Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






نتایج حاصل از بیدارى
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

با توجّه به آنچه گفته شد، و در پرتو بیدارى و آگاهى حاصل از آن، اوّلا مشخّص شد انسان این موجود حقیر عاجز که مىبینیم نیست و کنج این عالم خاک جایگاه او نیست.

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب        سروش عالم غیبم چه مژدهها داد است

که اى بلندنظر شاهباز سدرهنشین         نشیمن تو نه این کنج محنتآباد است

تو را ز کنگرهى عرش مىزنند صفیر         ندانمت که در این دامگه چه افتاد است

انسان را بزرگ آفریده و بزرگ آفریده است. یعنى از یک سو انسان آفریده و مصنوع خداى بزرگ است. ارزش هر اثر هنرى بستگى به این دارد که خالق آن از چه مرتبهاى از اعتبار در جهان هنر برخوردار است. قیمت هر محصول صنعتى متأثّر از اعتبار کشور و کارخانهى سازندهى آن است. هرچه خالق یک اثر هنرى، هنرمند بزرگترى باشد و هرچه کارخانه و کشور تولیدکنندهى یک محصول صنعتى معتبرتر باشد، ارزش آن اثر و قیمت آن محصول صنعتى بیشتر است و خریداران حاضرند براى آن پول بیشترى بپردازند. با توجّه به این حقیقت، اکنون باید تأمّل کرد که سازندهى انسان کیست و تا چه حد از اعتبار برخوردار است. توجّه به اینکه انسان ساختهى خداى بزرگ است سبب مىشود شخص براى خود ارزش بالایى قائل شود و خود را به بهاى اندک نفروشد.

از سوى دیگر، خداوند نیز در مقام آفرینش انسان، موجودى عظیم آفریده است و انسان در مقایسه با سایر مصنوعات کارگاه صنع الهى، بسیار بزرگ است. خداوند در بین مخلوقات، تنها انسان را فعلاً و صفتآ و ذاتآ به وِزان و متناسب با خود آفریده است و لذا تنها انسان مىتواند در فعل، صفت و ذات، آینهى تمامنماى فعل، صفت و ذات الهى باشد.


نفس حیوانى فاعل بالآلة و الحرکة است؛ یعنى براى اینکه کارى انجام دهد هم به اعضا و ابزار نیازمند است و هم باید اعضا و ابزار مزبور را به حرکت درآورد تا کارى انجام شود. امّا روح انسانى فاعل بالقصد و الاراده است. یعنى بدون نیاز به اعضا و ابزار و حرکت و تقلّا، به صِرف اراده و خواست او، کارها انجام مىشود. به تعبیر دیگر، انسانى که به حقیقت خویش بازگشته و به تمامیّت خویش دست یافته، مظهر صفت «کُن فَیَکون» حضرت حق است. لذا در حدیث قدسى، خداوند مىفرماید : یَابنَ آدَمَ اَنَا اَقولُ لِلشَّىءِ کُن فَیَکونُ اَطِعنى فیما اَمَرتُکَ اَجعَلکَ تَقولُ لِلشَّىءِ کُن فَیَکونُ: اى فرزند آدم! من به چیزى بگویم باش، ایجاد مىشود. در آنچه به تو امر کردم مرا اطاعت کن تا تو را هم بهگونهاى قرار دهم که به چیزى بگویى باش، ایجاد شود.[۱]

 

انسانى که حجابهاى ظلمانى و نورانى را درنوردیده و به تمامیّت روح راه یافته، به مقام ولایت دست پیدا کرده است. چنین کسى با مُلک وجود خود بر عالم شهادت مطلقه، یعنى عالم مادّه و طبیعت، با مثال و خیال متّصل خود بر عالم خیال و مثال منفصل، که برزخ عالم وجود است و با عقل خود بر عالم عقل، که عالم فرشتگان، اسماء و حقایق ملکوتیّه است، تسلّط دارد و تمامى عوالم، تحت تسخیر و ارادهى او قرار دارند. این همان جایگاه و مقام خلیفة اللّهى انسان است و چنین انسانى قائممقام و جانشین خداوند و مظهر ولایت او بر عالم وجود است.

ثانیآ از مباحث گذشته روشن شد که انسان هیچ کمبود و کاستى ندارد. همهى مقامات، کمالات و عظمتهایى که خداوند کریم به انسان وعده داده، در درون خود او نقد و موجود است. امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: وَعدُ الکَریمِ نَقدٌ وَ تَعجیلٌ: وعدهى شخص کریم نقد و فورى است.[۲] 

انسان تنها باید از حجابها عبور کند تا تمامیّت خود را بازیابد و به خویشتن خویش بازگردد و موجودىِ خود را ببیند و به آن دست یابد تا بتواند از گنج نهفته در درون خود بهرهمند شود.

