Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
۱۴۰۳

27. شوال 1445


6. می 2024






توحید افعالى در آینهى آیات و احادیث
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

قرآن کریم مىفرماید: قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ المُلکِ؛ تُؤتِى المُلکَ مَن تَشاءُ وَ تَنزِعُ المُلکَ مِمَّن تَشاءُ وَ تُعِزُّ
مَن تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشاءُ، بِیَدِکَ الخَیرُ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىءٍ قَدیرٌ
: بگو اى خداى من که مالک فرمانروایى بر عالمى (یا مالک عالَم مُلکى)؛ به هر که بخواهى فرمانروایى مىبخشى و از هر که بخواهى فرمانروایى را سلب مىکنى و هر که را بخواهى عزّت مىبخشى و هر که را بخواهى خوار مىسازى، همهى خیر و نیکىها به دست تو است (همهى اینها که به دست تو انجام مىشوند، خیرند). هر آینه تو بر هر چیز توانایى.[۱] و نیز مىفرماید: قُل لَن یُصیبَنا اِلّا ما کَتَبَ اللهُ لَنا. هُوَ مَولینا :  

بگو جز آنچه خدا براى ما مقدّر و مقرّر مىسازد، چیزى براى ما رخ نمىدهد. او مولاى ماست.[۲]

 

امیرالمؤمنین علیه السلام به خداوند عرضه مىدارند: اِلهى بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیرِکَ زِیادَتى وَ نَقصى وَ نَفعى وَ ضَرّى: خداى من! زیاد شدن دارایىام و کاسته شدن از موجودىام و سود بردنم و خسارت دیدنم، همه به دست توست، نه به دست کسى غیر از تو.[۳]

 

همچنین آن حضرت مکرّر مىفرمودند: لا یَجِدُ عَبدٌ طَعمَ الایمانِ حَتّى یَعلَمَ اَنَّ ما اَصابَهُ لَم یَکُن لِیُخطِئَهُ وَ اَنَّ ما اَخطَأَهُ لَم یَکُن لِیُصیبَهُ وَ اَنَّ الضّارَ النّافِعَ هُوَ اللهُ تَعالى: بنده طعم ایمان را در نمىیابد تا اینکه به این حقیقت واقف شود که آنچه براى او رخ داد، ممکن نبود براى او پیش نیاید و آنچه براى او اتّفاق نیفتاد، ممکن نبود براى او پیش بیاید و اینکه زیانرسان و سودرسان، همان خداى تعالى است.[۴]

 

قرآن کریم مىفرماید: اِن یَمسَسکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ اِلّا هُوَ وَ اِن یُرِدکَ بِخَیرٍ فَلا رادَّ لِفَضلِهِ؛ یُصیبُ بِهِ مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ: اگر خداوند خسارتى براى تو پیش آورد، جز خود او کسى نمىتواند آن را برطرف سازد و اگر خداوند اراده کند خیرى به تو برسد، هیچکس نمىتواند فضل او را برطرف سازد؛ آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد مىرساند.[۵]

 

امام کاظم علیه السلام نیز به خداوند عرضه مىدارند: اَللّهُمَّ لا مانِعَ لِما اَعطَیتَ وَ لا مُعطِىَ لِما مَنَعتَ وَ لا رادَّ لِما قَضَیتَ وَ لا یَنفَعُ ذَا الجَدِّ مِنکَ الجَدِّ: اى خداى من! آنچه را تو عطا کردهاى، جلوگیرى کنندهاى نیست و آنچه را تو بازداشتهاى، عطاکنندهاى نیست و آنچه را قضاى تو به وقوع آن تعلّق گرفته است، برطرفکنندهاى نیست و تلاش و تقلّاى هیچ تقلّاکنندهاى در برابر تو سود نمىبخشد و
کارساز نیست.
[۶]

 

خداوند به داود پیامبر علیه السلام وحى فرمود: یا داوُدُ تُریدُ وَ اُریدُ وَ لا یَکونُ اِلّا ما اُریدُ: اى داود! تو چیزى را اراده مىکنى و من چیز دیگرى را اراده مىکنم، و واقع نمىشود مگر چیزى که من اراده کردهام.[۷]

 

قرآن کریم مىفرماید: اِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ لَم یَلبِسوا ایمانَهُم بِظُلمٍ اُولئِکَ لَهُمُ الاَمنُ وَ هُم مُهتَدونَ : کسانى که ایمان آورند و بر ایمانشان جامهى ظلم نپوشانند، براى آنها امنیّت خواهد بود و آنان هدایت یافتگانند.[۸] بهموجب سخن پیامبر اکرم۹[۹] ، مقصود از ظلم در این آیه، همان است که  

 

قرآن در جاى دیگر فرمود : اِنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظیمٌ: شریک براى خدا قائل شدن ظلمى بزرگ است.[۱۰] در نتیجه، کسى به وادى امن راه مىیابد و هدایت یافته است که براى خدا شریک قائل

نشود و در عالَم کس دیگرى را کاره نداند و رخدادها را به غیر خدا نسبت ندهد.

به فرمودهى قرآن کریم، خداوند فَعّالٌ لِما یُریدُ: براى آنچه اراده مىکند فعّال است.[۱۱] فعّال

بودن خدا جایى براى فاعلیّت جداگانهى عبد باقى نگذارده و فعل عبد را تصرّف کرده است.

در جملهى لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ: حول و قوّهاى جز از جانب خدا وجود ندارد، که در احادیث و ادعیهى معصومین علیهم السلام بهوفور آمده است، «حَول»، هیئت ظاهرى عبد، و «قُوَّه»، نیروى درونى اوست. اگر حول و قوّهى عبد از آن خداست؛ پس فعلى که با این حول و قوّه انجام مىشود نیز کار خداست.

