Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






جهان در آستانه‌ی ظهور و ضرورت کسب آمادگی
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

جهان در آستانه‌ی ظهور و ضرورت کسب آمادگی

جوامع بشری در جریان تاریخ‌ همواره به‌سمت بزرگ شدن و گسترش یافتن پیش رفته‌اند. انسان‌های اوّلیّه‌‌ واحدهای بسیار کوچکی از اجتماع را تشکیل داده بودند و درحدّ یک یا چند خانواده با هم می‌زیستند‌؛ امّا با پیشرفت تاریخ‌، جوامع بزرگتری تشکیل شد‌؛ قبیله‌ها و عشیره‌ها پدید آمد. سپس این حرکت به‌سوی شهر‌نشینی سوق یافت و جوامع شهری تشکیل شد. سپس فراتر از آن‌، از به‌هم پیوستن شهرها‌، کشورها شکل گرفتند و کشورها نیز دائماً گسترش یافتند تا اینکه جهان بشری به حالت امروز در‌آمد. این سیر همواره درطول تاریخ ادامه داشته است. گرچه گاهی به دلیل جنگ‌ها و نزاع‌ها‌‌، برخی کشورها به اجزای کوچکتری تجزیه شده‌اند‌؛ امّا به‌طور قطع این جریان مسلّط تاریخ نبوده است. در جهان امروز نیز نمونه‌ی این پدیده در تشکیل انواع اتّحادیه‌های بین‌المللی به‌منظور توانمند‌تر ساختن کشورها‌ در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... قابل مشاهده است.

نمود دیگر این واقعیت‌، جهانی‌شدن یا جهانی‌سازی است. این امر صرف‌نظر از اهداف و اغراضی که ممکن است در پشت آن پنهان باشد‌، حاکی از آن است که دنیای امروز زمینه‌ی لازم را برای تشکیل حکومت جهانی دارد و به‌سمتی پیش می‌رود که تحت یک سازمان و مدیریّت واحد اداره شود. هم ساختار اقتصادی و هم تکنولوژی موجود دنیای امروز‌ تشکیل یک حکومت واحد جهانی را آسان‌تر و امکان‌پذیرتر از گذشته ساخته است. این مسأله در دنیای امروز به‌صورت کاملاً جدّی مطرح است. از زمانی که دولت آمریکا بحث نظم نوین جهانی را مطرح کرد‌، جرقّه‌ی بحث تشکیل حکومت واحد جهانی زده شد‌؛ منتهی در مطرح ساختن این بحث مقاصد امپریالیستی آمریکا و دیگر سرمایه‌داران جهان‌ مدّ نظر بود و در صدد ایجاد یک دهکده‌ی جهانی به کدخدایی ایالات متّحده‌ی آمریکا بودند. در دنیای امروز‌ ابزار ارتباط جمعی‌ مرزها را برچیده و تمامی دیوارها را فرو‌ریخته و جهان را همچون دهکده‌ی کوچکی ساخته که همه‌چیز آن در معرض دید تمامی جهانیان است. تمامی این تحوّلات‌ نشان‌دهنده‌ی سیر تاریخ درجهت تشکیل حکومت واحد جهانی است. اگر پیش از این مسأله‌ی حکومت جهانی یک رؤیا و خیال‌پردازی و امری غیرعملی به‌نظر می‌رسید، هم‌اکنون یکی از جدّی‌ترین سخنان در محافل بشری اعم از سکولارها و جوامع غربی تا ملل مذهبی و جوامع دینی است. با توجه به واقعیت فوق می‌توان دریافت که جهان امروز‌ به‌شدّت مستعدّ تشکیل حکومت جهانی واحد مهدوی است.

در دنیای امروز‌‌ بشر پس از دوره‌ای که از دین و معنویّت برید و به دستاوردهای علم و تکنولوژی دل بست‌، دچار بحران‌های عظیمی شده که برون رفتن از آن جز با تشکیل حکومت الهی و معنوی جهانی حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه ممکن نیست. جهان مدرن‌‌ علی‌رغم همه‌ی زرق و برق‌های تکنولوژی و پیشرفت‌های علمی‌، در پس این ظاهر چهره‌ی بسیار مخوفی دارد. فقر و فاصله‌ی طبقاتی عظیمی که امروزه در جهان موج می‌زند‌ واقعیّتی بسیار تلخ و دردناک و انکار‌ناشدنی است. هم‌اکنون سه‌چهارم جمعیّت کره‌ی زمین در گرسنگی بسیار حاد به سرمی‌برند‌؛ در‌حالی‌که درصد اندکی از مردم دنیا از شدّت دارایی و ثروت درحال انفجارند‌. فقدان معنا و هدف در زندگی، فقر شدید عاطفی و معضل تنهایی، خشونت و جنایت، فساد و فحشا، تزلزل بنیان خانواده‌ و فرار کودکان از خانه، بحران کودکان تک‌والدینی‌، اعتیاد به موادّ مخدّر و مشروبات الکلی که گریز‌گاهی برای فرار از هشیاری و توجه به سختی‌هایی است که انسان متمدّن امروزی با آنها دست به گریبان است‌، نمونه‌ی بحران‌هایی هستند که انسان‌ها در جامعه‌ی فرا‌صنعتی نوین با آن مواجه شده‌اند. حتّی کشوری که در جهان امروز‌‌ دعوی رهبری دیگر کشورهای جهان را دارد، با تمام قدرت‌های تکنولوژی‌، اقتصاد و سیاست که برای خود مهیّا کرده‌، به‌شدّت اسیر این بحران‌هاست. جمعی از روشنفکران آمریکایی معتقدند که دیگر هیچ راهی برای نجات تمدّن آمریکا باقی نمانده است و این بحران‌ها به‌زودی این تمدّن را نیز مانند بلوک شرق و جهان مارکسیسم متلاشی می‌کند. خشونت و توحّش، چه در روابط فردی و چه در سطح کلان و بین‌المللی‌، در دنیای امروز بیداد می‌کند‌. کشتارها‌، جنایات و بی‌رحمی‌هایی که هر روزه اخبار آن در سراسر جهان منتشر می‌شود‌، بحران‌های پیچیده‌ای است که جهان را به سرحدّ نابودی رسانده است. وجود سلاح‌های کشتار جمعی و بمب‌های اتمی فراوان در زرّادخانه‌های قدرت‌طلبان فاسد‌ که انفجار فقط بخشی از آنها منجر به از هم پاشیده شدن کلّ کره‌ی زمین می‌شود، دنیای ترسناکی را دربرابر دید بشر امروز قرار داده است.

این تصویر دنیا‌ی امروز مصداق برخی احادیث درباره‌ی شرایط جهان قبل از ظهور حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه است که نابود شدن بخش عمده‌ای از جمعیّت جهان را دراثر جنگ‌های قبل از ظهور‌، بیان می‌کند. در اینجا به ذکر تعدادی از این احادیث می‌پردازیم.

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می‌فرمایند‌: لٰا یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ حَتّىٰ یُقْتَلُ ثُلْثٌ وَ یَمُوتُ ثُلْثٌ وَ یَبْقىٰ ثُلْثٌ:[۱]    مهدی(علیه السلام) قیام نمی‌کند مگر آنکه پیش از آن‌ یک‌سوم جمعیّت جهان کشته خواهند شد و یک‌سوم دیگر نیز خواهند مرد و تنها یک‌سوم جمعیّت جهان باقی خواهند ماند. وقوع این حدیث فقط با وجود سلاح‌های کشتار جمعی میکروبی، شیمیایی و اتمی جهان امروز‌ قابل تصوّر است؛‌ والاّ در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) با شمشیر و تیر و کمان امکان چنین کشتار وسیعی نبود. دراثر جنگ‌های عظیم جهانی که زاییده‌ی قدرت‌طلبی‌ها و سودجویی‌ها و خود‌خواهی‌های بشر است و نیز بیماری‌های همه‌گیری که با طرفندهای شیطانی قدرت‌ها، در سطح جهان شایع می‌گردد، دوسوم مردم جهان نابود می‌شوند. 

