Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






منشأ توکّل
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

از تعریف توکّل مىتوان پىبرد که منشأ توکّل دو چیز است. نخست یقین به اینکه در عالم وجود هیچ کس جز خدا بهراستى مؤثّر نیست و تأثیر همهى اسباب ظاهرى از جانب اوست و سببساز و سببسوز هم اوست و مستقل از ذات اقدس حضرت حق، هیچ چیز منشأ اثرى نیست و سررشتهى همهى امور در دست او و وقوع آنها وابسته به مشیّت اوست. امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: اَلتَّوَکُّلُ مِن قُوَّةِ الیَقینِ: توکّل از نیرومندى یقین ریشه مىگیرد.[۱] همچنین مىفرمایند: بِحُسنِ التَّوَکُّلِ یُستَدَلُّ  

عَلى حُسنِ الایقانِ: از نیکویى توکّل به نیکویى یقین مىتوان پىبرد.[۲]

 

در زمینهى اعتماد و اتّکا نداشتن به خود و توانمندىهاى خویش، که منجر به غرور و غلفت از خدا و توکّل نکردن مىشود، آن حضرت مىفرمایند: ایّاکَ وَ الثِّقَةُ بِنَفسِکَ فَاِنَّ ذلِکَ مِن اَکبَرِ مَصائِدِ الشَّیطانِ: بر تو باد به پرهیز از اعتماد به خویشتن که همانا آن از بزرگترین شکارگاههاى شیطان است.[۳] و نیز مىفرمایند: اَلثِّقَةُ بِالنَّفسِ مِن اَوثَقِ فُرَصِ الشَّیطانِ: اتّکا و اعتماد به خود از

مطمئنترین فرصتها و بزنگاههاى شیطان است.[۴] همچنین مىفرمایند: اَلتَّوَکُّلُ التَّبَرّى مِن الحَولِ

وَ القُوَّةِ: توکّل، بیزارى جستن از اتّکا به توان و نیروى خویش است.[۵]

 

پیامبر اکرم۹ از جبرئیل پرسیدند: مَا التَّوَکُّلُ عَلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟: توکّل بر خداى عزّوجلّ چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: اَلعِلمُ بِاَنَّ الَمخلوقَ لا یَضُرُّ وَ لا یَنفَعُ وَ لا یُعطى وَ لا یَمنَعُ وَ استِعمالُ الیَأسِ مِنَ الخَلقِ. فَاِذا کانَ العَبدُ کَذلِکَ لَم یَعمَل ِلاَحَدٍ سِوَى اللهِ وَ لَم یَرجُ وَ لَم یَخَف سِوَى اللهِ وَ لَم یَطمَع فى اَحَدٍ سِوَى اللهِ. فَهذا هُوَ التَّوَکُّلُ: دانستن اینکه مخلوق نه زیانى مىرساند و نه سودى، نه چیزى عطا مىکند و نه
مى
تواند مانع رسیدن عطائى شود و از خلق قطع امید کردن. پس هنگامى که عبد اینگونه شد، براى احدى جز خدا کار نمىکند و بهجز خدا امید نمىبندد و از جز خدا نمىترسد و جز به خدا طمع نمىبندد. این توکّل است.[۶]

 

در زمینهى قطع امید از خلق و اتّکا نکردن به آنان و تنها به خدا امید بستن و به او اتّکا و اعتماد نمودن، امام صادق علیه السلام مىفرمایند : اِذا اَرادَ اَحَدُکُم اَن لا یَسأَلَ رَبَّهُ شَیئاً اِلّا اَعطاهُ فَلیَیأَس مِنَ النّاسِ کُلِّهِم وَ لا یَکونُ لَهُ رَجاءٌ اِلّا عِندَ اللهِ. فَاِذا عَلِمَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذلِکَ مِن قَلبِهِ لَم یَسأَلِ اللهَ شَیئاً اِلّا اَعطاهُ : هنگامى که یکى از شما بخواهد چیزى از پروردگارش درخواست نکند مگر اینکه خداوند آن را به او عطا کند، باید از تمامى مردم قطع امید کند و براى او امیدى جز به خدا نباشد. پس آنگاه که خداوند عزّوجلّ از قلب او به وجود این حالت پىبرد، آن شخص هیچ درخواستى از خدا نمىکند مگر اینکه خداوند آن را به او عطا مىکند.[۷] امام سجّاد علیه السلام نیز مىفرمایند: رَأَیتُ الخَیرَ کُلَّهُ قَدِ

