Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


يكشنبه ۹ ارديبهشت
۱۴۰۳

19. شوال 1445


28. آوریل 2024






سیمای جامعه‌ی جهانی پس از ظهور
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

سیمای جامعه‌ی جهانی پس از ظهور

روایات به‌روشنی و زیبایی جامعه‌ی پس از ظهور را ترسیم کرده‌اند. برخی از این احادیث را بررسی می‌کنیم.

نقطه‌ی شروع قیام حضرت مهدی ارواحنا فداه درکنار خانه‌ی کعبه است. آن حضرت بر دیوار خانه‌ی خدا تکیه می‌زنند و خود را معرّفی می‌کنند. در این هنگام سیصدوسیزده نفر یاران اصلی امام‌(علیه السلام) از سراسر جهان و از نقاط دور و نزدیک، با طیّ‌الارض و طیّ‌السّماء، خود را به آن حضرت می‌رسانند و با ایشان بیعت می‌کنند.

در زمان ظهور مقرّ حکومتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شهر کوفه یعنی مرکز حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و محلّ سکونت ایشان و خانواده‌شان مسجد سهله است.

حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه شرق و غرب عالم را فرا‌‌می‌گیرد و هیچ نقطه‌ای از عالم نیست مگر آنکه تحت حکومت آن حضرت در می‌آید. امام باقر‌(علیه السلام) در بیان شباهت حضرت ولیّ‌عصر‌(علیه السلام) با پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفىٰ فَخُرُوجُهُ بِالسَّیْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللّٰهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ وَ الْجَبّٰارِینَ وَ الطَّوٰاغِیتَ وَ أَنَّهُ یُنْصَرُ بِالسَّیْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لٰا تُرَدُّ لَهُ‏ رَایَةٌ:[i] و امّا شباهت آن حضرت با جدّش حضرت محمّدمصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم) قیام مسلّحانه‌ی او و کشتن دشمنان خدا و دشمنان پیامبرخدا و ستمگران و طاغوت‌هاست و اینکه پرچم [سپاه] او [شکست‌خورده] بازنمی‌گردد.    و نیز آن حضرت می‌فرمایند: یَبْلُغُ‏ سُلْطَانُهُ‏ الْمَشْرِقَ‏ وَ الْمَغْرِب‏:[ii] حکومت او شرق و غرب عالم را فرامی‌گیرد. امام باقر‌(علیه السلام) در باره‌ی آیه‌ی‏ «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنّٰاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقٰامُوا الصَّلٰاةَ ...: [iii] کسانی که اگر در زمین به ایشان قدرت و تمکّن دهیم نماز را به‌پا می‌دارند ...»، فرمودند: هٰذِهِ لِآلِ مُحَمَّدٍ الْمَهْدِیِّ وَ أَصْحٰابِهِ‏ یُمَلِّکُهُمُ اللّٰهُ مَشٰارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغٰارِبَهٰا:[iv] این آیه برای خاندان محمّد مهدی و یاران اوست که خداوند در شرق و غرب زمین آنها را حاکم می‌سازد. 

اسلام به دست حضرت بقیّۀاللهارواحنافداه‌ عزّت می‌یابد و به همه‌ی عالم گسترانیده می‌شود‌؛ تاجایی‌که از هر گوشه‌ی جهان بانگ اذان برمی‌خیزد. دین اسلام آیین جهانی می‌شود و تمامی عالم‌ تحت پوشش آیین اسلام قرار می‌گیرد و جامعه‌ی جهانی جامعه‌ی اسلامی خواهد شد. تنها قانون حاکم در سراسر جهان قرآن کریم خواهد بود. چنانکه امام باقر‌(علیه السلام) فرمودند‌: وَ یُظْهِرُ اللّٰهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ بِهِ دِینَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ:[v] و خداوند به‌وسیله‌ی او‌ دین خود را بر تمامی دین‌ها پیروز می‌کند گرچه مشرکان کراهت داشته باشند.‌ همچنین ‏امام صادق علیه السلام فرمودند‌: فَوَ اللّٰهِ یٰا مُفَضَّلُ لَیُرْفَعُ عَنِ الْمِلَلِ وَ الْاَدْیٰانِ الْاِخْتِلٰافُ وَ یَکُونُ الدِّینُ کُلُّهُ واحِداً:[vi] ای مفضّل‌! به خدا سوگند [مهدی(علیه السلام)] اختلاف را ازمیان ملّت‌ها و آیین‌ها‌ بر‌می‌دارد و دین همگان یکی می‌شود.[vii] آن حضرت در حدیث دیگری می‌فرمایند‌: اِذٰا قٰامَ الْقٰائِمُ لٰا یَبْقىٰ اَرْضٌ اِلّٰا نُودِیَ فِیهٰا شَهٰادَةُ اَنْ لٰا اِلـٰـهَ اِلّٰا اللّٰهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰهِ‌:[viii] هنگامى که قائم قیام کند‌ جایى درروى زمین باقى نمی‌ماند‌ مگر اینکه در آنجا نداى شهادت به وحدانیّت خداوند متعال و رسالت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بلند مى‏شود. همچنین پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیْمُ النّٰاسَ عَلیٰ مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ اِلیٰ کِتٰابِ رَبِّی:[ix] سنّت مهدی همان سنّت من است؛ مردم را به آیین من و شریعت من وامی‌دارد و آنها را به کتاب پروردگارم دعوت می‌کند. امام باقر‌(علیه السلام) درباره‌ی آنچه حضرت مهدی ارواحنا فداه پس از ظهور بر اساس آن از مردم بیعت می‌گیرند، می‌فرمایند: یُبٰایِعُ الْقٰائِمُ بِمَکَّةِ عَلیٰ کِتٰابِ اللّٰهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ ...وَ یَدْعُوا النّٰاسَ بَیْنَ الْمَسْجِدَیْنِ عَلیٰ کِتٰابِ اللّٰهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ وَ الْوِلٰایَةِ لِعَلِیِّ بْنِ اَبِی طٰالِبٍ وَ الٰبَرٰائَةِ مِنْ عَدُوِّهِ:[x] قائم در مکّه بر اساس کتاب خدا و سنّت رسولش بیعت می‌گیرد ... و بین دو مسجد مردم را به کتاب خدا و سنّت رسولش و ولایت علیّ‌بن‌ابی‌طالب و برائت از دشمنان آن حضرت دعوت می‌کند. ابن‌بکیر می‌گوید‌: از حضرت صادق(علیه السلام) تفسیر آیه‌ی «اَفَغَیْرَ دِینِ اللّٰهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ اَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ الْاَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ اِلَیْهِ یُرْجَعُونَ:[xi] آیا دینی جز دین خدا را می‌خواهند؟ درحالی‌که هرکس در آسمان‌ها و زمین است با میل یا اکراه تسلیم او شده و به‌سوی او بازمی‌گردد.» را پرسیدم. حضرت فرمودند‌: اُنْزِلَتْ فِی الْقٰائِمِ اِذٰا خَرَجَ بِالْیَهُودِ وَ النَّصٰارىٰ وَ الصّٰابِئِینَ وَ الزَّنٰادِقَةِ وَ اَهْلِ الرَّدَّةِ وَ الْکُفّٰارِ فِی شَرْقِ الْاَرْضِ وَ غَرْبِهٰا فَعَرَضَ عَلَیْهِمُ الْاِسْلٰامَ فَمَنْ اَسْلَمَ طَوْعاً اَمَرَهُ بِالصَّلٰاةِ وَ الزَّکٰاةِ وَ مٰا یُؤْمَرُ بِهِ الْمُسْلِمُ وَ یَجِبُ لِلّٰهِ عَلَیْهِ وَ مَنْ لَمْ یُسْلِمْ ضَرَبَ عُنُقَهُ حَتّىٰ لٰا یَبْقىٰ فِی الْمَشٰارِقِ وَ الْمَغٰارِبِ اَحَدٌ اِلّٰا وَحَّدَ اللّٰهَ:[xii] این آیه درباره‌ی قائم نازل شده است هنگامی که بر یهودیان و مسیحیان و صابئیان و زندیقان و مرتدّان و کافران در شرق و غرب عالم خروج می‌کند؛ پس اسلام را بر آنها عرضه می‌نماید؛ هر که را از روی رغبت و تمایل اسلام آورد، به نماز و زکات و آنچه مسلمان بدان امر شده و بر او واجب است، امر می‌کند و هرکس از اسلام آوردن سر باز زند، گردنش را می‌زند تا آنکه در شرق و غرب عالم‌ جز موحّد و یکتاپرست باقى نماند. و نیز در روایات آمده است که: وَ لَمْ یَبْقَ أَهْلُ دِینٍ حَتّىٰ یُظْهِرُوا الْإِسْلٰامَ وَ یَعْتَرِفُوا بِالْإِیمٰانِ أَ مٰا سَمِعْتَ اللّٰهَ تَعٰالىٰ یَقُولُ‏ «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»[xiii]:[xiv] و اهل هیچ دینی باقی نمی‌مانند مگر اینکه اظهار اسلام می‌نمایند و به ایمان اعتراف می‌کنند. آیا این سخن خدای تعالی را نشنیده‌ای که: « هر که در آسمان‌ها و زمین است، از سر رغبت یا با اکراه تسلیم او هستند و به سوی او بازمی‌گردند. 

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صندوق عهد یا تابوت سکینه‌ای را که قرآن بدان اشاره می‌کند[xv] و دربین بنی‌اسرائیل مقدّس است، از غار انطاکیه بیرون می‌‌آورند و نسخه‌ی اصلی تورات و انجیل را که هم‌اکنون در آن است، از تابوت خارج می‌کنند و با مسیحیان و یهودیان براساس تورات و انجیل سخن می‌گویند و حکم می‌رانند و بنابه آنچه در انجیل و تورات به صراحت آمده است، آنها را به تبعیّت و فرمانبری از خود دعوت می‌کنند.

پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: یُعِزُّ اللّٰهُ بِهِ الدِّینَ وَ اْلقُرآنَ وَ الْاِسْلٰامَ وَ اَهْلَهُ وَ یُذِلُّ بِهِ الشِّرْکَ وَ اَهْلَهُ ... یَمْحُو اللّٰهُ بِهِ الْبِدَعَ کُلَّهٰا وَ یُمِیتُ بِهِ الفِتَنَ کُلَّهٰا:[xvi] خدا به‌دست او‌ دین و قرآن و اسلام و اهل آن را عزیز و شرک و اهل آن را ذلیل خواهد کرد... و به‌دست آن بزرگوار‌ همه‌ی بدعت‌ها را نابود و فتنه‏ها را ریشه کن می‌کند. امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: وَ یُظْهِرُ الدِّینَ وَ یُمِیتُ اللّٰهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ بِأَصْحٰابِهِ الْبِدَعَ وَ الْبٰاطِلَ کَمٰا أَمٰاتَ السَّفَهَةُ الْحَقَّ:[xvii] و دین را آشکار و پیروز می‌گرداند و خداوند عزّوجلّ به وسیله‌ی او و یارانش بدعت‌ها و باطل را می‌میراند همان‌گونه که بیخردان حق را میرانده‌اند.

امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: اِذٰا قٰامَ الْقٰائِمُ ... لٰا یَتْرُکُ‏ بِدْعَةً إِلّٰا أَزٰالَهٰا وَ لٰا سُنَّةً إِلّٰا أَقٰامَهٰا:[xviii] هنگامی که قائم قیام کند ... هیچ بدعتی را رها نمی‌کند مگر اینکه آن را نابود می‌سازد و هیچ سنّتی را نمی‌گذارد مگر اینکه آن را برپا می‌کند. 

حضرت مهدی ارواحنا فداه احیاگر دین اسلامند. در دعای ندبه عرضه می‌داریم: اَیْنَ مُحْیِی مَعٰالِمِ الدِّینِ وَ اَهْلِهِ:[xix] زنده‌کننده‌ی آموزه‌های دین و احیاگر اهل دیانت کجاست؟ روایاتی وجود دارد که نشان می­دهد پیش از ظهور ظواهر دین باقی خواهد بود؛ امّا روح دین مرده است. روح دین معنویّت، ولایت و فضیلت‌هاست که از بین رفته و دین فقط به مجموعه‌ای از ظواهر، علائم، تصنّع­ها و تظاهرها منحصر شده­ ­است. لٰا یَبْقىٰ‏ مِنَ‏ الْاِسْلٰامِ‏ اِلّٰا اِسْمُهُ‏ وَ مِنَ‏ الْقُرْآنِ‏ اِلّٰا رَسْمُهُ:[xx] از اسلام جز نامی و از قرآن جز رسم­الخطّی باقی نمی‌ماند. روح قرآن و قرآن­باوری حاکم نیست. حقیقت مسلمانی که روح تسلیم دربرابر اوامر و مقدّرات الهی می‌باشد، در وجود انسان­ها ازبین رفته است. همان‌طورکه شخص با بازگشت روح به پیکرش زنده می‌شود، اسلام هم که پیکری بی­روح شده و فقط ظواهر و الفاظ از آن باقی مانده است، به دست حجّت‌خدا روح به آن پیکر مرده برمی­گردد و احیا می‌شود. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند‏: یَمْلَأُ قُلُوبَ عِبٰادِهِ عِبٰادَةً:[xxi] حضرت مهدی دل‌های بندگان خدا را مملوّ و سرشار از روح عبودیّت و بندگی می‌سازد. 

معنای احیای اهل دیانت هم این است که جوامع دینی با دمیده شدن روح دین در آنها زنده می­شوند. حضرت ولیّ‌عصرارواحنا‌فداه جامعه­ی بشری را که به مرده­ی بی‌روحی تبدیل شده است، احیا خواهند کرد. تعبیر بازگرداندن دین راستین به جامعه اسلامی درمورد سایر ائمّه: هم وجود دارد. امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) فرمودند: اَلْلّـٰهُمَ‏ اِنَّکَ‏ تَعْلَمُ‏ اَنَّهُ‏ لَمْ‏ یَکُنِ‏ الَّذِی‏ کٰانَ‏ مِنّٰا مُنٰافَسَةً فِی سُلْطاٰنٍ وَ لَا الْتِمٰاسَ شَیْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطٰامِ وَ لـٰکِنْ لِنَرِدَ الْمَعٰالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْاِصْلٰاحَ فِی بِلادِکَ:[xxii] خداوندا تو می‌دانی که مبارزه‌ی ما نه رقابت در تصاحب قدرت است و نه برای به‌ دست آوردن مال بیشتر؛ بلکه برای بازگرداندن نشانه‌های دین تو و اصلاح در شهرهای توست. برگرداندن معالم دین به جامعه به‌معنای حاکم کردن ارزش­های دینی در زندگی اجتماعی است و احکام دینی را که دیگر اجرا نمی­شود دوباره به عرصه­ی جامعه برگرداندن و محور روابط انسانی را در جامعه، مقرّرات دینی قرار دادن.

معنای دیگر احیای دین می‌تواند این باشد که در دوران غیبت اشتباهاتی در فهم دین ظهور می‌کند. دین در زمان غیبت دین نامتوازن است؛ یعنی برای افراد مواردی عمده و مهم و مواردی بسیار ضعیف و کم‌رنگ شده است، درحالی­که معلوم نیست در مقیاس اصلی الهی این چنین بوده باشد؛ مثلاً ممکن است عدّه­ای مقدّس­نما در احکام فقهی از خودشان خیلی تعصّب نشان دهند؛ امّا اخلاقیّات برایشان جدّی نباشد؛ به‌فرض اگر کسی مرتکب زنا شود، همه­ی رگ­ها متورّم شود که چه کار زشتی! امّا اگر کسی غیبت کند، خیلی ناراحت نشوند؛ نهایتاً فکر کنند بهتر بود غیبت نمی­کرد؛ ولی رگ گردن کسی متورّم نشود؛ در حالیکه در معیار دینی اَلْغِیبَةُ اَشَدُّ مِنَ‏ الزِّنٰا:[xxiii] غیبت از زنا بدتر و سنگین‌تر است. در معرفت دینی قبل از ظهور ممکن است توازن بین اجزای دین به هم ریخته باشد. حضرت ولیّ‌عصرارواحنا‌فداه در زمان ظهور وزن واقعی هرچیز را دوباره به آن خواهند بخشید و تعادل حقیقی را بین اجزای دین برقرار خواهند کرد؛ و آن را جایگزین چیزی خواهند کرد که در عصر غیبت تحت‌تأثیر سنّت­ها و فرهنگ‌های اقوام یا فهم‌های شخصی دچار دگرگونی شده است.

تضمینی وجود ندارد که فهم بشر غیرمعصوم در همه­ی جزئیّات دین در عصر غیبت فهم مُصابی باشد و قطعاً به نتیجه­ی درستی رسیده باشد. در عصر غیبت تکلیف ادا می­شود؛ امّا یقین نداریم به حاقّ دین رسیده­ایم یا نه. در فقه هم این­گونه است؛ یک مرجع تقلید نهایت تلاش صادقانه­ی خود را به خرج می‌دهد تا حکم‌الله را از آیات و روایات و تقریرات و سیره‌ی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمّه: استخراج کند؛ ولی به‌یقین نمی­توان گفت چیزی که مرجع تقلید فهمیده همان حقیقت محض و حاقّ دین است. گواه بر این مدّعا اختلاف فتوایی است که بین مراجع خالص و عالم و متّقی وجود دارد و نیز تغییر فتوایی است که بعضاً در فتاوی یک مرجع رخ می‌دهد. در اصلِ دین که اختلاف نبود؛ این اختلافات در فهم­های نسبی بشر است. عمل به فتاوای مراجع در عصر غیبت بار مسؤولیّت را از دوش ما برمی­دارد و ما تکلیفی فراتر از آن نداریم؛ ولی به این معنا نیست که زمانی که حضرت مهدی ارواحنا فداه تشریف آوردند هر آنچه از احکام اسلام بیان می­کنند در همه­ی موارد مطابق با فتوای فلان مرجع باشد. اگر مطابق با فتوای فلان مرجع باشد، چون فتوای مرجع دیگر با این مرجع متفاوت است، قطعاً مطابق با فتوای آن مرجع نیست. بنابراین چنین نیست که ما یقین داشته باشیم هر آنچه اکنون در فهم دینی ما وجود دارد عین واقع است. ما فقط تلاش می­کنیم و اگر در سرحدّ توان خودمان تلاش کردیم، پیش خدا معذوریم و مقصّر نیستیم؛ تا اینکه حضرت تشریف بیاورند و خیلی از بدفهمی­ها و نافهمی­های ما را تصحیح، جبران و تکمیل کنند. به‌موجب بعضی روایات اصلاحات و تغییراتی که حضرت در فهم دینی ایجاد می­کنند، سبب می­شود گروهی بگویند: ایشان دین جدیدی آورده­اند و این دین، اسلامی نیست که ما قبلاً سراغ داشتیم. پس از ظهور، دین قطعاً رنگ و رونق و طراوت بیشتری خواهد یافت؛ هم در بُعد روح و جانش که ولایت، محبّت و ارزش­های بلند معنوی و عرفانی است و هم در بُعد پیکرش که شریعت، ظاهر و پوسته­ی اسلام است. 