همچنین امام صادق علیه السلام می‌فرمایند‌: قُدّٰامَ الْقٰائِمِ‌(علیه السلام) مَوْتٰانِ مَوْتٌ اَحْمَرُ وَ مَوْتٌ اَبْیَضُ حَتّىٰ یَذْهَبَ مِنْ کُلِّ سَبْعَـةٍ خَمْسَـةٌ؛ فَالْمَوْتُ الْاَحْمَرُ السَّیْفُ وَ الْمَوْتُ الْاَبْیَضُ الطّٰاعُونُ‏:[i] پیش از آمدن قائم(علیه السلام)‌ دو مرگ برای بشریت خواهد بود: مرگ سرخ و مرگ سفید‌؛ به‌طورى‌که از هر هفت نفر‌، پنج نفر جان خود را از دست می‌دهند. مرگ سرخ دراثر شمشیر (سلاح‌) و مرگ سفید‌ بیماری طاعون است. بدین‌ترتیب دوهفتم جمعیّت جهان باقی می‌ماند. در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام منقول است‌: لٰا یَکُونُ هـٰذَا الْاَمْرُ حَتّىٰ یَذْهَبَ تِسْعَـةُ اَعْشٰارِ النّٰاسِ:‏[ii] امر ظهور واقع نمی‌شود مگر اینکه نُه‌دهم مردم از بین بروند.[iii] 

اندیشمندان جهان می‌گویند جریان تاریخ خانه‌های آخر خود را می‌پیماید و تنها راه برون‌رفت جهان از این بحران‌های عظیم و رهایی دنیا از رقابت قدرت‌ها، تشکیل حکومت واحد جهانی است. و چنین امری امروزه کاملاً امکان‌پذیر است و با امکانات ارتباط جمعی کنونی، مدیریّت واحد جهان بسیار شدنی است و بر سر راه تشکیل حکومت جهانی هیچ مانع غیرقابل عبوری وجود ندارد. در دنیای غرب از سال‌ها پیش اندیشمندان بزرگی بحث حکومت واحد جهانی را مطرح کرده‌اند. از جمله آلبرت اینشتین می‌گوید: ملل جهان از هر نژاد و رنگی که باشند می‌توانند و باید زیر یک پرچم واحد بشریت در صلح و صفا و برابری و برادری زندگی کنند.[iv] امروزه جوامع غربی بسیار جدّی‌تر از ما شیعیان بحث آخرالزّمان را مطرح و پیگیری می‌کنند و در انواع نظریّه‌پردازی‌ها، کتاب‌ها، مجلاّت، سایت‌ها و فیلم‌های سینمایی به‌طور جدّی به این موضوع می‌پردازند. نظریّه‌پردازانی مانند فوکویاما با طرح بحث پایان تاریخ، هانتینگتون با مطرح کردن بحث فرارسیدن عصر آخرین تجربه‌ی بشری در برخورد تمدّن‌ها[v] و بسیاری از دانشمندان و نویسندگان دیگر‌ با طرح مسأله‌ی آخرالزّمان‌، سعی در باوراندن پایان جریان تاریخ دارند. ریشه‌ی توجّه بیش از حدّ قدرت‌های استکباری به منطقه‌ی خاور‌میانه‌ و طرح خاورمیانه‌ی جدید نیز در همین نکته است.[vi]

پیروان آیین مسیحیّت بر این عقیده‌اند که در آخرالزّمان حضرت مسیح‌(علیه السلام) به این عالم باز‌می‌گردد. پیروان آیین یهود نیز بر این باورند که در آخرالزّمان مسیح حقیقی ظهور می‌کند؛ زیرا حضرت عیسی‌(علیه السلام) را پیامبر صادق ندانسته‌اند و براساس عهد عتیق، برای این ظهور مقدّماتی قائلند که تخریب مسجد‌الاقصی و ساخت معبد سلیمان در محلّ آن و قربانی کردن و سوزاندن جسد گوساله‌ی سرخ و پخش کردن خاکسترش در محلّ معبد پیش از ساختن آن، ازجمله‌ی این مقدّمات خواهد بود تا به‌زعم ایشان قوم یهود بر جهان حاکم شود.[vii] افزایش فشار اسرائیل بر مسلمانان در فلسطین اشغالی و طرح یهودی‌سازی بیت المقدس و اشغال مسجدالاقصی به همین دلیل است که معتقدند زمان قربانی این گوساله در هیکل سلیمان نزدیک شده و هرچه زودتر باید مسجدالاقصی تخریب شود. بنا به گزارش کتاب مقدس سپس درگیری عظیمی در منطقه‌ای که به زبان عبری آن را هرمَجِدّون[viii]می‌خواند‌، پدید خواهد آمد. در این درگیری‌ یا جنگ جهانی افراد بسیاری کشته خواهند شد. این منطقه در سوریه نزدیک مرز عراق و ترکیه واقع شده است. تعابیر عجیبی در کتاب مقدس وجود دارد مثل اینکه لاشخورها شکم‌های خود را از گوشت کشتگان این جنگ پر خواهند کرد.‌‏

قدرت‌های استکباری دنیای امروز‌ با حضور گسترده‌ی نظامی و لشگر‌کشی در منطقه‌ی خاور‌میانه، درصدد تقویت موقعیت و توان نظامی خود در این جنگ می‌باشند. لازم به ذکر است که نگرش یهودیان صیهونیست با مسیحیان صیهونیست‌ در این زمینه متفاوت است؛ به‌طوری‌که یهودیان خود را پیروز این جنگ می‌دانند‌؛ امّا مسیحیان برطبق آنچه در عهد جدیدِ کتاب مقدّس آمده بر این باورند که به‌طور قطع‌ یهودیان در این جنگ نابود خواهند شد‌؛ امّا معتقدند برای اینکه پیروزی نهایی نصیب مسیحیان شود‌، می‌بایست اسرائیلیان یهودی را آن‌قدر تقویت کرد که ولو به قیمت نابود شدنشان، در جنگ با مسلمانان‌، توان و قدرت نظامی مسلمانان را هرچه بیشتر بفرسایند و تضعیف کنند تا پس از آن، غرب مسیحی بتواند با تمام قوا‌ی خود، باقیمانده‌ی توان نظامی مسلمانان را ازبین ببرد و سلطه‌ی مطلق خود را بر جهان حاکم گرداند تا جهان آماده‌ی بازگشت مسیح شود.

اشاره و تصریح به این جنگ در کتاب مقدّس‌،‌ چه در عهد قدیم و چه در عهد جدید‌، قابل ملاحظه است. کمک جهان مسیحیّت و به‌خصوص آمریکا به اسرائیل بر همین مبناست؛ چون آخرالزّمان را بسیار جدّی گرفته‌اند و منتظر رجعت و ظهور مسیح(علیه السلام) هستند و می‌کوشند به‌تعبیر کتاب مقدّس، محور شرارت را که به‌زعم ایشان مسلمانان هستند، ازبین ببرند. بحث خاورمیانه‌ی جدید و تجزیه‌ی کشورهای بزرگ اسلامی و مبارزه همه‌جانبه با مسلمانان، همه مقدّمه‌ی ورود به آخرالزّمان است.

