Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






مراتب ظهور باطنی
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

مراتب ظهور باطنی

ظهور باطنی مراتبی دارد؛ کمترین مرتبه آن است که شخص اگرچه حجّت‌خدا را نمی‌بیند، لااقل حسّ حضور را داشته باشد. احساس کند آن حضرت تشریف دارند و مرا می‌بینند و من در محضر و تحت نگاه و نظارت و مراقبت ایشان هستم.

در ظهور حضرت حق هم پایین‌ترین مرتبه همین است که انسان اگر خدا را به دیده‌ی دل نمی‌بیند؛ دست‌کم احساس کند خدا او را می‌بیند. از پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمّه: و اولیاء مکرّر نقل شده که: وَ اعْبُدِ اللّٰهَ‏ کَاَنَّکَ‏ تَرٰاهُ‏ فَاِنْ‏ لَمْ‏ تَکُنْ‏ تَرٰاهُ‏ فَاِنَّهُ‏ یَرٰاکَ:[i] و خدا را آن‌گونه عبادت کن که گویی او را می‌بینی؛ امّا اگر او را نمی‌بینی؛ پس او تو را می‌بیند. به بیان دیگر، اگر هنوز به این مرتبه که حضرت حق را ببینی راه نیافته‌ای و پشت حجاب غفلت یا دیگر حجاب‌های ظلمانی و نورانی اسیری، احساس کن آن ذات قدسی تو را می‌بیند. نسبت‌به حجّت‌خدا هم باید احساس حضور و نگاه دائمی ایشان را در تمام لحظات زندگی داشته باشیم. حسِّ حضور مرتبه­ی اوّلِ خارج شدن شخص از غیبت است؛ چه حسِّ حضور حجّت‌خدا، چه حسِّ حضور خودِ خدا و ذات احدیّت.  

در مرتبه‌ی بعد علاوه بر حسّ حضور، شخص خود حضرت را به دیده‌ی دل می‌بیند؛ امّا همزمان دیگر چیزها را هم می‌بیند. به هر جا و هرچه نگاه می‌کند، آنجا و در کنار و همراه آن‌چیز و آن‌کس، در همه‌ی لحظات، آن حضرت را مشاهده می‌کند؛ امّا هنوز غیر را هم می‌بیند.

در دیدن خدا هم مرتبه­ی دوم مرحله­یی است که شخص همراه همه چیز و درون همه چیز حضرت حق را می­بیند؛ مٰا رَأیْتُ شَیْئًا إلّٰا وَ رَأَیْتُ اللّٰهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ وَ فِیهِ:[ii] چیزی را ندیدم مگر آن که او را پیش از آن چیز و پس از آن چیز و همراه آن چیز و درون آن چیز مشاهده کردم.

در دیدن حجّت‌خدا هم امر به همین گونه است. هر یک از موجودات عالم آیینه­یی است که بازتابی از جلوه‌ی تامّ اسماء و صفات خداوند در آیینه‌ی تمام‌نمای حضرت حق، یعنی حجّت‌خدا، بر آن پرتو افکنده و در آن جلوه نموده است. لذا در آیینه‌ی وجود هر موجود جلوه‌ای از جمال حجّت‌خدا دیده می­شود.[iii] در این مرتبه همه چیز آیینه می­شود و با هر چیز و همراه هر چیز، آن حضرت دیده می‌شوند.

مرتبه‌ی بالاتر آن است که شخص در مسیر ولایت به‌قدری پیش رود که غیر از حجّت‌خدا هیچ‌چیز و هیچ‌کس را نبیند. هرطرف روبرمی‌گرداند، حجّت‌خدا را ببیند.

به دریا بنگرُم، دریا تِه وینُم
به هر جا بنگرم، کوه و در و دشت

 