دیگر اینکه حقایق باطنی ناشناخته­ای در دین است که تا زمان ظهور ناشناخته می­ماند؛ چنانکه در روایات داریم که علم بیست‌وهفت حرف است و تا زمان ظهور بیشتر از دو حرفش شناخته نمی­شود و حضرت صاحب‌الزّمان‌(علیه السلام) بیست‌وپنج حرف علم را معرّفی می­کنند.[xxiv] این نشان می­دهد با ظهور حضرت ولیّ‌عصرارواحنا‌فداه باب­های جدیدی از معارف به‌روی بشر باز می­شود و ابعادی از دین فهمیده می­شود که بشر تا زمان ظهور به آن رشد نرسیده است و آمادگی هضم و درک و فهم آن را ندارد. شاید یک معنای احیای دین هم این باشد. 

در اینجا پاسخ به یک سؤال محتمل را که از مواجهه با برخی احادیث ممکن است به ذهن اشخاص خطور کند، لازم می‌دانیم و آن اینکه در برخی از احادیث آمده است که حضرت مهدی ارواحنا فداه با کتاب و سنّت و امر جدید خواهند آمد. این احادیث با آنچه پیشتر گفته شد که آن حضرت جهانیان را به اسلام دعوت می‌کنند و قرآن و سنّت پیامبر را محور اداره‌ی جهان قرار می‌دهند و در جامعه‌ی بشری حاکم می‌سازند، چگونه سازگار است؟ گرچه با آنچه تاکنون گفتیم پاسخ تا حدودی روشن است؛ ولی برای وضوح و تفصیل بیشتر به توضیحاتی در این زمینه می‌پردازیم.

نخست باید توجّه داشت که بنا به نصّ آیات قرآن کریم و احادیث پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمّه: حضرت محمّدبن‌عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلّم) پایانبخش سلسله‌ی انبیاء و رسولان: و کتاب قرآن آخرین کتاب آسمانی و خاتمه دهنده‌ی جریان وحی می‌باشند و پس از دین و پیامبر اسلام تا قیامت دین و پیامبری نخواهد آمد.

قرآن کریم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) را رَسُولَ اللّٰهِ وَ خٰاتَمَ النَّبِیِیّنَ:[xxv] فرستاده‌ی خدا و پایان‌بخش پیامبران و رَحْمَةً لِلْعٰالَمِین:[xxvi] رحمتی برای تمام جهانیان (بدون قید زمانی) و قرآن را لِلْعٰالَمِینَ نَذِیراً:[xxvii] هشداردهنده‌ی تمام عالمیان (بدون قید زمانی) معرّفی نموده و هدف از فرود آمدن قرآن بر پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) را از زبان آن حضرت لِاُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ:[xxviii] تا به‌وسیله‌ی آن شما و هر کس را که قرآن به او برسد هشدار دهم، ذکر کرده و مخاطب بشارت‌ها و هشدارهای پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) را کٰافَّةً لِلنّٰاسِ:[xxix] تمام انسان‌ها (بدون هرگونه قید زمانی و مکانی) بیان می‌کند.

در زمینه‌ی خاتمیّت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و قرآن و اسلام احادیث بسیار فراوان است که چند نمونه از آنها را ذکر می‌کنیم. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: اَنَا خٰاتَمُ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْحُجَّةِ عَلیٰ جَمِیعِ الْمَخْلُوقِینَ مَنْ اَهْلِ السَّمٰوَاتِ وَ الْاَرَضِینَ؛ فَمَنْ شَکَّ فِی قَوْلِی هٰذٰا فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ وَ الشّٰاکُّ فِی ذٰلِکَ فَهُوَ فِی النّٰارِ:[xxx] من پایان‌بخش رسولان و انبیاء و حجّت بر تمامی مخلوقات از اهل آسمان‌ها و زمین‌ها هستم؛ پس هر کس در این سخن من تردید کند در همه‌ی سخنانم تردید کرده و تردید‌کننده‌ی در آن [سخنان] در آتش دوزخ خواهد بود. و نیز می‌فرمایند: اَیُّهَا النّٰاسِ اِنَّهُ لٰا نَبِیَّ بَعْدِی وَ لٰا سُنَّةَ بَعْدَ سُنَّتِی:[xxxi] ای مردم! همانا پیامبری پس از من و سنّتی پس از سنّت من نخواهد بود. امام رضا(علیه السلام) می‌فرمایند: سَیِّدُ الْمُرسَلِینَ وَ خٰاتَمُ النَّبِیِّینَ وَ اَفْضَلُ الْعٰالَمِینَ لٰا نَبِیَّ بَعْدَهُ وَ لٰا تَبْدِیلَ لِمِلَّتِهِ وَ لٰا تَغْیِیرَ لِشَرِیعَتِهِ:[xxxii] [پیامبر اسلام] سرور رسولان و پایان‌بخش پیامبران و برتر عالمیان است. پس از او پیامبری و برای آیینش تبدیلی و برای شریعتش تغییری نخواهد بود. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: اِنَّ اللّٰهَ تَعٰالیٰ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیِّینَ فَلٰا نَبِیَّ بَعْدَهُ اَبَداً وَ خَتَمَ بِکِتٰابِکُمُ الْکُتُبَ فَلٰا کِتٰابَ بَعْدَهُ اَبَداً:[xxxiii] همانا خدای‌تعالی به پیامبر شما پیامبران را پایان بخشید؛ پس ابداً پیامبری بعد از او نخواهد بود و به کتاب شما [قرآن] کتاب‌های [آسمانی] را پایان بخشید؛ پس ابداً کتاب [آسمانی] بعد از آن نخواهد بود. بنابراین بی‌تردید مقصود از کتاب جدید و سنّت جدید در احادیث ظهور این نخواهد بود که حضرت مهدی به‌هنگام ظهور آیینی غیر از اسلام و کتاب آسمانی‌یی جز قرآن را عرضه نموده و مردم را به آن دعوت می‌کنند. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که مقصود از کتاب جدید و سنّت جدید و امر جدید در روایات ظهور چیست.  

برای پی بردن به پاسخ ابتدا در احادیث حاوی تعابیر کتاب جدید و سنّت جدید و امر جدید تأمّل می‌کنیم. از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است: وَ اللّٰهِ لَکَاَنِّی اَنْظُرُ اِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقٰامِ یُبٰایِعُ النّٰاسَ عَلیٰ کِتٰابٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ. وَ قٰالَ: وَ وَیْلٌ لِلْعَرَبِ (لِلطُّغٰاةِ الْعَرَبِ) مِنْ شَرٍّ قَد اقْتَرَبَ:[xxxiv] به‌خدا سوگند گویا بین رکن (حجرالاسود) و مقام (ابراهیم‌(علیه السلام)) به قائم(علیه السلام) می‌نگرم که براساس کتاب جدید که بر عرب شدید است، با مردم بیعت می‌کند. و نیز امام باقر‌(علیه السلام) فرموده‌اند: یَقُومُ الْقٰائِمُ بِاَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتٰابٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ؛ لَیْسَ شَأنُهُ اِلَّا السَّیْفَ؛ لٰا یَسْتَتِیبُ اَحَداً وَ لٰا یَأخُذُهُ فِی اللّٰهِ لَوْمَةُ لٰائِمٍ:[xxxv] قائم با امری جدید و کتابی جدید قیام می‌کند که بر عرب شدید است. کارش جز سلاح نیست. از احدی طلب توبه نمی‌کند و در راه خدا ملامت هیچ ملامتگری بر او اثر نمی‌کند. و همچنین آن حضرت فرموده‌اند: اِذٰا خَرَجَ یَقُومُ بِاَمْرٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ لَیْسَ شَأنُهُ اِلَّا الْقَتْلَ؛ لٰا یَسْتَبقِی اَحَداً وَ لٰا تَأخُذُهُ فِی اللّٰهِ لَوْمَةُ لٰائِمٍ:[xxxvi] هنگامی که قائم به‌پا خیزد با امری جدید که بر عرب شدید است قیام می‌کند و کارش جز کشتن نیست؛ احدی از دشمنان را باقی نمی‌گذارد و در راه خدا ملامت هیچ ملامتگری بر او تأثیر ندارد. نیز می‌فرمایند: فَوَ اللّٰهِ لَکَاَنِّی اَنْظُرُ اِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقٰامِ یُبٰایِعُ النّٰاسَ بِاَمْرٍ جَدِیدٍ و کِتٰابٍ جَدِیدٍ وَ سُلْطٰانٍ جَدِیدٍ مِنَ السَّمٰاءِ. اَمٰا اِنَّهُ لٰا یُرَدُّ لَهُ رٰایَةٌ اَبَداً حَتّیٰ یَمُوتُ:[xxxvii] به‌خدا سوگند گویا بین رکن (حجرالاسود) و مقام (ابراهیم‌(علیه السلام)) به قائم(علیه السلام) می‌نگرم که براساس امر جدید و کتاب جدید و استیلا و حکومت آسمانی جدید با مردم بیعت می‌کند. تا زنده است هرگز پرچم جنگ‌های او بدون پیروزی بازنمی‌گردد. همچنین می‌فرمایند: اِذٰا خَرَجَ یَقُومُ بِاَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتٰابٍ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضٰاءٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ:[xxxviii] قائم هنگامی که به‌پامی‌خیزد براساس امری جدید و سنّت و روشی جدید و قضاوتی جدید قیام می‌کند که بر عرب شدید است.  

تأمّل در احادیث فوق روشن می‌سازد که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام قیامشان با دستورالعمل ویژه‌ای از جانب پروردگار که در مورد امامان قبل: سابقه نداشته است، قیام می‌کنند.

پیشتر گفتیم که به موجب احادیث موثّق،[xxxix] هر یک از ائمّه: بر اساس برنامه و دستورالعملی که از جانب خداوند برای ایشان مقرّر می‌شود، اقدام می‌کنند. درباره‌ی برنامه و دستورالعملی که به هنگام ظهور به امام عصرارواحنا‌فداه ابلاغ می‌شود، امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: فَیَکُونُ‏ أَوَّلُ‏ مَنْ‏ یَضْرِبُ‏ عَلىٰ‏ یَدِهِ‏ وَ یُبٰایِعُهُ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکٰائِیلَ وَ یَقُومُ مَعَهُمٰا رَسُولُ اللّٰهِ وَ أَمِیرُالْمُؤمِنِینَ فَیَدْفَعٰانِ إِلَیْهِ کِتٰاباً جَدِیداً هُوَ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ بِخَاتَمٍ رَطْبٍ؛ فَیَقُولُونَ لَهُ اعْمَلْ بِمٰا فِیهِ:[xl] نخستین کسانی که به او دست بیعت می‌دهند و با او بیعت می‌کنند جبرئیل و میکائیل‌اند و رسول خدا و امیرمؤمنان با آن دو برمی‌خیزند و کتاب (مرقومه‌ای) جدید ‏به او می‌دهند که مُهرش هنوز خشک نشده است و آن کتاب (نوشته) بر عرب شدید است؛ و به او می‌گویند به آنچه در آن است عمل کن. امام سجّاد‌(علیه السلام) در همین زمینه می‌فرمایند: ثُمَّ یَأتِی اِلیٰ جَبَلِ رَضْویٰ فَیَأتِی مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ فَیَکْتُبٰانِ لَهُ عَهْداً مَنْشُوراً یَقْرَئُهُ عَلَی النّٰاسِ ثُمَّ یَخْرُجُ اِلیٰ مَکَّةِ:[xli] سپس به سوی کوه رَضوی می‌آید و محمّد و علی می‌آیند و برای او پیمانی باز و گسترده می‌نویسند که آن را برای مردم می‌خواند و سپس به سوی مکّه خارج می‌شود.

بنابراین مقصود از کتاب جدید و سنّت جدید و امر جدید نه دین جدید و نه کتاب آسمانی جدید است؛ بلکه مقصود برنامه و شیوه‌ی ویژه و بدون سابقه‌ایست که آن حضرت به اجرا می‌گذارند. مواردی از این ویژگی‌ها که در روایات مزبور به آنها اشاره شده است، عبارتند از:

۱/ آن حضرت در امر قضاوت با اتّکا به شهادت شهود و قرائن و قسم طرفین دعوا حکم نمی‌کنند؛ بلکه براساس علم خویش که از راه باطن دارند حکم صادر می‌فرمایند. در احادیث درباره‌ی شیوه‌ی داوری و قضاوت حضرت مهدی ارواحنا فداه آمده است یَحْکُمُ بِحُکْمِ دٰاوُد[xlii] و توضیح داده شده است که حضرت داوود‌(علیه السلام) در قضاوت‌هایش به علم باطنی خود حکم می‌کرد نه به استناد شهادت شهود و بیّنات و اَمارات. امام صادق علیه السلام در اشاره به تفاوت‌های قضاوت در دوران ظهور حضرت حجّت‌(علیه السلام) می‌فرمایند: دَمٰانِ فِی الْاِسْلٰامِ حَلٰالٌ مِنَ اللّٰهِ لٰا یَقْضِی فِیهٰا اَحَدٌ بِحُکْمِ اللّٰهِ حَتّیٰ یَبْعَثَ اللّٰهُ الْقٰائِمَ مِنْ اَهْلِ الْبَیْتِ؛ فَیَحْکُمُ فِیهِمٰا بِحُکْمِ اللّٰهِ لٰا یُرِیدُ فِیهِ بَیِّنَةً، الزّٰانِی الْمُحْصَنُ یَرْجُمُهُ وَ مٰانِعُ الزَّکوٰةِ یَضْرِبُ رَقَبَتَهُ:[xliii] دو خون است که ریختن آن از جانب خداوند حلال گردیده است و احدی در مورد آنها به حکم خدا داوری نکرده و حکم صادر نمی‌کند تا خداوند قائم ما اهل‌بیت را برانگیزاند؛ پس او در مورد آنها به حکم الهی حکم صادر می‌کند و بیّنه و دلیلی هم نمی‌خواهد؛ کسی که با زن شوهرداری زنا کرده، که او را سنگسار می‌کند و کسی که از پرداخت زکات امتناع نموده، که گردن او را می‌زند.  

2. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در مواجهه با ستمگران و طواغیت نیز از یک‌سو برخلاف پیامبراکرم و امامان قبل: راه دعوت و موعظه را پیش نمی‌گیرند؛ بلکه به کارزار با آنها می‌پردازند و از سوی دیگر از شکست خوردگانشان نیز تظاهر به توبه را نمی‌پذیرند و حکم الهی را در مورد آنها به اجرا می‌گذارند و آنها را مجازات می‌فرمایند. امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: اِنَّ رَسُولُ‌اللّٰهِ سٰارَ فِی اُمَّتِهِ بِاللَّیْنِ(بِالْمَنِّ)؛ کٰانَ یَتَاَلَّفُ النّٰاسَ وَ الْقٰائِمُ یَسِیرُ بِالْقَتْلِ؛ بِذٰلِکَ اُمِرَ فِی الْکِتٰابِ الَّذِی مَعَهُ اَنْ یَسِیرَ بِالْقَتْلِ وَ لٰا یَستَتِیبُ اَحَداً. وَیْلٌ لِمَنْ نٰاواهُ:[xliv] رسول خدا در امّت خویش با نرمش و لطف رفتار می‌کرد (با مردم الفت می‌گرفت) ولی روش قائم کشتن مجرمان و سرکشان است. در دستورالعملی که با اوست به او فرمان داده شده است که با روش کشتن اقدام کند و او از کسی توبه نخواهد خواست. وای بر کسانی که با او دشمنی می‌کنند.

۳/ حکومت آن حضرت ویژگی‌هایی دارد که بی‌سابقه است. نحوه‌ی غلبه بر تمام قدرت‌های جهانی و تسلّط آن حضرت بر تمام جهان از یک‌سو، گستره‌ی جهانی حکومت حضرتش از سوی دیگر و شیوه‌ی اداره‌ی حکومتی در قلمرو جهانی از دیگر سو، همه بی‌سابقه و جدید است؛ که در روایات از آن به سُلْطٰانٍ جَدِیدٍ تعبیر شده است.