در کتاب حزقیال نبی‌(علیه السلام) در عهد عتیق آمده است‌: ای ‌پسر انسان‌! نظر خود را بر جوج که از زمین مأجوج و رئیس روُش و ماشَک و توبال است‌، بدار و بر او نبوّت نما و بگو خداوند یَهُوَه چنین می‌فرماید: اینک من ای جوج‌، رئیس روش و ماشک و توبال، به ضدّ تو هستم و تو را برگردانیده‌، قلاّب خود را به چانه‌ات می‌گذارم و تو را با تمامی لشگرت بیرون می‌آورم‌. اسبان و سواران که جمیع ایشان با اسلحه‌ی تمام آراسته‌، جمعیّت عظیمی با سپرها و مَجِن‌ها‌، و همگی ایشان شمشیرها به دست گرفته‌، فارس و کوش و فوط با ایشان و جمیع ایشان با سپر و خُود‌، جُومَر و تمامی افواجش و خاندان توجَرمَه از اطراف شمال با تمامی افواجش و قوم‌های بسیار همراه تو‌؛ پس مستعد شو و تو و تمامی جمعیّتت که نزد تو جمع شده‌اند‌، خویشتن را مهیّا سازید و تو مستحفظ ایشان باش؛ بعد از روزهای بسیار از تو تفقّد خواهد شد و در سال‌های آخر‌، به زمینی که از شمشیر استرداد شده است‌ خواهی آمد که آن ازمیان قوم‌های بسیار بر کوه‌های اسرائیل که به خرابه‌ی دائمی تسلیم شده بود‌، جمع شده است و آن از میان قوم‌ها بیرون آورده شده و تمامی اهلش به امنیّت ساکن می‌باشند... . خداوند یهوه می‌گوید در آن روز یعنی در روزی که جوج به زمین اسرائیل بر‌می‌آید‌، همانا از حدّت خشم من بینی‌ام برخواهد آمد‌؛ زیرا در غیرت و آتش خشم خود گفته‌ام که هر آینه در آن روز‌ تزلزل عظیمی در زمین اسرائیل خواهد شد و ماهیان دریا و مرغان هوا و حیوانات صحرا و همه‌ی حشراتی که بر زمین می‌خزند‌ و همه‌ی مردمانی که برروی جهانند‌، به حضور من خواهند لرزید و کوه‌ها سرنگون خواهد شد و صخره‌ها خواهد افتاد و جمیع حصارهای زمین‌ منهدم خواهد گردید.[ix] این تصویر خشم خدا در قالب جنگی در منطقه‌ی فلسطین اشغالی است.

در کتاب زکریّای نبی‌(علیه السلام) نیز آمده‌ است‌: و این بلایی خواهد بود که خداوند بر همه‌ی قوم‌هایی که با اورشلیم جنگ کنند‌ وارد خواهد آورد. گوشت ایشان در‌حالتی‌که بر پای‌های خود ایستاده باشند‌ کاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان کاهیده خواهد گشت.[x]

همچنین در عهد جدید در مکاشفات یوحنّا آمده است‌: و دیدم فرشته‌ای را در آفتاب ایستاده که به آواز بلند‌ تمامی مرغانی را که در آسمان پرواز می‌کنند ندا کرده‌، می‌گوید‌: بیایید و به‌جهت ضیافت عظیم خدا فراهم شوید تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپهسالاران و گوشت جبّاران و گوشت اسب‌ها و سواران آنها و گوشت غمگنان را، چه آزاد و چه غلام‌؛ چه صغیر و چه کبیر.[xi] یوحنّا صحنه‌ی بسیار وحشتناکی را در منطقه‌ی هارمَجِدّون یا آرماگدون ترسیم می‌کند.[xii]

مسیحیان صهیونیست که حدود شصت ملیون نفر از جمعیّت امریکا هستند بر این باورند که آخرالزّمان نزدیک است و جنگ نهایی در این منطقه بین یهود و مسلمانان رخ می‌دهد.[xiii]

بنا به عقیده‌ی ما پس از این وقایع امر ظهور محقّق می‌شود و حضرت مسیح‌(علیه السلام) نیز همزمان ظهور می‌کنند و سِمَت وزارت حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه را برعهده خواهند گرفت.

نکته‌ی مهمّی که منتظران باید به آن توجّه کنند و مراقب باشند این است که سختی‌ها و شدائد مقدّمه‌ای برای امر ظهور است و بدون تحمّل سختی‌ها فرجی حاصل نخواهد شد. احادیث و روایات به‌روشنی نشان می‌دهند که قبل از ظهور، بشر جهانی مخوف پیرامون خود ایجاد می‌کند و به‌دلیل سرکشی از دین و راه عبودیّت خدا جنایات را به اوج می‌رساند و دنیا را از ظلم و جور پر می‌کند. مصادیق جزئی این ظلم و جور در روایات تشریح و توصیف شده است. بنابه این روایات نقطه‌ی امنی جز قلّه‌های کوه برای شیعیان باقی نخواهد ماند. در این شرایط حتّی زن و شوهر از یکدیگر تقیّه می‌کنند و شیعه بودن خویش را پنهان می‌سازند. در آن زمان سر شیعیان را از بدنشان جدا می‌کنند و چنان برای یکدیگر به هدیه می‌فرستند، گویی سر کافران و مشرکان است. نمونه‌های این جنایات را هم‌اکنون در عراق و سوریه مشاهده می‌کنیم.

هم در سلوک برای رسیدن به ظهور باطنی باید یک دوران ریاضت و دشواری را پذیرا بود و هم برای راه یافتن به عرصه‌ی ظهور خارجی باید خود را آماده‌ی تحمّل و مقاومت دربرابر سختی‌های جهانِ در آستانه‌ی ظهور و زندگی در فشار و تنگنا و محرومیّت نمود.

ناز‌پرورد تنعّم نبرد راه به دوست

 

عاشقی شیوه‌ی رندان بلاکش باشد

 

لذا باید خود را از تنعّم‌زدگی و عادت به زندگی در رفاه و آسانی و راحتی رها ساخت. شیعه‌ی منتظر سربازی ورزیده و آماده‌ی دریافت فرمان مبارزه ازسوی فرمانده‌، یعنی حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه است تا در رکاب آن حضرت در عرصه‌ی کارزار جهانی و ستیز با ستمگران جهانی‌ حضور یابد. منتظر واقعی باید روحیّه‌ی مقاومت، شکیبایی، زهد و زندگی در شرایط ریاضت را در خود ایجاد کند و آماده‌ی مبارزه‌ای همه‌جانبه باشد و وعده‌ی رفاه به خود ندهد. هرکس طالب نزدیک شدن زمان ظهور است باید به‌طور جدّی آماده‌ی دشواری‌های قبل از ظهور شود. فرهنگ جامعه‌ی شیعی باید به‌سمت آمادگی برای مواجهه با دشواری‌ها پیش رود. ترویج توقّع زندگی مرفّه در جامعه نقطه‌ی مقابل دعا برای فرج و ظهور حضرت حجّـﮥ‌بن‌الحسنارواحنا‌فداه است. در زمانی که دشواری‌های قبل از ظهور حادث شود، جامعه‌ی مرفّه به‌سرعت از هم می‌پاشد و دچار گسیختگی می‌شود. شیعه‌ی منتظر‌ در دوران غیبت به خودسازی می‌پردازد و روحیّه‌ی مقاومت و پایداری را در خویشتن ایجاد می‌کند تا بتواند در شرایط سختی و محرومیّت که یقیناً قبل از ظهور پیش خواهد آمد، و چه‌بسا نزدیک باشد، نقش خود را به‌درستی ایفا کند و دچار ترس و اضطراب و فرار از صحنه نگردد.

انسان اگر به‌راستی آرزومند و عاشق ظهور حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه و زندگی در زیر چتر حکومت مهدوی است، باید مقدّماتی را که شرط لازم رسیدن به این مقصد عظیم است، بپذیرد و به بیانی، هرکه طاووس ‌خواهد، جور هندوستان کشد. نمی‌توان ذی‌المقدّمه را خواست و مقدّمه را نپذیرفت؛ لذا نباید در سختی‌ها بیتابی کرد و از خود کلافگی نشان داد. ریاضت که این همه در سیر و سلوک بر آن تأکید می‌شود، هم در ظهور خارجی و هم در ظهور باطنی ضروری است و کسی که رفاه‌زده است، یقیناً در سلوک باطنی هم به جایی نخواهد رسید.

