Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۹ ارديبهشت
۱۴۰۳

19. شوال 1445


28. آوریل 2024






یأس
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

یأس

بیابان است و تاریک است و دهشتزا

و  انسان بی هدف،  بی راه،  بی همراه

نه خورشیدی، نه شمعی، هیچ پیدا نیست

و گوئی گشته نابینا

و یک بینای دانا هم نمی‌یابد که تا از او  بپرسد راه

و  ناگه تندری یک چند می‌غرّد پلنگ‌آسا

و این انسان ز ترس بانگ تندر دست‌ها  برگوش

و برقی لیک  بس کوتاه

و  نادیده کنار خویشتن، نایافته یک راه

تاریکی و خاموشی

و دیگر هیچ امیدی نمی‌ماند.

گوئی درد و شکنج همزاد آدمی بوده، زیرا در سراسر تاریخ هیچ‌گاه وی را رها نساخته است. دوران‌های به ظاهر شیرین زندگانی او هم آن‌قدر کوتاه بوده که هنوز لذّت آن را درک نکرده، تاوانش را با دردی جانکاه و مصیبتی جانگداز پرداخته است. قیام مصلحان تاریخ نیز گرچه در پاره‌ای اوقات، اندک زمانی آسایش گروهی را فراهم ساخته، لیک نتوانسته انسانیّت را برای همیشه از چنگال خون‌آلود عفریت نابسامانی‌ها رها سازد. فاجعه‌ی بزرگتر اینکه با گذشت هر روز نه تنها باری از انبوه دردهای انسان کاسته نمی‌شود؛ بلکه بر رنج و اندوهش افزوده می‌گردد. 

پیشرفت علم و تکنیک در جهان امروز نیز گذشته از اینکه راهی برای رهایی عرضه نکرد، خود مشکلاتی تازه برای جامعه‌ی انسانی به ارمغان آورد. این ناهماهنگی بین پیشرفت علمی و صنعتی از یک‌سو و آسایش معنوی زندگی از سوی دیگر، هر روز بیشتر می‌گردد و امروزه کار به جایی رسیده که بعضی از متفکّران جهان غرب همچون «ارنست یونگر» که در ممالک کاملاً صنعتی بسر می‌برند، معتقد شده‌اند: 

«نمی‌توان کمال بشری را با فنّی جمع کرد. اگر یکی از این دو را بخواهیم بایست دیگری را فدا کنیم.»۱

سقوط و انهدام معنویّات انسان سرگشته‌ی زمان ما را بدانجا کشانده که حاضر است به خاطر کم‌ارزش‌ترین چیزها اجتماعات عظیمی از همنوعانش را به خاک و خون بکشاند. هیچ‌گاه صفحات تاریخ بشر تا بدین حد خون‌آلود نبوده و در هیچ زمانی تا این اندازه بشریّت در تنگنای ستیزه‌جویی‌ها گرفتار نبوده است.

هزینه‌ای که امروزه صرف تجهیزات نظامی در کشورهای مختلف جهان می‌گردد بزرگترین رقم بودجه‌ی آنها می‌باشد. به عنوان نمونه هزینه‌ی تسلیحاتی ۱۲۰ کشور جهان در سال ۱۹۷۰ بیست درصد بیش از بودجه‌ی آموزش و پرورش در همان کشورها بوده است و هزینه‌های مربوط به بهداشت آن کشورها چهل درصد بودجه‌ی نظامی‌شان را تشکیل می‌داده.۲

امروزه تنها «ملّت‌هائی که سرگرم جنگ سردند سالیانه سه هزار میلیون پوند (قریب ۶۶ هزار میلیون تومان .م) و یا در هر دقیقه ۶۶ هزار پوند (قریب یک میلیون و چهارصد و پنجاه و دو هزار تومان .م) در راه تدارک آدم‌کشی خرج می‌کنند.»۳

