Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






وظایف شیعه در عصر غیبت
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

وظایف شیعه در عصر غیبت

وظایف شیعه در عصر غیبت به دو دسته‌ی کلّی قابل تقسیم‌ است:

دسته‌ی اوّل، وظایف عام است که در همه‌ی زمان‌ها و در عصر هریک از ائمّه‌ی معصومین: برعهده‌ی شیعیان بوده و در دوران غیبت نیز استثنایی برای آن وجود ندارد‌. تمامی احکام فردی و اجتماعی دین که در زمان سایر امامان: انجام آنها بر شیعیان واجب بود، در دوران غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز بر شیعیان عصر غیبت واجب است.

علاوه بر تکالیف عبادی و وظائف فردی، شیعه نمی‌تواند نسبت‌به جامعه بی‌تفاوت باشد. خداوند فرمان داده است: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلَی الْخَیْرِ وَ یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ:[i] و باید از شما گروهی باشند که به کار خیر دعوت کنند و به نیکی فرمان دهند و از بدی پرهیز دهند. دعوت به خیر و نیکی‌ها و امر به معروف و نهی از منکر در مراتبی که در روایات ذکر شده، از وظایف شیعه نسبت‌به جامعه است. دستگیری از ضعفا، حمایت از مظلومان، مبارزه با ظلم و فساد و انحراف، ترویج دین و فرهنگ معنویّت و یکتاپرستی و تمام وظایف اجتماعی دیگری که در اسلام معیّن شده است، تکالیف همیشگی یک مسلمان و شیعه‌ی راستین است و در عصر غیبت نیز همچنان پابرجاست.

دسته‌ی دوم‌، وظایف خاص شیعیان در عصر غیبت‌ نسبت‌به شخص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. درخصوص وظایف شیعه‌ دربرابر امام غایب شاید این تصوّر پیش آید که شیعیان دوران سایر ائمّه: امام عصر خود را از نزدیک می‌دیدند و با ایشان رابطه‌ی مستقیمی داشتند و به‌همین دلیل مسؤولیّت‌هایی درقبال آن بزرگواران برعهده داشتند‌؛ امّا اکنون که ما از نعمت حضور در پیشگاه امام خویش محروم هستیم و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در ظاهر‌ نمی‌بینیم یا می‌بینیم و نمی‌شناسیم‌، طبعاً هیچ مسؤولیّتی نسبت‌به وجود بزرگوار حضرت بقیّۀ‌الله الاعظم‌ارواحنا‌فداه نخواهیم داشت. مطلقاً این تصوّر درست نیست. براساس روایات‌‌ فراوان‌ در عصر غیبت‌ وظایف بسیار خطیر و متعدّدی برعهده‌ی شیعیان است.[ii] در این بخش به بررسی برخی از آن وظایف می‌پردازیم.

اوّلین وظیفه‌ی شیعه در عصر غیبت‌ نسبت‌به وجود مقدّس امام عصر‌ارواحنا‌فداه کسب معرفت و شناخت نسبت‌به آن حضرت است.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید‌: وَ وَصّیٰ بِهٰا اِبْرٰاهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یٰا بَنِیَّ اِنَّ اللّٰهَ اصْطَفىٰ‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ اِلّٰا وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ:[iii] و ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود وصیّت کردند که ای فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است‌؛ پس جز در حالی که مسلمان باشید از دنیا نروید.‌ تحقّق این توصیه‌ زمانی امکان‌پذیر است که انسان به معرفت امام عصر خویش راه یافته باشد.این مطلب از حدیثی از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) که در کتب حدیثی شیعه و اهل‌سنّت مکرّر ذکر شده است‌، استنباط می‌شود. آن حضرت فرمودند: مَنْ مٰاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمٰامَ زَمٰانِهِ مٰاتَ مِیتَـﺔً جٰاهِلِیّـَﺔً:[iv] هرکس بمیرد درحالی‌که امام زمان خود را نشناسد، همچون مردم دوران جاهلیت از دنیا رفته است. پس اگر بخواهیم مسلمان بمیریم و در قیامت مسلمان محشور شویم و در صف امّت رَسُولِ‌اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم قرار گیریم‌، باید نسبت‌به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شناخت و معرفت پیدا کنیم. همچنین امام ‌باقر علیه السلام فرموده‌اند: مَنْ مٰاتَ وَ لَیْسَ لَهُ اِمٰامٌ فَمَوْتُهُ مِیتَـةٌ جٰاهِلِیَّـﺔٌ وَ لٰا یُعْذَرُ النّٰاسُ حَتّىٰ یَعْرِفُوا اِمٰامَهُمْ وَ مَنْ مٰاتَ وَ هُوَ عٰارِفٌ لِاِمٰامِهِ لٰا یَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هـٰذَا الْاَمْرِ اَوْ تَأخُّرُهُ وَ مَنْ مٰاتَ عٰارِفاً لِاِمٰامِهِ کٰانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقٰائِمِ فِی فُسْطٰاطِهِ:[v] هرکس بمیرد‌ درحالی‌که امامی نداشته باشد، مرگ او چون مردن مردم دوران جاهلیت است و هرگز عذر و بهانه‌ی مردم پذیرفته نمی‌شود و مسؤولیّت از ایشان سلب نمی‌گردد مگر آنکه امام خود را بشناسند و کسى که بمیرد درحالی‌که عارف به امام خویش است، دیر و زود شدن ظهور امام زیانى به او نمی‌رساند و کسى که از دنیا برود درحالی‌که به معرفت امام خویش راه یافته باشد‌، همانند کسى است که با قائم(علیه السلام) در خیمه‌ی او بوده‏ است.

کسی که به معرفت امام راه یابد‌، حالِ او در غیبت و ظهور یکی است؛ زیرا می‌داند محال است زمین از حجّت‌خدا خالی شود. لذا همواره امام را حاضر می‌داند و توجّه دارد که حجّت‌خدا دربین ماست و اگر امام را نمی‌بینیم‌ یا می‌بینیم و نمی‌شناسیم، ناشی از این است که خود ما در پرده‌ی غیبت به سر می‌بریم.

حضرت اباعبد‌الله‌الحسین(علیه السلام) فرمودند‌: اَیُّهَا النّٰاسُ! اِنَّ اللّٰهَ عَزَّ ‌وَ ‌جَلَّ ذِکْرُهُ مٰا خَلَقَ الْعِبٰادَ اِلّٰا لِیَعْرِفُوهُ فَاِذٰا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَاِذٰا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبٰادَتِهِ عَنْ عِبٰادَةِ مٰا سِوٰاهُ؛ فَقٰالَ لَهُ رَجُلٌ: یَابْنَ رَسُولِ‌اللّٰهِ! بِاَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی فَمٰا مَعْرِفَـﺔُ اللّٰهِ؟ قٰالَ: مَعْرِفَـﺔُ اَهْلِ کُلِّ زَمٰانٍ اِمٰامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طٰاعَتُهُ:[vi] ای مردم! خداوند متعال خلایق را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند. پس وقتى خدا را شناختند‌، او را مى‏پرستند و وقتى او را پرستیدند‌ و بنده‌ی او شدند، از پرستش دیگران دست می‌کشند. سپس مردى عرض کرد: ای پسر رسول‌خدا‌! پدر و مادرم به فدایت‌، معناى معرفت و شناخت خدا چیست؟ فرمودند: معرفت و شناخت اهل هر زمانى نسبت‌به امام زمان خود‌ که اطاعت از او بر آنها واجب است. ولیّ خدا آیینه‌ی تمام‌نمای اسماء و صفات الهی است؛ لذا کسی که به ولیّ خدا بنگرد‌، خدا را خواهد دید. در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به ائمّه: می‌خوانیم‌: وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ اِلَیْکُمْ:[vii] و کسی که خداوند متعال را قصد کند‌، به‌سمت شما (اهل‌بیت) توجّه خواهد کرد. پس راه نیل به دریای توحید‌، معرفت امام است.

شرط قبولی طاعات و عبادات ولایت است و لازمه‌ی ولایت، معرفت ولیّ خداست. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند‌: فَوَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لٰا یَنْفَعُ عَبْداً عَمَلُهُ اِلّٰا بِمَعْرِفَتِنٰا وَ وَلٰایَتِنٰا:[viii] سوگند به خدایی که جان محمّد در دست اوست‌، عمل هیچ بنده‌ای به او سودی نخواهد بخشید مگر از رهگذر معرفت و پذیرش ولایت ما. واضح است که پیامبر معصوم خدا برای اثبات درستی سخنان خود‌ نیازی به سوگند یاد کردن ندارد‌. ابراز شدّت اهمّیّت و تأکید بر این امر است که رَسُولِ‌اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم را به سوگند خوردن وا‌می‌دارد‌؛ زیرا معرفت و ولایت امام از اصلی‌ترین ارکان ایمان به شمار می‌آید.