به صحرا بنگرُم، صحرا تِه وینُم
نشان از قامت رعنا ته وینم

شخصی خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ: ای فرزند رسول خدا خودت را به من بشناسان! حضرت به اصحاب دستور دادند دست و پای او را بگیرند و به وسط دریا یا رودی که آنجا بود، بیندازند. او که شنا نمی‌دانست مقداری دست‌وپا زد و بالا و پایین رفت و چند قورت آب خورد؛ آن‌گاه حضرت فرمودند او را بیرون بکشید. او را که بیرون آوردند؛ دوباره عرض کرد: یَابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ! حضرت دوباره دستور دادند او را در آب بیندازند و همان ماجرا تکرار شد؛ امّا باز هم آرام نگرفت و خواسته‌اش را تکرار کرد. برای بار سوم حضرت دستور دادند او را وسط آب بیفکنند. او آن‌قدر در آب دست‌وپا زد تا به نفس‌های آخر رسید و نزدیک بود غرق شود. به دستور حضرت او را بیرون کشیدند. این‌بار گوشه‌ای نشست و دیگر چیزی نگفت. اصحاب به او گفتند: چرا ساکت شدی و دیگر نمی‌گویی عَرِّفْنِی نَفْسَکَ؟ گفت: آخرین بار که سرم را از آب بیرون آوردم و نفس آخرم بود که اگر پایین می‌رفتم دیگر بالا نمی‌آمدم و می‌مردم، دیدم روی کره‌ی زمین هیچ‌چیز نیست و زمین مثل نقره‌ی خام است و یک سجّاده افتاده است و امام صادق علیه السلام روی آن نشسته‌اند و جز امام صادق علیه السلام هیچ‌چیز در عالم نیست.[iv]

در دیدن خدا نیز بالاترین مرتبه این است که شخص جز خدا هیچ چیز نبیند. در مناجات شعبانیّه به این مرتبه چنین اشاره شده است: فَاَکُونَ لَکَ عٰارِفاً وَ عَن سِوٰاکَ مُنحَرِفاً:[v] تا تو را بشناسم و از هر چه جز تو رویگردان باشم.

مردان خدا پرده‌ی پندار دریدند

یعنی به جهان غیر خدا هیچ ندیدند

پس سالک در سیر انفسی از راه تزکیه و تهذیب و محبّت اهل‌بیت: و حرکت در مسیر رضایت آنان، مراتب ظهور را طی می‌کند و به جایی می‌رسد که جز حجّت‌خدا هیچ نمی‌بیند. ابتدا به حسّ حضور راه می‌یابد؛ سپس همراه هرچیز و درون هرچیز حجّت‌خدا را می‌بیند؛ و در انتهای راه فقط حجّت‌خدا را می‌بیند ولاغیر.

بکوشیم دست‌کم مرتبه‌ی اوّل ظهور را در خود ایجاد کنیم و این احساس را داشته باشیم که آن حضرت همیشه و همه‌جا ناظر ما هستند. لااقل مثل فرد کوری باشیم که نمی‌بیند؛ امّا می‌داند و احساس می‌کند کسی دربرابر او نشسته است و او را نگاه می‌کند.[vi]

تمام عبادت‌ها و تزکیه‌ها برای رسیدن به حسّ حضور است. اگر حسّ حضور دست دهد، زندگی ما لحظه‌ای بی حضور حجّت‌خدا طی نمی‌شود. در محضر حجّت‌خدا می‌نشینیم، می‌ایستیم، می‌خوابیم، می‌خوریم، معامله می‌کنیم، سیاست می‌ورزیم، می‌جنگیم، به درس و تحقیق و تدریس می‌پردازیم، عبادت می‌کنیم و ... . همه‌ی فعّالیّت‌های زندگی ما با این احساس است که حضرت مهدی ارواحنا فداه همراه و کنار ما هستند؛ اگرچه ما کوریم و ایشان را نمی‌بینیم.

البتّه هیچ‌کس کور مادرزاد نیست. انسان در بدو تولّد حجّت‌خدا را می‌بیند. ابابصیر از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا گاهی نوزادان بی‌آنکه کسی کاری به آنها داشته باشد، می‌خندند یا گریه می‌کنند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: کودک حجّت‌خدا را می‌بیند و حجابی برای او نیست؛ وقتی ایشان را می‌بیند، می‌خندد و وقتی حجّت‌خدا از او غایب می‌شود، بغض و گریه می‌کند.[vii] در این عرصه همه بینا متولّد می‌شویم؛ امّا کوری بر ما عارض می‌شود. اعمال و آمال دیدگان ما را رمد‌آلود و نابینا می‌کند. چنانکه امام سجّاد‌(علیه السلام) به خداوند عرضه می‌دارند: تنها اعمال زشت یا آمال و آرزوهای دنیوی بندگان آنها را در پرده قرار داده و از دیدارت محروم ساخته است.[viii] پیشتر این حدیث را ذکر کردیم که امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) می‌فرمایند: وَ اعْلَمُوا اَنَّ الْاَرْضَ لٰا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لٰکِنَّ اللّٰهَ سَیُعْمِی خَلْقَهُ عَنْهٰا بِظَلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ اِسْرٰافِهِمْ عَلیٰ اَنْفُسِهِمْ:[ix] و بدانید که زمین از حجّت خدای عزّ و جلّ خالی نمی‌ماند و لکن به سبب ظلم و ستم و زیاده‌روی خلایق در زیان رساندن بر خویشتن (گناهان)، خداوند بزودی آنها را از مشاهده‌ی حجّت الهی نابینا می‌سازد. امیدواریم گوشه‌ی ردای آن حضرت به چشم ما تماس یابد و مانند پیراهن یوسف‌(علیه السلام) که یعقوب نبی(علیه السلام) را پس از سال‌ها کوری، بینا کرد؛ ما را شفا دهد. امّا حال که نابیناییم، بکوشیم با احساس حضور و با به‌حساب آوردن حضور حضرت حجّت‌(علیه السلام) و با استشمام عطر ایشان زندگی کنیم. اگر این راه را طی کردیم، به یاری خداوند به مراتب بعد هم نائل خواهیم شد و سر از فضای شهود بیرون می‌آوریم و حضور بهجت‌آفرین حضرت بقیۀ‌الله‌ارواحنا‌فداه را در فضای عالم هستی مشاهده می‌کنیم.