معانی دیگری نیز برای تعبیر جَدِید در احادیث مزبور قابل تصوّر است. نخست آنچه پیشتر گفتیم که در دوران غیبت بسیاری از آموزه‌های قرآن و اهل‌بیت: به‌فراموشی سپرده و ترک می‌شوند. تفاسیر و فهم‌های ناقص و نادرستی از بسیاری از تعالیم اسلام و قرآن به جای مفاهیم عمیق و راستین رایج می‌شوند. به‌جای اینکه آراء و نظرها با قرآن منطبق گردند، رأی و نظر رایج ملاک فهم و تفسیر قرآن قرار می‌گیرد. جز ظواهر مسلمانی چیزی از دین باقی نمی‌ماند و حقایق و اهداف اسلام و قرآن رها می‌شود و دین رنگ و بوی کهنگی پیدا می‌کند. در چنین شرایطی است که با عرضه شدن اسلام راستین با مفاهیم عمیق و تعالیم حیاتبخش آن با طراوت و شادابی اوّلیّه توسّط حضرت ولیّ عصرارواحنا‌فداه و تجدید و بازگشت اسلام پیامبر و ائمّه: همگان آن را نو و جدید تلقّی می‌کنند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: اِذٰا قَامَ الْقٰائِمُ دَعَی النّٰاسَ اِلَی الْاِسْلٰامِ جَدِیداً وَ هَدٰاهُمْ اِلیٰ اَمْرٍ قَدْ دُثِرَ فَضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ اِنَّمٰا سُمِّیَ قٰائِمُ مَهْدِیّاً لِاَنَّهُ یَهْدِی اِلیٰ اَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ:[xlv] هنگامی که قائم قیام کند مردم را به اسلام نوینی دعوت می‌کند و آنها را به امری که پوشانده مانده و همگان از آن به گمراهی رفته‌اند هدایت می‌کند. و از آن رو قائم مهدی نامیده می‌شود که به امری که از آن گمراه شده‌اند هدایت می‌کند. همچنین آن حضرت می‌فرمایند: اِنَّ الثّٰانِی عَشَرَ مِنْ وُلْدِی یَغِیبُ حَتّیٰ لٰا یریٰ وَ یَأتِی عَلیٰ اُمَّتِی زَمَنٌ لٰا یَبْقیٰ مِنَ الْاِسْلَامِ اِلّٰا اِسْمُهُ وَ مِنَ الْقُرآنِ اِلّٰا رَسْمُهُ؛ فَحِینَئِذٍ یَأذَنَ اللّٰهُ تَعٰالیٰ لَهُ بِالْخُروجِ فَیُظْهِرُ الْاِسْلٰامَ وَ یُجَدِّدُ الدِّینَ:[xlvi] دوازدهمین نفر از فرزندانم غیبت اختیار می‌کند تا جایی که دیده نمی‌شود و زمانی بر امّتم خواهد آمد که از اسلام جز ظواهر و مراسمی و از قرآن جز رسم‌الخطّ و نوشته‌ای باقی نمی‌ماند؛ پس آن‌گاه خداوند به او اجازه‌ی قیام می‌دهد و او اسلام را آشکار و حاکم و دین را نو و تجدید می‌کند. امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: وَ لٰا یَتْرُکُ بِدْعَةً اِلّٰا اَزالَهٰا وَ لٰا سُنَّةً اِلّٰا اَقٰامَهٰا:[xlvii] بدعتی را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه آن را نابود می‌کند و سنّتی را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه آن را به اجرا در می‌آورد. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: یَصْنَعُ مٰا صَنَعَ رَسُولُ اللّٰهِ، یَهْدِمُ مٰا کٰانَ قَبْلَهُ کَمٰا هَدَمَ رَسُولُ اللّٰهِ اَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأنِفُ الْاِسْلٰامَ جَدِیداً:[xlviii] قائم همان کاری را که رسول‌الله کردند می‌کند؛ همان‌طور که رسول الله امر جاهلیّت را نابود ساخت، آنچه را پیش از او وجود دارد نابود و اسلام را از نو پایه‌گذاری می‌کند. امام باقر‌(علیه السلام) فرمودند: یَسِیرُ بِسِیرَةِ مٰا سٰارَ بِهِ رَسُولُ اللّٰهِ حَتّیٰ یُظْهِرَ الْاِسْلٰامَ: به همان روشی که رسول خدا عمل کردند، عمل خواهد کرد. راوی می‌گوید: عرض کردم روش رسول خدا چه بود؟ حضرت فرمودند: اَبْطَلَ مٰا کٰانَتْ فِی الْجٰاهِلِیَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ النّٰاسَ بِالْعَدْلِ وَ کَذٰلِکَ الْقٰائِمُ اِذٰا قٰامَ یَبْطلُ مٰا کٰانَ فِی الْهُدْنَةِ مِمّٰا کٰانَ فِی اَیْدِی النّٰاسِ وَ یَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْلُ:[xlix] رسول خدا آنچه را در دوران جاهلیّت بود باطل ساخت و به عدالت به مردم روی آورد و عمل کرد و همان‌گونه قائم هنگامی که قیام کند آنچه را در بین مردم رایج است و در دوران سازش و مماشات با کفّار وارد شده است، باطل می‌سازد و به عدالت به مردم روی می‌آورد و رفتار می‌کند. ابی‌بصیر می‌گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم مرا از معنای این سخن امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) آگاه بفرمایید که فرموده‌اند: اَلْاِسْلٰامُ بَدَءَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمٰا بَدَءَ: اسلام غریب آغاز شد و بزودی به غربت بازمی‌گردد همان‌گونه که آغاز شد. امام صادق علیه السلام فرمودند: یٰا اَبٰا مُحَمَّدُ اِذٰا قٰامَ الْقٰائِمُ اسْتَأنَفَ دُعٰاءً جَدِیداً کَمٰا دَعیٰ رَسُولُ اللّٰهِ:[l] ای ابامحمّد! هنگامی که قائم قیام کند دعوتی نوین را آغاز می‌کند همان‌گونه که رسول خدا دعوت کرد. براساس این روایات مقصود از این عبارات دعای ندبه آشکار می‌شود که: اَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرٰائِضِ وَ السُّنَنِ؟ اَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِاِعٰادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ؟ اَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِاِحْیٰاءِ الْکِتٰابِ وَ حُدُودِهِ؟ اَیْنَ مُحیِی مُعٰالِمِ الدِّینِ وَ اَهْلِهِ؟[li] کسی که برای تجدید واجبات و مستحبّات ذخیره نگاه‌داشته شده است کجاست؟ کسی که برای بازگرداندن دین و احکام برگزیده شده است کجاست؟ کسی که برای زنده کردن قرآن و احکام آن مورد امید است کجاست؟ زنده‌کننده‌ی آموزه‌های دین و اهل دیانت کجاست؟ بنابراین هیچ تعارضی بین احادیثی که بیان می‌دارند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ظهور، اسلام را در جهان حاکم می‌سازند و احادیثی که آن حضرت را دارای کتاب و سنّت و حکومت و قضاوت جدید معرّفی می‌کنند وجود ندارد.

یک احتمال در مورد تعابیر امر جدید و کتاب جدید و سنّت جدید هم این است که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان ظهور، معارف و معانی دقیق‌تر و ابعاد ناگفته و ناشناخته‌ای از آموزه‌ها و معارف اسلام و قرآن را مطرح می‌سازند که با فهم‌های سطحی قبل از ظهور‌ سازگار نیست.[lii] هنگامی که از امام صادق علیه السلام درباره‌ی علّت مهدی نامیده شدن امام زمانارواحنافداه پرسیده شد؛ فرمودند: لِاَنَّهُ یَهْدِی اِلیٰ کُلِّ اَمْرٍ خَفِیٍّ:[liii] زیرا به هر امر پنهانی هدایت می‌کند. یعنی آن حضرت مردم را به جنبه‌های باطنی دین که برای اغلب آنان ناشناخته است، راهبر می‌شوند. غالباً افراد وقتی با حقایق عمیق‌تری مواجه شوند که برای آنها آشنا و قابل هضم نباشد، آن را بدعت و پدیده‌ای نوظهور و انحرافی می‌شمارند. از این رو در عصر ظهور گروهی از مردمان عادی و حتّی علمای دینی شیعه نمی‌توانند آراء حضرت را برتابند و آنچه را امام زمان‌ارواحنا‌فداه بیان می‌کنند، دین جدیدی می‌پندارند. امام صادق علیه السلام در حدیثی به این امر اشاره فرموده‌اند.[liv] مگر پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) در مورد غیرقابل هضم بودن معارف سلمان برای ابوذر که هر دو از برجسته‌ترین اصحاب ایشان بودند، نفرمودند: اگر ابوذر آنچه را در قلب سلمان است می‌دانست، او را تکفیر می‌کرد یا می‌کشت.[lv]

اینکه پیروان عقاید منحرف و فرقه‌ها و مذاهب غیرشیعه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را متّهم کنند که چیزی غیر از اسلام و دین جدیدی آورده‌اند هم امری طبیعی و قابل انتظار است.

نکته‌ای که در پایان این بحث جا دارد بر آن تأکید شود این است که شدّت عمل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ظهور در برخورد و مواجهه با طاغوت‌های عرب و ارتش‌هایشان و نیز قاطعیّت و شدّت عمل ایشان در مجازات مجرمان و ظالمان و تبهکاران که با عبارت عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ به آن اشاره شده است، لازمه‌ی ریشه‌کنی ظلم و بیداد و عین عدالت و تبلور رحمت و عطوفت نسبت به مردم و جامعه‌ی بشری و مصداق کامل رهروی و پیروی و همراهی با رسول خداست که قرآن در مورد آن فرموده است: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّٰهِ و الَّذِینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَیْنَهُمْ:[lvi] محمّد رسول خداست و کسانی که با او هستند با کافران شدید و بین خودشان مهربانند.

احتمال دیگر درباره‌ی عبارت عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ این است که وجود و قدرت یافتن و استیلای حضرت حجّتارواحنا‌فداه و اینکه اسلام ولایت را و قرآن نگاشته شده به املای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و خطّ حضرت علی(علیه السلام) را حاکم و رایج می‌سازد که براساس قرائت رسول‌الله(صلی الله علیه و آله و سلّم) و به ترتیب نزول و با تعیین شأن نزول و ناسخ و منسوخ و با تفسیر و تأویل آیات در حاشیه‌ی آن تدوین شده است[lvii] و با قرآن تنظیم شده در دوران عثمان و تفسیر شده طبق آراء اهل سنّت از نظر ترتیب آیات و سوَر و تفسیر و تأویل متفاوت و آشکارکننده‌ی بطلان اهل تسنّن و حقّانیت شیعه است.[lviii] این امر بر اعراب که اغلب و اکثرشان سنّی مذهبند، گران می‌آید. بنابراین در احادیث مزبور عرب به معنای مطلق منظور نیست و براساس قاعده‌ی اغلبیّت فرموده‌اند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر عرب شدید است.

به بحث ویژگی‌های جامعه‌ی پس از ظهور بازمی‌گردیم.

مطابق روایات، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ستمگران و حامیان آنها را نابود می‌کنند و به حاکمیّت جبّاران در جهان خاتمه می‌دهند و ریشه‌ی ظلم را از جهان برمی‌کنند و تمامی خلق از برکت عدل و احسان آن حضرت‌ بهره‌مند می‌شوند.

پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمٰا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً:[lix] قائم زمین را از عدل و داد آکنده می‌سازد همان‌گونه که از ظلم و ستم مملوّ شده است. امام باقر‌(علیه السلام) درباب جهانی و فراگیر بودن عدالت در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند‌: یَمْلَأُ الْاَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلاً وَ نُوراً وَ یَعْدِلُ فِی خَلْقِ الرَّحْمـٰنِ الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفاجِرِ:[lx] زمین را از عدالت و نورانیّت پر می‌کند و درمیان بندگان خدا‌ چه نیک و چه بد، عدالت را حاکم می‌کند.

در حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه کارگزاران وارسته و شایسته‌ای عهده‌دار مسؤولیت‌ها خواهند بود. بنا به روایات، پیامبر معصوم اولوالعزم، حضرت عیسی‌(علیه السلام) نقش نخست وزیر دولت مهدوی را بر عهده خواهند داشت. چنانکه در روایات آمده است حضرت مسیح(علیه السلام) به حضرت مهدی ارواحنا فداه عرضه می‌دارند: بُعِثْتُ وَزِیراً و لَمْ اُبْعَثْ اَمِیراً:[lxi] من به عنوان وزیر و معاون شما برانگیخته شده‌ام و به عنوان فرمانروا برانگیخته نشده‌ام.

همچنین در احادیث آمده است که در حکومت حضرت حجّتارواحنافداه حضرت یوشع‌(علیه السلام) از پیامبران بنی‌اسرائیل و وصیّ حضرت موسی‌(علیه السلام) نیز حضور دارند که ایشان نیز معصومند. سومین معصوم حضرت خضر(علیه السلام) است که در آن حکومت انجام وظیفه می‌کند. بنابراین علاوه بر حضرت مهدی ارواحنا فداه دست‌کم سه معصوم در حکومت مهدوی عهده‌دار مسؤولیت هستند. امام صادق علیه السلام فرمودند: إِذٰا قٰامَ قٰائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ اسْتَخْرَجَ‏ مِنْ‏ ظَهْرِ الْکَعْبَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ رَجُلًا؛ خَمْسَةَ وَ عِشْرِینَ (خَمْسَةَ عَشَرَ) مِنْ قَوْمِ مُوسَى الَّذِینَ یَقْضُونَ‏ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏ وَ سَبْعَةً مِنْ أَصْحٰابِ الْکَهْفِ وَ یُوشَعَ وَصِیَّ مُوسىٰ وَ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ وَ سَلْمٰانَ الْفٰارِسِیَّ وَ أَبٰا دُجٰانَةَ الْأَنْصٰارِیَّ وَ مٰالِکَ الْأَشْتَرِ:[lxii] هنگامی‌ که قائم آل‌محمّد قیام می‌کند، بیست و هفت نفر از پشت کعبه خارج می‌شوند؛ بیست و پنج (پانزده) نفر از قوم موسی، همآنان که به حق قضاوت می‌کنند و با عدالت رفتار می‌نمایند و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع وصیّ موسی و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابادجانه انصاری و مالک اشتر.

پیشتر درباره‌ی اصحاب خاصّ حضرت مهدی ارواحنا فداه توضیح داده شد. اوتاد، ابدال، رجال‌الغیب، نجباء، صلحا، عصائب و نقباء که هر یک در مرتبه‌ای از شایستگی‌های ویژه‌ای برخوردارند، از دیگر کارگزاران حکومت حضرت مهدیارواحنافداه می‌باشند. سیصد و سیزده نفری که به هنگام ظهور حلقه‌ی نخست بیعت‌کنندگان و یاران آن حضرت را تشکیل می‌دهند و از شایستگی‌های فوق‌العاده‌ای برخوردارند، والیان حکومت و فرماندهان سپاه مهدوی هستند. بنابراین به روشنی می‌توان دریافت که در حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه در سپردن مسؤولیت‌ها اصل شایسته‌سالاری به کامل‌ترین وجه مراعات می‌گردد.

همان‌گونه که به فرموده‌ی قرآن کریم در عصر سلیمان ‌نبی(علیه السلام) تمامی موجودات عالم‌ رام و مطیع آن حضرت بودند و مأموریّت‌هایی را ازجانب ایشان انجام می‌دادند؛ در دولت مهدوی نیز تمامی موجودات عالم‌ رام و مطیع حضرت حجّت‌(علیه السلام) و یار و مددکار ایشان خواهند بود. بنا به احادیث شش هزار جن و حدّاقل چهل هزار مَلَک در بین کارگزاران و سپاهیان حضرت ولیّ‌عصرارواحنافداه حضور دارند.[lxiii] امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) فرمودند: یُؤَیِّدُهُ اللّٰهُ بِالْمَلٰائِکَةِ وَ الْجِنِّ وَ شِیعَتِنَا الْمُخْلَصِین‏:[lxiv] خداوند او را با ملائکه و جن و شیعیان خالص ما یاری می‌کند.

حتّی حیوانات درنده‌ی روی زمین و پرندگان وحشی آسمان در خدمت حضرت بقیّـ‌الله‌الاعظمارواحنا‌فداه و یارانشان و به فرمان ایشان خواهند بود. امام باقر‌(علیه السلام) فرمودند: کَأَنِّی بِأَصْحٰابِ الْقٰائِمِ وَ قَدْ أَحٰاطُوا بِمٰا بَیْنَ الْخٰافِقَیْنِ فَلَیْسَ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلّٰا وَ هُوَ مُطِیعٌ لَهُمْ حَتَّى سِبٰاعُ‏ الْأَرْضِ وَ سِبٰاعُ‏ الطَّیْرِ یَطْلُبُ رِضٰاهُمْ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ:[lxv] گویا یاران قائم را می‌بینم که تمام عالم را فراگرفته‌اند و هیچ چیزی نیست مگر اینکه مطیع آنهاست؛ حتّی درندگان زمین و پرندگان درنده در همه چیز در پی تأمین رضایت آنها هستند.

بنا به برخی روایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در آغاز کار از یاران و کارگزاران خود عهد و پیمانی سخت می‌گیرند و خود نیز متقابلاً اموری را متعهّد می‌شوند.[lxvi]

امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) فرمودند: ثُمَّ إِنَّ الْمَهْدِیُّ یُفَرِّقُ أَصْحٰابَهُ وَ هُمُ الَّذِینَ عٰاهَدُوهُ فِی أَوَّلِ خُرُوجِهِ فَیُوَجِّهُهُمْ إِلىٰ جَمِیعِ الْبُلْدٰانِ وَ یَأمُرُهُمْ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسٰانِ وَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ یَحْکُمُ عَلىٰ إِقْلِیمٍ مِنَ الْأَرْضِ وَ یَعْمُرُونَ جَمِیعَ مَدٰائِنِ الدُّنْیٰا بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسٰانِ:‏[lxvii] سپس مهدی یارانی را که هنگام خروج حضرتش با او پیمان بسته‌اند به سمت شهرها پراکنده می‌سازد و آنها را به عدالت و احسان فرمان می‌دهد و هر یک از آنها را حاکم منطقه‌ای قرار داده و ایشان تمامی شهرهای دنیا را با عدل و احسان آباد می‌کنند. امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: وَ یَبْعَثُ الْمَهْدِیُّ إِلىٰ أُمَرٰائِهِ لِسٰائِرِ الْأَمْصٰارِ بِالْعَدْلِ بَیْنَ النّٰاسِ:[lxviii] مهدی به امیران و کارگزاران خود در دیگر سرزمین‌ها مأموریت می‌دهد که بر اساس عدالت بین مردم رفتار کنند.

آن حضرت فرمودند:إِذٰا قٰامَ الْقٰائِمُ بَعَثَ فِی أَقٰالِیمِ الْأَرْضِ فِی کُلِّ إِقْلِیمٍ رَجُلاً یَقُولُ عَهْدُکَ‏ فِی‏ کَفِّکَ‏ فَإِذٰا وَرَدَ عَلَیْکَ أَمْرٌ لٰا تَفْهَمُهُ وَ لٰا تَعْرِفُ الْقَضٰاءَ فِیهِ فَانْظُرْ إِلىٰ کَفِّکَ وَ اعْمَلْ بِمٰا فِیهٰا:[lxix] هنگامی که قائم قیام کند به هر یک از مناطق زمین مردی را اعزام می‌کند و به او می‌گوید دستورالعمل تو در کف دست تو است. هرگاه کاری برای تو پیش آمد که آن را نمی‌فهمیدی و حکم را در آن زمینه نمی‌دانستی، به کف دست خود نگاه کن و به آنچه در آن است عمل کن.

امام سجّاد‌(علیه السلام) فرمودند: إِذٰا قٰامَ قٰائِمُنٰا أَذْهَبَ اللّٰهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِیعَتِنَا الْعٰاهَةَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلاً وَ یَکُونُونَ‏ حُکّٰامَ‏ الْأَرْضِ‏ وَ سَنٰامَهٰا:[lxx] هنگامی که قائم ما قیام کند خداوند عزّوجلّ بیماری را از بین شیعیان ما می‌برد و قلب‌های آنها را همچون پاره‌های آهن می‌کند و به هر یک از مردان نیروی چهل مرد می‌دهد. آنها حاکمان زمین و افراد برتر و شریف‌تر آن هستند.