و این نسبت امروزه ده‌ها برابر شده است. به گفته‌ی صاحب نظران: «نیروی تسلیحاتی جهان تا سال ۱۹۶۱ م قادر بوده است بیست بار کره‌ی زمین را نابود کند».۴ تا همان سال تعداد ۵۰ هزار بمب اتمی توسّط جاسوسان بین‌المللی در کشورهای مختلف کشف شده بود.۵ امروزه بشر بمب‌هائی می‌سازد که ۲۵۰۰ بار از بمبی که هیروشیما را نابود کرد نیرومندتر است.۶ و همچنین بمب‌های هیدروژنی را ساخته که تنها برای شروع فعل و انفعالات آن یک انفجار اتمی لازم است.۷ و هراس‌انگیز است که تمام این نیروهای مخرّب با اشاره‌ی یک تکمه ولو بر اثر اشتباه، اثری از انسان بجا نخواهد گذارد.

از سوی دیگر کشورهای ضعیف جهان که به وسیله‌ی قدرتمندان استثمار شده‌اند، با مسائلی همچون گرسنگی و فقر مواجه می‌باشند؛ تا جایی که سه چهارم مردم جهان امروز را با هیولای فقر و گرسنگی دست به گریبان می‌بینیم.۸ از آنجائی که این گروه عظیم رنجدیده منافع استعمارگران را تهدید می‌نمایند، صاحب قدرتان برای ابقای خودشان و ساکت نمودن گروه‌های معترض، هزینه‌ای را به عنوان مبارزه با فقر و گرسنگی اختصاص داده‌اند. لیکن باید بدانیم که بودجه‌ی مذکور فقط یک پنجاهم هزینه‌ی مشروب و سیگار مصرفی کشورهای خودشان است.۹

انسان امروز به امید حلّ مشکلاتی چون مسأله‌ی فقر، گرسنگی، جنگ و اختلافات طبقاتی به مکاتب و ایدئولوژی‌های گوناگون پناه می‌برد. لیکن پس از مدّتی آنها را نیز یا شریک در این فجایع می‌یابد و یا ناتوان از مبارزه با آنها. در اینجا با روحی سراسر یأس و ناامیدی به تاریکی‌های جهان خیره می‌گردد تا شاید بارقه‌ای بدرخشد و سیاهی‌ها را به آتش کشد و انسان را از این ظلمت رهائی بخشد.

طرح سازمان ملل متحّد گوئی این بارقه بود که در تاریک‌ترین و شوم‌ترین دوره‌ها، یعنی پس از ضربات مهلک دو جنگ جهانی بر پیکر جوامع بشری، در ذهن اندیشمندان و مصلحین درخشید. و چون جراحاتی که بر اندام ملّت‌ها در دو جنگ گذشته وارد شده هنوز تازه بودند؛ سران ممالک جهان از بیم وقوع سومین جنگ جهانی به تأسیس این سازمان اقدام کردند.

در ابتدای کار بسیاری از افراد تصوّر می‌کردند که به راه حلّ نهائی برای رهائی از مشکلات بشری دست یافته‌اند؛ امّا امید به این تشکیلات نیز دیری نپائید؛ زیرا از همان آغاز قدرتمندانی که می‌بایست برای عمل به قوانین بین‌المللی و عدم تخطّی از آنها تعهّد بسپارند، به نام «حقّ وتو» آزادی هر جنایتی را برای خود تضمین کردند و پس از اندک زمانی روشن شد که این سازمان نیز بیش از تشریفاتی فریبنده چیزی نخواهد بود؛ زیرا در حقیقت، تنها ممالک ضعیف ملزم به پیروی از قوانین آن بودند.