ظهور دقیقاً در شرایطی واقع می‌شود که سایر انسان‌ها کورسوی امیدشان نیز رو به خاموشی رفته و اسیر یأس شده‌اند و دنیا دچار ظلمی فراگیر شده است. چنان‌که اشاره شد، در شرایط مخوف جامعه‌ی قبل از ظهور که در اثر سرکشی‌ها و دیکتاتوری‌ها و سرپیچی بشر از بندگی خدا و دنیاطلبی و فساد و کنار گذاشتن راهکار دینی در زندگی دنیوی به‌وجود می‌آید، حدّاقل دوسوم و بنابه بعضی روایات، پنج‌هفتم یا نُه‌دهم جمعیّت ازبین خواهند رفت؛ به‌طوری‌که از هر خانواده‌ حدّاکثر یک نفر باقی می‌ماند. طبیعی است در آن شرایط اگر یک نفر باقی‌مانده به اندیشه‌ی الهی و مهدوی وصل نباشد، همه‌ی امیدش را از دست می‌دهد و دچار یأس می‌شود. این نکته‌ی بسیار زیبایی در تفکّر مهدوی تشیّع است که در شرایطی که همه‌ی اهل عالم امیدشان را از دست می‌دهند، انسانی که معتقد به ظهور حضرت مهدیارواحنا‌فداه و منتظر جامعه‌ی ظهور است، امیدش به اوج می‌رسد و هنگامی که کورسوی امید در بشریّت خاموش می‌شود، امید یک منتظر شیعی به نهایت می‌رسد و به‌شدّت مسرور است که در آستانه‌ی ظهور واقع شده است.

آشوب و به‌‌هم‌ریختگی امور علاوه‌بر جنبه‌های ظاهری و آفاقی که در جهان رخ می‌دهد؛ در جنبه‌ی انفسی و ظهور باطنی در سلوک نیز مصداق دارد. سالکانی که به این حقیقت توجّه ندارند، در آخرالزّمانِ سیر باطنی خود که مشاهده می‌کنند پس از سال‌ها سیر و سلوک و چلّه‌نشینی و خلوت و ذکر و عبادت و مشارطه و مراقبه و محاسبه و تحمّل ریاضت‌ها، همه‌چیز به‌هم ریخت و هیچ به‌دست نیامد؛ آشفتگی درونی پیدا می‌کنند و امیدی برایشان نمی‌ماند و دچار یأس می‌شوند. امّا کسی که با تفکّر مهدوی در سلوک باطنی آشناست، می‌داند که این نقطه دقیقاً بشارت‌آمیزترین نقطه‌ی سیر اوست؛ چون نشان می‌دهد که در آستانه‌ی ظهور باطنی قرار گرفته است؛ لذا سالکی که با اندیشه‌ی مهدوی سیر و سلوک می‌کند در آن موقعیّت نه‌تنها ناامید نمی‌شود و از سلوک دست نمی‌کشد؛ بلکه به اوج امید می‌رسد و سیر خود را پرتوان‌تر دنبال می‌کند و چشم‌انتظار ظهور باطنی می‌ماند.

عارف بالله مرحوم محمّداسماعیل دولابی می‌فرماید: سواری که از دور می‌آید، پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود، گردوغباری که از زیر پای اسبش برمی‌خیزد دیده می‌شود. گردوغبار آشوب‌ها و ناآرامی‌های جهان در روزگار ما خبر از نزدیک شدن فارِسُ الحجاز یعنی امام زمان‌عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه می‌دهد.[xiv] 

هنگامی که اسب‌سواری در زمینی خاکی از دور می‌آید، پیش از آنکه خودش در افق دیده شود، گرد و غباری که موقع تاخت و حرکت او از زیر سم اسبش برمی‌خیزد، دیده می‌شود. گردوغبار آشوب‌ها و ناآرامی‌های جهان در روزگار ما نیز خبر از نزدیک شدن فٰارِسُ الْحِجٰاز[xv] یعنی حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه می‌دهد. ظهور این گردوغبارها در جهان نشانه‌ی خبر خوشی است و آن آمدن سوار و منتَظَری است که همه‌ی عالم در انتظار اوست.

از دیدگاه عرفانی عالم بیرون و عالم درون دو نسخه‌ی مطابق هم هستند و هر آنچه در عالم بیرون است، مطابقش در عالم درون هم وجود دارد. لذا در سیر باطنی نیز مشابه آنچه در مورد شرایط پیش از ظهور گفتیم وجود دارد. هوی و هوس‌ها، تخیّلات، تردیدها و جلوه‌های مختلف نفس در درون انسان، قبل از ظهور باطنی گردوغبار بر‌پا می‌کنند. سالک که زندگی آرامی داشت و به عبادت، کار و مطالعه‌اش می‌پرداخت، زندگیش ناگهان به‌‌هم می‌ریزد. شرایط زندگی خانوادگیش آشفته می‌شود؛ در محلّ کار با مشکل روبه‌رو می‌شود؛ گاهی اوقات فقر می‌آید؛ گاه تهمتی به او می‌زنند؛ گاهی آزار و اذیّتش می‌کنند و ... . علاوه‌بر این از درون نیز تردیدها، وسوسه‌های نفس، تمنّیّات و خطورات آزاردهنده و امثال اینها او را مورد هجوم قرار می‌دهند. در اینجاست که سالک نباید روحیّه‌ی خود را ببازد و باید بداند که این همان گردوغبار زیر پای فارس‌الحجازی است که سال‌های سال در سیر باطنی خود در انتظار ظهور او بوده است. باید پایمردی‌ را حفظ کرد و صابر بود و عرصه را خالی نکرد و مأیوس نشد. در این صورت در آینده‌ای بسیار نزدیک ورق بر‌خواهد گشت و در جهان درون دولت مهدوی حاکم خواهد شد. ولیّ خدا بر وجود انسان حاکم می‌شود و در باطن همه‌ی قوای درونی او تحت تصرّف و ولایت ولیّ‌الله قرار می‌گیرد. لذا اگر در مسیر سلوک گردوغباری در درون برخاست، سالک نباید خود را ببازد. به‌هم‌ریختگی و آشفتگی درون، آخرین زور نفس امّاره است که قبل از مرگ می‌زند. افرادی هم که زمان مرگشان فرامی‌رسد، اغلب این‌‌گونه‌اند. محتضری که ساعت‌ها بیهوش بوده است، اغلب در دقایق یا ساعات قبل از مرگش ناگهان حالت هوشیاری پیدا می‌کند و چشم‌هایش را کاملاً باز می‌کند و سخن می‌گوید و همه‌ی اطرافیان او به گمان اینکه حال او بهتر شده، خوشحال می‌شوند؛ امّا این آخرین نمود حیات در اوست که درحال خودنمایی است. نفس انسان نیز این‌گونه است و قبل آنکه از پا درآید، در درون انسان جولان فوق‌العاده‌ای از خود بروز می‌دهد و او را آشفته می‌کند و اگر کسی خبر نداشته باشد، مأیوس می‌شود و احساس می‌کند سیر و سلوک و تهذیب نفس او همه به باد رفته است. امّا کسی که خبر داشته باشد این گردوغبار مقدّمه‌ی ظهور باطنی اوست، درمی‌یابد که جای یأس و ناامیدی نیست. 

مرحوم دولابی می‌فرماید: تلاطمات و ناآرامی‌هایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است، حاوی بشارت بزرگی است. جهان از درد زایمان به خود می‌پیچد و عن‌قریب فرزندی را بیرون خواهد داد.[xvi] 

در عصر حاضر همه‌ی دنیا به‌شدّت در التهاب و تلاطم است و همه نگرانند که سرانجامِ جهان با این بحران‌های عظیم اقتصادی، سیاسی و جنگ‌های مخوفی که جهان در آستانه‌ی آنها واقع شده است، چه خواهد شد. طبیعی است که بشر با دیدن چنین دورنماهایی از آینده‌، دچار یأس و ناامیدی شود. ولی درست در چنین موقعیّتی انسانِ با اندیشه‌ی مهدوی به اوج امید می‌رسد. این تلاطمات و ناآرامی‌ها و کلافگی‌ها و به‌‌هم خوردن نظم و آرامش جهانی همچون درد زایمانی است که جهان از آن به خود می‌پیچد ولذا حاوی بشارت بزرگی است، بشارت بزرگ ظهور انسان کامل درپی آشفتگی و آشوب عظیم جهانی؛ همان‌طورکه درد زایمان دردی شیرین و حاوی بشارت تولّد فرزندی است. چنان که اشاره کردیم، بنابه روایات، قبل از ظهور شرایط پیچیده‌ و مخوفی پیش خواهد آمد که ناشی از خودمداری‌ها و خودمحوری‌ها و زورگویی‌ها و ستمگری‌ها و جهانخواری‌های قدرتمندان ضدّ دین و ضدّ خداست و هم‌اکنون مقدّمات آن دیده می‌شود.

