Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






طلب
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

یکى دیگر از پیامدهاى یقظه و بیدارى و پىبردن به عظمتها و کمالاتى که براى شخص دسترسىپذیر بوده و او از آنها محروم مانده است، با تمام وجود خواستار نیل به آن عظمتها و کمالات شدن است.

طلب راستین، همهى وجود سالک را عطشناک وصول به کمال مىسازد و قرار و آرام را از او سلب مىکند، بهنحوى که تا دستیابى به شاهد مقصود، از تکاپو و تلاش باز نمىایستد و قادر نیست به چیزى جز آن فکر کند.

خالص، بىغرض و بىشائبه درصدد طىّ طریق برآمدن، جز نیل به قرب الهى، هیچ خواستهاى نداشتن، به دستاوردهاى دنیوى و اخروى یا به کشف و کرامات ناشى از سلوک فکر نکردن و تنها به ایفاى وظایف و اداى ادب بندگى در پیشگاه حضرت حق، اندیشیدن، شرط صدق در طلب است.

با پدید آمدن چنین طلبى، عزمى قاطع و تمامعیار بر طىّ طریق عرفان در سالک ایجاد مىشود و سالک با خود و خداى خود عهد مىکند، به هر قیمتى، حتّى به بهاى جان، این راه را تا پایان ادامه دهد. در عرصهى عمل، سالک به این عهد و پیمان وفادار و در راه سلوک با همهى توان و تمام وجود ثابتقدم و پایدار مىماند. امام سجّاد علیه السلام به خدا عرضه مىدارند: عَلِمتُ اَنَّ اَفضَلَ زادِ الرّاحِلِ اِلَیکَ عَزمُ اِرادَةٍ یَختارُکَ بِها: دانستم برترین توشهى سالک، خواست شدیدى است که به سبب آن، تو را بر هرچه جز تو، ترجیح مىدهد و برمىگزیند.[۱]

 

دست از طلب ندارم تا کام من برآید         یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن برآید

طلب و خواست راستین، بىدرنگ شخص را به ایجاد آمادگى در خود و فراهم آوردن مقدّمات و تهیّهى قوا و امکانات لازم براى نیل به مقصود و مطلوب وا مىدارد. لذا لازمهى طلب، دست به کار شدن و تلاش بىوقفه براى دستیابى به مقصود است. طلب بدون تلاش جز ادّعایى گزاف و سخنى تهى از حقیقت نیست و چیزى جز به دروغ و پندار، اَداى اهل طلب را درآوردن نمىباشد.

حدّاقل میزان طلبى که در سلوک مىتواند کارساز باشد، این است که اگر هم اهتمام به دنیا در شخص باقى است، لااقل بخش اعظم همّ و خواستهى او نیل به رستگارى و تعالى باشد و اهتمام به
دنیا بخش کوچک
تر خواستهى او را تشکیل دهد. پیامبر اکرم۹ به پیشگاه الهى عرضه مىدارند : اَللّهُمَّ لا تَجعَلِ الدُّنیا اَکبَرَ هَمِّنا وَ لا مَبلَغَ عِلمِنا: پروردگارا! دنیا را خواستهى بزرگتر ما و سرحدّ دانایى ما قرار مده.[۲]

 

شخصى که همّ بزرگتر او نیل به تعالى و تقرّب است، سرانجام به جایى مىرسد که بهطور کامل از جاذبهى دیگر خواستهها رها مىشود و تمامى خواست او را تعالى و تقرّب به حضرت حق دربرمىگیرد. براى مثال، وجود چنین شخصى رامىتوان به ترازوهایى که در گذشته رایج بود تشبیه کرد. ترازوهاى مزبور از چوبى تشکیل شده بود که در وسط آن، دستهاى براى بلند کردن ترازو قرار داشت و در دو انتهاى آن، تسمههایى وجود داشت که به کفّههاى ترازو منتهى مىشد. در یک کفّه وزنه و در کفّهى دیگر جنسى که وزن مىشد قرار مىگرفت. در چنین ترازویى، اگر یکى از دو کفّه سنگینتر از دیگرى بود، وقتى شخص دستهى آن را مىگرفت و ترازو را از زمین بلند مىکرد، کفّهى سنگینتر به پایین و کفّهى سبکتر به بالا مىرفت و این حرکت آن قدر ادامه مىیافت که سرانجام چوبهى ترازو به حالت عمودى درمىآمد و کفّهى سبکتر که کاملاً بالا رفته بود، واژگون مىشد و هرچه در آن بود فرو مىریخت. اگر در ترازوى وجود شخص، کفّهى خواستههاى دنیوى سبکتر باشد، چنین اتّفاقى مىافتد و درنهایت، وجود او از خواستههاى دنیوى خالى مىشود.

