Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
۱۴۰۳

27. شوال 1445


6. می 2024






آثار حُسن ظنّ و اعتماد به خدا
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

سالک وقتى دریافت که آنچه تاکنون در زندگى او پیش آمده است کار خداوندى بوده که جز خیر
از او سر نمى
زند، در نتیجه همهى رخدادهاى تلخ و شیرین گذشتهاش، حاوى خیر و مصلحت او بوده است؛ دیگر دلیلى براى حُزن و اندوه و حسرت و تأسّف نخواهد یافت و در وجودش جایى براى افسردگى باقى نمىماند، بلکه در اثر این ارزیابى و دید مثبت، همهى وجودش را شادى دربرمىگیرد.

همچنین هنگامى که سالک پىبرد که تنها حادثهآفرین آیندهى زندگى او نیز همان خدایى است که محال است جز خیر و نیکویى از او سر زند، در نتیجه همهى رخدادهاى آیندهى زندگیش نیز دربردارندهى خیر و مصلحت او خواهد بود؛ دیگر دلیلى براى ترس و نگرانى از آینده و سببى براى اضطراب و تشویش نخواهد یافت و در وجودش جایى براى یأس و ناامیدى باقى نخواهد ماند؛ بلکه در اثر این ارزیابى و تلقّى مثبت، همهى وجودش را آرامش و امید دربرمىگیرد.

چنین سالکى صاحب نفس مطمئنّه است و همواره در آرامش بهسر مىبرد. هیچ تندباد حادثهاى نمىتواند روح او را متلاطم و طوفانى و مشوّش و مضطرب سازد. خوف و اضطراب نتیجهى یکى از دو چیز است، یا سوء ظنّ و بدگمانى و بىاعتمادى به حادثهآفرین و یا اعتماد و اتّکا به کسى که در معرض زوال و نابودى است و ممکن است در آینده باقى نباشد. صاحب نفس مطمئنّه که به خدایى اعتماد و اتّکا کرده است که از یک سو جایى براى بدگمانى و سوء ظنّ به او وجود ندارد و از سوى دیگر جاوید و پایدار و همیشگى است؛ خوف و اضطراب هرگز دامنگیرش نخواهد شد. کسانى به خوف و اضطراب مبتلایند که یا به خدا بىاعتماد و بدگمانند و یا به جاى خدا، به اسباب، اعتماد و اتّکا کردهاند و اسباب هم در معرض زوال و عدمند. امّا صاحب نفس مطمئنّه، اعتماد و اتّکا و مایهى قوّت قلب و آرامش جانش، خدایى است که خیّر محض و زوالناپذیر است.

امام باقر علیه السلام مىفرمایند: خَیرُ المالِ الثِّقَةُ بِاللهِ وَ الیَأسُ عَمّا فى اَیدِى النّاسِ: بهترین دارایى، اعتماد به خدا و یأس پیشه کردن از آنچه در دست مردم است، مىباشد.[۱] از همین رو قرآن کریم  

توجّه و یاد خدا را آرامبخش دل و جان معرّفى مىکند و مىفرماید: اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ: آگاه باشید که دلها تنها با یاد خدا آرامش مىیابند[۲] و نیز مىفرماید: اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ

لا هُم یَحزَنون: آگاه باشید که دوستان خدا، نه ترسى بر آنان است و نه اندوهناک مىشوند.[۳]

 

همانطور که در بحث توحید رزّاقیّت ذکر شد، خداى متعال، تأمین رزق مخلوقاتش را خود عهدهدار شده است؛ لذا در مقام شگفتى، به بندهاى که نگران نیازمندىهاى آیندهى خویش است،
مى
فرماید: اَ لَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ: آیا خدا براى تأمین نیازهاى بندهاش کافى نیست؟[۴]

 

بهراستى با وجود خدایى که در دوران حیات جنینى و در دوران طفولیّت و شیرخوارگى، که فهم و عُرضه و توانى نداشتیم، احتیاجات ما را تأمین و از خطرات حفظمان کرد، آیا ترس و نگرانى در مورد آینده، نامعقول و نابهجا نیست؟

امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: کانَ فى ما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ اَنَّهُ قالَ: یا بُنَىَّ لِیَعتَبِر مَن قَصَرَ یَقینُهُ وَ ضَعُفَ تَعَبُهُ فى طَلَبِ الرِّزقِ، اَنَّ اللهَ تَعالى خَلَقَهُ فى ثَلاثَةِ اَحوالٍ مِن اَمرِهِ وَ آتاهُ رِزقَهُ وَ لَم یَکُن لَهُ فى واحِدَةٍ مِنها کَسبٌ وَ لا حیلَةٌ، اَنَّ اللهَ سَیَرزُقُهُ فِى الحالِ الرّابِعَةِ. اَمّا اَوَّلُ ذلِکَ فَاِنَّهُ کانَ فى رَحِمِ اُمِّهِ یَرزُقُهُ هُناکَ فى قَرارٍ مَکینٍ حَیثُ لا بَردٌ یُؤذیهِ وَ لا حَرٌّ. ثُمَّ اَخرَجَهُ مِن ذلِکَ وَ اَجرى لَهُ مِن لَبَنِ اُمِّهِ ما یُرَبِّیهِ مِن غَیرِ حَولٍ بِهِ وَ لا قُوَّةٍ. ثُمَّ فُطِمَ مِن ذلِکَ فَاَجرى لَهُ مِن کَسبِ اَبَوَیهِ بِرَأفَةٍ وَ رَحمَةٍ مِن قُلوبِهِما. حَتّى اِذا کَبِرَ وَ عَقَلَ وَ اکتَسَبَ لِنَفسِهِ ضاقَ بِهِ اَمرُهُ فَظَنَّ الظُّنونَ بِرَبِّهِ: در نصایحى که لقمان به پسرش کرد، این بود که گفت: اى پسرکم! کسى که یقینش کوتاه و تحمّل سختىاش در طلب رزق کم شده است باید عبرت بگیرد که خداى تعالى که او را آفرید و در سه حال از کارش، در شرایطى که در هیچ یک از آن حالات نه تلاشى و نه توانى داشت، به او روزى داد، در حالت چهارم نیز به او روزى خواهد داد. امّا نخست آنکه در رحم مادرش بود و خداوند در آنجا که قرارگاهى استوار بود، به او روزى مىداد بهنحوى که نه سرمایى او را آزار مىداد و نه گرمایى. سپس او را از آن بیرون آورد و آنچه را مایهى رشد و پرورش او بود، از شیر مادرش در کام او جارى ساخت، بىآنکه قدرتى بر آن داشته باشد و نه نیرویى. سپس از آن شیر گرفته شد، از دسترنج پدر و مادرش که با رأفت و مهربانى قلبیشان در اختیار او قرار مىدادند، خداوند روزى او را جارى ساخت. تا اینکه وقتى بزرگ و عاقل شد و براى خود به کسب روزى پرداخت، کارش بر او سخت و تنگ و به خداى خویش بدگمان شد.[۵]

