده، بپرد تا رنگ خدایی آشکار شود (اَخلاقُ اللهِ). آفتاب که زد، رنگهای قلاّبی میپرند (آفتاب توحید در قیامت).

۞     یکی از اسمهای خدا مؤمن است. یعنی به قدرت و به صنعت خودش ایمان دارد و میداند آنچه را میسازد و خلق میکند، درست از کار در میآورد. خدا به کار خودش ایمان دارد نه به کار ما. خدا میداند ما کج و عوضی میرویم، ولی به کار خودش ایمان دارد.

۞     اوّل بنا بود ما مؤمن به خدا باشیم، ولی مثل اینکه او به ما ایمان دارد و مؤمن به ماست. خدا میگوید من خودت را قبول دارم، خودت حساب اعمالت را برس. وقتی آدم ببیند خدا او را امین میداند، آیا رشید نمیشود؟

۞            جبرِ لطف است نه جبرِ قهر. هر کس به بهشت رفت، او را به جبر بردند و هر کس به جهنّم و آتش رفت، به اختیار خود رفت.

۞            خدا شما را بُرده دارد، شما هم خودت را باخته بدان.

۞     عمل خیری که خداوند توفیق انجامش را به تو داد، در قبول شدنش شک نکن. اگر خدا نمیخواست قبول کند، توفیق انجامش را نمیداد. کارهایت را باید خودت قبول کنی و تا خودت قبول نکنی، مقبول واقع نمیشود.

۞     عبادات و طاعات خود را اگر کار خدا بدانی (ما اَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِن اللهِ: آنچه حسنه به تو برسد، از جانب خداست)، دیگر در مقبول بودن آن شک نمیکنی.

۞     یکی از اسماء خداوند  مؤمن  است. خدای مهربان خودش به خودش ایمان دارد، شما هم به خودت ایمان بیاور تا اقلاًّ دو رکعت نماز که میخوانی، بدانی راست گفتهای و در صحّت و قبولی آن شک نکنی.

۞     خداوند زودباور و خوشباور و سریعالرّضاست. جواد، به حیلهی حیلهگر نگاه نمیکند. مثل امام حسن علیه السّلام که به شخص چاپلوسی که در مجلس معاویه به طمع قاطر حضرت به دروغ از ایشان تعریف کرد، با علم به تزویر او، قاطر خود را به او بخشیدند. انشاءالله جوری نباشیم که وقتی کسی به دیگری عطا میکند، ما مدّعی شویم؛ مثل کسی که به حضرت علیه السّلام اعتراض کرد که در حالی که میدانستید او قلباً به شما علاقمند نیست، چرا قاطر را دادید و حضرت علیه السّلام پاسخ فرمود: جواد به حیلهی حیلهگر نگاه نمیکند.

۞     نَبِّئ عِبادی اَنّی اَنَا الغَفُورُ الرَّحیمُ وَ اَنَّ عَذابى هُوَ العَذابُ الاَلیمُ: به بندگانم خبر بده که همانا من بخشنده و مهربانم و همانا عذاب من همان عذاب دردناک است. یعنی ای بندهی من رو به من بیا که اگر آنجایی که هستی بمانی، عذاب است.

۞     صفات کمالیهی خداوند جزء ذات او و هستی اوست و اصلاً نمیشود او رحیم و کریم و غفور و نباشد. برای همین فرمود: اگر شما گناه نمیکردید، اقوامی را میآفریدم که گناه کنند و آنها را ببخشم و رحمت نمایم تا این صفتم جلوه کند.

۞     امیرالمؤمنین علیه السّلام در دعای کمیل به خداوند عرضه میدارد: اَم تُضَیِّعَ مَن رَبَّیتَهُ: یا اینکه خداوندا کسی را که خود پروردهای، ضایع میکنی؟ به مربّی خود باید اعتماد کنیم، خداوند هرگز بندهاش را رها نمیکند که ضایع شود. به انحاء مختلف روی این مصنوع خود کار میکند تا آن را به مقصد برساند.

۞     بشر وقتی کارخانه میسازد، برای ضایعاتش هم فکر میکند و آنها را آب میکند و با آن جنس مفید درست میکند، آن‌وقت خدا در خلقتش خواهد گذاشت چیزی تلف شود؟

۞     کسی که چیزی را درست کرده است، آشغالهایش را هم خودش میخرد. خدا ما را از فاضل طینت ائمّه علیهم السّلام ، یعنی از خردهها و اضافیهای گِل آنها ساخته است.

۞            وقتی کسی را همه طرد کردند، آن‌وقت خدا او را پناه میدهد و میگوید خودم تو را میخواهم.

کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الإعراضِ عَنّی

 

اُدنُ مِنّی، اُدنُ مِنّی و اُدنُ مِنّی

 

همهی گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛ به من نزدیک شو، به من نزدیک شو، به من نزدیک شو.

۞     آنقدر حق‌تعالی با ما مدارا کرد که حَتّی کَأنـّی لا ذَنبَ لى. گویا ما اصلاً گناهی انجام ندادهایم، بلکه بالاتر، آنقدر به ما لطف و محبّت فرمود که گویا ما به او لطف و منّت داریم. کَأنَّ لى التَّطَوُّلُ عَلَیکَ و آن‌قدر مدارا کرد که گویا ما امیریم و او مأمور، ما دستور میدهیم و او اجرا میکند؛ أُدعُونى أَستَجِب لَکُم.