در زمینه‌ی نقش کلیدی ولایت، در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به ائمّه: عرضه می‌داریم‌: بِمُوٰالٰاتِکُمْ تُقْبَلُ الطّٰاعَـﺔُ الْمُفْتَرَضَـﺔُ:[ix] با پذیرش ولایت شماست که عبادات واجب مورد قبول واقع می‌شود. پس بدون قبول ولایت‌، هیچ طاعت و عبادتی در درگاه ایزد منّان پذیرفته نیست. شخص هرچه نماز بخواند، روزه بگیرد، هر عبادتی کند، بدون ولایت برای او سودی و تأثیری نخواهد داشت.

نماز بی‌ولای او عبادتی است بی‌وضو
 

به منکر علی بگو نمـاز خود قضا کند

 

امام سجّاد‌(علیه السلام) فرموده‌اند‌: اِنَّ اَفْضَلَ الْبِقاٰعِ مٰا بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقٰامِ وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً عُمِّرَ مٰا عُمِّرَ نُوحٌ فِی قَوْمِهِ اَلْفَ سَنَـﺔٍ اِلّٰا خَمْسِینَ عٰاماً یَصُومُ النَّهٰارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فِی ذٰلِکَ الْمَوْضِعِ ثُمَّ لَقِیَ اللّٰهَ بِغَیْرِ وَلٰایَتِنٰا لَمْ یَنْفَعْهُ ذٰلِکَ شَیْئاً:[x] شریف‌ترین زمین‌ها و مکان‌ها فاصله‌ی بین رکن و مقام در مسجدالحرام است. حال اگر شخصی به اندازه‌ی عمر نوح درمیان قوم خود، عمر کند و در تمام این مدّت‌ روزها را روزه بدارد و شب‌ها را در آن مکان به شب‌زنده‌داری و عبادت بگذراند‌ و سپس بمیرد و بدون ولایت ما به ملاقات خدا برود‌، این عبادات ذرّه‌ای به حال وی سود نمی‌بخشد.

در زمینه‌ی نقش محوری معرفت در حدیث شریفی از امام باقر‌(علیه السلام) روایت شده است‌: لٰا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّىٰ یَعْرِفَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْاَئِمّـَةَ کُلَّهُمْ وَ اِمٰامَ زَمانِهِ وَ یَرُدَّ اِلَیْهِ وَ یُسَلِّمَ لَهُ:[xi] بنده‌ی خدا مؤمن نیست مگر آنکه خدا و رسول‌خدا و همه‌ی ائمّه و امام عصر خود را بشناسد و در امور خویش به امام زمانش رجوع کند و تسلیم فرمان او باشد. لذا در بخش پایانی زیارت جامعه‌ی کبیره زائر از خدا می‌خواهد‌: اَسْأَلُکَ اَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَـةِ الْعٰارِفِینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ:[xii]‌‌‏ پروردگارا! از تو می‌خواهم که مرا در زُمره‌ی عارفان به ایشان(ائمّه:) و به حقّ آنان وارد سازی. 

بدین‌ترتیب اوّلین وظیفه‌ای که شیعیان درقبال امام عصر‌ارواحنا‌فداه خواهند داشت، معرفـﮥ‌الحجّـﮥ و کسب شناخت نسبت‌به آن حضرت است. این معرفت دو بعد دارد‌؛ یکی معرفت ظاهری است که مستلزم مطالعه و تحقیق و درس آموختن و استاد دیدن است و بی‌تردید کسب آن بر همه‌ی شیعیان واجب شرعی است. هر‌کس با مراجعه به خویش‌ به میزان برخورداری خود از این معرفت و تلاشی که در این جهت کرده، پی خواهد برد. به‌راستی هریک از ما تاکنون چند کتاب و مقاله برای شناخت امام زمان خویش خوانده‌ایم؟ در چند کلاس درس و جلسه درزمینه‌ی معرفت امام عصر‌ارواحنا‌فداه شرکت کرده‌ایم؟

دوم معرفت باطنی و شهودی است که برای نیل به آن، سالک باید از راه بندگی و طاعت حضرت حق و تهذیب و تزکیه‌ی نفس و دلدادگی، دل‌سپردگی و عشق به خدا و پیامبر و ائمّه: از حجاب‌ها رهایی یابد و به ملاقات باطنی و درونی امام‌عصرارواحنافداه نائل ‌شود و حجّت‌خدا را به معرفت قلبی بشناسد و با دیده‌ی دل ببیند.

در رابطه با کسب معرفت‌ در دوران غیبت، ائمّه: مؤمنان را به مداومت و اصرار بر دعاهایی تأکید نموده‌اند که یکی از آنها‌ دعای غریق است که معمولاً پس از نمازها خوانده می‌شود‌: یٰا اللّٰهُ یٰا رَحْمـٰنُ یٰا رَحِیمُ یٰا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلىٰ دِینِکَ:[xiii] ای خدا‌وند، ای بخشنده‌، ای مهربان‌ و ای گرداننده‌ی قلب‌ها‌‌! قلب مرا بر دین خود ثابت گردان. عبدالله‌بن‌سنان می‌گوید: دَخَلْتُ اَنَا وَ اَبِی عَلىٰ اَبِی‌عَبْدِاللّٰهِ؛ فَقٰالَ: کَیْفَ اَنْتُمْ اِذٰا صِرْتُمْ فِی حٰالٍ لٰا تَرَوْنَ فِیهٰا اِمٰامَ هُدىً وَ لٰا عَلَماً یُرىٰ وَ لٰا یَنْجُو مِنْهٰا اِلّٰا مَنْ دَعٰا دُعٰاءَ الْغَرِیقِ:[xiv] من و پدرم بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم. آن حضرت فرمودند‌: چگونه باشید آنگاه که به حالى درآیید که امام هدایت را نبینید و نشانه‌ا‌ی از هدایت رؤیت نشود و از آن تنگنا هیچ‌کس نجات نیابد مگر آنکه دعاى غریق را بخواند. این دعا را آن حضرت در پاسخ سؤال او بیان و بر خواندن آن تأکید فرمودند. شیعه‌ی منتظر در دوران غیبت‌ به غریقی می‌ماند که درحال فروشدن در گرداب است و با استیصال کمک می‌طلبد و از خدا می‌خواهد قلب او را در دین و ایمان الهی ثابت نگاه دارد‌؛ زیرا آخر‌الزّمان‌ دورانی است که ایمان‌ها در آن به تاراج می‌رود.

دعای دیگری که خواندن آن در عصر غیبت پس از نمازهای واجب تأکید شده است‌، دعای معرفت است. اَلْلّـٰـهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ [نَبِیّکَ]، اَلْلّـٰـهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَک [نَبِیّکَ] فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ [نَبِیّکَ] لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَلْلّـٰهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی:[xv]بار‌الها! خود را به من بشناسان‌؛ زیرا اگر تو خود را به من نشناسانى‌، پیامبرت را نخواهم شناخت. بار‌الها! رسولت را به من بشناسان‌؛ زیرا اگر رسولت را به من نشناسانى‌، حجّت تو را نخواهم شناخت. بار‌خدایا! حجّت خود را به من بشناسان‌؛ زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانى‌، از دین خود گمراه شوم. براساس این دعا معرفت حجّت‌خدا شرط گمراه نشدن در دین است.

یکی از نکات ظریفی که در متن این دعا وجود دارد‌، درخواست از خداوند متعال برای شناساندن خودش و پیامبرش و حجّتش به ماست‌. خدایی که با بحث‌ها و براهین فلسفی و کلامی و عقلی شناخته می‌شود‌، با خدایی که خود خداوند عزّوجلّ به بنده‌اش می‌شناساند‌، بسیار متفاوت است. امام باقر‌‌(علیه السلام) می‌فرمایند‌: کُلُّ مٰا مَیَّزْتُمُوهُ بِاَوْهٰامِکُمْ فِی اَدَقِّ مَعٰانِیهِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مِثْلُکُمْ مَردُودٌ عَلَیْکُمْ:‏[xvi] هرآنچه با دقیق‌ترین افکار و اوهامتان درک کنید و بفهمید‌، آفریده‌ی فکر و مخلوقی همچون خود شماست و ناگزیر بى‏اساس است و به خود شما بازخواهد گشت. خدای واقعی خدایی است که با معرّفی خودش به عبد شناخته شده است. در مناجات سحری امام سجّاد‌(علیه السلام) در ماه مبارک رمضان‌ این‌گونه آمده است: بِکَ عَرَفْتُکَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی اِلَیْکَ وَ لَوْ لٰا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ مٰا اَنْتَ:[xvii] خدایا‌‌ ! من با خودت تو را شناختم و تو خود بودی که مرا بر خودت راهنمایی نمودی و به خودت دعوت کردی و اگر تو نبودی‌، تو را نمی‌شناختم. شرط مبتلا نشدن انسان به ضلالت و گمراهی‌، معرفت حجّت‌خداست و معرفت حجّت‌خدا نیز تنها به هدایت و یاری خداوند ممکن می‌شود.  