حضرت مهدی ارواحنا فداه درعین تساهل و ملایمت نسبت‌به عموم مردم، به کارگزاران و مأموران حکومت خود بسیار سختگیرند و به آنها فرصت و اجازه‌ی کوچکترین رفاه‌طلبی و اشرافیّت و خطا و خلاف و سوءاستفاده‌ای نمی‌دهند؛ به‌شدّت ایشان را تحت‌نظر دارند تا وظایف خود را به‌نحو احسن انجام دهند و در هیچ مأموریتی سستی نکنند.[lxxi] امام صادق علیه السلام به مفضّل که آرزوی دوران حاکمیّت اهل‌بیت: در عصر ظهور و نیل به راحتی و آسایش در آن زمان را کرد، فرمودند: یٰا مُفَضَّلُ اَمٰا لَو کٰانَ ذٰلِکَ لَمْ یَکُنْ اِلّٰا سِیٰاسَةُ اللَّیْلِ وَ سِیٰاحَةُ النَّهٰارِ وَ اَکْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِنِ شِبْهَ اَمِیرُالْمُؤمِنِینَ‌(علیه السلام) وَ اِلّٰا فَالنّٰارُ:[lxxii] ای مفضّل! اگر حکومت در دست ما بود، جز سیاست شب (عبادت، اقامه‌ی حدود و حقوق الهی و حراست مردم) و سیاحت روز (سیر کردن و رسیدگی به مشکلات مردم) و خوردن خوراک‌های خشک و ناگوار و پوشیدن جامه‌های درشت، یعنی جز همان روش امیرالمؤمنین‌(علیه السلام)، چیزی در کار نبود، که اگر جز این عمل شود، پاداش آن آتش دوزخ است.

در دولت مهدوی نظارت همگانی در قالب امر به معروف و نهی از منکر به دقّت و کمال اجرا می‌شود و در نتیجه فرصت سستی یا عدم سلامت در ایفای وظایف وجود نخواهد داشت. امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ:[lxxiii] و به معروف امر و از منکر نهی می‌کنند.

در جامعه‌ی جهانی مهدوی آن حضرت اجازه نمی‌دهند فرد ضعیفی مورد تعدّی قرار گیرد و حقّی از او ضایع شود. اگر به کسی ذرّه‌ای ظلم شود، حقّ او را تماماً از ظالم می‌ستانند و به او بازمی‌گردانند. در روایات آمده است: وَ رَدَّ کُلُّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِهِ:[lxxiv] و هر حقّی را به صاحبش بازمی‌گرداند.

حضرت مهدی ارواحنا فداه در حکومت خود زمینه‌های فساد و ستم را در جامعه از بین می‌برند و راه هر انحرافی را مسدود می‌سازند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: یَفْتَحُ اللّٰهُ بِهِ بٰابَ حَقٍّ وَ یَغْلَقُ بِهِ کُلَّ بٰابٍ بٰاطِلٍ:[lxxv] خداوند به‌واسطه‌ی او (مهدی(علیه السلام)) باب حق را مفتوح و باب هر باطلی را مسدود می‌کند.

علاوه بر از بین بردن زمینه‌ی ظلم و فساد و نظارت کامل و مستمر بر عملکرد کارگزاران، حضرت مهدی ارواحنا فداه نظام قضائی دقیق و توانمندی را ایجاد می‌کنند که اجازه نمی‌دهد کسی مورد ستم قرار گیرد. امام رضا(علیه السلام) می‌فرمایند: فَإِذٰا خَرَجَ أَشْرَقَتِ‏ الْأَرْضُ‏ بِنُورِهِ‏ وَ وَضَعَ مِیزٰانَ الْعَدْلِ بَیْنَ النّٰاسِ فَلٰا یَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً:[lxxvi] هنگامی که (مهدی(علیه السلام)) قیام کند زمین به نور وجود او روشن می‌شود و او ترازوی عدالت را در جامعه مستقر می‌سازد و احدی بر دیگری ستم نخواهد کرد. همچنین در روایات آمده است: إِذٰا قٰامَ الْقٰائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِی أَیّٰامِهِ الْجَوْرُ:[lxxvii] هنگامی که قائم قیام کند بر اساس عدالت حکم خواهد کرد و در روزگار او بساط ظلم برچیده خواهد شد. امام باقر‌(علیه السلام) نیز می‌فرمایند حضرت مهدی ارواحنا فداه در حکومت خود به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که: حَتّىٰ لَا یُرىٰ أَثَرٌ مِنَ الظُّلْمِ:[lxxviii] اثری از ظلم مشاهده نخواهد شد.

عدالت در دوران حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه به نحو فراگیر حاکم می‌شود و همگان از فیض آن برخوردار خواهند شد. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: وَ یَسَعُهُمْ‏ عَدْلُه‏:[lxxix] و (مهدی(علیه السلام)) عدالت خود را بر آنها می‌گستراند. همچنین در باره‌ی جلوگیری از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین مظالم، آن حضرت می‌فرمایند: یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً کَمٰا مُلِئَتْ جَوْراً حَتّىٰ یَکُونُ النّٰاسُ عَلىٰ مِثْلِ أَمْرِهِمُ الأَوَّلُ، لٰا یُوقَظُ نٰائِماً وَ لٰا یُهْرِیقُ دَماً:[lxxx] زمین را از عدالت آکنده می‌سازد همان‌گونه که از ستم مملوّ شده است؛ تا جایی که مردم در شرایط قبل از فراگیر شدن ظلم قرار گیرند. نه خفته‌ای از خواب بیدار می‌شود و نه خونی بر زمین می‌ریزد. امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: اِذٰا قَامَ قَائِمُ اَهْلِ الْبَیْتِ ... عَدَلَ فِی الرَّعِیَّةِ:[lxxxi] هنگامی که قائم اهل‌بیت قیام کند ... در بین مردم تحت حکومتش عدالت می‌ورزد.

در حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه رانت و امتیازات ویژه وجود نخواهد داشت و آن حضرت این امتیازها را ریشه‌کن خواهند کرد. هیچ‌کس به‌دلیل بستگی یا رابطه با یک شخصیّت یا گروه و جمعیّت، دسترسی فوق‌العاده به هیچ اطّلاعات و امکاناتی نخواهد داشت. از امام صادق علیه السلام نقل شده است‌: اِذٰا قٰامَ قٰائِمُنَا اضْمَحَلَّتِ الْقَطٰائِعُ فَلٰا قَطٰائِعَ:[lxxxii] هرگاه قائم ما قیام کند‌ امتیازات ویژه ازبین می‌رود‌؛ پس اثری از امتیازات ویژه درمیان نخواهد بود.

حکومت مهدوی پناهگاه و ملجأ هر بی‌پناه و ستمدیده‌ای است. چنان که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: تَأوِی إِلَیْهِ اُمَّتُهُ کَمٰا تَأوِیِ النَّحْلُ إِلىٰ یَعْسُوبِهٰا:[lxxxiii] امّتش به او پناه می‌برند همان‌گونه که زنبورهای عسل به ملکه‌ی خود پناه می‌برند.

در حکومت حضرت بقیّـالله الاعظمارواحنا‌فداه امنیّت تمام جهان را فرامی‌گیرد و کوچکترین نشانی از ناامنی باقی نمی‌ماند. در حدیثی از رَسُولِ‌اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است: وَ آمَنَتْ‏ بِهِ‏ السُّبُلُ‏:[lxxxiv] به وسیله‌ی قائم راه‌ها امن می‌شوند.

در دوران حاکمیّت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نه تنها اشخاص متعرّض یکدیگر نمی‌شوند؛ حتّی حیوانات وحشی و سمّی هم به انسان‌ها گزندی نمی‌رسانند و درندگان و چرندگان نیز با هم از در صلح و آشتی درآمده و به یکدیگر آسیب نمی‌زنند.[lxxxv] در تشریح این امنیّت فراگیر حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: حَتّىٰ تَمْشِیَ الْمَرْأَةُ بَیْنَ‏ الْعِرٰاقِ‏ وَ (اِلَی) الشّٰامِ‏ ... وَ عَلىٰ رَأسِهٰا زِینَتُهٰا (زَنْبِیلُهٰا) لٰا یُهَیِّجُهٰا سَبُع‏ وَ لٰا تَخٰافُهُ:[lxxxvi] تا جایی که زن در حالی که زینتش (زنبیلش) بر سر او قرار دارد، مسافت بین عراق و شام را طی می‌کند بدون اینکه درنده‌ای او را مضطرب سازد و او آن درنده را بترساند.

بنابراین صلح و امنیّت و آرامشی که حضرت مهدی ارواحنا فداه حاکم می‌کنند به انسان‌ها اختصاص ندارد. در دوران حاکمیّت آن حضرت بین تمامی مخلوقات صلح برقرار می‌شود.

در دوران حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه باران‌های فراوانی خواهند بارید[lxxxvii] و منابع آبی سرشار خواهند شد[lxxxviii] و زمین گیاهان فراوانی می‌رویاند و سرسبز می‌شود.

رسول‌اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند‌: لَوْ قَدْ قٰامَ قٰائِمُنٰا لَاَنْزَلَتِ السَّمٰاءُ قَطْرَهٰا وَ لَاَخْرَجَتِ الْاَرْضُ نَبٰاتَهٰا:[lxxxix]زمانی که قائم ما ظهور کند‌، آسمان بارانش را می‌بارد و زمین گیاهانش را می‌رویاند. همچنین می‌فرمایند: یُرْسِلُ السَّمٰاءَ عَلَیْهِمْ مِدْرٰاراً وَ لٰا تَدَّخِرُ الْاَرْضُ شَیْئاً مِنْ نَبٰاتِهٰا‌:[xc] آسمان باران رحمت خود را بر آنان می‌بارد و زمین از روییدنی‌هاى خود‌ چیزى فرونمی‌گذارد. و نیز می‌فرمایند:: وَ لٰا تَدَعُ السَّمٰاءُ مِنْ قَطْرِهٰا شَیْئاً إِلّٰا صَبَّتْهُ وَ لَا الْأَرْضُ مِنْ نَبٰاتِهٰا شَیْئاً إِلّٰا أَخْرَجَتْهُ:[xci] آسمان قطره‌ای باران را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه فرومی‌ریزد و زمین گیاهی را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه می‌رویاند. همچنین آن حضرت می‌فرمایند: وَ تُمْطِرُ السَّمٰاءُ مَطَراً کَعَهْدِ آدَمَ وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ بَرَکَتَهاٰ:[xcii] آسمان بارانی همانند دوران حضرت آدم(علی نبینا و آله و علیه السلام) می‌باراند و زمین برکات خود را بیرون می‌ریزد.

سرسبزی و شادابی ناشی از این بارندگی‌ها و رویش‌ها سبب می‌شود که بنا به فرموده‌ی امیرالمؤمنین‌(علیه السلام): حَتّىٰ تَمْشِیَ الْمَرْأَةُ بَیْنَ الْعِرٰاقِ وَ (إِلَى) الشّٰامِ لٰا تَضَعُ قَدَمَیْهٰا إِلّٰا عَلَى النَّبٰاتِ:[xciii] زن مسافت بین عراق و شام را طی می‌کند و قدم‌های خود را جز بر سبزه‌ها و گیاهان نمی‌گذارد.

توسعه‌ی کشاورزی و فراوانی محصولات زراعی و باغی از نتایج این شرایط مساعد است. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: تُؤْتِی الْأَرْضُ‏ أُکُلَهٰا وَ لٰا تَدَّخِرُ مِنْهُمْ شَیْئاً:[xciv] زمین تمام خوراکی‌های خود را می‌دهد و چیزی از آن را ذخیره نگاه‌نمی‌دارد. همچنین در روایات آمده است:: فَحِینَئِذٍ ... تُبْدِی بَرَکَاتِهٰا... وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَکَاتِهٰا:[xcv] در آن هنگام ... زمین برکاتش را آشکار می‌کند ... و برکات خود را بیرون می‌ریزد. امام صادق علیه السلام فرمودند: یَزْرَعُ الْإِنْسٰانُ مُدّاً یَخْرُجُ سَبْعَمِائَةَ مُدٍّ ... وَ تَحْمِلْ الْأَشْجٰارُ وَ تَتَضٰاعَفُ الْبَرَکٰاتُ:[xcvi] انسان هفتصد برابر آنچه می‌کارد، می‌درود ... و درختان به بار می‌نشینند و برکات چندین برابر می‌شود.

رونق دامپروری و فراوانی محصولات دامی نیز نتیجه‌ی مراتع سرسبز و آب فراوان است. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ فِی أُمَّتِی یَبْعَثُهُ اللّٰهُ عِیٰاناً لِلنّٰاسِ یَتَنَعَّمُ الْأُمَّةُ وَ تَعِیشُ الْمٰاشِیَةُ وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبٰاتَهٰا:[xcvii] در امّت من مهدی قیام می‌کند. خداوند او را آشکارا برای مردم برمی‌انگیزد. امّت غرق در نعمت می‌شوند و چهارپایان فراوان می‌زیند و زمین گیاهان خود را بیرون می‌ریزد.

در زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گنج‌ها و معادن نهفته در دل زمین‌ خود را آشکار و عرضه می‌کنند. در حدیث است که: فَحِینَئِذٍ تُظْهِرُ الْأَرْضُ کُنُوزَهٰا:[xcviii] در آن روزگار زمین گنج‌های خود را آشکار می‌سازد. امام باقر‌(علیه السلام) فرمودند‌: وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ:[xcix] و گنج‌ها خود را برای قائم ما آشکار می‌سازند. امام صادق علیه السلام فرمودند: وَ تُظْهِرُ الْأَرْضُ‏ کُنُوزَهٰا حَتّىٰ‏ تَرٰاهَا النّٰاسُ‏ عَلىٰ‏ وَجْهِهٰا:[c] و زمین گنج‌هایش را آشکار می‌کند تا جایی که مردم آنها را بر روی زمین می‌بینند. این گنج‌ها تنها سیم وزر و جواهرآلاتی نیست که دفن شده‌اند؛ بلکه تمام منابع زیر زمین از قبیل نفت و گاز و معادن و ذخائر آبی را نیز شامل می‌شود.[ci]

بدیهی است منابع عظیم زیرزمینی اعمّ از نفت و گاز و معادن و سایر مواد اوّلیّه‌ی صنعت هنگامی که با شکوفایی محیّرالعقول علم و فنّاوری عصر ظهور توأم می‌گردد؛[cii] رشد فوق‌العاده‌ی صنعت و تکنولوژی را در جامعه‌ی مهدوی در پی می‌آورد.

در عصر ظهور در تجارت و بازرگانی نیز تحوّل عظیمی رخ می‌دهد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره می­‌فرمایند : و بازرگانى گسترش یافته، شکوفا می‌گردد.[ciii]

درزمینه‌ی شیوه‌ی تجارت و بازرگانی در حکومت امام زمان‌ارواحنا‌فداه‌ امام صادق علیه السلام فرمودند‌: رِبْحُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤمِنِ رِباً:[civ] طلب سود دو مؤمن از یکدیگر [به‌منزله‌ی] ربا خواهد بود. یعنی در دوران ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه هر چیز به قیمت خرید یا قیمت تمام‌شده فروخته می‌شود و در معاملات اقتصادی سود به‌کلّی حذف می‌شود. ازاین‌رو اقتصاد سود‌محور جهان کنونی‌ ریشه‌کن خواهد شد و تنها انگیزه‌ی مردم در فعّالیّت‌های اقتصادی‌ انجام مسؤولیّت الهی و ادای دین و خدمت به خلق خواهد بود؛ نه کسب سود و درآمد.

بنابراین می‌توان در یک جمله گفت جامعه‌ی مهدوی در شؤون اقتصادی از شکوفایی و رشد بی‌نظیری برخوردار است.

توزیع برابر ثروت در بین مردم و برخوردای همگانی از دیگر ویژگی‌های جامعه‌ی مهدوی است. در عصر ظهور همه‌ی خلق بی‌نیاز می‌شوند و در رفاه کامل به سرمی‌برند. محرومیّت و فقر و نداری از جهان بشری رخت برمی‌بندد.

پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: یَقْسِمُ الْمٰالَ صِحٰاحاً. فَقٰالَ رَجُلٌ: مٰا صِحٰاحاً؟ قَالَ: بِالسَّوِیَّةِ بَیْنَ النّٰاسِ:[cv] (مهدی(علیه السلام)) اموال را درست تقسیم می‌کند. مردی پرسید: مقصودتان از «درست» چیست؟ فرمودند: به تساوی بین مردم. امام باقر‌(علیه السلام) نیز فرمودند: اِذٰا قَامَ قَائِمُ اَهْلِ الْبَیْتِ قَسَّمَ بِالسَّوِیَّةِ:[cvi] هنگامی که قائم اهل‌بیت قیام کند [ثروت را] به تساوی تقسیم می‌کند.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بی‌دریغ اموال را به افراد می‌بخشند و کوچکترین محدودیّتی قائل نمی‌شوند. رَسُولِ‌اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند‌: یَکُونُ مِنْ اُمَّتِیَ الْمَهْدِیُّ ... یَتَنَعَّمُ اُمَّتِی فِی زَمٰانِهِ نَعِیماً لَمْ یَتَنَعَّمُوا مِثْلَهُ قَطُّ الْبِرُّ وَ الْفٰاجِرُ:[cvii] مهدى‌(علیه السلام) از امّت من خواهد بود ... همه‌ی طبقات امّت من در زمان او‌ چنان مرفّه زندگى می‌کنند که قبل از وى‌ هیچ انسان نیک و بدى بدان نعمت نرسیده باشد. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: مال و ثروت همانند سیل در میان مردم به جریان می افتد.[cviii] امام باقر‌(علیه السلام) فرمودند: اِذٰا قٰامَ الْقَائِمُ ... تُجْمَعُ‏ إِلَیْهِ‏ أَمْوٰالُ‏ الدُّنْیٰا مِنْ بَطْنِ الْأَرْضِ وَ ظَهْرِهٰا فَیَقُولُ لِلنّٰاسِ تَعٰالَوْا إِلىٰ مٰا قَطَعْتُمْ فِیهِ الْأَرْحٰامَ وَ سَفَکْتُمْ فِیهِ الدِّمٰاءَ الْحَرٰامَ وَ رَکِبْتُمْ فِیهِ مٰا حَرَّمَ اللّٰهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُعْطِی شَیْئاً لَمْ یُعْطَهُ أَحَدٌ کٰانَ قَبْلَهُ:[cix] هنگامی که قائم قیام کند ... همه‌ی ثروت عالم از دل زمین و روی زمین نزد او گرد می‌آید. سپس به مردم می‌گوید بیایید به سوی چیزی که به خاطر آن با خویشاوندان قطع رابطه کردید و خون‌های محترم را ریختید و آنچه را خداوند عزّوجلّ حرام کرده بود، مرتکب شدید. آن‌گاه آنچه را که احدی پیش از او عطا نکرده بود، عطا می‌نماید. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: وَ الْمَالُ یَوْمَئِذٍ کُدُوسٌ یَقُومُ الرَّجُلُ فَیَقُولُ یَا مَهْدِیُّ أَعْطِنِی فَیَقُولُ خُذْ:[cx] در آن زمان ثروت انباشته است و شخص می‌گوید: ای مهدی! به من عطا کن. (مهدی(علیه السلام)) می‌گوید: بگیر. همچنین آن حضرت فرمودند: یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمٰان خَلِیفَةً یُقَسِّمُ الْمَالَ وَ لٰا یُعِدُّهُ:[cxi] در آخرالزّمان خلیفه‌ای خواهد بود که مال را بی آنکه بشمارد بین مردم تقسیم می‌کند.

