Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






عمل؛ نتیجهى خوف و رجا
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

-

همانگونه که علم و معرفت، منشأ و مقدّمهى خوف و رجاست، عمل و مجاهدت، ثمره و نتیجهى آن مىباشد. و همانگونه که قوّت و ضعف علم و معرفت به آنچه موجب خوف و رجا مىشود، بهشدّت و ضعف در خوف و رجا منجر مىگردد؛ شدّت و ضعف در خوف و رجا، به قوّت و ضعف در عمل و مجاهدت منجر مىشود.

در هر یک از دو حالت خوف و رجا، اگر شخص عمل و تلاش خود را در محفوظ ماندن از آنچه بدان خائف است و رسیدن به آنچه بدان امید بسته است، مؤثّر ببیند، براى نزدیک شدن، رسیدن و نگهداشتن آنچه دوستش دارد و متقابلاً نیامدن آنچه براى او ناخوشایند است و استمرار نیامدن آن، و اگر آمده باشد، زایل و برطرف کردن آن، متناسب با تأثیرى که براى عمل و تلاش خود قائل است، اقدام و تلاش خواهد کرد. البتّه اگر عمل و تلاش خود را کاملاً بىتأثیر ببیند، در انتظار آینده خواهد نشست. بنابراین لازمهى خوف و رجا، عمل و تلاش است.

امام صادق علیه السلام مىفرمایند: لا یَکونُ المُؤمِنُ مُؤمِناً حَتّى یَکونَ خائِفاً راجیاً وَ لا یَکونُ خائِفاً راجیاً حَتّى یَکونَ عامِلاً لِما یَخافُ وَ یَرجو: مؤمن تا زمانى که اهل خوف و رجا نباشد مؤمن نیست و تا
زمانى که در جهت آنچه از آن خائف است و بدان امید بسته است اقدام نکند، اهل خوف و رجا نیست.
[۱]

 

با توجّه به اینکه در نیل به قرب الهى، کمالات معنوى و مقامات اخروى، و مصونیّت از بُعد و انحطاط و عذابهاى اخروى، علم و عمل شخص تأثیر تامّ دارد؛ خوف و رجا موجب مىشود سالک در جهت کسب علم و معرفت و انجام طاعت و پرهیز از معصیت، تلاش کند.[۲]



[۱] . کلینى، کافى، ج ۲، ص ۷۱/

[۲] . آنچه سبب شده است بهشت و دوزخ، در عین مهم بودن و با وجود اهمّیّتشان در نگاه همه، در برخى اشخاصخوف و رجا ایجاد نکند و آنها را به تلاش در طاعت و فرار از معصیت واندارد این است که بهشت و جهنّم را دورمىپندارند. به تعبیر قرآن کریم: اِنَّهُم یَرَونَهُ بَعیداً : قیامت به نظرشان دور مىآید. (سورهى معارج، آیهى ۶)البتّه عوامل دیگرى نیز ممکن است سبب عدم اهتمام اشخاص به انجام طاعت و ترک معصیت شود. نخست اینکهشخص به سبب حبّ ذات، بر خود گمان نیک بَرَد و به این خاطر خود را مستحقّ عفو و کرم و رحمت خدا پندارد وعیب و گناه و استحقاق خود براى غضب و کیفر الهى را نبیند و لذا در انجام طاعت کاهلى کند و به معصیت مبادرتورزد. دوم اینکه طاعت و عبادت خود را بىارزش و غیرقابلقبول بداند و از عمل خود مأیوس باشد و اینگونهبیندیشد که اگر عفو خدا کارى کند راه نجاتى خواهد بود و الّا راه دیگرى براى نجاتم وجود ندارد. سوم اینکه در اثرکثرت گناه، از مؤثّر بودن طاعت خود و حتّى از رحمت خدا مأیوس شده باشد. چهارم اینکه در رابطه با عفو و رحمت وتوبه و شفاعت و امثال آن، دچار بد فهمى شده و لذا بر ترک طاعت و ارتکاب معصیت تجرّى یافته باشد.