دومین وظیفه‌ی شیعه در عصر غیبت پس از کسب معرفت، انتظار فرج است. امام کاظم‌(علیه السلام) می‌فرمایند‌: اَفْضَلُ الْعِبٰادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ انْتِظٰارُ الْفَرَجِ:[xviii] برترین عبادت‌ها پس از شناخت، انتظار گشایش است. این حدیث هم اهمّیّت معرفت امام را نشان می‌دهد و هم اهمّیّت انتظار را و نیز ثابت می‌کند که انتظار یک عبادت و عمل پویاست؛ نه دست روی دست گذاردن و بی‌‌عملی.[xix] 

سومین وظیفه‌ی شیعه در عصر غیبت نسبت‌به امام زمان خود محبّت و عشق به آن حضرت است. لازم به یادآوری است که این محبّت و عشق‌ میوه‌ی معرفت به آن حضرت است‌؛ همان‌گونه که شرط دل‌باختن و عاشق یک زیبا‌روی شدن این است که حدّاقل یک‌بار به جمال وی نگریسته شود یا وصف جمال او دانسته شود. دیدار و آشنایی است که سبب آشیان گزیدن محبّت معشوق در قلب عاشق می‌شود. حتّی اگر دیدار میسّر نباشد‌، باید تعریف و اوصاف جمال آن زیباروی شنیده شود تا عشق پدید آید و عاشق به مقام دل‌سپردگی برسد. پس می‌توان گفت تا معرفت به محبوب نباشد‌، محبّت حاصل نخواهد شد. این محبّت پاک و خالص‌ وظیفه‌ی دیگر شیعه در عصر غیبت است.

به‌راستی چقدر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دوست داریم؟ قرآن راه نشان داد و فرمود ببینید در راه محبوب از چه چیزی حاضرید بگذرید؟[xx] هر کس می‌تواند میزان محبّت خود را با این سنگ محک در ترازوی وجدان خویش منصفانه اندازه‌گیری کند. برای این سنجش‌‌ می‌بایست میزان آمادگی گذشتن از داشته‌ها را به‌خاطر رضای محبوب ارزیابی کرد. آمادگی گذشتن از رفاه و آسایش‌، پول و ثروت‌، موقعیّت و شغل و حتّی حیثیّت و آبرو و جان و همسر‌ و فرزند‌، نشان‌دهنده‌ی میزان عشق و علاقه‌ به محبوب است. اگر بر سر یک دوراهی قرار گرفتیم که باید بین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و آبروی اجتماعی یکی را انتخاب کنیم، به‌طوری‌که بدنام شویم و همه ما را لعن و نفرین کنند، آیا حاضریم به این وضع تن دهیم تا عشق و سرسپردگی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در دل خود حفظ کنیم؟ ادّعای محبّت بسیار است‌؛ امّا محبّت واقعی به‌نحوی‌که شخص محبّ حاضر باشد تمام وجودش را قربانی دوست کند‌، بسیار نادر است.

وَ کُلٌّ یَدَّعِى وَصْلاً بِلَیْلىٰ
اِذا جَرَتِ الدُّمُوعُ عَلَی الْخُدُودِ

 

وَ لَیْلىٰ لٰا تَقِرُّ لَهُمْ بِذاکٰا
تَبَیَّنَ مَنْ بَکیٰ مِمَّنْ تَبٰاکیٰ

 

همه ادّعای وصال لیلی را دارند‌؛ امّا خود لیلی آن را تأیید نمی‌کند و این ادّعا‌ها را نمی‌پذیرد. هرگاه قطرات اشک روی گونه‌ها بغلتد‌، کسی که به دروغ مدّعی است و تظاهر به گریستن می‌کند، از آن‌که از صمیم دل اشک می‌ریزد‌، متمایز می‌شود.

عشق حقیقی آن است که تاب و قرار و خواب و خوراک را از عاشق سلب کند و او را به طلب تمام‌عیار وادارد.

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

 

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

به‌محض ادّعای عشق و ارادت، خداوند مدّعی را در بوته‌ی آزمایش و بر سر دو‌راهی قرار می‌دهد تا میزان خلوص و عیار صدق ادّعا‌ برای خود فرد مدّعی آشکار و ثابت شود. آیا حاضریم برای عشق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برچسب ارتجاع و دور بودن از واقعیّت‌های زندگی را تحمّل کنیم یا تن به خطرات دهیم؟ اگر به‌فرض بگویند هرکه در فلان مجلس یاد و معرفت حضرت حجّت‌(علیه السلام) شرکت کند دستگیر و زندانی می‌شود، چند نفر از ما در آن شرکت خواهند کرد؟

عشق و محبّت‌ آثار و نشانه‌هایی دارد.[xxi] وقتی برادران یوسف‌(علیه السلام) از مصر نزد پدرشان یعقوب‌(علیه السلام) بازگشتند و به پدر گفتند بنیامین در مصر دزدی کرد و زندانی شد و در نتیجه یعقوب‌(علیه السلام) پس از دوری یوسف‌(علیه السلام) به فراق بنیامین نیز دچار شد، در پاسخ پسرانش گفت: بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَى اللّٰهُ اَنْ یَاْتِیَنِی‏ بِهِمْ جَمِیعاً اِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ؛ وَ تَوَلّىٰ عَنْهُمْ وَ قٰالَ یا اَسَفىٰ‏ عَلىٰ‏ یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنٰاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ:[xxii] نفس شما مسأله را چنین در نظرتان آراسته است. من صبر مى‏کنم، صبرى زیبا [و خالى از کفران]؛ امیدوارم خداوند همه‌ی آنها را به من بازگرداند؛ چرا که او دانا و حکیم است و گفت: وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد‌؛ درحالی‌که خشم خود را فرو مى‏برد [و هرگز کفران نمى‏ورزید.] این نبیّ خدا در فراق و جدایی یوسف‌(علیه السلام)‌ آن‌قدر گریست تا سیاهی چشمانش رنگ باخت و دیدگانش یکپارچه سفید شد. این نابینایی‌ نشانه‌ی عشق و محبّت راستین یعقوب به یوسف(علیهما السلام)بود. عشق به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت نیز باید همین‌گونه باشد. چند تن از ما در فراق امام زمان‌ارواحنا‌فداه این‌گونه بیتابیم؟ زنده نگاه داشتن یاد آن حضرت در دل‌ از آثار محبّت است. چقدر در شبانه‌روز به یاد آن حضرت هستیم؟  

قافیه اندیشم و دلدار من

 

گویدم مَندیش جز دیدار من

 

عاشق نمی‌تواند لحظه‌ای به غیرمحبوب بیندیشد و غیر از او در جهان هیچ نمی‌بیند. در عشق‌های مجازی یک جوان عاشق را نگاه کنید که چگونه در افکار خود غرق می‌شود. به چه می‌اندیشد؟ آیا جز به معشوق؟ به هرچه نگاه می‌کند، در کلاس و خانه و خیابان و بازار، به همه‌چیز از منظر معشوق نگاه می‌کند و همه‌چیز را برای او می‌خواهد. به‌راستی بیندیشیم ما شیعیان درطول روز، درطی ماه‌ها و سال‌های غیبت‌، چقدر به یاد امام خویش هستیم‌. اگر دوستدار حضرتیم باید همواره به یاد آن حضرت باشیم. بر هر سفره‌ای نشستیم، خود را مهمان آن حضرت بدانیم؛ بر هر کوی گام گذاشتیم، آن حضرت را صاحب آن کوی و دیار بدانیم و احساس کنیم بر آن حضرت وارد شده‌ایم. توجّه و یاد دائمی حضرت مهدی ارواحنا فداه از وظایف شیعیان و از آثار محبّت به آن حضرت است. سیّدبن‌طاووس می‌گوید روزهای جمعه پس از خواندن زیارت مخصوص حضرت حجّت‌(علیه السلام)، خطاب به آن حضرت عرضه می‌دارم.

نَزِیلُکَ حَیـْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِکَابِی
 

وَ ضَیـْفُکَ حَیـْثُ کُنـْتُ مِنَ الـْبِلادِ[xxiii]

 

مرکبم به هر سو روی آورد، بر تو فرود می‌آیم و در هر سرزمینی باشم، میهمان تو هستم.