شکست سازمان ملل در حلّ مشکلات به علّت نداشتن ضامن اجراء یک بار دیگر این حقیقت را هویدا ساخت که نه کشورهای غارتگر دلشان به حال ملل فقیر و گرسنه سوخته و نه سیر شدن آنها به نفعشان است و نیز نه ممالک توسعه‌طلب حاضر به از دست دادن پایگاه‌های نظامی‌شان در کشورهای ضعیف‌اند و نه حتّی مسالمت‌آمیزانه آنها را بین خود تقسیم می‌کنند؛ همچنین نه پشتوانه‌ای برای برنامه‌های فرهنگی آن وجود دارد و نه ترویج فرهنگ و بیداری مردم به نفع قدرتمندان است. در نتیجه سازمان ملل نه خطر جنگ‌های عظیم هسته‌ای را منتفی نمود و نه انسان‌ها را از چنگال عفریت فقر و گرسنگی نجات بخشید و نه مشکلات فکری انسان‌ها را حل کرد.

با شکست سازمان ملل متحّد آخرین روزنه‌ی امید بشر هم بسته می‌شود و انسان با یأس تمام به پوچی همه‌ی امیدها و نیز پوچی جهانی که بدان امیدوار بود، معتقد می‌شود و برای گریز از این حقیقت تلخ، یا به خودکشی رو می‌آورد و یا در شمار هیپی‌ها از اجتماع کناره گرفته و کلّیّه‌ی قوانین اجتماعی را زیر پا گذارده و به آغوش موادّ مخدّر پناه می‌برد. در جهان هر روز گرایش شدیدتری به جانب نهضت عصیانگرانه هیپیسم مشاهده می‌شود. به عنوان نمونه در سال ۱۹۶۸/م در آمریکا ۳۰۰ هزار نفر از جامعه کنار کشیدند و به «ال.اس.دی» و «ماری جوانا» پناه برده و به جمع هیپی‌ها پیوستند.۱۰ هجوم به طرف موادّ مخدّر از جانب این گروه به حدّی رسیده که تنها در سانفرانسیسکو در هفته حدود یک تُن «ماری جوانا» مصرف می‌شود.۱۱

هیپی‌ها به امید اینکه در عرفان شرق انسانیّت و برادری بیابند به سوی هند روی می‌آورند؛ لیکن چون آنها را نیز علاوه بر فقر و گرسنگی و اختلافات نژادی و طبقاتی، درگیر مشاجرات فرقه‌ای می‌یابند و از عرفان جز رقص و شعر و اعتیاد اثری نمی‌بینند؛ ناامیدانه و بی‌هدف، با تنها ارمغانشان از این سفر، یعنی موادّ مخدّر، آواره‌ی کوه‌ها و بیابان‌ها می‌گردند و این‌گونه بشر امروز با ناامیدی تمام چشم به راه مرگ است تا او را از این زندگی سراسر رنج و مشقّت برهاند. آیا جنگ‌های هسته‌ای بشریّت را نابود خواهد ساخت؟ آیا سه‌چهارم مردم جهان بر اثر فقر و گرسنگی محکوم به مرگ می‌باشد؟ آیا موادّ مخدّر نژاد انسان را منهدم خواهد نمود؟ آیا روزگار بدبختی بشر بسر نخواهد آمد و سرانجام از این زندگی فلاکت‌بار رهائی نخواهد یافت؟ آیا آن روز نخواهد رسید که بشر هیولای فقر را نابود سازد؟ آیا می‌توان راه حلّی برای سامان بخشیدن به اوضاع آشفته‌ی جوامع بشری یافت؟ آیا سرانجام انسان خواهد توانست راهی به سوی زندگی ایده‌آلش بیابد؟ آیا این یأس و ناامیدی منجر به امیدواری و منتهی به آینده‌ای توأم با برادری و برابری نخواهد شد؟ آیا آن روز نخواهد رسید که انسان‌نماهای حیوان‌صفت خوی حیوانی خویش را کنار نهند و زندگی باصفائی را بر پایه‌ی فضائل انسانی و خدمت به همنوعان خویش اختیار کنند؟... آیا به آینده امیدی نیست؟