امام صادق‌(علیه السلام) فرمودند: فَإِذٰا قٰامَ قٰائِمُنٰا حَرَّمَ عَلىٰ کُلِّ ذِی کَنْزٍ کَنْزَهُ:[cxii] هنگامى که قائم ما قیام کند بر همه‌ی ثروت‌اندوزان ثروت‌اندوزى را حرام مى‌کند.

امام باقر‌(علیه السلام) فرمودند‌: وَ یُسَوِّی بَیْنَ النّٰاسِ حَتّىٰ لٰا تَرىٰ مُحْتٰاجاً اِلَى الزَّکٰاةِ وَ یَجِییءُ اَصْحٰابُ الزَّکٰاةِ بِزَکٰاتِهِمْ اِلَى الْمَحٰاوِیجِ مِنْ شِیعَتِهِ فَلٰا یَقْبَلُونَهٰا فَیَصُرُّونَهٰا وَ یَدُورُونَ فِی دُورِهِمْ فَیَخْرُجُونَ اِلَیْهِمْ فَیَقُولُونَ لٰا حٰاجَةَ لَنٰا فِی دَرٰاهِمِکُمْ:[cxiii] چنان مساوات را درمیان مردم برقرار می‌کند که هیچ انسانی نمی‌بینی که نیازمند دریافت زکات باشد و زکات‌دهندگان با زکاتشان نزد نیازمندان شیعه می‌آیند؛ پس نیازمندان آن را نمی‌پذیرند؛ سپس آنان زکاتشان‌ را در همیان‌ گذاشته‌ و‌ درِ خانه‌های نیازمندان می‌گردانند و به‌ آنها عرضه‌ می‌کنند؛ امّا ایشان می‌گویند به پول‌های شما نیاز نداریم!

در روایات آمده است که شرایط فعلی را غنیمت شمارید که می‌توانید فقیری بیابید و زکات خود را به او بدهید. زمانی بر شما خواهد آمد که مهدی(علیه السلام) ظهور کند و حکومتی تشکیل دهد که در آن حکومت‌، مردم زکات خود را بار می‌کنند و از شهری به شهر دیگر‌، دنبال فقیری می‌گردند تا به او زکات دهند‌؛ امّا نمی‌یابند. از جمله امام صادق علیه السلام می‌فرمایند‌: فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَیَأتِیَنَّ عَلَیْکُمْ وَقْتٌ لٰا یَجِدُ اَحَدُکُمْ لِدِینٰارِهِ وَ دِرْهَمِهِ مَوْضِعاً یَعْنِی لٰا یَجِدُ لَهُ عِنْدَ ظُهُورِ الْقٰائِمِ مَوْضِعاً یَصْرِفُهُ فِیهِ لِاسْتِغْنٰاءِ النّٰاسِ جَمِیعاً بِفَضْلِ اللّٰهِ وَ فَضْلِ وَلِیِّه‏:[cxiv] قسم به خدایى که دانه را شکافت و انسان را آفرید زمانى فراخواهد رسید که هیچ‌یک از شما محلّى براى درهم و دینار خود پیدا نکند‌؛ یعنى در وقت ظهور قائم(علیه السلام)‌ محلّى براى مصرف کردن درهم و دینار خود پیدا نمی‌کند‌؛ چرا که به فضل خدا و فضل ولیّ خدا همه‌ی مردم‌ بى‏نیاز خواهند بود. همچنین در روایات آمده است: فَلٰا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لٰا لِبِرِّه‏:[cxv] در آن زمان شخص برای پرداخت و مصرف صدقه و خیراتش جایی نمی‌یابد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: وَ یَطْلُبُ‏ الرَّجُلُ‏ مِنْکُمْ‏ مَنْ‏ یَصِلُهُ‏ بِمٰالِهِ‏ وَ یَأْخُذُ مِنْ زَکٰاتِهِ لٰا یُوجَدُ أَحَدٌ یَقْبَلُ مِنْهُ ذٰلِکَ اسْتَغْنَى النّٰاسُ بِمٰا رَزَقَهُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ:[cxvi] شخصی از شما درپی این می‌باشد کسی را بیابد که از اموال خود به او ببخشد و زکاتش را از او بگیرد؛ ولی کسی را نمی‌یابد که از او بپذیرد. مردم در اثر آنچه خداوند از فضل خویش به آنها روزی کرده است، بی‌نیاز شده‌اند.

علاوه بر مال و ثروتی که افراد از آن برخوردار خواهند شد، مردم تحت تربیت‌های نظام مهدوی چنان بلندطبع و دارای استغناء نفس و بی‌اعتنا و بی‌رغبت به دنیا و ثروتش می‌شوند که در پی ثروت‌اندوزی و جمع‌آوری سرمایه نمی‌باشند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:: یَمْلَأُ اللّٰهُ قُلُوبَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ غِنًى وَ یَسَعُهُمْ عَدْلُهُ حَتّىٰ یَأْمُرَ مُنٰادِیاً یُنٰادِی‏ یَقُولُ مَنْ لَهُ فِی الْمٰالِ حٰاجَةٌ؟ فَمٰا یَقُومُ مِنَ النّٰاسِ إِلّٰا رَجُلٌ وٰاحِدٌ فَیَقُولُ أَنَا. فَیَقُولُ ائْتِ السَّدّٰانَ یَعْنِی الْخٰازِنَ فَقُلْ لَهُ إِنَّ الْمَهْدِیَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تُعْطِیَنِی مٰالًا. فَیَقُولُ لَهُ احْثُ؛ حَتّىٰ إِذٰا جَعَلَهُ فِی حَجْرِهِ وَ أَبْرَزَهُ نَدِمَ فَیَقُولُ کُنْتُ أَجْشَعَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ نَفْساً أَعْجَزَ عَمّٰا وَسِعَهُمْ؟ فَیَرُدُّهُ وَ لٰا یَقْبَلُ مِنْهُ فَیُقٰالُ لَهُ إِنّٰا لٰا نَأْخُذُ شَیْئاً أَعْطَیْنٰاه‏:[cxvii] خداوند دل‌های امّت محمّد را از غنا سرشار می‌سازد و عدل خویش را بر آنان پرتوافکن می‌نماید به حدّی که (قائم(علیه السلام)) به منادى دستور مى‌دهد که در میان مردم اعلام کند چه کسی به مال دنیا نیاز دارد؟ از میان همه‌ی مردم فقط یک نفر برمى‌خیزد و می‌گوید: من. (قائم(علیه السلام)) به او می‌گوید: برو پیش کلیددار و بگو مهدى به تو دستور مى‌دهد که مالى به من بدهى. کلیددار می‌گوید: جامه‌ات را بیاور. تا اینکه وقتی جامه‌اش را پر می‌کند و او آن را بر دوش می‌گیرد، پشیمان مى‌شود که چرا در میان امّت محمّد من از همه آزمندتر باشم؟ چرا آن عفّت نفس عمومى را من دارا نباشم؟ آن گاه مال را به کلیددار پس مى‌دهد و پذیرفته نمى‌شود و به او گفته می‌شود: ما آن چه را عطا کردیم هرگز بازپس نمی‌گیریم.

حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه پس از ظهور، همه‌ی عالم را آباد می‌کنند و هیچ نقطه‌ی ویران و زمین بایر و خرابی در سراسر جهان باقی نمی‌گذارند. چنانکه امام باقر‌(علیه السلام) فرموده‌اند‌: فَلا یَبْقىٰ فِی الْاَرْضِ خَرٰابٌ اِلّٰا عُمِّرَ:[cxviii] در زمین جای ناآبادی باقی نمی‌ماند.

حضرت مهدی ارواحنا فداه به اصلاح بافت شهری در شهرها مبادرت می‌کنند. از جمله امام باقر‌(علیه السلام) در مورد تغییرات آن حضرت در شهر کوفه فرمودند: وَ یُوَسِّعُ‏ الطَّرِیقَ الْأَعْظَمَ فَیُصَیِّرُ سِتِّینَ ذِرٰاعاً وَ یَهْدِمُ‏ کُلَّ مَسْجِدٍ عَلَى الطَّرِیقِ وَ یَسُدُّ کُلَّ کُوَّةٍ إِلَى الطَّرِیقِ وَ کُلَّ جَنَٰحٍ وَ کَنِیفٍ وَ مِیزٰابٍ إِلَى الطَّرِیق‏:[cxix] راه هاى اصلى را توسعه مى‌دهد و عرض آنها را شصت ذراع می‌کند، هر مسجدی را که بر سر راه ساخته شده است خراب می‌کند و هر دریچه‌ یا شکافی که به راه‌ها باز شده‌اند و هر بالکنى که به داخل راه‌ آمده و ناودان‌ و آبریزگاه و نهرى را که به راه‌ها مى‌ریزد مسدود می‌کند.

امّا در جنبه‌ی معنوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ظهورشان روح معنویّت و عرفان و عبودیّت را به جامعه بازمی‌گردانند و شوق عبادت را در دل‌ها زنده می‌کنند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند‏: یَمْلَأُ قُلُوبَ عِبٰادِهِ عِبٰادَةً:[cxx] (مهدی(علیه السلام)) دل‌های بندگان خدا را مملوّ و سرشار از روح عبودیّت و بندگی می‌سازد. امام صادق علیه السلام فرمودند: تُقْبِلُ النّٰاسُ عَلَى الْعِبٰادَةِ ... وَ الصَّلٰاةِ فِی الْجَمٰاعَةِ:[cxxi] مردم به عبادت ... و نماز جماعت روی می‌آورند. همچنین آن حضرت روحیّه‌ی تقیّد به احکام الهی و اهتمام به وظایف دینی را در مردم ایجاد و تقویت می‌کنند. امام صادق علیه السلام فرمودند: تُقْبِلُ النّٰاسُ عَلَى ... الْمَشُروعٰاتِ وَ الدِّیٰانَةِ:[cxxii] مردم به اعمال شرعی و تدیّن روی می‌آورند.

در جنبه‌ی علمی و اخلاقی امام عصرارواحنافداه پس از ظهور، قدرت تفکّر و اندیشه و عقل را دربین بشر به اوج کمال خود خواهند رساند و اندیشه‌های پراکنده را متمرکز و توانمند خواهند کرد. امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند‌: اِذا قٰامَ قٰائِمُنٰا وَضَعَ (وَضَعَ اللّٰهُ) یَدَهُ عَلىٰ رُءُوسِ الْعِبٰادِ فَجَمَعَ بِهِ (بِهٰا) عُقُولَهُمْ وَ (کَمَلَتْ) بِهِ (بِهٰا) اَخْلٰامَهُمْ (اَکْمَلَ بِهِ اَحْلٰاقَهُم):[cxxiii] هرگاه قائم ما قیام کند دست خود را (خداوند دست خود را) روى سر مردم مى‏گذارد و بدان وسیله عقل‌های آنان را جمع و حلم‌ها و اخلاقشان را کامل می‌سازد. یعنی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که یداللّٰه است، با دست خویش شعاع انرژی معنوی ولایی را بر مؤمنان می‌تابانند و با فیضی که از دستان آن حضرت ساطع می‌شود، افکار مردم از پراکندگی به تمرکز می‌رسد و بدین وسیله آنها را به کمال علم، عقل، اخلاق و بردباری می‌رسانند. علاوه بر آن شاید منظور از دست، افراد و مجموعه‌هایی باشند که ایادی آن حضرت به شمار می‌آیند و با ارشاد بندگان خدا مایه‌ی کمال یافتن عقل، خُلق و حلم آنها می‌شوند.[cxxiv]

حضرت مهدی ارواحنا فداه علم را به اوج شکوفایی می‌رسانند و بین تمام انسان‌ها رواج می‌دهند و همگان را از دانش برخوردار می‌سازند. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: اَلْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جٰاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفٰانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النّٰاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذٰا قٰامَ قٰائِمُنٰا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهٰا فِی النّٰاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتّىٰ یَبُثَّهٰا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً: [cxxv] علم بیست‌وهفت حرف است و تمام آنچه پیامبران آوردند دو حرف از آن بود و تا امروز مردم جز آن دو حرف را نمی‌شناسند. پس آن‌گاه که قائم ما قیام کند بیست‌وپنج حرف دیگر را می‌آورد و در بین مردم می‌گستراند و دو حرف قبلی را هم به آن ملحق می‌سازد تا اینکه تمامی بیست‌وهفت حرف علم را می‌پراکند.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان ظهور چنان علم و حکمت را به مردم می‌آموزند و سطح فرهنگ و دانش عمومی را افزایش می‌دهند که حتّی زنان خانه‌دار می‌توانند در خانه‌های خود‌ براساس قرآن و سنّت رسول‌الله(صلی الله علیه و آله و سلّم) قضاوت کنند. می‌دانیم که قضاوت کار مجتهد است و این نشان میدهد که سطح معرفت دینی و علم و آگاهی تاحدّی بالا می‌رود که زنان خانه‌دار که هیچ تصدّی و شغلی بیرون از منزل ندارند، به مقام اجتهاد میرسند. امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند‌: وَ تُؤْتَوْنَ الْحِکْمَةَ فِی زَمٰانِهِ حَتّىٰ اِنَّ الْمَرْاَةَ لَتَقْضِی فِی بَیْتِهٰا بِکِتٰابِ اللّٰهِ تَعٰالىٰ وَ سُنَّةِ رَسُولِ‌اللّٰهِ(صلی الله علیه و آله و سلّم):[cxxvi] در زمان حکومت ایشان چنان حکمت و علوم دین ازطرف خداوند عطا شود که زن خانه‌دار در خانه‏اش‌ مطابق کتاب خدای متعال و سنّت پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) حکم می‌کند.

به‌طور قطع در جامعه‌ای با این درجه از عقلانیّت و چنین معرفت و اندیشه و دانش و اوج حلم و بردباری‌، وقوع جرم و جنایت امری نادر، نامتعارف و تعجّب‌برانگیز خواهد بود و بدین‌ترتیب‌ جهان از آلودگی‌ها‌ امن و پاک خواهد شد.

رمز اصلی جهانگیر شدن عدالت در عصر ظهور را نیز در همین امر می‌توان یافت. عدالت اجتماعی نتیجه‌ی عدالت فردی و درونی افراد جامعه است و آن نیز از ثمرات معرفت، آگاهی و عقلانیّت از یک‌سو و اخلاق‌مداری و فضیلت‌محوری از سوی دیگر است. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با ارتقاء عقل و دانایی و اخلاق افراد از یک سو و تأمین رفاه عمومی و از بین بردن فقر و نداری از سوی دیگر، زمینه و انگیزه‌ی وقوع جرم و ظلم در بین بشر را از بین می‌برند.

در پرتو رشد عقلانی و اخلاقی، دشمنی از بین مردم برمی‌خیزد و صلح و آشتی بین آنها حاکم می‌شود. چنان که امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) درباره‌ی جامعه‌ی پس از ظهور می‌فرمایند: ذَهَبَتِ الشَّحنٰاءُ عَن قُلُوبِ العِبٰادِ:[cxxvii] دشمنی از دل‌های بندگان برمی‌خیزد.

امام باقر‌(علیه السلام) می‌فرمایند: إِذْ قٰامَ الْقٰائِمُ جٰاءَتِ الْمُزٰامَلَةُ وَ یَأْتِی الرَّجُلُ إِلىٰ کِیسِ‏ أَخِیهِ‏ فَیَأْخُذُ حٰاجَتَهُ لٰا یَمْنَعُهُ‏:۳[cxxviii] هنگامی که قائم قیام کند یگانگی و دوستی فرامی‌رسد و فرد نزد جیب یا کیف برادر مؤمنش می‌رود و آنچه نیاز دارد برمی‌دارد و برادرش او را از این کار منع نمی‌کند. یعنی دوستی و یگانگی چنان حاکم می‌شود که وقتی افراد‌‌ به چیزی نیاز پیدا می‌کنند، بدون اینکه به دیگری بگویند، آن را از وسایل او برمی‌دارند و آن دوست‌ وقتی متوجّه می‌شود، نه تنها ممانعتی به عمل نمی‌آورد و گله‌ای نمی‌کند، بلکه از این ‌یگانگی و دوستی غرق سرور و شادی می‌شود.

امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) می‌فرمایند‌: اصْطَلَحَتِ السِّبٰاعُ وَ الْبَهٰائِمُ:۱[cxxix] درندگان و چهارپایان با هم آشتى کنند. نیز از آن حضرت روایت شده است: یَرْعَی الشّٰاةُ وَ الذِّئبُ فِی مَکٰانٍ وٰاحِدٍ:۲[cxxx] گوسفند و گرگ در محلّ واحدی به چرا می‌پردازند.۳[cxxxi]

مرحوم دولابی می‌فرمودند: در دوران ظهور، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دست دزدی و کلاهبرداری اشخاص را قطع می‌کنند نه دست پیکر آنها را؛ والاّ با قطع دست بدن مشکلی حل نمی‌شود. دست دزد و کلاهبردار را که قطع کنی، همدست‌های او دست او خواهند بود و به‌وسیله‌ی آنها باز هم مرتکب دزدی و کلاهبرداری خواهد شد.[cxxxii]

یعنی حضرت مهدی ارواحنا فداه دست کسی را که در درون او حاکم است و او را به دزدی واداشته و ابزار فعل خود ساخته، قطع می‌کنند. اگر بخواهیم مشکل دزدی حل شود باید «دست دزدی» را در درون فرد قطع کنیم و این امر در جامعه‌ی پس از ظهور توسّط ولایت انجام خواهد گرفت. چه ‌بسیار اشخاص فاسد، دزد، آلوده و ... که کنار اقیانوس ولایت زیرورو شدند؛ اشخاصی چون فُضیل عَیاض و بُشر حافی و ... که دست گناه در درونشان بریده شد ولذا بعد از آن عارفانی بزرگ گردیدند. البتّه این به‌معنای انکار اجرای حدود ظاهری شرع نیست؛[cxxxiii] چنانکه خداوند تعالی می‌فرماید: وَ لَکُمْ فِی الْقِصٰاصِ حَیـٰوةٌ یٰا اُولِی الْاَلْبٰابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ:[cxxxiv] و برای شما در قصاص زندگانی است ای صاحبان خرد؛ شاید که تقوا پیشه کنید. امّا تنها با اجرای ظاهری این حدود الهی مشکل دزدی، ظلم و ... از جهان بشر برنمی‌خیزد. جدا از اجرای مسلّم احکام ظاهری، معنای زیبا‌تر و عمیق‌تری در این آیه یافت می‌شود. اگر دست دزد واقعی را که از درون، شخص را به دزدی وامی‌دارد قطع کنی، مشکل دزدی را در جامعه‌ی بشری حل کرده‌ای که این ثمره‌ی ظهور است. درمورد سایر گناهان اعم از ظلم، حرام‌خواری، زورگویی و ... نیز وضع به همین منوال است. چه ‌بسیار افراد گناهکاری که ازکنار بساط اهل‌بیت: عبور کردند و عنایت آن بزرگواران شامل حالشان شد و زیرورو شدند و از ابدال گردیدند.