چهارمین وظیفه‌ی شیعیان در عصر غیبت‌ دعا برای سلامتی و فرج و رفع مشکلات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. وقتی انسان کسی را دوست بدارد‌، برای سلامتی و رفع مشکلات وی پیوسته دعا می‌کند؛ کما اینکه فرزندی که پدر و مادر خود را دوست دارد، پیوسته در حقّ آنها دعا می‌کند. دعاهای بسیار زیبا و لطیف و عمیقی در این زمینه از ائمّه: در متون ادعیه وارد شده است که مداومت بر خواندن آنها بهترین شکل ادای این وظیفه است.

پنجمین وظیفه‌ی شیعیان در عصر غیبت‌ صدقه دادن برای سلامتی حضرت بقیّـﮥ‌اللهارواحنا‌فداه است. شایسته است شیعیان در هر صبح ابتدا برای سلامتی و رفع خطر از وجود نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صدقه دهند و سپس به پرداخت صدقه برای خود و خانواده و دیگر عزیزانشان اقدام کنند‌؛ زیرا شیعه‌ی منتظر‌ آن حضرت را بیش از خود و خانواده‌ و دیگر عزیزانش دوست می‌دارد. انجام این عمل در هر روز و بالاخص روزهای جمعه‌، برای شیعیان بسیار مؤکّد و پر‌فضیلت و بابرکت است و تأثیرات عمیقی بر روح و روان انسان می‌گذارد.

نباید پنداشت چون در دوران غیبت، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مرگ یا بیماری ندارند، پس صدقه دادن و دعا کردن برای سلامتی آن حضرت معنا ندارد. این دعا و صدقه نوعی ابراز و اظهار محبّت ما به آن حضرت است. شخص با این رفتارها نشان می­دهد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دوست دارد. یعنی با عمل خود به آن حضرت عرض می‌کند ببینید چقدر دوستتان دارم که همواره برای سلامتی شما صدقه می­دهم و دعا می‌کنم. کما اینکه بعضی افراد وقتی به حرم یکی از ائمّه: مشرّف می‌شوند، برای اینکه به‌نحوی به امام‌(علیه السلام) ابراز علاقه کنند، با دستمال خود که معلوم نیست خیلی هم تمیز باشد، در و دیوارهای حرم و شبکه­های ضریح را پاک می‌کنند. این عمل به این معنا نیست که ضریح یا در و دیوارها کثیف هستند؛ بلکه زائر با این کار ابراز محبّت و اظهار عشق می­کند. بنابراین اصلِ اینکه ما صدقه می­دهیم و برای سلامتی حضرت دعا می­کنیم، ابراز محبّت و عشق ماست. ضمن اینکه اگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت سالم و جوان و شاداب می­مانند، شاید یکی از عوامل مؤثّر در آن همین صدقات و دعاهای مؤمنان باشد. حتّی مانعی ندارد بگوییم خدا دعای مؤمنان را در حقّ حضرت مستجاب می‌کند و ایشان را سالم و شاداب و جوان نگه می­دارد! علاوه بر این باید توجّه داشت عمر طولانی آن حضرت با اینکه گاهی اوقات بیماری و کسالتی پیدا کنند نیز در تضاد نیست؛ لذا برای محفوظ ماندن آن حضرت از آن بیماری و کسالت‌ها جا دارد صدقه بدهیم و دعا کنیم.

در مورد دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی ارواحنا فداه نیز با توجّه به وجود تأکیدهای فراوان در قرآن[xxiv] و احادیث[xxv] معتبر بر دعا و مصرّانه در خواست کردن حوائج از خداوند و تأثیر دعا در تغییر مقدّرات الهی و تضمین اجابت دعا، از یک سو و تأکید ائمّه: بر دعا کردن شیعیان برای تعجیل فرج حضرت مهدی(علیه السلام)[xxvi] از سوی دیگر، هرگونه تردید در لزوم دعا برای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و کارساز بودن آن در تسریع ظهور آن حضرت[xxvii] برطرف می‌گردد.

یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل می‌کند شنیدم آن حضرت می‌فرمودند: أَوْحَى اللّٰهُ إِلىٰ إِبْرٰاهِیمَ‏ أَنَّهُ‏ سَیُولَدُ لَکَ؛ فَقٰالَ لِسٰارَةَ؛ فَقٰالَتْ‏ «أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ؟[xxviii]» فَأَوْحَى اللّٰهُ إِلَیْهِ أَنَّهٰا سَتَلِدُ وَ یُعَذَّبُ أَوْلٰادُهٰا أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ بِرَدِّهَا الْکَلٰامَ عَلَیَّ. قَالَ:‏ فَلَمّٰا طٰالَ عَلىٰ بَنِی إِسْرٰائِیلَ الْعَذٰابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَى اللّٰهِ أَرْبَعِینَ صَبٰاحاً فَأَوْحَى اللّٰهُ إِلىٰ مُوسىٰ وَ هٰارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ؛ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ. قٰالَ فَقٰالَ أَبُو عَبْدِ اللّٰهِ‌(علیه السلام) هٰکَذٰا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللّٰهُ عَنّٰا فَأَمّٰا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلىٰ مُنْتَهٰاهُ:[xxix] خداوند به حضرت ابراهیم وحی نمود که به‌زودی فرزندی برای تو به دنیا می‌آید. ابراهیم آن را به همسرش ساره گفت. ساره گفت آیا من فرزندی به دنیا می‌آورم در حالی که زنی پیر هستم؟ خداوند به ابراهیم وحی فرمود که به زودی ساره فرزندی به دنیا می‌آورد؛ ولی به‌سبب اینکه سخن مرا نپذیرفت و پاسخ داد، اولاد او چهارصد سال در عذاب خواهند بود. پس‌آنگاه که دوران عذاب بنی اسرائیل طولانی شد، چهل روز به درگاه خداوند ضجّه زدند و گریه کردند. پس‌آنگاه خداوند به موسی و هارون وحی نمود که آنها را از دست فرعون نجات دهند. در نتیجه صد و هفتاد سال از مدّت عذابشان صرف‌نظر شد. سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: شما هم همین طور اگر رفتار کنید خداوند فرج ما را می‌رساند؛ امّا اگر نکنید، دوران غیبت تا پایان ادامه خواهد یافت.  

     باید دانست علاوه بر اینکه دعا می‌تواند سبب تسریع در امر فرج آن حضرت شود، چنین دعایی عین فرج و گشایش برای شخص دعا‌کننده هم هست. امام عصرارواحنافداه فرمودند: اَکـْثِرُوا الدُّعٰاءَ بِتَعـْجِیلِ الـْفَرَجِ فَاِنَّ ذٰلِکَ فَرَجُکُمْ:[xxx] برای تسریع فرج بسیار دعا کنید که آن فرج خود شما است.[xxxi] 

خود حضرت مهدی ارواحنا فداه نیز برای سلامتی و تعجیل فرج خویش دعا می‌کنند. از جمله به خداوند عرضه می‌دارند: اَللّٰهُمَّ احْجُبْنِی عَنْ عُیُونِ أَعْدٰائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیٰائِی وَ أَنْجِزْ لِی مٰا وَعَدْتَنِی وَ احْفَظْنِی فِی غَیْبَتِی إِلىٰ أَنْ تَأْذَنَ لِی فِی ظُهُورِی وَ أَحْیِ بِی مٰا دَرَسَ مِنْ فُرُوضِکَ وَ سُنَنِکَ وَ عَجِّلْ فَرَجِی وَ سَهِّلْ مَخْرَجِی «وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطٰاناً نَصِیراً»[xxxii] وَ افْتَحْ لِی «فَتْحاً مُبِیناً»[xxxiii]...:[xxxiv] خداوندا! مرا از چشم دشمنانم بپوشان و با دوستانم گردهم بیاور و در دوران غیبتم مرا حفظ کن تا اینکه برای ظهور به من اجازه فرمایی و آنچه را از واجبات و مستحبّاتت از بین رفته، بوسیله‌ی من زنده فرما و در فرجم تعجیل کن و قیامم را بر من آسان بنما و از جانب خویش برای من پیروزی و یاریی قرار ده و برای من فتحی آشکار فراهم ساز ...

پس نباید صدقه دادن و دعاهایی را که برای سلامتی و فرج حضرت بقیّۀاللهارواحنا‌فداه وارد شده است، فراموش و ترک کنیم که علاوه بر این که به سود خود ما و باعث فرج ماست، نمایانگر محبّت راستین ما به آن حضرت است و زمینه‌ساز نزدیکی بیشتر ما به حضرت مهدی ارواحنا فداه و مایه‌ی مصونیت و سلامتی و نیز تسریع در فرج ایشان خواهد بود.