 

امام صادق علیه السلام خطاب به چنین اشخاص نگران و اندوهگین مىفرمایند: اِن کانَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالى قَد تَکَفَّلَ بِالرِّزقِ، فَاهتِمامُکَ لِماذا؟ ... وَ اِن کانَ کُلُّ شَىءٍ بِقَضاءِ اللهِ وَ قَدَرِهِ فَالحُزنُ لِماذا؟: اگر خداى تبارک و تعالى روزى را عهدهدار شده است، پس نگرانىات براى چیست؟ ... و اگر همهى چیزها بر اساس قضا و قدر الهى است، پس اندوهت براى چیست؟[۶]

 



همانگونه که غصّه خوردن و نگران بودن کودک براى غذا و لباسش نابهجا و توهین به پدر و مادر مهربان، فهیم، ثروتمند و سخاوتمندى است که سالها پیش از آنکه او احساس نیاز کند و یا از آنان درخواست نماید، نیازمندىهاى او را تأمین کردهاند و به معناى این است که یا پدر و مادر او نسبت به فرزندشان بىتوجّه و از نیازهاى او بىخبرند، یا دستشان از امکانات لازم براى تأمین نیازهاى فرزندشان خالى است، یا بىعاطفهاند و به فرزندشان مهر و علاقهاى ندارند، و یا اینکه بخیلند و از تأمین نیاز فرزندشان دریغ مىکنند؛ به همین نحو غصّه خوردن و نگران بودن عبد براى نیازهاى خود، حاکى از بدگمانى به خدا و توهین به پروردگارى است که او را آفریده است.

پیامبر اکرم۹ مىفرمایند: اَکبَرُ الکَبائِرِ سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ: بزرگترین گناه کبیره بدگمانى به خداست.[۷] همچنین آن حضرت مىفرمایند: لا یَغلِبَنَّ عَلَیکَ سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاِنَّهُ لَن یَدَع

بَینَکَ وَ بَینَ خَلیلِکَ صُلحاً: بدگمانى به خداى عزّوجلّ بر تو غلبه نکند، که آن بین تو و خدایى که دوستش دارى آشتى و صلحى باقى نمىگذارد.[۸] قرآن کریم مىفرماید: اَلظّانّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ

عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ: کسانى که به خدا گمان بد برَند، بدى بر گرد آنها حلقه زند.[۹]

 

کسى که در امور دنیاى خود به خداى تعالى و کارهاى او حُسن ظنّ و اعتماد داشته باشد و هرگاه نگرانى به جانب او آمد، به خود بگوید: اَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ: آیا خدا براى تأمین نیازهاى بندهاش کافى نیست؟[۱۰] و به یاد آورد که خداى تبارک و تعالى جز آنچه بهترین است را براى بندهاش پیش

نیاورده و نمىآورد؛[۱۱] به آرامش و شادى و امیدى نایل مىشود که هیچ کس جز از همان طریق به آن

راه ندارد. چنین کسى نه دچار حسد، حسرت و اندوه مىشود و نه اسیر حرص و آز و طمع مىگردد و نه هیچ عامل دیگرى که او را به تعدّى و ظلم به دیگران و تجاوز از حدود الهى وادار کند گریبانگیر او مىشود و هنگامى که با این روحیّه در دنیا زندگى کند، مىتواند در مورد آخرت نیز به خود بگوید : اَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ: آیا خدا براى تأمین نیاز بندهاش کافى نیست؟ و در نتیجه، از ترس و نگرانى در مورد آخرت نیز به حق رهایى یابد.

بر اساس آنچه گفته شد، یکى از پیامدهاى ارزشمند نگاه و احساس عارفانه و توحیدى در زندگى، نیل سالک به شادى، آرامش و امید ناشى از حُسن ظنّ و اعتماد به خداست.



[۱] . طوسى، تهذیبالاحکام، ج ۶، ص ۳۸۷/

[۲] . سورهى رعد، آیهى ۲۸/

[۳] . سورهى یونس، آیهى ۶۲/

[۴] . سورهى زمر، آیهى ۳۶/

[۵] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۳۰/

[۶] . صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۳/

[۷] . متّقى هندى، کنزالعمّال، ج ۳، ص ۱۳۵/

[۸] . صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۴/

[۹] . سورهى فتح، آیهى ۶/

[۱۰] . سورهى زمر، آیهى ۳۶/

[۱۱] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۳۳/