مرحوم دولابی می‌فرمودند: درمورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در روایات آمده است که یَحْکُمُ بِحُکْمِ دٰاوُد:[cxxxv] با حکم حضرت داود(علیه السلام) حکم می‌کند. حضرت داود(علیه السلام) حکم غیبی صادر می‌کرد و به شواهد و ادلّه وابسته نبود.[cxxxvi]

ازنظر قضایی قاضی مکلّف است برای صدور حکم به شواهد و ادلّه و امارات و اقاریر و نهایتاً سوگند استناد کند؛ لذا پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم)، امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) و سایر ائمّه: در داوری‌هایشان به همین‌ امور استناد می‌کردند و از علوم غیبی خود استفاده نمی‌کردند. اگر کسی مدّعی چیزی می‌شد، از او می‌خواستند دلیلش را بیاورد و اگر دلیل نداشت، طرف مقابل را قسم می‌دادند که انکار کند و در محکمه‌ طبق آیین دادرسی اسلام داوری می‌کردند. البتّه جز چهار سال و اندی حکومت امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) و شاید هم چند ماهی حکومت امام مجتبی‌(علیه السلام)، سایر ائمّه: حکومتی نداشتند که بخواهند حکمی اجرا کنند؛ ولی به هر حال در رسیدگی به دعاوی و شکایات، مکلّف به همین آیین دادرسی ظاهری بودند. حضرت داود(علیه السلام) در آغاز در داوری‌ها حکم به باطن می‌کردند، یعنی به علم غیب خود می‌فهمیدند که چه کسی ظالم است و چه کسی مظلوم و براساس آن حکم می‌دادند. امّا گاهی اوقات شواهد ظاهری صدوهشتاد درجه خلاف آنچه واقعیّت بود را نشان می‌داد و لذا جامعه حکمی را که حضرت داود(علیه السلام) طبق علم باطنی خود صادر می‌کردند، تحمّل نمی‌کرد و اعتراض می‌نمود و فشار اجتماعی زیادی ایجاد می‌شد. حضرت داود(علیه السلام) زیر این فشار اجتماعی از خداوند خواستند تا ایشان نیز براساس همان ادلّه و شواهد ظاهری حکم کنند و درنهایت مکلّف به همین امر شدند.

مرحوم دولابی در توضیح حکم دادن حضرت داود(علیه السلام) براساس علم باطنی می‌فرمود: در زمان حضرت داود(علیه السلام) شخص فقیری مدّت‌ها از خداوند رزق حلالی می‌طلبید. روزی گاوی در خانه‌ی او را شکست و داخل شد. او هم براین‌اساس که دعایش مستجاب شده است، گاو را سر برید و گوشت آن را کباب کرد و با خانواده‌اش خوردند. صاحب گاو که دنبال گاوش می‌گشت فهمید که آن شخص فقیر گاو را کشته و مصرف کرده است. او را نزد حضرت داود(علیه السلام) برد و حضرت داود(علیه السلام) از آن شخص فقیر علّت کارش را پرسید. او هم گفت من هفت سال بود که دعا می‌کردم خدا رزق حلالی مرحمت کند، وقتی گاو در را شکست و داخل شد، به خود گفتم دعایم مستجاب شده است؛ لذا آن را سر بریدم و با خانواده‌ام خوردم. حضرت داود(علیه السلام) به صاحب گاو فرمود: از شکایتت صرف‌نظر کن. صاحب گاو عصبانی شد و اعتراض کرد که این چه‌نحو قضاوت کردن است! حضرت داود(علیه السلام) به او فرمود: علاوه‌بر آن، نصف داراییت را هم به او بده. صاحب گاو به‌شدّت برآشفت. حضرت داود(علیه السلام) فرمود: تمام داراییت را به او بده! دراثر این حکم دربین مردم سروصدا بلند شد. حضرت داود(علیه السلام) همراه با مردم بر سر قبر پدر کسی که گاو را کشته بود حاضر شد و او را زنده کرد و علّت مرگش را از او جویا شد. او گفت: پدر این صاحب گاو غلام من بود؛ او مرا کشت و تمام دارائیم را هم تصاحب کرد. درنتیجه روشن شد علاوه‌بر اینکه تمام دارایی صاحب گاو متعلّق به آن شخص فقیر است، خود صاحب گاو و فرزندانش هم بچّه‌های غلام پدر او هستند و متعلّق به او می‌باشند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم این‌گونه حکم می‌کند.[cxxxvii]

گاهی اوقات خوش‌باوری و زودباوری خوب و شکّ و دیرباوری خیلی بد است. در روایات است که هر گروهی با چیزی از بهشت محروم می‌شوند و برخی از علما را همین بدبینی و دیرباوری و شکّشان از بهشت محروم می‌کند؛[cxxxviii] زیرا مدام تشکیک می‌کنند و احتمالات مخالف می‌دهند و به‌دنبال سند می‌گردند و معمولاً توفیق عمل نصیبشان نمی‌شود. خدای متعال به کسی که با خوش‌باوری خود به روایتی عمل کرده، اجر می‌دهد؛ ولو بعداً مشخّص شود روایت مزبور سند نداشته و ساختگی بوده است. احادیث مَنْ بَلَغ[cxxxix] یا ادلّه‌ی تسامح سنن ناظر بر همین نکته است. امّا اگر برای عالم مشکّک دیرباور روایت قطعی هم بیاورند، معمولاً توفیق عمل پیدا نمی‌کند و محروم می‌ماند.

در این ماجرا در جنبه‌ی ظاهر کار حضرت داود(علیه السلام) هیچ مبنایی نداشت. از نظر حکم شرع مرد فقیر باید تحقیق می‌کرد که گاو مال چه کسی بوده است و صاحبش را پیدا می‌کرد؛ ولی چون با صدق و صفا عمل کرد، دقیقاً همان رزق حلالی را که می‌خواست نصیبش شده بود. حضرت داود(علیه السلام) هم براساس علم غیب خود عمل کرد و به صاحب گاو گفت شکایتت را پس بگیر و از این گاو بگذر. وقتی صاحب گاو عصبانی شد، حضرت داود(علیه السلام) گفت نصف ثروتت را هم به او بده. او بسیار برآشفت؛ نهایتاً حضرت داود(علیه السلام) گفت تمام داراییت را به او بده. اینجا بود که مردم نتوانستند علم باطنی حضرت داود(علیه السلام) و قضاوت او را هضم کنند و فشار اجتماعی زیادی ایجاد شد. آنگاه حضرت داود(علیه السلام) ثابت کرد تمام دارایی صاحب گاو متعلّق به آن شخص فقیر است و خود صاحب گاو و فرزندانش هم بچّه‌های غلام پدر او هستند و متعلّق به او می‌باشند. این حکم به باطن کاملاً با حکم به ظاهر متفاوت بود.

در جامعه‌ی مهدوی نیز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در قضاوت‌ها حکم به باطن می‌کنند و از کسی دلیل و شاهد و مدرک مطالبه نمی‌کنند. امام صادق علیه السلام فرمودند: لَنْ تَذْهَبَ الدُّنیٰا حَتّیٰ یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنّٰا اَهلَ البَیْتِ یَحْکُمُ بِحُکْمِ دٰاوُدَ وَ آلِ دٰاوُدَ لایَسْألُ النّٰاسَ بَیِّنَةً:[cxl] دنیا تمام نمی‌شود تا اینکه مردی از ما اهل‌بیت قیام می‌کند و به حکم داود و آل‌داود حکم می‌کند و از مردم بیّنه و دلیل نمی‌خواهد. همچنین فرمودند: اَلْمَهدِیُّ یَحْکُمُ بِحُکْمِ دٰاوُدَ وَ لٰا یُرِیدُ بَیِّنَةً:[cxli] مهدی(علیه السلام) به حکم حضرت داود(علیه السلام) حکم می‌کند و بیّنه‌ای نمی‌خواهد. در جامعه‌ی مهدوی همه‌ی مردم باید این ظرفیّت را بیابند که حکم به باطن را بپذیرند و این شرط ایمان است. چنانکه خداوند متعال به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم)می‌فرماید: فَلٰا وَ رَبِّکَ لٰا یُؤْمِنُونَ حَتّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمٰا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لٰا یَجِدُوا فِی‏ اَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّٰا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً:[cxlii] قسم به پروردگارت که این مردم ایمان نمی‌آورند مگر اینکه در اختلافاتشان تو را حَکَم قرار دهند و سپس در درون خود هیچ‌گونه ناگواری در پذیرا شدن حکم تو نداشته و تسلیم مطلق فرمان تو باشند.

پروردگار متعال نیز حاکم و داور عالَم است و امور این عالم را با ولایت خویش تدبیر و حکم به باطن می‌کند و احکام خویش را به اجرا در می‌آورد.

عیسیٰ به رهی دید یکی کشته فتاده
گفتا که که را کشتی تا کشته شدی زار

حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
تا باز کجا کشته شود آنکه تو را کشت


وقتی حکم الهی جاری می‌شود، انسان باید در درون خود آن را به گوارایی پذیرا شود. اگر دلی را شکستی، کس دیگری دلت را می‌شکند و اگر ظلمی کردی، به تو نیز ظلم خواهد شد. کَمٰا تُدِینُ تُدٰانُ:[cxliii] هرگونه رفتار کنی، همان‌گونه با تو رفتار می‌شود. این همان قصاص تکوینی است که خداوند در عالم به اجرا می‌گذارد و مایه‌ی تداوم حیات بشر است.[cxliv] منتظران ظهور باید از هم‌اکنون با این حقیقت آشنا شوند و بتوانند قضا و حکم الهی را در عالم به گوارایی بپذیرند و دربرابر آن قلباً تسلیم باشند تا در جامعه‌ی مهدوی نیز بتوانند به اقتضای همین تسلیم رفتار کنند؛ چون حقیقت ولایت حکم به باطن می‌کند.

مرحوم حاج اسماعیل دولابی درباره آغاز شدن تحوّلات آستانه‌ی ظهور در عصر ما می‌فرمود: نمی‌دانید در آینده دنیا چه می‌شود. یک نفر نمی‌ماند که امام حسین(علیه السلام) را دوست نداشته باشد. از پنجاه سال پیش شروع شد و وقتی به بچّه‌های شما برسد، نمی‌دانید چه می‌شود. چون قرآن مال کافّه‌ی ناس و همه‌ی بشر است، خورشید قرآن که آمد همه‌ی عالم را زیر سایه‌ی خود گرفت. ولو بعضی بگویند ما مسیحی یا یهودی یا ... هستیم، قرآن اعتنا نمی‌کند و می‌گوید تو مال منی. خوش به حال شما که اقرار دارید و خودتان با میل و رغبت این شراب را می‌نوشید. آنها را هم به‌زور به حلقشان می‌ریزند. عن‌قریب صدا بلند می‌شود. امام صادق علیه السلام فرمود: یُصْلِحُ اللّٰهُ اَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ:[cxlv] خداوند امر ولیّش را در یک شب اصلاح می‌کند. وسایلش هم امروز هست؛ تلفن، تلکس، رادیو، تلویزیون، ماهواره و ... . زمین یک‌مرتبه پاک می‌شود. همه‌ی خلق خسته شده‌اند و شب و روز عقب صلح و نجات می‌گردند و به‌محض اینکه اعلام شد، همه زود قبول می‌کنند. وقتی مضطرّ شدند زود قبول می‌کنند.[cxlvi]

این سخن بسیار بشارت‌آمیز است که عالم به‌زودی چهره‌ای دوست‌داشتنی‌ پیدا خواهد کرد که فوق تصوّر ماست. انسان امروزی نه می‌داند و نه می‌تواند تصوّر کند که آینده‌ی دنیا چه می‌شود. جامعه‌ی مهدوی ورای تصوّر همگان است.

هرچه مردم به حقیقت ولایت نزدیک‌ شوند، ظهور حجّت‌خدا نزدیک‌تر خواهد شد و هرچه به حقیقت توحید نزدیک شوند، ظهور خود خدا که همان قیامت است[cxlvii] نزدیک‌تر خواهد شد. چنانکه پیشتر نیز گفتیم ظهور حجّت‌خدا قبل از ظهور خدا واقع خواهد شد و این وعده‌ی حتمی است.[cxlviii] می‌توان گفت ظهور یک روند و طیف است و حادثه‌ای لحظه‌ای نیست. زمینه‌ی ظهور به‌تدریج فراهم می‌شود. هرچه بشر از غیرخدا و غیرحجّت‌خدا مأیوس می‌شود، قلبش به‌سمت خدا و حجّت‌خدا روی می‌آورد و این امر مدام مراتب ظهور را تقویت می‌کند تا ظهور کلّی فرارسد. لذا ظهور فرآیندی است که آغاز شده است.

برای نمونه می‌توان به عزاداری‌های گسترده‌ی مردم، اعمّ از مسلمان، مسیحی، کلیمی و زرتشتی در ماه محرّم و پیاده‌روی زائران حسینی‌(علیه السلام) در اربعین اشاره کرد که همه نشانگر اقبال قلوب به‌سمت ولایت و مقدّمات و علائم و مراتبی از ظهور است. اگر یکصد سال قبل را بررسی کنیم متوجّه می‌شویم در همین جامعه‌ی شیعی ما چقدر غفلت بود و اصلاً نامی از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برده نمی‌شد. مسجد جمکران که یک مسجد کوچک قدیمی در وسط بیابان بود، با بنای امروزی آن و اندک مراجعان به آن مسجد، با انبوه جمعیّتی که امروزه در آن مسجد حضور می‌یابند، اصلاً قابل مقایسه نیست. امروز اقبال قلوب به‌سمت حضرت بقیّةالله الاعظم‌ارواحنا‌فداه به‌خوبی دیده می‌شود. توجّه به حقیقت ولایت به‌تدریج شروع شده و هر روز پررنگ‌تر می‌شود تا به یگانگی برسد. وقتی این یگانگی بین محبّان اهل‌بیت: حاکم شد، ظهور کلّی اتّفاق می‌افتد؛ وقتی که همه غرق دریای ولایت شوند و خوی درندگی و تعارض و تضاد ازبین آنها برود؛ تاجایی‌که به تعبیر روایات، گرگ و میش از یک آبشخور آب بنوشند، یعنی دو فرد یا گروهی که در جنبه‌های فکری، فلسفی، اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی دشمن هم هستند و هرکدام می‌خواهد طرف دیگر را از میان بردارد، بر سر سفره‌ی معارف حجّت خدا کنار هم بنشینند و بدور از هرگونه احساس دشمنی، با هم یگانه شوند. بشر پیوسته درحال جدا شدن از حیوانیّت و یأس از دنیاست. این مسیر ظهور است که درحال طی شدن است.

خداوند درباره‌ی وجود مقدّس پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید: وَ مٰا اَرْسَلْناکَ اِلّٰا رَحْمَةً لِلْعٰالَمِینَ:[cxlix] و نفرستادیم تو را مگر رحمتی برای اهل عالم. همچنین فرموده است: وَ مٰا اَرْسَلْناکَ اِلّٰا کٰافَّةً لِلنّٰاسِ:[cl] و نفرستادیم تو را مگر برای تمامی انسان‌ها. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) رحمةٌ للعالمین است و نه فقط رحمةٌ للمؤمنین یا رحمةٌ للمسلمین؛ کافَّةٌ للنّاس است و نه کافَّةٌ للمؤمنین یا کافَّةٌ للمسلمین. جلوه‌ی رحمت رحمانیّه همگان را تحت پوشش گرفته است و وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) برای همه‌ی عالم سبب بهره و رحمت است؛ حتّی برای کسانی که با پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌جنگند و به ایشان جسارت می‌کنند؛ زیرا چنانکه پیشتر گفتیم وجود حجّت‌خدا اعمّ از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمّه‌ی معصومین: واسطه‌ی فیض بین واجب و ممکن است و هر فیض که از مبدأ هستی می‌رسد، از مجرای وجود حجّت‌خداست. اگر حجّت‌خدا نباشد وجود، حیات و رزق به کسی و چیزی نمی‌رسد ولذا همه‌ی کسانی که وجود و حیات دارند، از مجرای وجود حجّت‌خدا از آن متمتّع می‌شوند؛ حتّی فرد ماتریالیستی که منکر وجود خداست، حیات و رزقش ازجانب خداست و با انکار او، خداوند دست از خدایی‌ خود نمی‌کشد. خدا خدایی‌ خود را از مجرای وجود حجّت خود نسبت به او انجام می‌دهد. سعه‌ی رحمتی که در وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است همه را دربرگرفته و دوست و دشمن نمی‌شناسد.

دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمنان نظر داری

چه ازمنظر توحید و چه ازمنظر ولایت همه سر سفره‌ی حجّت‌خدا نشسته‌اند. ولایت و توحید دو امر جدا از هم نیستند. ولایت ظهور حقیقت توحید است.

نزول قرآن مایه‌ی برکت برای همه‌ی اهل زمین است و اختصاصی به مسلمانان ندارد. اثر وضعی وجود قرآن در این عالم مبدأ برکاتی است که همگان اعمّ از مؤمن و کافر و صالح و فاجر از آن متمتّعند. ظهور رحمت رحمانیّه‌ی حقّ متعال همه را دربرگرفته است. قرآن برای همه‌ی جهانیان آمده است و کسی نمی‌تواند از قلمروی آن بیرون رود.