ششمین وظیفه‌ی شیعیان در عصر غیبت‌ هدیه و پیشکش نمودن ثواب و اجر کارهای خیر خود به پیشگاه حضرت بقیّـﮥ‌اللهارواحنا‌فداه است‌؛ حتّی اگر این عمل خیر‌ خواندن یک سوره از قرآن کریم باشد. هدیه دادن به معشوق را عاشق هرگز فراموش نمی‌کند. محبّ راستین حضرت حجّت‌(علیه السلام) اگر به سفر زیارت می‌رود یا به حجّ و عمره مشرّف می‌شود یا انفاق می‌کند و کار خیری انجام می‌دهد، آن را به نیابت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به‌جا می‌آورد و ثواب آن را به آن حضرت اهدا می‌کند.

هفتمین وظیفه‌ی شیعیان در عصر غیبت‌ خواندن زیارات واردشده برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. متون بسیار زیبا و دلنشینی برای زیارت آن حضرت نقل شده که ازجمله می‌توان به زیارت آل‌یاسین که از محضر مبارک خود امام عصر‌(علیه السلام) صادر و توصیه شده است‌، اشاره نمود. در این زیارت معارف اعتقادی عمیقی موج می‌زند[xxxv] و حاوی گفتگوهای عاشقانه و لطافت­های معنوی بسیاری است. این زیارت با دعایی که در ادامه­اش آمده، مجموعه­ای بسیار جامع و زیباست. بسیاری از بزرگان مداومت بر زیارت آل­یاسین را تأکید کرده­اند.

زیارت دیگری که مداومت بر آن در هر صبح جمعه تأکید شده، دعای ندبه است که زیارت و دعای بسیار جامع و برجسته­ای است و اگر با توجّه و عشق خوانده شود، بسیار سازنده است. ابتدای دعای ندبه مروری بر تاریخ انبیا و اولیاست و پس از آن، بحث ولایت و امامت اهل­بیت: و سپس عشق‌بازی زیبای یک منتظر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف همراه با تحوّل حال او در طول دعاست؛ یعنی اوّل مانند انسان گمگشته­ای که دنبال گمشده­اش می­گردد، از ائمّه­ی قبل یکی‌یکی جلو می­آید: اَیْنَ‏ الْحَسَنُ؟‏ اَیْنَ‏ الْحُسَیْنُ‏؟ اَیْنَ‏ اَبْنٰاءُ الْحُسَیْنِ؟ صٰالِحٌ‏ بَعْدَ صٰالِحٍ وَ صٰادِقٌ بَعْدَ صٰادِقٍ. اَیْنَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ؟ اَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ؟: کجاست حسن‌(علیه السلام) و کجاست حسین(علیه السلام)؟ کجایند فرزندان حسین:؟ شایسته‌ای پس از شایسته و راستگویی پس از راستگو. کجاست راه راست پس از راه راست؟ کجایند نیکان پس از نیکان؟ یکی‌یکی پیش می‌آید تا می‌رسد به: اَیْنَ بَقِیَّةُ اللّٰهِ: بقیّۀالله(ارواحنا فداه) کجاست؟

قبلاً در بیانی تمثیلی گفتیم مغازه­های بازار دنیا جنس­های فریبنده­ی فراوانی عرضه کرده­اند. ما بچّه‌هایی هستیم که پشت سر پدر راه می‌سپردیم و از بازار مکّاره‌ی دنیا عبور می‌کردیم. ویترین مغازه‌های دنیا (مغازه­های شهوت، شکم، شهرت، مقام، پول، تجمّلات و ...) با جاذبه‌های فریبنده­، حواس ما را به خودشان جذب و از پدر غافل‌مان کرد و از رفتن بازمان داشت و از پدر جدا شدیم. بسیاری از بچّه‌ها که جلوی ویترین­ها ایستاده­اند، محو تماشای آنها هستند و به یاد نمی‌آورند که پدری داشته­اند و اکنون گم شده‌اند؛ اصلاً احساس گمشدگی نمی­کنند. امّا مؤمن در این شهر غریب دنیا ناگهان به خود می­آید.[xxxvi] مؤمن به خودش که آمد، می­فهمد گم شده است و می­گوید: پدرم کجاست؟ اَیْنَ بَقِیَّةُ اللّٰهِ الَّتِی لٰا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهٰادِیَةِ؟ اَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دٰابِرِ الظَّلَمَةِ؟ اَیْنَ ...؟ اَیْنَ ...؟ کجاست بقیّة‌الله که از خاندان هدایتگر جدا نیست؟ کجاست آن‌که برای قطع ریشه‌ی ستمگران آماده‌ شده؟ کجاست ...؟ کجاست...؟ این طرف و آن طرف می‌دود و جستجو می­کند؛ این در و آن در می­زند؛ پس از این گشتن­ها، ناگهان گویی پدر را از دور می‌بیند، ایشان را مخاطب قرار می­دهد، صدا می‌زند و می­گوید: یَابْنَ‏ السّٰادَةِ الْمُقَرَّبِینَ‏؛ یَابْنَ‏ النُّجَبٰاءِ الْاَکْرَمِینَ ...: ای فرزند سروران مقرّب! ای فرزند اصیل‌زادگان بزرگوار! ... .

در فرازی از این دعا آمده است: بِاَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی وَ نَفْسِی: پدر و مادرم و جانم فدای تو باد! این جمله به‌معنای گذشتن از خود تا مرحله‌ای است که حتّی حاضر است پدر و مادر خود را که علّت ظاهری به وجود آمدن او هستند و چه‌بسا آنها را بیشتر از خودش دوست می‌دارد‌، فدای مولای خود کرده و گرانقدرترین داراییش را پیشکش کند.

نکات لطیفی در دعای ندبه وجود دارد. اگر با حال و توجّه خوانده شود، بسیار حیاتبخش است. دعای ندبه بسیار بزرگ و شریف است؛ مداومت بر آن نیز فوق‌العاده ارزشمند است و شیعه‌ی منتظر هرمقدار که همّت دارد و حالش اقتضا می­کند، باید از آن بهره ببرد.

البتّه انسان باید درحدّی به زیارات بپردازد و به آن بسنده کند که هم حین خواندن شادابی داشته باشد و هم برای او چنان سنگین نباشد که از اشتیاق او به مداومت بر آن بکاهد. ضمناً خوب است محتوا و مضمون زیاراتی که می‌خواند با حالات او سنخیّت داشته باشد؛ یعنی هر بار شخص ببیند حالش با حضرت چگونه است و عبارات کدام زیارت با حال او بیشتر سنخیّت دارد؛ آن زیارت را انتخاب کند.

تجدید عهد و میثاق با حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه در صبح هر روز در قالب خواندن دعای عهد‌ نیز به‌موجب روایات آثار بسیار ارزنده‌ای دارد از جمله اینکه فردی که چهل روز بر خواندن آن مداومت کند از یاوران حضرت مهدی ارواحنا فداه خواهد بود و اگر قبل از ظهور از دنیا برود، خداوند او را بازمی‌گرداند تا در خدمت آن حضرت باشد.[xxxvii] همچنین در حدیث است کسی که بعد از نمازهای صبح و ظهر بگوید‌: اَلْلّـٰـهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ، نمی‌میرد مگر اینکه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند.[xxxviii]

هشتمین وظیفه‌ی شیعیان در عصر غیبت‌ دوست داشتن دوستان و دشمن داشتن دشمنان حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه است. همچنین دوست داشتن آنچه آن حضرت دوست می‌دارند و انزجار از هرآنچه که ایشان از آن منزجرند‌.