مرحوم دولابی می‌فرماید: قبل از بارش باران تندبادی برمی‌خیزد و گردوغبار زیادی برپا می‌کند و همه‌ی خس و خاشاک‌ها و آشغال‌ها را ازروی زمین جارو می‌کند. امّا اگر کمی صبر کنیم، باد آرام می‌گیرد و باران می‌بارد و سپس ابرها کنار می‌روند و هوا لطیف و آفتابی می‌شود. آشوب‌ها و نابسامانی‌هایی که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است، نزدیک شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت می‌دهد.[xvii] 

وقتی طوفان درمی‌گیرد، گرد و خاکی به‌پا می‌شود که چشمی چشم دیگر را نمی‌بیند. باد هرچه در زمین است را از جا می‌کَند و این آشفتگی و آشوب که در فضا ایجاد می‌شود، زمین را جارو می‌کند. طوفان‌های عظیم سیاسی، اقتصادی و نظامی که امروزه در سطح جهان برخاسته، آمده است تا بساط حکومت‌های خودکامه و تفکّر زندگی بدون خدا را در جهان جارو کند و بساط این تجربه‌ی تلخ شکست‌خورده را جمع کند. جنگ جهانی‌ و بیماری‌های عظیمی که قبل از ظهور رخ می‌دهد طوفانی است که به‌پا می‌خیزد. طبیعتاً صحنه‌ی طوفان خیلی ترسناک است؛ تاجایی‌که گاهی اوقات سبب وجوب نماز آیات می‌شود.[xviii] هم حوادث طبیعی بسیار بزرگ مانند زلزله‌های بسیار عظیم، قحطی، سیل‌ و طوفان‌های بزرگ و هم حوادث بشرساخته مانند جنگ‌ها و درگیری‌ها، طوفانی است که قبل از ظهور می‌آید تا بساط ظلم جهانی را جمع کند.

توجّه به این نکته لازم است که طبیعت نیز متأثّر از حالات و رفتارهای بشر است. رفتارهای بشر در عالم آثار وضعی دارد. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ اَیْدِی النّٰاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ:[xix] تحت‌تأثیر مکتسبات و رفتارهای اختیاری خود انسان‌ها فساد در خشکی و دریا ظاهر شد، تا خداوند برخی از آثار اعمالشان را به آنها بچشاند به این امید که بازگردند. ازطرف دیگر به فرموده‌ی قرآن تقوا و خداترسی آثار پربرکتی در عالم دارد: وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرىٰ‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ بَرَکٰاتٍ مِنَ السَّمٰاءِ وَ الْاَرْضِ:[xx] و اگر اهل آبادی‌ها ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، ما درهای برکات را از آسمان‌ها و زمین به‌سوی آنها می‌گشاییم.

بنابراین در جنبه‌ی مثبت، ایمان و تقوا منشأ برکات در جهان طبیعت است و در جنبه‌ی منفی، بی‌ایمانی و بی‌تقوایی و ظلم و ستم و تضییع حقوق الهی و حقوق انسانی، منشأ حوادث مخوف و تلخ در عالم طبیعت است. در روایات آمده است که هر گناه غیر از تأثیراتی که در وجود خود انسان می‌گذارد، بر جنبه‌هایی از عالم طبیعت نیز مؤثّر است. از جمله ظلم، حکم قضائی ناعادلانه، کم‌فروشی، زنا و عدم پرداخت حقوق شرعی و ... هرکدام پیامدهایی در جهان طبیعت دارد.[xxi]

در آستانه‌ی ظهور به‌علّت خودمحوری و خودپرستی بشر و حذف خدا از زندگی و اداره‌ی جهان بر مدار نفس امّاره، سبک زندگی شیطانی بر بشریّت مستولی می‌شود و در اثر آن، طبیعت نیز دچار به‌هم‌ریختگی و آشفتگی‌هایی خواهد شد.

بحران‌های اجتماعی و حوادث طبیعی تندبادی است که می‌آید تا بساط نظام‌های ستمگر و بی‌خدا و زندگی منهای معنویّت بشر را از این عالم جمع کند.

در طبیعت مکرّر دیده‌ایم که طوفان‌های خیلی تند چندان طولانی نیستند و اندکی بعد آرام می‌گیرند و هوا صاف می‌شود. سپس نم بارانی می‌بارد و درپی آن ابرها نیز کنار می‌روند و آفتاب شروع به درخشیدن می‌کند. این تصویر و سایه‌ی همان چیزی است که در زندگی بشر رخ خواهد داد.

بدانیم در آستانه‌ی حادثه‌ی شیرین و خجسته‌ای هستیم؛ پس خود را نبازیم. اگر شرایط دشوار شد اظهار ناتوانی و عجز و بیتابی نکنیم و توجّه داشته باشیم که این مقدّمه‌ی اجتناب‌ناپذیر زیبایی‌های بعد از این طوفان عظیم است. با چنین بینش و معرفتی قرار و صبر و بردباری در شرایط دشوار پیش از ظهور را می‌توان به دست آورد؛ وگرنه شرایط ظاهری نگران‌کننده و اضطراب‌آفرین است. فقط کسی که این نگاه را دارد دچار اضطراب نمی‌شود و با آرامش همه‌ی این دشواری‌ها را از سر می‌گذراند.

مرحوم دولابی می‌فرماید: کسانی که سال‌ها عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزّمان می‌گفتند، چرا از ظهور مشکلات و نابسامانی‌ها کلافه‌اند و تاب تحمّل آن را ندارند؟! اینها مقدّمه‌ی ظهور است، پس یا دعا بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.[xxii]

گاهی‌ اوقات اشخاص متدیّن، شایسته و مهذّب در ناملایمات اجتماعی به‌شدّت از خود کلافگی نشان می‌دهند و بیتابی می‌کنند. انسان در ابتدا که با خدا و دین و حقایق بلند معنوی و آسمانی آشنا نیست، سلیقه‌اش واژگونه است؛ یعنی چیزهای بد را خوب می‌داند و چیزهای خوب را بد می‌داند. فرو رفتن در حیوانیّت، شکم‌چرانی، شهوت‌رانی، تلف کردن عمر در بطالت‌ها و بازی‌ها و ... را خوب می‌داند؛ ولی رفتن سر سجّاده‌ی عبادت و دعا و کنترل نفس و مراعات تقوا و ... را بد می‌پندارد. در مرحله‌ی بعد با دین آشنا و وارد وادی دین می‌شود و خود را بر آن اساس تربیت می‌کند و به یک انسان متدیّن تبدیل می‌شود و معنی خوب و بد واقعی را می‌فهمد. این قدم دوم سلوک است. در این مرحله او تنها بدی‌ها را می‌بیند و مدام اعتراض می‌کند. البتّه این مرتبه نسبت‌به مرتبه‌ی قبل خیلی بهتر است؛ امّا انتهای راه نیست. اگر سالک یک قدم دیگر جلو بیاید، فقط در عالم زیبایی می‌بیند و درمی‌یابد که هر آنچه با آن رو‌به‌رو می‌شود، دقیقاً بهترین چیز ممکن است؛ چون در این مرحله او به همه چیز از منظر الهی نگاه می‌کند و تنها فعل خدا را در هستی می‌بیند و فاعل را محبوب خود، یعنی خدا می‌داند و فعل الهی را خیر محض می‌بیند.

منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

اگر این حالت در سالک ایجاد شد، دیگر بیتابی و کلافگی برای او معنا ندارد و در نظرش همه‌چیز درست و سر جای مناسب خودش است.