بیرون از وجود انسان هیچ خبرى نیست. همه چیز در درون خود اوست. آنچه را خواهان است باید در درون خود جستجو کند. خداوند انسان را خودکفا و غنى آفریده است و به هیچ کس محتاج نیست. چشم امید به هیچ عارف و پیر و مرشدى نباید داشت تا او چیزى به انسان بدهد.

اى معدن اسرار الهى که تویى         وى آینهى جمال شاهى که تویى

بیرون ز تو نیست هرچه خود مىجویى         از خود بطلب هر آنچه خواهى که تویى

پیامبر اکرم۹ مىفرمایند: اَلنّاسُ مَعادِنٌ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ: انسانها معدنهایى
همچون معدن
هاى طلا و نقرهاند.[۳] در نتیجه، تنها یافتن و بیرون آوردن گنجها و معادن درون و  

آشکار ساختن آنها بر عهدهى ماست.

گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس         خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس

با رفع حجابهاى ظلمانى و نورانى از طریق علم و عمل، تزکیه و تهذیب، و طاعت و بندگى، پرده از جمال شاهد مقصود برمىافتد و دیدار و وصال معشوق ازلى و محبوب لمیزلى حاصل مىگردد.

***

در پرتو توجّه و پىبردن به حقایق فوق، هر انسان اندیشمند و خردمندى به این نتیجه مىرسد که آفرینش او پوچ و عبث نبوده و در این دنیا بىهدف و بیهوده رها نشده است. او آفریده نشده است تا فرصت گرانبها و بازگشتناپذیر عمر را صرف مطامع و هوسهاى منحطّ حیوانى و نفسانى کند؛ بلکه باید با برگرفتن توشهى معرفت، از راه علم و عمل، تزکیه و تهذیب، و طاعت و بندگى، به جایگاه رفیع اصلى خود عزیمت کند و به زندگى جاوید، حیات طیّبهى انسانى و مقام ولایت، خلافت و قرب و همجوارى با حضرت احدیّت نایل شود.

همچنین با توجّه به اینکه از یک سو صورت باطنى انسان، همان ملکوت عقاید و افکار، روحیّات و اخلاق، و کردار و رفتار اوست و انسان حقیقى کسى است که صورت ملکوتیش صورت انسانى باشد، نه اینکه تنها بدنى انساننما داشته باشد؛ و از سوى دیگر، شکل و صورتى که انسانها در آخرت با آن محشور مىشوند، همان صورت باطنى است که در دوران حیات دنیوى خود براى خویش ساخته و پرداختهاند؛[۴] براى انسان بودن در همین عالم و انسان محشور شدن در عالم دیگر،      

باید با تمام توان به خودسازى و تزکیه و تهذیب پرداخت.



[۱] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۷۶/

[۲] . آمدى، غررالحکم، ص ۲۵۲/

[۳] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵/

[۴] . پیامبر اکرم۹ مىفرمایند : یُحشَرُ بَعضُ النّاسِ عَلى صُورَةٍ یُحسَنُ عِندَها القِرَدَةُ وَ الخَنازیرُ: برخى مردم بهصورتىمحشور مىشوند که بوزینهها و خوکها از آنها زیباترند. (فیض کاشانى، علمالیقین، ج ۲، ص ۹۰۱ و صدرالدّینمحمّد شیرازى (ملّا صدرا)، المبدأ و المعاد، ص ۴۳۶) همچنین مىفرمایند: یُحشَرُ عَشَرَةَ اَصنافٍ مِن اُمَّتى اَشتاتآ قَدمَیَّزَهُمُ اللهُ تَعالى مِنَ المُسلِمینَ وَ بَدَّلَ صُوَرَهُم، بَعضُهُم عَلى صُورَةِ القِرَدَةِ وَ بَعضُهُم عَلى صُورَةِ الخَنازیرِ ... فَالَّذینَ بِصورَةِالقِرَدَةِ فَالفَتاتُ مِنَ النّاسِ وَ اَمَّا الَّذینَ عَلى صُورَةِ الخَنازیرِ فَاَهلُ السُّحتِ ...: ده گروه از امّت من به گونههاى مختلفىمحشور مىشوند که خداى تعالى آنها را از مسلمانها متمایز ساخته و چهرهى آنها را مبدّل کرده است. برخى از آنهابه صورت بوزینهها و برخى از ایشان به صورت خوکها ... کسانى که به صورت بوزینگانند، سخنچینان بین مردم وکسانى که به صورت خوکانند، رشوهخواران و حرامخوارانند ... . (عبد على بن جمعه، تفسیر نورالثّقلین، ج ۵،ص ۴۹۳) امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد وضعیّت دنیوى این گونه اشخاص مىفرمایند: فَالصُّورَةُ صُورَةُ اِنسانٍ وَ القَلبُقَلبُ حَیَوانٍ: چهرهى ظاهریشان چهرهى انسان و دل آنها دل حیوان است. (سیّد رضى، نهجالبلاغه، خطبهى ۸۷)