خود را بیازماییم؛ آیا دوستان حضرت مهدی ارواحنا فداه را دوست می‌داریم؟ در اطرافیان خود تأمّل کنیم؛ آیا حبّ و بغض‌های ما بر مدار محبّت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؟ آیا در سطح جهانی دوستی‌ها و دشمنی‌های ما با کشورها و اقوام و فرهنگ‌های گوناگون با معیار محبّت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؟

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

علاقه یا نفرت از فرهنگ‌ها‌، تمدّن‌ها‌، دولت‌ها و حکومت‌ها و ... را با معیار تولّی و تبرّی بسنجیم و ببینیم آیا با دوستان حضرت‌، ابراز دوستی و با دشمنان ایشان ابراز دشمنی می‌کنیم یا اینکه خدای ناکرده میل و نفرت ما منشأ و علل دیگری دارد. این امر را درمورد خُلق‌وخوی نیک‌، دوری از معصیت و گناه‌، طاعت و عبادت و بندگی و دیگر محاسن و رذائل اخلاقی نیز می‌توان تعمیم داد. حضرت مهدی ارواحنا فداه دوستدار محرومان و مظلومان و دشمن ستمگران هستند؛ آیا ما چنین هستیم؟ حتّی در نوع لباس پوشیدن نیز ببینیم آیا لباس پوشیدن ما مورد پسند و رضایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است یا خیر. آیا خودآرایی و خودنمایی و جلوه‌فروشی‌ مورد پسند و پذیرش ایشان است یا بالعکس مورد طرد و نکوهش آن حضرت است؟! اگر فرضاً برای مراعات پوشش و آرایش اسلامی و یا هر حکم دینی دیگر‌ هیچ دلیل و برهانی نداشته باشیم، تأمین خشنودی و رضایت محبوب به تنهایی‌ بزرگترین دلیل نخواهد بود؟ یک جوان عاشق برای جلب محبّت معشوق لباس و ظاهر خود را به‌صورتی می‌آراید که مورد پسند و سلیقه‌ی اوست. چنین عاشقی نیاز به استدلال و اثبات فواید عقلی آن نوع، رنگ و شکل لباس و آرایش ندارد و اساساً اهمّیّتی نمی‌دهد که معشوق او چرا آن رنگ و آن شکل لباس را دوست دارد. برای او کافی است که به این وسیله بتواند در دل محبوب راه یابد. در زمان حضرت موسی‌(علیه السلام)‌ دلقک فرعون برای خنداندن او لباس شبانی بر تن می‌کرد و خود را به شکل و شمایل حضرت موسی‌(علیه السلام) در‌می‌آورد‌‌. هنگامی که فرعون و لشگریانش در رود نیل غرق شدند‌، تنها این دلقک از مهلکه جان سالم به دربرد. حضرت موسی‌(علیه السلام) از این موضوع متعجّب شد و چون در خلوت خود از خدای متعال دلیل این امر را جویا شد‌، خداوند فرمود‌: ای موسی‌! بر خطاکاری این دلقک شکّی نیست‌؛ امّا چون او خود را شبیه محبوب ما (حضرت موسی‌(علیه السلام)) می‌نمود‌، ما راضی نشدیم او را هلاک کنیم؛ پس او را از غرق وارهاندیم و نجات بخشیدیم.[xxxix]

مسلّم است که ما پیروان ائمّه و انبیاء: در انجام طاعات و عبادات‌‌ و برخورداری از معارف و کمالات، حتّی با تلاش درنهایت توان و قدرت خویش قادر نیستیم خود را نزدیک به ایشان احساس کنیم چه رسد به اینکه به پایه‌ی آنها برسیم. تنها کاری که می‌توان کرد این است که با اشتغال به طاعات و عبادات و در حدّ توان مراعات مقتضای آن معارف و کمالات، خود را در ظاهر به شکل آن بزرگواران درآوریم‌؛ باشد که خداوند متعال از این رهگذر، به‌سبب عنایتی که به اولیائش دارد‌، ما را نیز چونان دلقک فرعون از عذاب‌ها و محرومیّت‌ها نجات بخشد. در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد. با محبّت راه برویم و نگاهمان فقط به این باشد که آن حضرت چه‌چیز را دوست دارند تا ما همان‌گونه باشیم؛ چه در آراستگی ظاهر و چه در رفتار و خلق‌وخو و ... .

نهمین وظیفه‌ی شیعیان در عصر غیبت‌ راز دل گفتن با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. پیشتر گفتیم که اسماء الهی ارکان همه‌چیز را پر کرده‌اند و به هر ذرّه‌ای از عالم نگریسته شود‌، یکی از اسماء الهی در آن مشاهده می‌شود؛ لذا حضرت بقیّـﮥ‌اللهارواحنا‌فداه که مظهر تامّ اسم اعظم حقّ هستند، در تمام ذرّات این عالم حضور دارند؛ از این روست که اگر کسی در سویدای قلب خویش آن حضرت را صدا زند‌‌، خواهند شنید و دعوت او را لبّیک خواهند گفت. حضرات ائمّه: همچون ما اسیر و محدود به بدن نیستند؛ امیر و محیط بر عالمند و تمام کره‌ی زمین مثل دانه‌ی ارزن در کف دست ایشان است. کما اینکه یکی از شیعیان طیّ نامه‌ای به محضر امام هادی‌(علیه السلام) عرضه می‌دارد گاهی می‌خواهیم همان‌گونه که با خدا درد دل می‌کنیم، با شما نیز درد دل کنیم؛ ولی به شما دسترسی نداریم. حضرت در پاسخ او مرقوم داشتند: اِنْ کٰانَتْ لَکَ حٰاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ فَاِنَّ الْجَوٰابَ یَأتِیکَ:[xl] اگر حاجتی داشتی لبهایت را حرکت بده (کنایه از اینکه خواسته‌ات را به زبان بیاور) که هرآینه پاسخ برایت می‌آید.

پس هرکس هرجا دچار مشکل یا دلتنگی شد‌، تنها کافی است امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را صدا بزند تا ایشان با لطف بیکران خود‌، او را دریابند. هروقت غم هجران او را گرفت، با آن حضرت راز دل بگوید و هرگاه از نفس خود خسته و درمانده شد، درد دل خویش را با آن حضرت در میان بگذارد و عرضه بدارد:

وارهان ما را ازین نفس پلید
این‌چنین قفل گران را ای ودود

کاردش تا استخوان ما رسید
چه تواند جز که لطف تو گشود

یا اگر معرفتش هنوز به‌حدّی نرسیده که غیرخدا را در عالم کاره‌ای نداند و از کسی می‌هراسد یا دلخور است یا خواسته و نیازی دارد، با حضرت خلوت کند و از ایشان مدد طلبد.

هروقت حاجتی داشت، برای حضرت ولیّ‌عصرعجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف عریضه بنویسد و به آب نهرهای جاری یا به نسیم صبا و باد صبحدم بدهد؛ که آن را به حضرت می‌رسانند.[xli] همه‌ی عالم لشکریان و کارمندان خداوند و فرمانبران پروردگار عالمند[xlii] و فرمانروایی خداوند در عالم وجود از مجرای ولیّ‌اعظم او اعمال می‌شود. ولیّ‌اعظم خدا قائم‌مقام فرمانده‌ی عالم هستی است ولذا همه‌ی پدیده‌های این عالم مأموران مطیع و فرمانبر حجّت‌خدا هستند و از حکم او سر باز نمی‌زنند. ازاین‌رو خوب است انسان حاجتش را به‌صورت عریضه بنویسد[xliii] و به آب جاری یا نسیم و باد بسپارد. این حاجت می‌تواند امری دنیایی یا آخرتی یا معرفت باشد؛ یا دل انسان برای مولایش تنگ شده باشد و خود حضرت را بخواهد. پس آن را در نامه‌ای می‌نویسد و در مشتی گِل می‌پیچد و در نهر روانی می‌اندازد و نهر آب آن نامه را می‌برد و به دست حضرت می‌رساند؛ یا نامه را به باد صبا که در بیابان و صحرا می‌وزد، می‌سپارد و باد آن را می‌برد و تحویل حضرت می‌دهد.

همان‌طورکه می‌توان برای حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه نامه نوشت، می‌توان ارتباط نزدیک‌تری هم با ایشان برقرار کرد. وقتی قلب‌های ما به قلبِ عالم هستی وصل شود، شاید دیگر به نامه‌ی ظاهری هم نیاز نباشد؛ گرچه نوشتن نامه نیز خالی از حُسن و لطف نیست. در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد. این نیز ترفند و حیله‌ای است. امّا آنگاه که دل وصل شد، پیوسته ارتباط از راه باطن برقرار خواهد بود.