با دقّت در آیات قرآن کریم و احادیث و ادعیهى معصومین علیهم السلام مىتوان مشاهده کرد که تمام افعالى که از خلق سر مىزند، در قالب اسماء الهى، به خداوند نسبت داده شده است. مثلا کسى، دیگرى را مىکُشد، خداوند مُمیت (میراننده) خوانده شده است. پزشکى، بیمارى را درمان مىکند و از مرگ نجات مىدهد، خداوند شافى و محیى (شفادهنده و حیاتبخش) نامیده شده است. پدرى، با کار و تلاش، نیازها و غذاى اعضاى خانوادهاش را فراهم و تهیّه مىکند، خداوند رزّاق (روزىدهنده) خوانده شده است. از اینجا مىتوان دریافت که آنچه به دست خلق جارى مىشود، در واقع فعل ربوبى و کار خداوند است.


پىبردن به حقیقت فوق، که از آن به «توحید افعالى» تعبیر مىشود، یکى از ارکان معرفت توحیدى است که سالک به آن نیازمند است. یکى از نکات عرفانى که از ماجراى ملاقات موسى و خضر علیهما السّلام در قرآن کریم مىتوان استفاده کرد، این است که خضر علیه السلام با سه تعبیرى که در توضیح حکمت کارهایش براى موسى علیه السلام بهکار برد، او را مرحله به مرحله به این معرفت توحیدى نایل ساخت. در مورد کار نخست، یعنى سوراخ کردن کشتى، گفت: فَاَرَدتُ اَن اَعیبَها: من خواستم کشتى را معیوب سازم.[۱۲] در مورد کار دوم، یعنى کشتن پسربچّه، گفت: فَاَرَدنا اَن یُبدِلَهُما رَبُّهُما خَیرآ مِنهُ: من و

خدا خواستیم که خداوند فرزند بهترى جایگزین او سازد.[۱۳] و در مورد کار سوم، یعنى بازسازى

دیوارى که در حال فروریختن بود، گفت: فَاَرادَ رَبُّکَ اَن یَبلُغا اَشُّدَهُما وَ یَستَخرِجا کَنزَهُما: پروردگارت اراده کرد که آن دو پسر یتیم بزرگ شوند و خودشان گنجشان را بیرون آورند.[۱۴] چنانکه مشاهده

مىشود، ابتدا خود را فاعل خواند، سپس خود و خداوند را فاعل نامید، و درنهایت، فعل را صرفآ به خدا نسبت داد.[۱۵]

  

با پىبردن به توحید افعالى و اینکه حادثهآفرینى جز خدا در زندگى انسانها وجود ندارد، مىتوان رمز این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام را دریافت، که: مَن اَصبَحَ عَلَى الدُّنیا حَزینآ فَقَد اَصبَحَ لِقَضاءِ اللهِ ساخِطآ وَ مَن اَصبَحَ یَشکو مُصیبَةً نَزَلَت بِهِ فَقَد اَصبَحَ یَشکو رَبَّهُ: هرکس صبح کند در حالى که از وضعیّت دنیوى خود اندوهگین و ناخرسند باشد، هر آینه در حالى صبح کرده است که از مقدّرات و قضاى الهى غضبناک است و هرکس صبح کند در حالى که از مصیبتى که براى او رخ داده است شاکى باشد، هر آینه در حالى صبح کرده است که از پروردگار خویش گلهمند است.[۱۶] زیرا هر

شرایط و موقعیّتى که عبد در آن قرار مىگیرد و هر حادثه و رخدادى که براى او پیش مىآید، مقدّر الهى و کار خداوند است.




[۱] . سورهى آلعمران، آیهى ۲۶/

[۲] . سورهى توبه، آیهى ۵۱/

[۳] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۹۶ و سیّد بن طاووس، اقبالالاعمال، ص ۶۸۵/

[۴] . کلینى، کافى، ج ۲، ص ۵۸، و مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۱۵۴/

[۵] . سورهى یونس، آیهى ۱۰۷/

[۶] . طوسى، مصباحالمتهجّد، ص ۵۰۹/

[۷] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۰۴ و صدوق، توحید، ص ۳۳۷/

[۸] . سورهى انعام، آیهى ۸۲/

[۹] . طبرسى، مجمعالبیان، ذیل آیهى ۸۲ سورهى انعام.

[۱۰] . سورهى لقمان، آیهى ۱۳/

[۱۱] . سورهى هود، آیهى ۱۰۷ و سورهى بروج، آیهى ۱۶/

[۱۲] . سورهى کهف، آیهى ۷۹/

[۱۳] . سورهى کهف، آیهى ۸۱/

[۱۴] . سورهى کهف، آیهى ۸۲/

[۱۵] . البتّه نکتهى لطیف دیگرى هم در مورد این سه نوع تعبیر بیان شده است، بدین نحو که کار نخست را که خرابکردن بود و ظاهرى نامطلوب داشت، به خود نسبت داد. کار دوم را که کشتن پسر بچّه و جایگزین شدن فرزند بهترىبود، که از جهت کشتن، نامطلوب به نظر مىآمد و از جهت تولّد فرزند نیکوتر، مطلوب تلقّى مىشد، به خود و خدا نسبتداد. و کار سوم را که تعمیر دیوار و محفوظ ماندن گنج یتیمان بود و ظاهرى کاملا مطلوب داشت، صرفآ به خدا نسبتداد. این امر حاکى از ادبى است که خضر در برابر پروردگار خویش مراعات نموده است.

[۱۶] . سیّد رضى، نهجالبلاغه، حکمت ۲۲۸/