اصولاً فرق مؤمن و غیرمؤمن هم در این است که مؤمن سر سفره نشسته است و صاحب سفره را می‌شناسد؛ اقرار دارد که میهمان ضیافت‌الله است و صاحب این سفره حجّت‌خداست؛ امّا کافر درحالی‌که سر همان سفره نشسته است و از همان‌جا متمتّع می‌شود، این معرفت و اقرار را ندارد. خوشا به حال آنان که اقرار دارند و با میل و رغبت شراب ولایت و توحید را می‌نوشند که در غیر این صورت به‌زور آن را به حلقشان می‌ریزند و این‌طور نیست که کسی بتواند از قبضه‌ی خدا رها شود؛ زیرا همه‌ی عالم در قبضه‌ی خداست. چنانکه در دعای کمیل می‌خوانیم: وَ لٰا یُمْکِنُ الْفِرٰارُ مِنْ حُکُومَتِکَ:[cli] و امکان فرار از حکومت تو وجود ندارد. برای کسی که خدا را دوست دارد چه خبر خوشی از این بهتر! خداوند در قرآن کریم به پیامبر خویش فرمود: وَ مَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ اِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ:[clii] و کسانی که کفر می‌ورزند کفرشان تو را اندوهگین نکند؛ آنان به‌سوی ما بازمی‌گردند. حتّی کافران نیز سرانجام نزد خدا بازمی‌گردند.

با مروری بر آنچه در این بخش ذکر شد اجمالاً روشن می‌شود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلح و عدالت و امنیّت را در سراسر جهان حاکم می‌سازند و جنگ و درگیری‌ و تعدّی و اجحاف را ازبین می‌برند. در سایه‌ی حکومت مهدوی احدی را کوچکترین خطر تعرّض و آسیبی تهدید نخواهد کرد؛ طبیعت شکوفایی فوق‌العاده‌ای می‌یابد؛ اقتصاد رشدی حیرت‌انگیز پیدا می‌کند؛ رفاه و برخورداری در بین تمامی بشر فراگیر می‌شود؛ علم و دانش رشدی محیّرالعقول پیدا می‌کند؛ فضیلت‌های اخلاقی در جهان حاکم می‌شود؛ معنویّت بر جهان پرتو می‌افکند و مادّه‌گرایی و دنیاپرستی از جامعه‌ی بشری رخت برمی‌بندد و انسان‌ها تنها به ارزش‌های متعالی دل می‌سپارند و متوجّه آنها خواهند بود.

بدیهی است حکومت و رهبری که چنین تحوّل عظیم و مبارکی را برای جهان بشری به ارمغان می‌آورد در قلب مردم جای داشته و مورد رضایت و خشنودی همگان خواهد بود. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: یَرْضىٰ عَنْهُ سٰاکِنُ السَّمٰاءِ وَ سٰاکِنُ الْأَرْضِ:[cliii] تمامی ساکنان آسمان و زمین از او (امام زمان‌(علیه السلام)) راضی و خرسند می‌باشند. همچنین فرمودند: یُحِبُّهُ سٰاکِنُ السَّمٰاءِ وَ سٰاکِنُ الْأَرْضِ:[cliv] ساکنان زمین و آسمان دوستش دارند.



[i]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۱، ص ۲۸۰/

.[ii] صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۱، ص ۳۳۱/

.[iii] سوره‌ی حج، آیه‌ی ۴۱/

[iv]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۲۴‌، ص ۱۶۶/

[v]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۱۹۱/

[vi]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۳‌، ص ۴/

[vii]. اینکه در برخی از روایات به وجود پیروان سایر ادیان آسمانی در عصر ظهور اشاره شده و در برخی دیگر اسلام به عنوان تنها دین رایج در بین انسان‌ها معرّفی گردیده، به این خاطر است که در آغاز ظهور آن حضرت پیروان ادیان آسمانی دیگر وجود دارند؛ ولی پس از استقرار کامل دولت مهدوی تنها دین مورد اعتقاد و پیروی بین بشر اسلام خواهد بود.

[viii]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۳۴۰/

[ix]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۲، ص ۴۱۱/

[x]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۳۰۸/

[xi]. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۸۳/

[xii]. علیّ‌بن‌زین‌العابدین‌حائری، الزام‌النّاصب‌فی‌اثبات‌حجّةالغائب، ج ۱، ص ۵۵ و مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۳۴۰/

[xiii]. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۸۳/

[xiv]. مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴/

[xv]. خداوند در آیه‌ی ۲۴۸ سوره‌ی مبارکه‌ی بقره می‌فرماید: وَ قٰالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ اِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ اَنْ یَأتِیَکُمُ التّٰابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّٰا تَرَکَ آلُ مُوسىٰ‏ٰ وَ آلُ هٰارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلٰائِکَةُ اِنَّ فِی ذٰلِکَ لآیَةً لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ: و پیامبرشان به آنها گفت: نشانه‌ی حکومت او این است که تابوتی (صندوق عهد) به‌سوى شما خواهد آمد که در آن آرامشى از پروردگار شما و الواح بازمانده‌ی خاندان موسى و هارون قرار دارد؛ درحالى‌که فرشتگان آن را حمل مى‏کنند. در این موضوع نشانه‏اى براى شماست؛ اگر ایمان داشته باشید. براین‌اساس‌، نسخه‌ی اصلی تورات و انجیل‌ هم‌اکنون در این صندوق قرار دارد.

[xvi]. سیّدبن‌طاووس‌، الملاحم‌و‌الفتن، ص ۲۶۵/

[xvii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۶/

[xviii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۹/

[xix]. سیّدبن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج ۱، ص ۲۹۷/

[xx]. حلّی، العددالقویّةلدفع‌المخاوف‌الیومیّة، ص ۸۳/

[xxi]. طوسی، غیبت، ص ۱۷۹/

[xxii]. سیّد رضی، نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۳۱/ این مضمون را امام حسین۷ نیز درباره‌ی نهضت عاشورا بیان فرمودند: مجلسی، بحارالانوار، ج‏۳۴، ص‏۱۱۰/

[xxiii]. حرّعاملی، وسائل‏الشّیعه، ج ۱۲، ص۲۸۱.

[xxiv]. علیّ‌بن‌زین‌العابدین‌یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب‌فی‌اثبات‌حجّةالغائب، ج ۲، ص ۲۵۳ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶/

[xxv]. سوره‌ی احزاب، آیه‌ی ۴۰/

[xxvi]. سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی ۱۰۷/

[xxvii]. سوره‌ی فرقان، آیه‌ی ۱/

[xxviii]. سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۱۹/

[xxix]. سوره‌ی سبأ، آیه‌ی ۲۷/

[xxx]. بحرانی، البرهان‌فی‌تفسیرالقرآن، ج ۲، ص ۲۳۲ و محدّث‌نوری، مستدرک‌الوسائل، ج ۱۸، ص ۱۸۴/

[xxxi]. صدوق، من‌لایحضره‌الفقیه، ج ۴، ص ۱۶۳ و مفید، امالی، ص ۵۳/

[xxxii]. صدوق، عیون‌اخبارالرّضا۷، ج ۲، ص ۱۲۲/

[xxxiii]. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۶۹/

.[xxxiv] نعمانی، غیبت، ص ۱۸۲ ، ۱۹۴ ، ۲۶۳ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۵ و ۲۹۴/

.[xxxv] نعمانی، غیبت، ص ۲۳۳/

[xxxvi]. نعمانی، غیبت، ص ۲۳۵/

[xxxvii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۵/

[xxxviii]. نعمانی، غیبت، ص ۲۵۵/

[xxxix]. صدوق، عیون‌اخبارالرّضا۷، ج ۱، ص ۶۴ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۱/

. [xl] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷/

[xli]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۶.

[xlii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰.

[xliii]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۲، ص ۶۷۱/

[xliv]. نعمانی، غیبت، ص ۲۳۱/

[xlv]. خوئی، منهاج‌البراعۀ، ج ۸، ص ۳۵۲/

[xlvi]. حرّعاملی، اثبات‌الهداۀ، ج ۲، ص ۱۵۱، علی‌بن‌محمّدقمی‌رازی، کفایۀ‌الاثر، ص ۱۵/

.[xlvii] مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵/

[xlviii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲/

[xlix]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱/

[l]. نعمانی، غیبت، ص ۳۲۲/

[li]. اقبال‌الاعمال، سیّدبن‌طاووس، ج ۱، ص ۲۹۷/

[lii]. شگفت‌انگیز است که به موجب روایات در آستانه‌ی ظهور هنگامی که یاران خاصّ امام زمان(علیه السلام) با طیّ‌الارض و طیّ‌السّماء از سراسر عالم در کنار کعبه نزد آن حضرت حاضر می‌شوند (نعمانی، غیبت، ص ۳۱۳)؛ امام عصرارواحنافداه سرّخطیری را به آنها اعلام می‌کنند که هضم و تحمّل آن حتّی برای اکثر ایشان دشوار است ولذا جز نقباء، سایر آنان از نزد حضرت پراکنده می‌شوند و سپس مجدّداً به محضر حضرت بقیّۀاللهارواحنافداه باز می‌گردند و با آن حضرت بیعت می‌کنند. (مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۷۵؛ کلینی، کافی، ج ۸، ص ۱۶۷ و یزدی‌حائری، اثبات‌الهداۀ، ج ۵، ص ۶۳)

.[liii] طوسی، غیبت، ص ۴۷۱/

[liv]. حرّعاملی، اثبات‌الهداۀ، ج ۵، ص ۱۸۶/

[lv]. محّمدتقی‌مجلسی، روضۀالمتقین، ج ۵، ص ۴۶۴؛ فیض‌کاشانی، وافی، ج ۱، ص ۱۱؛ صدرالدّین‌شیرازی، شرح‌اصول‌کافی، ج ۲، ص ۵۴۷ و رجب‌برسی، مشارق‌انوارالیقین، ص ۳۰۷/

.[lvi] سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۲۹/

[lvii]. برای آگاهی بیشتر در زمینه‌ی قرآن یا مصحف علی۷ درمحورهای زیر، می‌توان به منابع ذکر شده مراجعه کرد.

(۱) پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) تنزیل و تفسیر و تأویل قرآن را به حضرت علی۷ آموختند. ن. ک. به سیّدهاشم‌بحرانی، تفسیربرهان، ج ۱، ص ۱۶؛ هلالی‌کوفی، سلیم‌بن‌قیس، ص ۲۱۳ و صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۱، ص ۲۸۴/ E

E

(2)پیامبر اکرم۶ املاء فرمودند و حضرت علی۷ به خطّ خود نگاشتند. ن. ک. به سیّدهاشم‌بحرانی، تفسیربرهان، ج ۱، ص ۱۶/

(۳) به امر رسول الله۶ پس از رحلت ایشان حضرت علی۷ ظرف سه روز نگاشته‌های فوق را مرتب کرده و در بقچه‌ای بستند. ن. ک. به صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۱، ص ۲۰۶ و طوسی، امالی، ص ۴۴۹؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص ۴۱؛ ابن سعد، الطبقات‌الکبری، ج ۲، ص ۱۰۱؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص ۲۵۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۲، ص ۴۸؛ علیّ‌بن‌ابراهیم‌قمّی، تفسیرقمی، ص۲۴۵۱؛ سیّدهاشم‌بحرانی، تفسیربرهان، ج ۱، ص ۳۶؛ فیض‌کاشانی، المحجّةالبیضاء، ج ۲، ص۲۶۴؛ سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۵۷؛ فیض‌کاشانی، وافی، ج۲، ص۲۷۳؛ زنجانی، تاریخ‌القرآن، ص ۴۴ و ۶۴؛ ابن‌حجر‌عسقلانی، فتح‌الباری، ج۹، ص ۱۰؛ عینی، عمدةالقاری، ج ۲۰، ص ۱۶ و ابن‌ابی‌الحدید، شرح‌نهج‌البلاغه،ج ۱، ص ۲۷.

(۴) حضرت علی۷ یک‌بار در روزهای نخست خلافت ابابکر و بار دیگر در دوران خلافت عثمان مصحف فوق را عرضه کردند و با عدم پذیرش حاکمان مواجه شدند و سپس فرمودند دیگر کسی جز اهل‌بیت آن را نخواهد دید. ن. ک. به سلیم‌بن‌قیس‌هلالی، السّقیفۀ، ص ۸۲ و ۱۲۴؛ محمّدبن‌صفّار، بصائرالدّرجات، ص ۹۳ ؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۶۳۳؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب‌آل‌ابی‌طالب، ج ۲، ص ۴۰ و صدوق، الاعتقادات، ص۹۳.

(۵) ویژگی‌هایی که مصحف حضرت علی۷ را از قرآن رایج متمایز می‌سازد. ن. ک. به مفید، اوائل‌المقالات، ص ۹۴؛ محمّدجوادبلاغی، تفسیرآلاءالرّحمن، ج ۱ ، ص ۲۵۷؛ سیوطی، اتقان، ج ۱، ص ۱۸۳؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص ۱۷۳ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۱۵۵ و ج ۸۹، ص ۵۱ و ج۹۲، ص ۴۸ و۸۸ ؛ مفید، المسائل‌السّرویة، ص۷۹؛ شرف‌الدّین‌عاملی، المراجعات، ص۴۱۱ و علیّ‌بن‌ابراهیم‌قمی، تفسیرالقمّی، ج۲، ص۴۵۱ و نیز کتاب‌های تاریخ‌قرآن، محمّدهادی‌معرفت، تاریخ قرآن، محمودرامیار و پژوهشی در مصحف امام علی و سه مصحف دیگر، جعفرنکونام. و تصریح اهل‌بیت: بر اینکه قرآن با ویژگی‌های فوق در دسترس مردم نیست و صرفاً در اختیار ائمّه: است. ن. ک. به کلینی، کافی، ج ۴، ص ۶۶۷؛ مجلسی؛ مرآۀالعقول، ج ۱۲، ص ۵۲۱ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۸۸/

(۶) برخی منابع اهل‌سنّت که به وجود مصحف حضرت علی۷ تصریح کرده‌اند. محمّدبن‌سعد، الطّبقات‌الکبری، ج ۲، ص ۱۰۱ و ۳۲۸؛ محمّدبن‌ایّوب‌ضریس، فضائل‌القرآن، ص ۳۶؛ سلیمان‌بن‌اشعث، المصاحف، ص ۶۱؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص ۳۱؛ ابونعیم‌اصفهانی، حلیۀالاولیاء، ج ۱، ص ۶۷؛ یوسف‌بن‌عبدالبرّ، استیعاب، ص ۹۷۴ و التّمهید، ج ۱، ص ۲۸۸ و ۲۹۲؛ حاکم‌حسکانی، شواهدالتّنزیل، ج ۱، ص ۳۸؛ عبدالکریم‌شهرستانی، مفاتیح‌الاسرار، ج۱، ص ۱۲۱؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص ۴۷؛ سیوطی، الاتقان، ج ۱، ص ۵۷؛ خوارزمی، المناقب، ص ۹۴ و ابن‌جزی‌کلبی، التّسهیل‌لعلوم‌التّنزیل، ج ۱، ص ۴ .

.[lviii] کلینی، کافی، ج ۴، ص ۶۷۲؛ حرّعاملی، وسائل‌الشّیعۀ، ج ۶، ص ۱۶۳ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۸۸؛ نعمانی، غیبت، ص ۳۱۸؛ مفید، المسائل السّرویّة، ص۷۹و۸۱ و ارشاد، ص ۳۶۵.

[lix]. طوسی، غیبت، ص ۱۷۹ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۲/

[lx]. طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۹۱؛ مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۱‌، ص ۲۹/

[lxi]. سیّدبن‌طاووس، الملاحم‌والفتن، ص ۱۷۵/

[lxii]. طبرسی، مجمع‌البیان، ج۴، ص۳۷۷؛ مفید، ارشاد، ص۳۶۵؛‌ عیّاشی، تفسیرالعیّاشی، ج۲، ص۳۵، ذیل آیه‌ی ۱۵۹ سوره‌ی اعراف و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۶.

[lxiii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۱ و ۱۴/

[lxiv]. دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۲، ص ۲۸۶/

.[lxv] صدوق‌، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۲‌، ص ۶۷۳ و مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۲۷.