در حالى که خداى متعال تأمین نیازمندىهاى زندگى دنیوى انسانها را تضمین نموده و بر عهده گرفته و از آنها خواسته است در پى خودسازى، تعالى معنوى و ساختن آخرتى مطلوب براى خود باشند؛ متأسّفانه، اکثر آنها، عمر خود را صرف دنیاطلبى و کسب مال دنیا کرده و از خودسازى و اصلاح امر آخرت خویش باز ماندهاند و از خدا درخواست مىکنند آخرتشان را سامان دهد. همچون دانشجویى که پدر، تأمین مخارج و لوازم تحصیل او را عهدهدار شده و از فرزندش خواسته است تمام تلاش خود را صرف علمآموزى کند؛ امّا فرزند که به جاى تحصیل علم، همهى وقت خود را صرف کسب و کار کرده و درسى نخوانده است، هنگام امتحان، از پدرش درخواست مىنماید کارى کند که او در امتحان موفّق شود و نمرهى خوبى بیاورد.

پیامبر اکرم۹ مىفرمایند: اَیُّهَا النّاسُ اَقبِلوا عَلى ما کَلَّفتُمُوهُ مِن اِصلاحِ آخِرَتِکُم وَ اَعرِضوا عَمّا ضُمِنَ لَکُم مِن دُنیاکُم: اى مردم! به اصلاح امر آخرتتان، که بدان مکلّف شدهاید، روى آورید و از پرداختن به نیازهاى دنیویتان، که براى شما تضمین شده است، روى برگردانید.[۳] 


امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: قَد تَکَفَّلَ لَکُم بِالرِّزقِ وَ اُمِرتُم بِالعَمَلِ، فَلا یَکونَنَّ المَضمُونُ لَکُم طَلَبُهُ اَولى بِکُم مِنَ المَفروضِ عَلَیکُم عَمَلُهُ، مَعَ اَنَّهُ وَ اللهِ لَقَدِ اعتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخَلَ الیَقینُ حَتّى کَأَنَّ الَّذى ضُمِنَ لَکُم قَد فُرِضَ عَلَیکُم وَ کَاَنَّ الَّذى قَد فُرِضَ عَلَیکُم قَد وُضِعَ عَنکُم: همانا خداوند روزیتان را عهدهدار شده است و شما به انجام دستورات الهى مأمور شدهاید. پس طلب آنچه براى شما تضمین شده، بر آنچه انجام آن بر شما واجب گردیده، مقدّم نباشد. با این وجود، به خدا سوگند شک عارض شده و به یقین نفوذ کرده است تا جایى که گویى آنچه براى شما تضمین شده است بر شما واجب گردیده که در طلب آن برآیید و گویا آنچه بر شما واجب شده، انجامش از عهدهى شما برداشته شده است.[۴] امام عسکرى علیه السلام نیز مىفرمایند: لا یَشغَلُکَ رِزقٌ مَضمونٌ عَن عَمَلٍ مَفروضٍ: روزىاى که

براى تو تضمین شده است تو را از انجام عملى که بر تو واجب است باز ندارد.[۵] و [۶]

 

 

نکتهى مهمّى که در سلوک عرفانى باید بدان توجّه داشت این است که تنها خود سالک مىتواند در اصلاح و تهذیب و تعالى و کمال خویش مؤثّر باشد و لذا در نیل به کمال، خود باید کار خویش را انجام دهد. سالک باید مسؤولیّت خود را در طىّ طریق کمال بپذیرد و درصدد نباشد آن را به دوش دیگرى بیندازد. این مسؤولیّتى است که خداوند بر عهدهى انسان قرار داده است و لذا نباید در پى این بود که آن را به عهدهى خدا یا انبیا و اولیا گذارد و از زیر آن شانه خالى کرد. همچنین نباید چشم به فلان قطب و مرشد دوخت تا کارى براى انسان بکند. قرآن کریم مىفرماید: اَلّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ اُخرى وَ اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعى وَ اَنَّ سَعیَهُ سَوفَ یُرى: اینکه هیچ کس بار دیگرى را بر عهده نخواهد داشت و اینکه جز آنچه انسان در راه آن تلاش کرده است، چیزى براى او نخواهد بود و اینکه به زودى نتیجهى تلاشش دیده خواهد شد.[۷] چنانکه پیامبر اکرم۹ به دختر بزرگوار و محبوب خود

حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند : یا فاطِمَةُ اعمَلى فَاِنّى لا اَملِکُ مِنَ اللهِ شَیئاً: اى فاطمه! خودت کار کن که من از جانب خدا مالک هیچ چیز نیستم.[۸]

 