انسانی که به مراتب بلند معرفت رسیده است، درحالی‌که قدرت‌های عظیمی در وجودش است و با این قدرت‌های عظیم می‌تواند با یک اشاره، بسیاری از امور عالم بیرون را زیرورو کند، چنان مؤدّب است که اصلاً اظهار وجود و مداخله نمی‌کند. او معتقد است همه‌چیز عالم سرجای مناسب خودش قرار دارد و این خداست که همه‌ی امور عالم را مدیریّت می‌کند و اشتباهی صورت نگرفته که نیازی به دخالت و اصلاح داشته باشد. لذا درعین اینکه بزرگترین قدرت‌ها را دارد، کمترین تصرّفات و کرامت‌ها از او دیده می‌شود. کسانی که کرامت‌های زیادی از خود نشان داده‌اند، هنوز به منازل بالاتر معرفت راه پیدا نکرده‌اند. اولیای بزرگ خدا که به سطح بالای معرفت توحیدی رسیده‌اند، بسیار مؤدّب هستند و جز به امر خدا و برای انجام مأموریّت الهی دست به ترکیب چیزی نمی‌زنند. اولیای خدا و در مرتبه‌ی بالاتر حضرت مهدیارواحنا‌فداه می‌توانند با یک گوشه‌ی چشم همه‌ی حکومت‌های بزرگ دنیا را ساقط کنند. به‌محض اینکه خطور و اراده‌ای در درون آن حضرت ایجاد گردد، در بیرون واقع می‌شود؛ چون مشیّت ایشان عین مشیّت خداست.[xxiii] اِنَّمٰا اَمْرُهُ اِذٰا اَرٰادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ:[xxiv] امر خداوند چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‏گوید: موجود باش؛ پس بی‏درنگ موجود می‏شود. در مرتبه‌ی اعلا، حجّت‌خدا و در مرتبه‌ی پایین‌تر، اوتاد و ابدال که یاران و ایادی آن حضرت در عالم هستند و تحت فرمان ایشان امور جهان را اداره می‌کنند، قدرت‌های فوق‌العاده‌ای دارند و می‌توانند با یک اشاره جهان را زیرورو کنند؛ امّا مؤدّبند و می‌دانند که هرچیز در عالم حاوی خیر، مصلحت و حکمتی ازجانب پروردگار است و لذا اذن وقوع یافته است؛ ازاین‌رو وجودشان آرام است و کلافگی نشان نمی‌دهند.

کسی که انتظار فرج می‌کشد باید برای شرایط مخوف پیش از ظهور آماده شود و عالم هستی باید دردی را چون درد زایمان پشت سر گذارد. یا باید از دعا برای تعجیل فرج دست کشید یا دست از بیتابی و بیقراری برداشت.

محمّد‌بن‌مسلم می‌گوید شنیدم امام صادق علیه السلام فرمودند: إِنَّ قُدّٰامَ‏ الْقٰائِمِ‏ عَلٰامٰاتٍ تَکُونُ مِنَ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُؤْمِنِینَ. قُلْتُ: وَ مٰا هِیَ جَعَلَنِی اللّٰهُ فِدٰاکَ؟ قٰالَ: ذٰلِکَ قَوْلُ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ‏» یَعْنِی الْمُؤْمِنِینَ قَبْلَ خُرُوجِ الْقٰائِمِ «بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوٰالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرٰاتِ وَ بَشِّرِ الصّٰابِرِینَ‏[xxv]» قٰالَ: یَبْلُوهُمْ «بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» مِنْ مُلُوکِ بَنِی فُلٰانٍ فِی آخِرِ سُلْطٰانِهِمْ «وَ الْجُوعِ» بِغَلٰاءِ أَسْعٰارِهِمْ‏ «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوٰالِ»‏ قٰالَ کَسٰادُ التِّجَارٰاتِ وَ قِلَّةُ الْفَضْلِ وَ نَقْصٍ مِنَ «الْأَنْفُسِ» قٰالَ: مَوْتٌ ذَرِیعٌ‏ وَ نَقْصٍ «مِنَ الثَّمَرٰاتِ» قٰالَ: قِلَّةُ رَیْعِ مَا یُزْرَعُ‏ «وَ بَشِّرِ الصّٰابِرِینَ‏» عِنْدَ ذٰلِکَ بِتَعْجِیلِ خُرُوجِ الْقٰائِمِ:[xxvi] هر آینه در آستانه‌ی قیام قائم نشانه‌هایی از جانب خدای عزّوجلّ برای مؤمنان وجودخواهد داشت. عرض کردم: آنها چیستند؟ فرمودند: آنها همان سخن خدای عزّوجلّ هستند که می‌فرماید: «و هرآینه شما را مبتلا می‌سازیم و می‌آزماییم» یعنی مؤمنان را پیش از قیام قائم «با مقداری ترس و گرسنگی و کاستی در دارائی‌ها و اشخاص و محصولات و بشارت بده صابران را» حضرت فرمودند: «مبتلا می‌سازد و می‌آزماید به مقداری ترس» از فرمانروایان بنی فلان در آخر دوران حکومتشان «و گرسنگی» با فزونی یافتن قیمت‌هایشان «و کاستی در دارائی‌ها» فرمودند: کسادی در تجارت و کسب و کمی درآمد «و کاستی در اشخاص» فرمودند: مرگ سریع و زودرس «و کاستی در محصولات» فرمودند: کمی رویش کشت و زرع «و بشارت بده صابران را» در آن هنگام به قیام قائم به‌زودی. بنابراین کسی که طالب ظهور است باید خود را برای مواجه شدن با دشواری‌های گوناگون آماده کند و هنگام بروز آنها ناشکیبایی و گله و اعتراض نداشته باشد.

در سیر باطنی نیز اوضاع به همین صورت است؛ نیل به ظهور باطنی مستلزم تحمّل سختی‌ها و دشواری‌هایی است تا شخص را مستعد کند و سازندگی‌هایی را در او ایجاد نماید و این پلی برای دیدار باطنی است که باید از آن عبور کرد.[xxvii] به‌عبارتی بلایا ظرف وجودی انسان را بزرگ می‌کنند تا این مظروف بزرگ در آن جای گیرد. خداوند متعال دریغی ندارد تا نعمت‌های خویش را به بندگانش عطا فرماید؛ امّا عطای به این بزرگی، در چنین ظروف کوچکی جای نمی‌گیرد. ظرفیّت وجودی انسان تنها در دل سختی‌ها افزایش می‌یابد. ابتلائات و گرفتاری‌های بیرونی و سختی‌ها و فشارهای درونی، هر دو درجهت پرظرفیت شدن انسان هستند.

باید توجّه داشت دست از بیتابی و بیقراری برداشتن به‌معنای بی‌عملی نیست؛ بلکه به‌معنای با آرامش درونی تلاش کردن و به هیجان نیامدن نفس است. فرق است بین اینکه انسان دست از کار بکشد با اینکه بدون انگیزه‌ی نفسانی و هیجان درونی، تنها در اجرای فرمان خدا کار را انجام دهد. انسان با هیجانات و فشارهای نفسانی حتّی اگر در راه خدا شمشیر بزند و کشته شود، شهید راه خدا نیست؛ بلکه شهید راه نفس خود است.

هم دربرابر مقدّرات تکوینی و هم دربرابر مقدّرات تشریعی باید تسلیم بود. تسلیم دربرابر مقدّرات تکوینی‌ بدین معناست که فرد آنچه را رخ می‌دهد به‌عنوان واقعیّتی که خداوند وقوع آن را به‌مصلحت دیده است، بپذیرد. تسلیم دربرابر مقدّرات تشریعی نیز‌ یعنی انسان در هر موقعیّتی، رضامندانه، آن‌گونه‌که خداوند فرموده است، رفتار کند و بی سر سوزنی انگیزه‌ی نفسانی و هیجان نفس، صرفاً درمقام اجرای امر خدا اقدام نماید. چون در این حالت، نفس نقشی ندارد، گویا خود او اصلاً کاری نکرده‌ است؛ بلکه ابزار فعل خدای متعال شده و خداوند فعلی را که می‌خواسته، به‌دست او جاری کرده و در حقیقت خدای متعال فاعل بوده است.