اجتَمَعَ فى قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا فى اَیدِى النّاسِ. وَ مَن لَم یَرجُ النّاسَ فى شَىءٍ وَ رَدَّ اَمرَهُ اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فى جَمیعِ اُمورِهِ استَجابَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فى کُلِّ شَىءٍ: تمام خوبىها را در طمع بریدن از آنچه در دست مردم است دیدم. هرکس در چیزى به مردم امید نبندد و در تمام امورش کار خویش را به خداى عزّوجلّ برگرداند، خداى عزّوجلّ در همه چیز خواستهى او را اجابت مىکند.[۸]

 

امام صادق علیه السلام مىفرمایند: خداوند عزّوجلّ به داود پیامبر علیه السلام وحى فرمود : مَا اَعتَصَمَ بى عَبدٌ مِن عِبادى دونَ اَحَدٍ مِن خَلقى، عَرَفتُ ذلِکَ مِن نیَّتِهِ، ثُمَّ تَکیدُهُ السَّماواتُ وَ الاَرضُ وَ مَن فیهِنَّ، اِلّا جَعَلتُ لَهُ الَمخرَجَ مِن بَینِهِنَّ. وَ مَا اَعتَصَمَ عَبدٌ مِن عِبادى بِاَحَدٍ مِن خَلقى، عَرَفتُ ذلِکَ مِن نیَّتِهِ، اِلّا قَطَعتُ اَسبابَ السَّماواتِ وَ الاَرضِ مِن یَدَیهِ وَ أَسخَتُ الاَرضَ مِن تَحتِهِ وَ لَم اُبالِ باَىِّ وادٍ هَلَکَ: بندهاى از بندگانم، بدون توجّه به احدى از خلقم، به من درنیاویخت و پناهنده نشد، که این امر را از نیّتش دانستم، سپس آسمانها و زمین و هر که در آنهاست برضدّ او توطئه کردند و نیرنگ زدند، مگر اینکه از بین آنها راه خلاصى و برونرفت برایش فراهم آوردم. و بندهاى از بندگانم به یکى از خلقم درنیاویخت و پناه نیاورد، که این امر را از نیّتش دانستم، مگر اینکه اسباب و وسایل آسمانها و زمین را از بین دستانش بُریدم و زمین زیر پایش را فرو بردم (آنچه بر آن اتّکا داشت را از دسترسش خارج ساختم) و باک نداشتم که در کدامین وادى هلاک شود.[۹]

 



دومین چیزى که منشأتوکّل است، اعتماد و حُسن ظنّ به خداى تعالى مىباشد. امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: مَن وَثِقَ بِاللهِ تَوَکَّلَ عَلَیهِ: هرکس به خدا اعتماد کرد، بر او اتّکا و توکّل نمود.[۱۰] همچنین مىفرمایند: حُسنُ تَوَکُّلِ العَبدِ عَلَى اللهِ عَلى قَدرِ ثِقَتِهِ بِهِ: خوبى توکّل بنده بر خدا

بهمیزان اعتماد او به خداوند است.[۱۱] پیامبر اکرم۹ مىفرمایند: مَن سَرَّهُ اَن یَکونَ اَغنَى النّاسِ

فَلیَکُن بِما عِندَ اللهِ اَوثَقَ مِمّا فى یَدِهِ: هرکس از اینکه ثروتمندترین و بىنیازترین مردم باشد مسرور مىگردد، باید اعتمادش به آنچه نزد خداوند است از آنچه در دست خودش است بیشتر باشد.[۱۲]

 