دهمین وظیفه‌ی شیعیان در عصر غیبت‌ اطاعت از نایبان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است‌؛ زیرا پذیرفتن ولایت امیر و اطاعت از او را نمی‌توان با عدم اطاعت از نایب و جانشین او جمع کرد. فرض کنید ما در زمان حکومت امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) در قلمرو حکومت اسلامی و در سرزمین مصر هستیم و ولایت حضرت علی(علیه السلام) را به‌عنوان امام و خلیفه‌ی مسلمین پذیرفته‌ایم. آیا می‌شود بگوییم ما مخلص امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) هستیم و ولایت او را بر قلب و جان خود حاکم می‌دانیم؛ امّا زیربار محمّدبن‌ابی‌بکر فرماندار آن حضرت در مصر نمی‌رویم و او را قبول نداریم؟ یا در بصره باشیم و زیربار عثمان‌بن‌حنیف نرویم؟ این دو قابل جمع نیست. کسی که ولایت امام عصرارواحنا‌فداه را باور داشته باشد، نمی‌تواند بگوید من فدایی و عاشق آن حضرت هستم، امّا نایبش را قبول ندارم. در دوران غیبت صغری که حدود شصت‌وهشت سال به‌طول انجامید‌، نوابّ خاصّ حضرت بقیّـﮥ‌اللهارواحنا‌فداه چهار نفر بودند که خود امام آنها را تعیین فرموده بودند. اسامی ایشان چنانکه پیشتر گفتیم، عبارت است از‌: عثمان‌بن‌سعید عمروی‌، محمّد‌بن‌عثمان‌بن‌سعیدعمروی‌، حسین‌بن‌روح نوبختی و علیّ‌بن‌محمّد سَمُری. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در نامه‌ای که در روزهای پایانی عمر علیّ‌بن‌محمّد سمری‌‌ به او نوشتند و آغاز دوران غیبت کبری و نیابت عامّه‌ی خویش را خبر دادند‌، فرمودند‌: فَاَمّٰا مَنْ کٰانَ مِنَ الْفُقَهٰاءِ صٰائِناً لِنَفْسِهِ حٰافِظاً لِدِینِهِ مُخٰالِفاً عَلىٰ هَواهُ مُطِیعاً لِاَمْرِ مَوْلٰاهُ فَلِلْعَوامِّ اَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذٰلِکَ لٰا یَکُونُ اِلّٰا بَعْضَ فُقَهاءِ الشِّیعَـةِ لٰا جَمِیعَهُمْ؛ فَاَمّٰا مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبٰائِحِ وَ الْفَواحِشِ مَراکِبَ فَسَقَةِ فُقَهٰاءِ الْعٰامَّةِ فَلٰا تَقْبَلُوا مِنْهُمْ عَنّٰا شَیْئاً وَ لٰا کَرامَـةً:[xliv] پس هر فقیه و دین‌آگاهی که مراقب نفس و حافظ دین خود باشد و مخالف هوی و هوس خویش و مطیع امر مولایش ‏باشد، بر عموم مردم واجب است که از او تقلید کنند و این تنها برخى از فقها و عالمان شیعه‌اند نه تمام آنها. پس فقهایی که همچون فقها و عالمان دینی فاسق عامّه مرتکب عمل قبیح و فاحش می‌شوند، مطالبى را که از ما مى‏گویند، از آنها قبول نکنید و حرمتی برای آنها قائل نشوید. باید از عالم و فقیهی تبعیّت کرد که علاوه بر کارشناس معارف دینی بودن؛ خویشتندار و امیر نفس خود باشد و زمام نفس را در دست بگیرد؛ پاسدار و مدافع حریم دین باشد و برای دفاع از دین مبارزه کند؛ با هوای نفس خود مخالفت کند و از امر خدا و رسول و امامان معصوم: اطاعت کند.[xlv] سپس حضرت می‌فرمایند این ویژگی‌ها مختصّ بعضی از فقهای شیعه است و همه‌ی آنها چنین نیستند.[xlvi] فقیه و عالمی که مثل برخی از علما و فقهای اهل‌سنّت خود را به قدرت‌های فاسد می‌فروشد و دنیاطلب است، نماینده‌ی آن حضرت نیست.[xlvii]

در حدیث دیگری ازجانب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است‌: وَ اَمَّا الْحَوٰادِثُ الْوٰاقِعـَةُ فَارْجِعُوا فِیهٰا اِلىٰ رُوٰاةِ حَدِیثِنٰا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّـةُ اللّٰهِ‏:[xlviii] امّا در پیشامدها و حوادث زمان به راویان حدیث ما مراجعه کنید‌؛ زیرا آنها حجّت من بر شمایند و من حجّت‌خدایم. رخدادها و حوادثی در زندگی شما شیعیان پیش می‌آید که نمی‌توانید وظایف خود را تشخیص دهید؛ در آن موقعیّت‌ها به راویان احادیث ما مراجعه کنید.

بدین‌ترتیب آن حضرت نایبان و نمایندگان خود را تعیین کرده‌اند. نمی‌توان حضرت مهدی(علیه السلام) را قبول داشت؛ امّا نایبان ایشان را قبول نداشت و از آنان اطاعت نکرد. بنابراین دهمین وظیفه از وظایف شیعیان‌ اطاعت از نایبان و نمایندگان آن حضرت است.[xlix]

تِلْکَ عَشَرَةٌ کٰامِلَةٌ؛[l] این وظایف دهگانه مهمترین وظایف شیعیان در دوران غیبت درقبال وجود مقدّس حضرت صاحب‌الامر‌ارواحنا‌فداه است.



[i]. سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۰۴/

[ii]. کتاب‌های زیادی در این زمینه تألیف شده است؛ ازجمله می‌توان به دو کتاب ارزشمند اشاره کرد؛ نخست مکیال‌المکارم اثر آیت‌الله موسوی احمدآبادی، در دو جلد که درمقام دعا برای امام زمان(علیه السلام) وظایف شیعه در عصر غیبت را به استناد آیات و احادیث برشمرده است. دیگری تکالیف‌الانام فی غیبـﮥ‌الامام تألیف علی‌اکبر همدانی که حدود دویست وظیفه و مسؤولیّت شیعه را بیان کرده است. هر دو اثر به فارسی ترجمه شده است.

[iii]. سوره‌ی بقره‌، آیه‌ی ۱۳۲/

[iv]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۱‌، ص ۱۶۰/

[v]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۲۳‌، ص ۷۸/

[vi]. مجلسی‌، بحارالانوار‌، ج ۲۳‌، ص ۸۳/

[vii]. محدّث قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌، زیارت جامعه‌ی کبیره.

[viii]. مجلسی‌، بحارالانوار‌، ج ۲۷‌، ص ۱۹۳/

[ix]. محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان‌‌، زیارت جامعه‌ی کبیره.

[x]. مجلسی‌، بحارالانوار‌، ج ۲۷ ، ص ۱۷۳/

[xi]. کلینی‌، کافی‌، ج ۱، ص ۱۸۰/

[xii]. محدّث قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌، زیارت جامعه‌ی کبیره.

[xiii]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۲، ص ۳۵۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۹/

[xiv]. صدوق‌، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۲‌‌، ص ۳۴۹/

[xv]. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و محدّث قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌، دعا در غیبت امام زمان(علیه السلام).

[xvi]. حسینی همدانی‌، درخشان پرتوی از اصول کافی‌، ج ۱‌، ص ۱۸۷؛ با اندکی اختلاف، مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۲۹۳/

[xvii]. محدّث قمی‌، مفاتیح‌الجنان‌، دعای ابو‌حمزه‌ی ثمالی.

[xviii]. ابن‌شعبه‌‌حرّانی، تحف‌العقول، ص ۴۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۲۶/

[xix]. به‌دلیل اهمّیّت بحث انتظار فرج، که یکی از وظایف بسیار مهمّ و خاصّ شیعیان در دوران غیبت‌ ‌است، در گفتار بعد‌ به‌طور مفصّل به شرح آن خواهیم پرداخت.

[xx]. سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۲۴: قُلْ اِنْ کٰانَ آبٰاؤُکُمْ وَ اَبْنٰاؤُکُمْ وَ اِخْوٰانُکُمْ وَ اَزْوٰاجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ اَمْوٰالٌ اِقْتَرَفْتُمُوهٰا وَ تِجاٰرَةٌ تَخْشَوْنَ کَسٰادَهٰا وَ مَسٰاکِنَ تَرْضَوْنَهٰا اَحَبَّ اِلَیْکُمْ مِنَ اللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهٰادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّیٰ یَأتِیَ اللّٰهُ بِاَمْرِهِ: بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادران و همسران و خانواده‌تان و اموالی که گرد آورده‌اید و تجارتی که بر کسادیش بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید، برای شما دوست‌داشتنی‌تر از خدا و رسولش و مبارزه در راه اوست، پس منتظر باشید تا خداوند فرمان خویش [عذاب الهی] را صادر کند.

[xxi]. ن. ک. مهدی‌طیّب، شراب‌طهور، ص ۱۰۳- ۱۱۳/

[xxii]. سوره‌ی یوسف‌، آیات ۸۳ و ۸۴/

[xxiii]. سیّدبن‌طاووس، جمال الاسبوع، ص ۳۹/

[xxiv]. از جمله سوره‌ی غافر، آیه‌ی ۶۰؛ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۶ و سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۳۲/

[xxv]. کلینی، کافی، ج ۲، ص ۴۶۶، ۴۶۹، ۴۷۰ و ۴۸۵/

[xxvi]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۱، ص ۳۲۸ و ج ۲، ص ۳۶۸ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۴۰/

[xxvii]. عیّاشی، تفسیرالعیّاشی، ج ۲، ص ۱۵۴/

[xxviii] . سوره‌ی هود، آیه‌ی ۷۲/

[xxix]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱/

[xxx]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۲، ص ۴۸۵/

.[xxxi] فرج دو مصداق دارد:

یکی «فرج عمومی» که رها شدن جامعه‌ی بشری از ستم و بیداد و ناامنی با ظهور و قیام جهانی امام عصرارواحنافداه و تشکیل دولت جهانی سراسر عدل و داد آن حضرت است که همگان از آن منتفع می‌گردند.