[lxvi]. از حضرت امیر۷ روایت شده است که: فَیَقُولُ: بٰایِعُوا عَلىٰ أَرْبَعِینَ خَصْلَةٍ وَ اشْتَرِطُوا عَشْرَ خِصٰالٍ. قَالَ الْأَحْنَفُ: بِأَبِینٰا وَ مٰا تِلْکَ الْخِصٰالِ؟ فَقٰالَ أَمِیرُ‌الْمُؤمِنِینَ عَلَیْهِ الصَّلٰاةُ وَ السَّلٰامُ: یُبٰایِعُونَ عَلىٰ أَنْ لٰا یَسْرِقُوا، وَ E Eلٰا یَزْنُوا، وَ لٰا یَقْتُلُوا (مُحَرَّماً)، وَ لٰا یَنْتَهِکُوا (یَهتِکُوا) حَرِیماً (مُحَرَّماً)، وَ لٰا یَشْتُمُوا (لٰا یَسُبُّوا) مُسْلِماً، وَ لٰا یَهْجُمُوا مَنْزِلاً، وَ لٰا یَضْرِبُوا أَحَداً إِلّٰا بِالْحَقِّ (بِغَیْرِ الْحَقِّ)، وَ لٰا یَکْنِزُوا ذَهَباً وَ لٰا فِضَّةً وَ لٰا بُرّاً وَ لٰا شَعِیراً، وَ لٰا یَرْکَبُوا الْخَیْلَ الْهِمٰالِیجِ‏، وَ لٰا یَشْهَدُوا بِمٰا لٰا یَعْلَمُونَ، وَ لٰا یَتَمَنْطَقُوا بِالذَّهَبِ،وَ لٰا یَلْبَسُوا الْخَزَّ، وَ لٰا یَلْبَسُوا الْحَرِیرَ، وَ لٰا یَلْبَسُوا النِّعٰالَ الصَرّٰارَةِ، وَ لٰا یُخَرِّبُوا مَسْجِداً، وَ لٰا یَقْطَعُوا طَرِیقاً، وَ لٰا یَظْلِمُوا یَتِیماً، وَ لٰا یَخِیفُوا سَبِیلاً، وَ لٰا یَحْبِسُوا بِکْراً (لٰا یَحْتَسِبُوا مَکْراً)، وَ لٰا یَأکُلُوا مٰالَ الْیَتِیمِ، وَ لٰا یَفْسُقُوا بِغُلٰامٍ، وَ لٰا یَشْرَبُوا الْخَمْرَ (مُسْکِراً)، وَ لٰا یَخُونُوا أَماٰنَةً، وَ لٰا یُخْلِفُوا الْعَهْدَ، وَ لٰا یَکْبِسُوا (لَا یَحْبِسُوا) طَعٰاماً مِنْ بُرٍّ أَوْ شَعِیرٍ، وَ لٰا یَقْتُلُوا مُسْتَأمِناً، وَ لٰا یَتْبَعُوا مُنْهَزِماً، وً لٰا یَسْفُکُوا دَماً، وَ لٰا یُجَهِّزُوا عَلىٰ جَرِیحٍ، وَ یَلْبِسُونَ الْخَشِنَ مِنَ الثِّیٰابِ، وَ یُوَسِّدُونَ التُّرٰابَ عَلَى الْخُدُودِ، وَ یَأکُلُونَ الشَّعِیَر، وَ یَرْضُونَ بِالْقَلِیلِ، وَ یُجٰاهِدُونَ فِی اللّٰهِ حَقَّ جِهٰادِهِ، وَ یَشمُّونَ الطِّیبَ، وَ یَکْرَهُونَ النَّجٰاسَةَ، وَ یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ یَشُرطُ لَهُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ أَنْ لٰا یَتَّخِذَ حٰاجِباً وَ لٰا بَوّٰاباً (صٰاحِباً)، وَ یَمْشِی حَیْثُ یَمْشُونَ، وَ یَکُونَ مِنْ حَیْثُ یُرِیدُونَ، وَ یَرْضِىَ بِالْقَلِیلِ، وَ یَمْلَأَ الْأَرْضَ بِعَوْنِ اللّٰهِ عَدْلاً کَمٰا مُلِئَتْ جَوْراً، یَعْبُدُ اللّٰهَ حَقَّ عِبٰادَتِهِ: حضرت مهدی(علیه السلام) به آنها می‌‍‌‌فرماید: شما برپایبندی به چهل خصلت با من بیعت کنید و من نزد شما بر ده خصلت تعهّد می‌سپارم. احنف (راوی حدیث) عرض کرد: پدرمان به فدایتان باد! آن خصلت‌ها چیستند؟ امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاۀوالسّلام فرمودند: بیعت می‌کنند که دزدی نکنند؛ مرتکب زنا نشوند؛ کسی که کشتنش حرام است را به قتل نرسانند؛ به آبروی کسی لطمه نزنند؛ مسلمانی را دشنام ندهند؛ به خانه‌ی کسی هجوم نبرند؛ کسی را به ناحق نزنند؛ طلا و نقره و گندم و جوی احتکار نکنند؛ مرکب‌های تندرو و اشرافی سوار نشوند؛ به آنچه یقین ندارند شهادت ندهند؛ خود را به طلا نیارایند و کمربند زرّین نبندند (در برابر زر سر فرود نیاورند)؛ جامه‌های حریر نپوشند؛ لباس‌های خز بر تن نکنند؛ کفش‌هایی که هنگام راه‌رفتن صدا می‌کنند نپوشند؛ مسجدی را ویران نکنند؛ راهی را بر کسی نبندند؛ به یتیمی ستم نکنند؛ راهی را ناامن نکنند؛ مکر و حیله نورزند (بیگناهی را زندانی نکنند)؛ مال یتیم را نخورند؛ گرد همجنس‌بازی نگردند؛ مشروب نخورند؛ در امانتی خیانت نورزند؛ پیمانی را نشکنند؛ خوراکی را از گندم و جو احتکار نکنند؛ پناهجو و پناهنده‌ای را نکشند؛ سرباز شکست‌خورده و فراری را تعقیب نکنند؛ خونی را به‌ناحق نریزند؛ به سرباز زخمی دشمن حمله‌ور نشوند؛ جامه‌های خشن بپوشند؛ خاک را متکای خود سازند و گونه بر آن نهند؛ نان جو بخورند؛ به کم قناعت کنند و راضی باشند؛ در راه خدا حق جهاد را ادا کنند؛ بوی خوش و عطر استفاده کنند و از پلیدی و نجاست اکراه داشته باشند؛ امر به معروف و نهی از منکر کنند.

آن حضرت نیز خود متعهّد می‌شوند که حاجب و پرده‌دار و دربانی برای خود قرار ندهند (دوست ویژه‌ای اختیار نکنند)؛ مانند آنان و از راه ایشان راه بروند؛ همان‌گونه که آنها انتظار دارند، باشند؛ به کم راضی و قانع باشند؛ به‌یاری خدا زمین را سرشار از عدالت کنند همان‌گونه که از ستم آکنده شده است؛ خدا را آن چنان که شایسته است بندگی کنند. ( سیّدبن طاووس، الملاحم‌والفتن، ص ۲۹۴ و صافی‌گلپایگانی، منتخب‌الاثر، ص ۴۶۹)

همان‌طور که پیشتر نیز اشاره شد، حضرت مهدی(علیه السلام) در اوج اقتدار و حاکمیّت بر جهان، همچون جدّ بزرگوارشان علیّ‌بن‌ابی‌طالب۷ در نهایت ساده‌زیستی زندگی خواهند کرد. امام رضا۷ در این E Eزمینه می‌فرمایند: وَ مٰا لِبٰاسُ الْقٰائِمِ إِلَّا الْغَلِیظُ وَ مٰا طَعٰامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ: لباس قائم جز جامه‌ای خشن و غیرلطیف و غذایش جز طعامی درشت و غیرملایم نخواهد بود.(نعمانی، غیبت، ص ۲۸۵)

[lxvii]. یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب، ج ۲، ص ۱۷۳.

[lxviii]. یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب، ج ۲، ص ۲۴۷.

[lxix]. نعمانی، غیبت، ص ۳۱۹/

[lxx]. صدوق، خصال، ج ۲، ص ۵۴۱/

[lxxi] . مقدّسی‌شافعی‌سلمی، عقدالدّررفی‌أخبارالمنتظر، ص ۲۲ و سیّدمنذرحکیم ، أعلام الهدایه، ج ۱۴، ص۲۲۴ به نقل از مسند ابن‌شیبه.

[lxxii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۹. آن حضرت شبیه این عبارات را نیز خطاب به معلّی‌بن‌خنیس فرمودند. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۴۱۰/

[lxxiii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۶۶/

[lxxiv]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸/

[lxxv]. سیّدبن‌طاووس‌، الملاحم‌و‌الفتن، ص ۲۶۵/

[lxxvi]. صدوق، کمال الدین، ج ۲، باب ۳۵، ح ۵، ص ۳۷۲.

.[lxxvii] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸/

[lxxviii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۶۶/

[lxxix]. طوسی، غیبت، ص ۱۷۹ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۲/

[lxxx]. سیّدبن‌طاووس، الملاحم‌والفتن، ص ۱۴۷/

[lxxxi]. نعمانی، غیبت، ص ۲۳۷.

[lxxxii]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۳۰۹/

[lxxxiii]. همان.

[lxxxiv]. مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴/

[lxxxv]. یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب، ج ۲، ص ۲۴۷.

[lxxxvi]. صدوق، خصال، ج ۲، ص ۶۲۶ و ابن‌شعبه‌حرّانی، تحف‌العقول، ص ۱۱۵/

[lxxxvii]. به موجب آیات قرآن کریم (از جمله سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۶۹ و سوره‌ی روم، آیه‌ی ۴۱) و احادیث معصومین: (از جمله کلینی، کافی، ج ۳، ص ۵۰۵ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۵، ص ۳۳۴) با ریشه‌کن شدن گناه و فساد در زندگی بشر و حاکم شدن تقوی و صلاح به جای آن و پایان یافتن جور و ستم حاکمان و قضات و جایگزین شدن عدل و داد به‌جای آن، درهای برکات از زمین و آسمان به‌روی بشر گشوده شده و باران رحمت الهی جایگزین خشکسالی خواهد شد. این امر در جامعه‌ی مهدوی به نحو بارزی مصداق خواهد یافت.

[lxxxviii]. مقدّسی‌شافعی‌سلمی، عقدالدّررفی‌أخبارالمنتظر، ص ۸۴/

[lxxxix]. ابن‌شعبه‌ حرّانی‌، تحف‌العقول، ص ۱۱۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۶/ شبیه این حدیث از امیرالمؤمنین۷ نیز روایت شده است. صدوق، خصال، ج ۲، ص ۶۲۶ و مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ‌۱۰‌، ص ۱۰۴/

[xc]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ‌۵۱‌، ص ۷۸/

.[xci]سیّدبن‌طاووس، الملاحم‌والفتن، ص ۱۴۶/

[xcii]. سیّدبن‌طاووس، الملاحم‌والفتن، ص ۳۲۲/

[xciii]. صدوق، خصال، ج ۲، ص ۶۲۶ و ابن‌شعبه‌حرّانی، تحف‌العقول، ص ۱۱۵.

[xciv]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ‌۵۱‌، ص ۸۸/

.[xcv] مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴.

[xcvi]. یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب، ج ۲، ص ۲۴۷/

[xcvii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۱/

[xcviii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۹/

[xcix]. صدوق‌، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۱‌، ص ۳۳۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۱/

[c]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲، ص ۳۳۷.

.[ci] لازم به ذکر است که معادن و گنج‌ها و زر و سیم در این روایات، علاوه‌بر معنای ظاهری، یعنی منابع طبیعی زیرزمینی و آنچه گذشتگان در زمین پنهان کرده‌اند، تأویلی باطنی نیز دارد که منظور‌ از آن انسان‌های ارزشمند هستند. چنانکه پیامبر اکرم‌۶ فرموده‌اند‌: اَلنّٰاسُ مَعٰادِنُ کَمَعٰادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ: مردم معادنى هستند چون معادن طلا و نقره. (مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵) در وجود انسان‌ها گوهرهای باارزشی نهفته است که با ظهور امام عصرارواحنا‌فداه آشکار می‌شود و آن اشخاص به محضر امام زمان(علیه السلام) آمده و خود را به ایشان معرّفی و عرضه می‌کنند.

.[cii] مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲، ص ۳۲۸ و ۳۳۶ و کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۵ و علیّ‌بن‌زین‌العابدین‌یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب‌فی‌اثبات‌حجّةالغائب، ج ۲، ص ۲۵۳/

.[ciii] ابن‌قتیبه، عیون الاخبار، ج ۱، ص .۱۲

[civ]. صدوق‌، من‌لایحضره‌الفقیه‌، ج ۳‌، ص ۳۱۳؛ طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج ۷، ص ۱۷۸/

.[cv] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۲.

[cvi]. نعمانی، غیبت، ص .۲۳۷

[cvii]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ‌۵۱‌، ص ۷۸/

.[cviii] ابن‌قتیبه، عیون‌الاخبار، ج ۱، ص ۱۲/    

[cix]. نعمانی، غیبت، ص ۲۳۷/

[cx]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۸/ شبیه این حدیث از امیرالمؤمنین۷ نیز روایت شده است. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۹/

[cxi]. ابوالحسین‌مسلم‌بن‌الحجّاج، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۸۵.

[cxii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۴۳/

[cxiii]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۳۹۰/

[cxiv]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۱‌، ص ۱۴۷/

[cxv]. مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴.

[cxvi]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۳۳۷/

[cxvii]. مجلسی، بحارالانوار‌، ج ۵۱‌، ص ۹۲/

[cxviii]. مجلسی، بحارالانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۱۹۱ و ۳۳۷/

[cxix]. طوسی، غیبت، ص ۴۷۵.

[cxx]. طوسی، غیبت، ص ۱۷۹/

[cxxi]. یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب، ج ۲، ص ۲۴۷.

[cxxii]. یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب، ج ۲، ص ۲۴۷.

[cxxiii]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲، ص ۳۲۸ و ۳۳۶ و کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۵/

[cxxiv]. امروز نیز اگر حجّت‌خدا از درون دستی بر سر ما بکشند، وجود ما آکنده از علم و حلم خواهد شد. اگر کسی خواهان کمالات است، راهی جز مدد خواستن از آن حضرت ندارد ولذا باید خود را در اختیار آن حضرت قرار دهد و ملتمسانه از ایشان بخواهد دستی بر سر او بکشند و او را به کمال برسانند؛ وگرنه کسی با تقلاّی خویش به جایی نخواهد رسید. تنها فایده‌ی تقلاّ کردن‌ها آن است که انسان را نسبت‌به عجز خویش و کارا نبودن تقلاّهایش واقف می‌گرداند و حالت اضطرار و دعا و درخواست از خدا را در او ایجاد می‌کند. پس باید به سراغ کسی برویم که همه‌کاره‌ی عالم است ‌و از او بخواهیم برای به کمال E Eرسیدنمان کاری کند. وقتی انسان بعد از همه‌ی تلاش‌هایش مضطر شد، مجیب‌المضطر به سراغ او می‌آید. مجیب‌المضطر اجازه نخواهد داد در سایه‌ی ولایتش کسی درمانده و مضطر بماند؛ لذا دست او را خواهد گرفت و یاریش خواهد کرد. این تنها راه نیل به کمال است. در وادی کمال هرکس به مقصد راه یافته از عنایات مهدوی۷ بوده است اگر چه به دلائلی این امر را اظهار نکرده باشد، امّا بی‌شک در باطن دست ولایت به حجّت‌خدا داده‌ و به ولایت مهدوی سرسپرده‌ است. همه‌ی بزرگان عرفان دارای حالات و ارتباطات خاصّی با حضرت مهدیارواحنافداه بوده‌اند. امروز نیز زمام همه‌ی فیوضات الهی در دست حضرت بقیّةالله الاعظمارواحنافداه است و ایشان واسطه‌ی فیض بین خدای متعال و همه‌ی مخلوقات می‌باشند و جز از رهگذر وجود ایشان به هیچ فیضی نمی‌توان نائل شد. رمز رسیدن به مقصد کمال، توسّل و توجّه و ارتباط قلبی و محبّت حجّت‌خداست. از این رهگذر می‌توان به کمالاتی دست یافت فراتر از آنچه در احادیث قرب نوافل وعده داده شده است. (کلینی، کافی، ج ۲، ص ۳۵۲؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۲۹۱؛ دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۹۱ و ابن‌ابی‌جمهوراحسائی، عوالی‌اللّئالی، ج ۴، ص ۱۰۳)

[cxxv].مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶ و علیّ‌بن‌زین‌العابدین‌یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب‌فی‌اثبات‌حجّةالغائب، ج ۲، ص ۲۵۳/

[cxxvi]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲، ص ۳۵۲/

[cxxvii]. بهاءالدّین‌النیلیّ‌النّجفی، سروراهل‌الایمان‌فی‌علامات‌ظهورصاحب‌الزّمان، ص ۱۲۷/

۳. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۲/

۱/ ابن‌شعبه‌ حرّانی‌، تحف‌العقول، ص ۱۱۵؛ صدوق، خصال، ج ۲، ص ۶۲۶ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۶/

.۲ یزدی‌حائری، الزام‌النّاصب، ج ۲، ص ۲۴۷.

۳. پیشتر نیز گفته شد که تعبیر بر سر یک آبشخور آب نوشیدن گرگ و میش و آشتی درندگان و چرندگان در عصر ظهور می‌تواند اشاره‌ای باشد به صلح و آشتی انسان‌های مؤمنی که به علّت تفاوت آراء و عقائد، همچون گرگ و میش و درندگان و چرندگان درصددند مخالفان افکار و آراء خود را از میان بردارند و از بین ببرند. هنگامی که حضرت حجّتارواحنافداه حقایق را بر همگان عرضه نمایند، هر یک از صاحبان آراء و عقاید اظهار می‌کند این همان است که من می‌گفتم و به آن فرا می‌خواندم. در نتیجه همگان به آنچه امام عصر۷ عرضه می‌کنند، می‌گروند و دست از دشمنی با یکدیگر برمی‌دارند. داستان عرب و ترک و فارسی که بر سر اینکه با پولی که یافته‌اند، عنب یا اوزوم و یا انگور بخرند، اختلاف پیدا کردند و آشتی کردن آنها وقتی که شخص دانایی با پولشان انگور خرید و هنگامی که آن را دیدند، هر یک گفت این همان است که من می‌گفتم بخریم؛ تمثیل گویایی برای آشتی و صلحی است که در زمان ظهور حجّت‌خداارواحنافداه بین صاحبان آراء و اندیشه‌های مخالف و متضاد، همچون فلاسفه، متکلّمان، عرفا، اخباری‌ها، اصولیّون و ... حاکم می‌شود.

[cxxxii]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۴/

[cxxxiii]. دست دزد را نیز بلافاصله قطع نمی‌کنند و اگر شرایط بسیار زیاد آن طی شود، حکم شرع این است که چهار انگشت او را قطع کنند. بریدن دست دزد به شخص مسلمانی که مرتکب دزدی شده می‌فهماند که از نظر خداوند خود او خوب است؛ لکن دست او هرز شده و وصله‌ی ناجوری در وجود اوست و باید از او جدا شود، تا وجودش کاملاً پاک گردد.

[cxxxiv]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۷۹/

[cxxxv]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰.

[cxxxvi]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۴/

[cxxxvii]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۴/

[cxxxviii]. نظرعلی‌طالقانی، کاشف‌الاسرار، ج ۲، ص ۵۷۰/

[cxxxix]. احمدبن‌ابی‌عبدالله‌البرقی، محاسن، ج ۱، ص ۲۵ و صدوق، ثواب‌الاعمال‌وعقاب‌الاعمال، ص ۱۳۲/

[cxl]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۹/

[cxli]. نعمانی، غیبت، ص ۳۱۴/

[cxlii]. سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۶۵/

[cxliii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۳۰.

[cxliv]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۷۹/

[cxlv]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۱، ص ۳۱۷/

[cxlvi]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۲/

[cxlvii]. قرآن کریم می‌فرماید: یَوْمَ هُمْ بٰارِزُونَ لٰا یَخْفى‏ٰ عَلَى اللّٰهِ مِنْهُمْ شَیْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟ لِلّٰهِ الْوٰاحِدِ الْقَهَّٰارِ: روزی که آنها حاضر و آشکارند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نمی‌ماند؛ امروز حاکمیّت از آن کیست؟ از آن خداوند یکتای قهّار. (سوره‌ی غافر، آیه‌ی ۱۶)

[cxlviii]. پیغمبراکرم۶ فرمودند‌: اگر از دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى گرداند تا مردى را از اهل‌ من برانگیزد که نامش نام من باشد و او زمین را از عدل و داد پر کند.( طبرانی‌، المعجم‌الاوسط‌، ج ۲‌، ص ۵۵)

[cxlix]. سوره‌ی انبیا، آیه‌ی ۱۰۷/

[cl]. سوره‌ی سبأ، آیه‌ی ۲۸/

[cli]. کفعمی، مصباح، ص ۵۵۶ و طوسی، مصباح‌المتهجّد، ج ۲، ص ۸۴۵/

[clii]. سوره‌ی لقمان، آیه‌ی ۲۳/

.[cliii] طوسی، غیبت، ص ۱۷۸ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۲/

.[cliv] علیّ‌بن‌عیسی‌اربلی، کشف‌الغمّۀفی‌معرفۀالائمّۀ، ج ۲، ص ۴۶۹/