در توضیح آیهى قرآن که مىفرماید : وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ: هرکس بر خدا توکّل کند، خداوند او را بس است،[۱۳] امام رضا علیه السلام مىفرمایند: لِلتَّوَکُّلِ عَلَى اللهِ دَرَجاتٌ، مِنها اَن تَثِقَ بِهِ فى

اَمرِکَ کُلِّهِ فیما فَعَلَ بِکَ، فَما فَعَلَ بِکَ کُنتَ راضیاً وَ تَعلَمَ اَنَّهُ لَم یَألُکَ خَیراً وَ نَظَراً وَ تَعلَمَ اَنَّ الحُکمَ فى ذلِکَ لَهُ. فَتَتَوَکَّلَ عَلَیهِ بِتَفویضِ ذلِکَ اِلَیهِ: براى توکّل بر خدا درجاتى است. از جملهى آن درجات این است که در تمامى امور خود، در آنچه با تو کرد، بر او اعتماد کنى و از هر چه با تو کرد، راضى و خشنود باشى و بدانى او از هیچ خیرخواهى و رعایتى دربارهى تو کوتاهى نمىکند و بدانى در کار تو، حکم و فرمان از آن اوست. پس با واگذاردن امورت به خدا، بر او توکّل کنى.[۱۴]

 

بنابراین توکّل نتیجهى ثبات و یقین در توحید و وثوق و اعتماد به خداست. لذا قرآن کریم علّت لزوم توکّل کردن بر خدا را همین ایمان به همهکاره بودن خدا و در نتیجه، هیچکاره بودن غیر او دانسته است. بهعنوان مثال مىفرماید: اِن کُنتُم آمَنتُم بِاللهِ فَتَوَکَّلوا اِن کُنتُم مُسلِمینَ : اگر به خدا ایمان دارید پس به خدا توکّل کنید اگر مسلمانید.[۱۵] و از زبان هود پیامبر علیه السلام خطاب به قومش مىفرماید :

اِنّى تَوَکَّلتُ عَلَى اللهِ رَبّى وَ رَبِّکُم، ما مِن دابَّةٍ اِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها: من بر خدا که پروردگارم و پروردگار شماست توکّل مىکنم، (زیرا) هیچ جنبندهاى نیست مگر اینکه خداوند زمام اختیارش را در دست دارد.[۱۶] و از زبان حضرت یعقوب علیه السلام خطاب به فرزندانش مىفرماید : اِنِ الحُکمُ اِلّا ِللهِ، عَلَیهِ

تَوَکَّلتُ وَ عَلَیهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُتَوَکِّلونَ : حکم و فرمان جز از آنِ خدا نیست، (لذا) تنها بر او توکّل کردم و متوکّلان نیز باید تنها بر او توکّل کنند.[۱۷] و از زبان پیامبران پیشین خطاب به قومهایشان مىفرماید :

وَ ما لَنا اَن لا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللهِ وَ قَد هَدینا سُبُلَنا : چرا بر خدا توکّل نکنیم، در حالى که هر آینه اوست که
ما را به راه
هایمان هدایت فرمود؟[۱۸]



[۱] . آمدى، غررالحکم، ص ۱۹۶/

[۲] . آمدى، غررالحکم، ص ۱۹۷/

[۳] . آمدى، غررالحکم، ص ۳۰۷/

[۴] . آمدى، غررالحکم، ص ۲۳۵/

[۵] . آمدى، غررالحکم، ص ۱۹۶/

[۶] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۳۸/

[۷] . کلینى، کافى، ج ۲، ص ۱۴۸/

[۸] . همان.

[۹] . کلینى، کافى، ج ۲، ص ۶۳/

[۱۰] . آمدى، غررالحکم، ص ۱۹۶/

[۱۱] . همان.

[۱۲] . محدّث نورى، مستدرکالوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷/

[۱۳] . سورهى طلاق، آیهى ۳/

[۱۴] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۳۶/

[۱۵] . سورهى یونس، آیهى ۸۴/

[۱۶] . سورهى هود، آیهى ۵۶/

[۱۷] . سورهى یوسف، آیهى ۶۷/

[۱۸] . سورهى ابراهیم، آیهى ۱۲/