کمالات معنوى و سعادات اخروى، هر دو، دستاورد تلاش و نتیجهى عمل خود شخص است و جز دست به کار شدن خود فرد در جهت کسب ایمان و انجام عمل شایسته، راهى براى وصول به آنها نیست. قرآن کریم مىفرماید: کُلُّ امرِىءٍ بِما کَسَبَ رَهینٌ: هرکس در گرو دستاوردهاى خویش
است.
[۹] و نیز مىفرماید: لَها ما کَسَبَت وَ عَلَیها مَا اکتَسَبَت: سودى جز آنچه خود به دست آورده

براى او نیست و زیانى جز آنچه بر خویش تحمیل کرده براى او نمىباشد.[۱۰]

 

بنابراین براى گریز از مسؤولیّت خویش در خودسازى و سلوک و محوّل کردن آن به سایرین و انتظار و چشم طمع داشتن به دیگران، راهى وجود ندارد.

نکتهى مهمّ دیگرى که باید به آن توجّه داشت این است که سالک باید با تشخیص، انتخاب و ارادهى خود گام در مسیر سلوک گذارد. با فشار و تحریک و تشویق دیگران و یا تحت تأثیر جوّ عمومى، به عرصهى سلوک وارد شدن، سالک را به مقصد نمىرساند. نماد این حقیقت حکمى فقهى است که در انجام یکى از امور حج وارد شده است.[۱۱] اگر شخص در حین طواف کعبه، در اثر ازدحام و

فشار جمعیّتى که پشت سر او در حال طوافند، چند قدمى را بىاختیار بردارد و به جلو رود، باید بىآنکه روى برگرداند، آن چند قدم را به عقب برگردد، و دوباره با اختیار خود راه را طى کند.

نکتهى مهمّ بعدى این است که هرچه مقصدى که شخص در پى رسیدن به آن است، در نظر او ارزشمندتر باشد، شوق دستیابى به آن در او بیشتر و شدیدتر مىشود و طول مسیر و سختى راه را کمتر احساس مىکند. بنابراین سالک با اندیشیدن در مورد مقصدى که در طلب آن است و پىبردن به شرافت و ارزش آن، مسیر سلوک در نظرش کوتاه، هموار و آسان جلوه مىکند و دشوارى و طول طریق، براى او محسوس نخواهد بود.

نکتهى دیگرى که سالک باید در نظر داشته باشد این است که با توجّه به دشمنى شیطان با انسانها، اهتمام او در به فساد کشاندن آنها و سوگندى که نزد پروردگار یاد کرده است که در سر راه مستقیم الهى بنشیند و تمامى انسانها، جز بندگان خالص را که بر آنها تسلّط ندارد، به گمراهى بکشاند؛[۱۲] به محض اینکه شخصى عزم گام نهادن در مسیر تعالى و تکامل کند، شیطان تمام توان

خود را بکار مىبندد و لشکریان جنّى و انسى خویش را بسیج مىکند تا او را از طىّ این طریق بازدارد. از یک سو تردیدها و وسوسهها، تنبلى و تنآسایىها، و نیز هیجانات و هوسهاى نفسانى را از درون به جانش مىاندازد؛ و از دیگر سو سرزنشها و استهزاءهاى اطرافیان و مخالفتهاى دلسوزانهى نزدیکان و بستگان ناآگاه و جاهل را از بیرون برضدّ او برمىانگیزد تا به هر قیمت و صورت ممکن، او
را از رفتن به این راه منصرف کند. با توجّه به این امر، سالک باید با هوشیارى و عزم راسخ خود، در برابر نیرنگ
ها و لشکریان درونى و بیرونى شیطان مقاومت کند و به هیچ وجه سست و تسلیم نشود و براى غلبه بر جنود و مکرهاى شیطان و نیز ثباتقدم در ادامهى راه سلوک، از خدا یارى بطلبد.



[۱] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۳/

[۲] . سیّد بن طاووس، اقبالالاعمال، ص ۶۷۸/

[۳] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵/

[۴] . سیّد رضى، نهجالبلاغه، خطبهى ۱۱۴/

[۵] . ابن شعبه حرّانى، تحفالعقول، ص ۴۸۹/

[۶] .دربارهى تضمین نیازهاى دنیوى انسانها از سوى خدا، در مبحث «توحید در رزّاقیّت» توضیح داده شده است.

[۷] . سورهى نجم، آیههاى ۳۸ تا ۴۰/

[۸] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۶۵/

[۹] . سورهى طور، آیهى ۲۱/

[۱۰] . سورهى بقره، آیهى ۲۸۶/

[۱۱] . حجّ در لغت به معنى قصد است و سالک نیز که مقصدى دارد و در پى وصول به آن، در مسیر سلوک گام نهاده وطالب لقاء و دیدار خداست، به حجّ باطنى مشغول است.

[۱۲] . سورهى اعراف، آیهى ۱۶ و سورهى ص، آیهى ۸۲/