۞     چون حق‌تعالی قیوم همهی اشیاء است و هیچ آفتی به او راه ندارد و از هر جهت غنی مطلق است، ما خیالمان راحت است. خیلی باید آرامش داشته باشیم، چون به قیوم ما هیچ صدمهای وارد نمیشود.

۞     اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری، به تو بگوید نگران نباش و غصّهی بدهیهایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم؛ ببین این حرف او چقدر به تو آرامش میبخشد و راحت میشوی! خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: أَ لَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ: آیا خداوند برای کفایت امور بندهاش بس نیست؟ یعنی ای بندهی من، برای همهی کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی‌ات من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت میکند و به او آرامش میبخشد؟ لذاست که فرمود: اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ: دلها با یاد خدا آرامش مییابد.

۞     هر وقت برای آخر خود ترسیدی، اوّلت را یاد کن که هیچ نبودی و خداوند تو را ایجاد کرد و این همه به تو خوبی کرد. آخر هم خدا همان خداست.

۞     آدم اوایل راه همه چیز را عوضی میبیند؛ هر چه کار خوب را که انجام نداده است، میگوید خدا نخواست و هر چه کار خوب را که انجام داده است، میگوید خودم کردم.

۞      قرآن میگوید: مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللهُ وَ اللهُ خَیرُ المَاکِرینَ: آنها مکر نمودند و خدا مکر نمود و خدا بهترین مکرکنندگان است. نمیگویند اَشَدُّ الماکِرینَ. مکر خداوند خیر عبد ماکر را در بردارد. یعنی در برابر عبدی که بدی کرده، خدا خوبی میکند. اِدفَع بِالَّتى هِی أحسَنُ فَاِذَا الَّذی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کَأنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ: بدی را با خوبی دفع کن، پس آنگاه کسی که بین تو و او دشمنی است، گویا دوست صمیمی تو میشود.

۞     شما ببینید خداوند چقدر به خلقش محبّت دارد که احدی را نمیگذارد در دنیا بماند و همه را، حتّی کفّار و اشقیا را با مرگ به سوی خود میبرد.

۞     خداوند شدّاد و نمرود را هم رها نکرد. ولو خودشان با رغبت جان نمیدادند، ولی خدا آنها را ول نکرد و به زور جانشان را گرفت و آنها را به جایی برد و آنقدر آنها را نگه میدارد تا بالأخره صدایشان در بیاید و اقرار کنند.

۞     هنگامی که فرعون در رود نیل در حال غرق شدن بود، آخرین باری که سرش از زیر آب بیرون آمد به خدا عرض کرد. تُبتُ الآنَ: الآن توبه کردم. خداوند بلافاصله به جبرئیل فرمود: یک مشت گل و لجن به درِ دهان او بزن تا دوباره از حرفش برنگردد و آن را خراب نکند تا وقت دیگری به کارش رسیدگی کنیم.

۞            خداوند ضامن راه انسان است. اگر در راه خدا دزد و شیطان به شما زد، ناراحت نشوید؛ خدا ضامن است و جبران میکند.

۞     خدا خلق را دعوت کرده است و در راه دیدار او هر خسارتی که به کسی وارد شود، خودش ضامن است؛ چه خسارت دنیایی و چه حتّی خسارت آخرتی. اگر دزد جیبت را زد، یا شیطان چیزی را از تو ربود، ضامنش خداست و خودش جبران میکند.

۞     خسارت راه، با داعی است. اگر در راه خدا به شما خسارتی وارد شد، خودش ضامن است. وَ مَن یَخرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِراً اِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ أجرُهُ عَلَی اللهِ: و هر کس از خانهاش برای هجرت به سوی خدا و رسولش خارج شود و سپس مرگ او را دریابد، اجر او بر خدا واجب است.

۞     دوست اهل بیت علیهم السّلام اگر تیری از تیرهای شیطان علیه او به هدف خورد و یک قدم به عقب برگشت، به برکت همان، چند قدم به جلو خواهد رفت.

۞     خداوند غذای مانده به کسی نمیدهد؛ تازه به تازه میدهد. هر چه میدهد، بِکر است. غیب الغیوب خزانهی خداست و خدا تازه به تازه از خزانهاش بیرون میدهد.

۞            برای آیندهات پیشبینی نکن که مثل گذشتهات باشد. تا جایی که میتوانی، سعی کن بهتر پیشبینی کنی. البته اگر طاقت آوردی، اصلاً پیشبینی نکن، ولی اگر طاقت نیاوردی، لااقل تا میتوانی خوب پیشبینی کن. مؤمن دو ساعتش یکسان نیست. هر ساعتش از ساعت قبل بهتر است.

۞     سؤال نکن، شاید خدا به تو بفهماند. گدایی نکن، شاید خدا غنی‌ات کند. به قلبت فشار نیاور، شاید خدا مشکلت را رفع کند. چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، یک شاید کنار زندگی‌ات بگذار.

۞     به آیهی اِقرَأ کِتَابَک کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسیباً: خودت نامهی عملت را بخوان که امروز برای رسیدگی به حسابت، خودت کفایت میکنی؛ اگر با سوء ظن نگاه کنی، میگویی خدا فرمود برو خودت بخوان و ببین چقدر خرابکاری کردهای و خودت به جهنّم برو. امّا اگر با حسن ظن به آن نگاه کنی، میگویی چقدر آقایی کرد که خودش نگاه نکرد و به من اعتماد کرد و گفت خودت را قبول دارم، خودت بخوان. در این صورت خودت هم آن را نمیخوانی و به فضل او اتّکا میکنی و آن را پاره میکنی و به بهشت میروی.