مرحوم دولابی می‌فرمود: بعد از هر شلوغی خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هرچه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در آخرالزّمان شلوغی خیلی زیاد است به‌نحوی‌که یَکْفُرُ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً:[xxviii] گروهی گروه دیگر را تکفیر و جمعی جمع دیگر را لعنت می‌کند.[xxix]

در آخرالزّمان اوضاع به‌گونه‌ای می‌شود که حتّی بین خود مسلمانان و شیعیان اختلاف و آشوب می‌شود. امام مجتبی‌(علیه السلام) می‌فرمایند: لٰا یَکُونُ هٰذَا الْأَمْرُ الَّذِی تَنْتَظِرُونَ حَتّٰى یَبْرَأَ بَعْضُکُمْ‏ مِنْ‏ بَعْضٍ‏ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ یَتْفُلَ بَعْضُکُمْ فِی وَجْهِ بَعْضٍ وَ حَتّٰى یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ بِالْکُفْرِ عَلٰى بَعْضٍ. قُلْتُ: مٰا فِی ذٰلِکَ خَیْرٌ. قٰالَ: الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ذٰلِکَ؛ عِنْدَ ذٰلِکَ یَقُومُ قٰائِمُنٰا فَیَرْفَعُ ذٰلِکَ کُلَّهُ:[xxx] این امری که انتظارش را می‌کشید واقع نمی‌شود تا اینکه برخی از شما از برخی دیگر تبرّی بجوید و بعضی از شما بعض دیگر را لعن کند و برخی از شما آب‌دهان به صورت برخی دیگر بیندازد و تا اینکه بعضی از شما به کافر بودن بعض دیگر شهادت دهد. راوی می‌گوید، عرض کردم: در آن زمان هیچ خیری وجود ندارد. حضرت فرمودند: همه‌ی خیر در آن زمان است؛ در آن زمان قائم ما قیام می‌کند و این اوضاع را تماماً برطرف می‌سازد.

بخشی از این آشوب در جهان امروز قابل رؤیت است؛ برای نمونه می‌توان به رفتار جریانات سیاسی، اقتصادی و حتّی تشکّل‌های دینی و مشرب‌های مذهبی با یکدیگر اشاره کرد. وضع جهان و خلق جهان جمله درهم است و از این آشوب‌ها بوی جامعه‌ی ظهور استشمام می‌شود. این آشفتگی تاجایی ادامه می‌یابد که حتّی افراد مسلمان و شیعه یکدیگر را تکفیر می‌کنند و گروهی گروه دیگر را لعنت می‌کند. این بدان سبب است که هرکس درحدّ معرفت خود سخن می‌گوید. کسی که بزرگ است و از بالا نگاه می‌کند، می‌تواند همه را درک و هضم کند؛ امّا کوچکتر‌ها گاهی نمی‌توانند سخنان و رفتار بزرگتر‌ها را بفهمند و هضم کنند ولذا آنها را تکفیر می‌کنند. کما اینکه حتّی درباره‌ی دو صحابی والامقام پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) ائمّه: فرمودند: وَ اللّٰهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مٰا فِی قَلْبِ‏ سَلْمٰانَ‏ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخٰى رَسُولُ‌اللّٰهِ(صلی الله علیه و آله و سلّم) بَیْنَهُمٰا فَمٰا ظَنُّکُمْ بِسٰائِرِ الْخَلْقِ؟[xxxi] سوگند به خدا اگر ابوذر آنچه را در قلب سلمان بود می‌دانست، او را می‌کُشت و این در حالی بود که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) بین آن دو برادری برقرار فرموده بود؛ پس با این اوصاف، گمانتان درباره‌ی سایر مردمان چیست؟ در برخی روایات به‌جای لَقَتَلَهُ، لَکَفَّرَهُ:[xxxii] هر آینه او را تکفیر می‌کرد؛ آمده است.

شلوغی‌های بزرگ حاوی بشارت‌های بزرگی هستند و نزدیک بودن آرامش و صلح کل را خبر می‌دهند؛ تا‌جایی‌که در قیامت مُکَفِّر و مُکَفَّر یعنی کسی که طرف مقابل را تکفیر کرده و شخصی که مورد تکفیر قرار گرفته است، دست در گردن یکدیگر می‌اندازند و با هم وارد بهشت می‌شوند.[xxxiii] این همان حقیقت ولایت است که همه در آن حل می‌شوند و‌ هر کس سر جای خود قرار می‌گیرد. همانند یک خانواده که در آن بچّه‌ها با هم دعوا می‌کنند، اسباب‌بازی‌های یکدیگر را می‌شکنند و شلوغ‌کاری‌ می‌کنند؛ امّا پدر که از منظر بالا به آنها نگاه می‌کند، اوّلاً جزو دعوا و طرف‌ هیچ‌یک از بچّه‌ها نیست و ثانیاً همه را دوست دارد؛ چون همه‌ی آنها فرزندان خودش هستند. این یک جلوه‌ی کوچک از حقیقت ولایت است که در خانواده که پدر در آن دارای مقام ولایت است، مشاهده می‌شود. اگر کسی از ولایت سردرآورد همه را دوست دارد. تنها در فضای ولایت ممکن است گرگ و میش از یک آبشخور آب بخورند و یکدیگر را تحمّل کنند و به هم تعرّض ننمایند؛ چنانکه درباره‌ی جامعه‌ی پس از ظهور در روایات آمده است. از جمله از امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) روایت شده است: تَرعَی الشّٰاةُ وَ الذِّئبُ فِی مَکٰانٍ وٰاحِدٍ:[xxxiv] گوسفند و گرگ در محلّ واحدی به چرا می‌پردازند. نیز از آن حضرت نقل شده است: ذَهَبَتِ الشَّحْنٰاءُ عَنْ قُلُوبِ الْعِبٰادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبٰاعُ‏ وَ الْبَهٰائِمُ:[xxxv] دشمنی از دل‌های بندگان رخت برمی‌بندد و درندگان و چرندگان با هم آشتی می‌کنند.[xxxvi]



[1]. سیّد‌بن‌طاووس، الملاحم‌و‌الفتن، ص ۱۲۸؛ صافی گلپایگانی، منتخب‌الاثر‌، ص ۴۵۳/



[i]. صافی‌ گلپایگانی، منتخب‌الاثر‌، ص ۴۴۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۰۷/

[ii]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۲‌، ص ۲۴۴/

[iii]. همان‌طور که ملاحظه شد، در مورد تعداد قربانیان جنگ‌ها و حوادث طبیعی قبل از ظهور، روایات متفاوتند. به نظر می‌رسد برخی روایات نسبت کشته‌ها به افراد حاضر در نبرد را، برخی دیگر نسبت قربانیان به ساکنان منطقه‌ای که جنگ در آن واقع می‌شود را و بعضی نسبت کشته‌ها به کلّ جمعیّت جهان را بیان داشته‌اند.

[iv]. آلبرت اینشتین، مفهوم نسبیّت، ص ۳۵/

[v]. هانتینگتون هشتمین و آخرین برخورد تمدّن‌ها را برخورد غرب مسیحی و لیبرال دموکراسی غربی با جهان اسلام و تمدّن اسلامی می‌داند.

[vi]. تنها مقاومت جدّی دربرابر غلبه‌ی آنها از سوی جامعه‌ی شیعی است و مطرح کردن بحث خطر هلال شیعی، از کشمیر تا لبنان، از همین روست و کانون عمده‌ی این هلال نیز جامعه‌ی شیعی ایران است. درمجموع غرب به این نتیجه رسیده که باید مسأله را تمام کند.

[vii]. مهندسان ژنتیک اسرائیل سال‌ها تلاش کردند تا یک گوساله‌ی کاملاً سرخ به‌وجود آورند. این گوساله متولّد شده است و هرگاه به سنّ خاصّی برسد، باید قربانی شود؛ لذا مدّت‌هاست که زیر پی‌های مسجد‌الاقصی را خالی کرده‌اند و مسجد آماده‌ی یک انفجار نهایی برای ویرانی کامل است تا معبد هیکل به‌جای آن ساخته شود.