دوم «فرج شخصی» که برای هر فرد جدای از سایرین می‌تواند واقع شود.

فرج شخصی نیز به دو حوزه قابل تقسیم است:

نخست آنچه صرفاً ناظر به خود شخص می‌باشد که عبارتست از نیل به درجات والای انسانی و کمالات فطری و پاک شدن از رذائل و تطهیر از افکار، عادات، اخلاق و رفتار زشت و ناستوده و مزیّن شدن به فضائل و واجد شدن افکار، عادات، اخلاق و رفتار ستوده و شایسته، از رهگذر مجاهدت و تهذیب نفس.

دوم آنچه در رابطه با حضرت ولیّ‌عصرارواحنافداه می‌باشد که در دو عرصه قابل تحقّق است: یکی نیل فرد به معرفت قلبی به مقام نورانیّت امام۷ که از طریق نایل شدن به فرج شخصی و رسیدن به کمالات فطری و درجات والای انسانی با مجاهدت و تهذیب نفس قابل دستیابی است.

دیگری رسیدن فرد به خدمت امام‌عصر۷ و درک حضور آن حضرت و بهره‌مند شدن از عنایات و فیوضات مهدوی۷ که در نیل به درجات والای انسانی و کمالات فطری، نسبت به آنچه از رهگذر مجاهدات و خودسازی و تهذیب نفس قابل دستیابی است، تأثیری صدچندان دارد.

[xxxii]. سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۸۰/

[xxxiii]. سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۱/

[xxxiv]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۷۸/

[xxxv]. در یکی از جملات آن می‌خوانیم‌: اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا مِیثٰاقَ اللّٰهِ الَّذِی اَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ: سلام بر تو اى میثاق خداوند که آن را اخذ کرده و بر آن تأکید فرموده است. در توضیح این عبارت می‌توان گفت که در برخیE

E تفاسیر‌ ذیل آیه‌ی‌‌ شریفه‌ی‌: وَ اِذْ اَخَذَ اللّٰهُ مِیثٰاقَ النَّبِیِّینَ: و آنگاه که خداوند از پیامبران پیمان گرفت. (سوره‌ی آل‌عمران‌، آیه‌ی ۸۱) آمده است که میثاق گرفته‌شده از انبیای الهی‌، درباب رسالت پیامبراکرم و ولایت دوازده امام: بوده است. ( عیّاشی، تفسیر، ج ۱، ص ۱۸۱؛ عروسی حویزی، تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۳۵۹ ؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۴۱) خداوند متعال ابتدا از تمامی پیامبران الهی این پیمان را اخذ نمود و سپس ایشان را به رسالت مبعوث فرمود. درواقع پیمان اعتقاد به وجود مقدّس حضرت مهدی‌۷ و پذیرش ولایت ایشان‌، مقدّمه‌ای برای آغاز حرکت آن حضرت و تأییدی برای ایشان ازجانب انبیای الهی است. تعبیر دیگری که برای این جمله می‌توان به کار برد‌، پیمان و میثاقی است که خداوند متعال از عموم خلق گرفت‌ و همان‌طورکه با جمله‌ی‌ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ربوبیّت خویش را مطرح کرد‌: وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلىٰ‏ اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنا؛ اَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیٰامَةِ اِنّٰا کُنّٰا عَنْ هـٰذا غٰافِلِینَ: و آنگاه که پروردگارت از پشت و صُلب فرزندان آدم ذریّه‌ی آنها را برگرفت و آنها را بر خویشتن گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى‏دهیم! [چنین کرد تا مبادا] روز رستاخیز بگویید: ما از این مطلب غافل بودیم.‌ (سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۱۷۲) همان‌گونه مسأله‌ی ولایت را نیز بر آنان عرضه داشت. از آن پس جایگاه هریک از موجودات در عالم خلقت براساس پیشگامی آنها در پذیرش ولایت‌ مشخّص شد.

[xxxvi]. مؤمن اهل دنیا نیست؛ مؤمن در دنیا غریب است. امام سجّاد‌(علیه السلام) در دعای سحری خود به پروردگار عرضه می‌دارند: اِرْحَمْ فِی هـٰذِهِ الدُّنیٰا غُرْبَتِی: در این دنیا بر غربتم رحم کن. (طوسی، مصباح‌المتهجّد، ج ۲، ص ۵۹۳ و کفعمی، مصباح، ص ۲۱۱)

مؤمن در این عالم غریب است و زبان اهل دنیا را، زبان کَلَک، زبان تقلّب، زبان دروغ، زبان دنیاطلبی را نمی‌فهمد؛ نه او زبان آنها را می­فهمد، نه آنها زبان او را می­فهمند. مؤمن در دنیا غریبِ غریب است.

من از دیار حبیبم نه از دیار غریب

مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم

[xxxvii]. ابن‌مشهدی، مزارکبیر، ص ۶۳۳ و کفعمی، مصباح، ص ۵۵۰/

[xxxviii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۷۷؛ محدّث نوری، مستدرک وسائل‌الشّیعۀ، ج ۵، ص ۹۶.

[xxxix]. سیّدنعمت‌الله‌جزایری، انوارالنّعمانیّۀ، ص ۵۳۴/

[xl]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۰۶/

[xli]. مهدی‌طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۱/

[xlii]. سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۷: وَ لِلّٰهِ جُنُودُ السَّمٰاواتِ وَ الْاَرْضِ: و لشگریان آسمان‌ها و زمین از آن خداست.

[xliii]. برای آگاهی از نحوه‌ی این عمل ن. ک. به: مجلسی، بحارالانوار، ج ۹، ص ۲۹ و محدّث قمی، منتهی‌الآمال، ج ۲، ص ۸۶۹/

[xliv]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۲‌، ص ۸۸/

[xlv]. به استناد آیات قرآن کریم، اطاعت از خدا و پیامبر و امام از ضروریّات مسلمانی است. اَطِیعُوا اللّٰهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اوُلِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ: از خدا و رسول و صاحب امرتان اطاعت کنید. (سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۵۹) اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلٰـوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکٰاةَ وَ هُمْ رٰاکِعُونَ: جز این نیست که سرپرست و صاحب‌اختیار شما خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همآنان که نماز به‌پا می‌دارند و درحال رکوع زکات می‌دهند. (سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۵۵)

[xlvi]. برای آگاهی از صلاحیت‌های لازم برای یک فقیه و عالم دینی شایسته‌ از دید اهل‌بیت: و ویژگی‌هایی که نباید در او وجود داشته باشد، ن. ک. به: مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۱ ـ ۱۱۱/

[xlvii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۱۰/

[xlviii]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌‌، ج ۷۵‌، ص ۳۸۰/

.[xlix] ذکر این نکته لازم است که گر چه به موجب روایات، اطاعت از فقیهان و دین‌آگاهان واجد صلاحیت شیعه به عنوان نمایندگان و نایبان امام معصوم، همواره مورد تأکید بوده و تخلّف از حکم آنان تخلّف از حکم ائمّه: شمرده شده که تخلّف از حکم خدا و در حدّ شرک به خداوند است؛ ( کلینی، کافی، ج ۱،E Eص ۶۷)؛ امّا باید توجّه داشت اطاعت از نظر و دستور غیرمعصوم، در هر مرتبه و جایگاه که باشد، مطلق نیست و منوط به انطباق آن با حق و عدم مغایرت آن با حکم خدا و امر معصومان: است؛ کما اینکه امیرالمؤمنین۷ در معرّفی مالک اشتر به مردم مصر به عنوان فرمانروا و والی آن کشور به نیابت از جانب خویش، پس از ذکر شایستگی‌ها و عظمت شخصیت مالک و تأکید بر فرمانبری از وی، مرقوم فرموده‌اند: فَاسْمَعُوا لَهُ وَ اَطِیعُوا اَمْرَهُ فِیمٰا طاٰبَقَ الْحَقَّ: در آنچه مطابق حق بگوید به سخنش گوش فرا دهید و از دستورش اطاعت کنید. (سیّدرضی، نهج‌البلاغه، نامه ۳۸)

[l]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۹۶/