[viii]. در غرب آن محل را آرماگدون می‌خوانند. در روایات اسلامی نیز احادیث فراوانی وجود دارد که به نبردی مخوف با کشته‌های بسیار عظیم در منطقه‌ی قرقیسیا اشاره می‌کنند. به عنوان نمونه مراجعه شود به: کلینی، کافی، ج ۸، ص ۲۹۵؛ نعمانی، غیبت، ص ۳۸۹، ۳۹۲، ۴۱۷؛ طوسی، غیبت، ص ۴۲۲؛ سیّدبن‌طاووس، الفتن‌والملاحم، ص ۳۲، ۵۸، ۶۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۷، ۲۴۰، ۲۴۶، ۲۵۱؛ مصطفی‌کاظمی، بشارۀالاسلام‌فی‌علامات‌المهدی(علیه السلام)، ص ۵۶، ۱۰۲، ۱۰۹، ۱۹۲؛ المقدسی‌الشّافعی،E Eعقدالدّررفی‌اخبارالمنتظر، ص ۶۷، ۸۷؛ ابن‌حمّاد، الفتن، ص ۱۴۵، ۱۹۵، ۱۹۸، ۲۰۳، ۲۰۸، ۲۱۲، ۲۳۳، ۴۱۸؛ بخاری، الصّحیح، ج ۳، ص ۲۳۲؛ متّقی‌هندی، البرهان‌فی‌علامات‌مهدی‌آخرالزّمان، ص ۱۱۱۱/

[ix]. کتاب مقدّس‌، عهد عتیق‌، کتاب حزقیال نبی‌، باب سی‌وهشتم‌، آیات ۱ تا ۸‌ و ۱۸ تا ۲۱/

[x]. کتاب مقدّس‌، عهد عتیق‌، کتاب زکریّای نبی‌، باب چهاردهم‌، آیه‌ی ۱۲/

[xi]. کتاب مقدّس‌، عهد جدید‌، مکاشفات یوحنّا، آیات ۱۷ و ۱۸/

[xii]. برخی در اینکه قرقیسیا همان هارمجدّون باشد، تردید کرده‌اند و معتقدند قرقیسیا در کنار رود فرات و محلّ اتصال رود خابور به آن و هارمجدّون در کرانه‌ی غربی رود اردن، در فلسطین واقع شده و بین آن‌دو فرسنگ‌ها فاصله است.

[xiii]. چگونه می‌توان تصوّر کرد و پذیرفت که هدف خداوند و سرانجام تاریخ و ثمره‌ی بعثت یکصدو‌بیست‌وچهارهزار پیامبر و نزول کتب آسمانی و تلاش تا سرحدّ شهادت انبیاء و اولیاء: برای نشر دین و ترویج معارف و اخلاق و احکام الهی و بهروزی و سعادت بشر و ریشه‌کنی فساد و ظلم، چنین جهانی باشد و آینده‌ای روشن و سرشار از معنویّت و اخلاق و صلح و امنیّت و رفاه و عدالت در انتظار بشر نباشد؟

[xiv]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۳/

[xv]. فٰارِس در زبان عربی به دو معنا به کار می‌رود: یکی به‌معنای پهلوان دلاور و دیگری بهمعنای اسب‌سوار. فَرَس به‌معنای اسب است و فارِس اسب‌سوار. لذا فارس‌الحجاز را دو گونه میتوان معنا کرد: دلاور سرزمین حجاز یا اسب‌سوار سرزمین حجاز (امام زمان(علیه السلام)).

[xvi]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۳/

[xvii]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۳/

[xviii]. در خواندن نماز آیات نیز رازی نهفته است. خسوف، کسوف، زمین‌لرزه، طوفان‌ و رعد و برق‌های بسیار شدید، نشانه‌هایی از قیامت است و‌لذا وقتی واقع می‌شوند، خواندن نماز آیات واجب می‌گردد. قیامت صغری ظهور حجّت‌خداست و قیامت کبری ظهور خود خداست؛ پس مقدّمات آنها از علائم قیامت است.

[xix]. سوره‌ی روم، آیه‌ی ۴۱/

[xx]. سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۹۶/

[xxi]. ابن‌شعبه‌حرّانی، تحف‌العقول، ص ۵۱ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۳۲۸/

[xxii]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۳/

[xxiii]. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۵۱: حضرت مهدی‌ارواحنافداه فرمودند: قُلُوبُنا اَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللّٰهِ فَاِذا شٰاءَ شِئْنٰا: د‌‌‌ل‌های ما ظرف اراده و مشیّت خداست؛ پس هرگاه او چیزی را اراده کند، ما نیز همان را اراده می‌کنیم.(طوسی، غیبت، ص ۲۴۷ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۵۱) و امام صادق۷ در تعلیم نحوه‌ی زیارت امام حسین۷ فرمودند: ... اِرٰادَةُ الرَّبِّ فِی مَقٰادِیرِ اُمُورِهِ تَهُبِطُ اِلَیْکُمْ وَ تَصْدِرُ مِنْ بِیُوتِکُمْ وَ الصّٰادِرُ عَمّٰا فُصِّلَ مِنْ اَحْکٰامِ الْعِبٰادِ: اراده‌ی پروردگار در تقدیر امورش به سوی شما (اهل بیت) فرود می‌آید و از خانه‌های شما صادر می‌شود. (کلینی، کافی، ج ۴، ص ۵۷۷ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۵۳)

[xxiv]. سوره‌ی یس، آیه‌ی ۸۲/

[xxv]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۵۵/

.[xxvi] صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۲، ص ۶۴۹/

[xxvii]. مولوی در مثنوی نقل می‌کند شخصی نزد دلاّکی رفت و از او خواست نقش یک شیر را روی بازویش خالکوبی کند. با اوّلین سوزن فریادش بلند شد و گفت: چه می‌کنی؟ دلاّک گفت: خودت خواستی رویE E بازوی تو شیر بکشم. مرد گفت: خوب؛ این سوزن را که زدی برای نقش کجای شیر بود؟ گفت: یالش بود. گفت: شیر ما یال نمی‌خواهد. سوزن دوم را که زد، دوباره فریاد زد که این کجایش بود؟ گفت: دمش بود. گفت: شیر ما دم هم نمی‌خواهد. سومی را که زد، گفت: این چه بود؟ گفت: شکمش بود. گفت: شیر ما شکم هم نمی‌خواهد. اینجا بود که دلاّک گفت:

شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟

این‌چنین شیری خدا هم نافرید

[xxviii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷، ص ۱۱۸/

[xxix]. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۳/

[xxx]. طوسی، غیبت، ص ۴۳۸/

[xxxi]. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۴۰۱/

.[xxxii] فیض، وافی، ج ۱، ص ۱۱ و مجذوب‌تبریزی، الهدایالشیعۀائمّۀالهدی، ج ۱، ص ۶۴/

[xxxiii]. نظرعلی‌طالقانی، کاشف‌الاسرار، ج ۲، ص ۱۴/

.[xxxiv] صافی‌گلپایگانی، منتخب‌الاثر، ص ۴۷۴/

[xxxv]. بهاءالدّین‌النیلیّ‌النّجفی، سروراهل‌الایمان‌فی‌علامات‌ظهورصاحب‌الزّمان، ص ۱۲۷/

[xxxvi]. شاید آشتی درندگان و چرندگان و بر سر یک آبشخور آب خوردن گرگ و میش در جامعه‌ی پس از ظهور کنایه‌ای باشد از آب علم و معرفت نوشیدن از آبشخور معارف حجّت‌خداارواحنافداه و آشتی کردن گروه‌های متضادّی که هریک دیگران را به انحراف از عقاید درست دینی متّهم می‌کند و خواهان و در صدد از بین بردن سایرین است. فِرَق و گروه‌های مزبور با راه‌یافتن و مشاهده‌ی مصداق، یعنی امام زمان(علیه السلام) که تبلور تمامیت دین و تجسّم کامل شریعت و طریقت و حقیقت است، جنگ بر سر اصطلاحات و الفاظ را کنار می‌نهند و راه آشتی و پذیرفتن یکدیگر را پیش می‌گیرند؛ چنان که در داستان مشهور، دعوای عرب، فارس و ترک بر سر خرید عنب، انگور یا اوزوم، با دیدن انگور خاتمه یافت و همه مقصود و مطلوب خود را در آن یافتند و با هم آشتی کردند.

ر