ظهور فردی مقدّمه‌ی ظهور عمومی است؛ اینکه امام کاظم‌(علیه السلام) فرمودند حضرت مهدیارواحنافداه به سیصدوسیزده یار نیاز دارند؛[x] آیا می‌شود کسی یار برجسته‌ی آن حضرت باشد و ایشان را نبیند؟ سیصدوسیزده نفر ابتدا باید به ظهور انفسی نائل شوند و از لاک غیبت بیرون آیند و به فضای نورانی و معطّر ظهور راه پیدا کنند و به‌گونه‌ای پرورش یابند که در عالَم جز آن حضرت چیزی نبینند؛ تا پس از آن، ظهور آفاقی رخ دهد و قیام حضرت برای حاکمیّت توحید و عدالت و نیکی و امنیّت و پاکی و محبّت واقع شود.

به لحاظ دیگر نیز دیدار باطنی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مراتبی دارد. این مراتب شامل رؤیا، مکاشفه‌، مشاهده و درنهایت معاینه است.

مرتبه‌ی معاینه‌ دیدن حقیقت آن حضرت در اوج کمال شهود است که امر بسیار خطیری است. ممکن است شخص در رؤیا یا مکاشفه یا مشاهده حضرت حجّت‌(علیه السلام) را ببیند؛ امّا این دیدار صددرصد و ناب نیست. دیدار واقعی دیدار بالمعاینه[xi] است که آمادگی خاصّ و فوق‌العاده‌ای می‌طلبد.[xii] دیدن حقیقت نورانیّه‌ی امام عصرارواحنافداه بالمعاینه همان است که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرموده‎‌اند: معرفت من به نورانیّت معرفت خداوند عزّوجلّ است.[xiii]



[i]. مجلسی، روضة‌المتّقین، ج ۱۳، ص۱۳؛ گیلانی‌، ترجمه‌ی مصباح‌الشّریعة، ص ۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۰۴/

[ii]. فیض‌کاشانی، علم‌الیقین، ج ۱، ص ۴۹/

[iii]. زیارت مرقد مطهّر ائمّه: تمرینی برای نیل به همین مرتبه است. خدا ما را به حقایق زیارت آشناتر کند که در حرم ائمّه: که چشممان را باز ‌می‌کنیم؛ ببینیم جز امام۷ احدی در حرم نیست. هرچه دور تا دور حرم است، اشخاص و اشیاء، هر چه هست، همه آینه است و عکس امام۷ در همه پیداست. ن. ک. مهدی طیّب، ره‌توشه دیدار.

[iv]. مهدی طیّب، مصباح الهدی، ص ۲۰۶/

[v]. سیّدبن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج ۳، ص ۲۹۹ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۹۹/

[vi]. پیامدهای منفی عدم احساس حضور به ارتکاب مناهی و معاصی محدود نمی‌شود؛ بعضاً در عبادات و اذکار و ریاضات هم این تبعات ظاهر می‌شود. مثلاً در مجلسی امام زمان(علیه السلام) کنار شخصی نشسته‌باشند و نگاهش کنند و او غافل از حضور و نگاه آن حضرت، مشغول ذکر گفتن باشد. همه‌ی محصول و فایده‌ی ذکر، رسیدن به امام زمان(علیه السلام) و دیدار ایشان است. آیا محرومیّت نیست که شخص روی خود را از امام زمان(علیه السلام) برگرداند و ذکر بگوید و حضور آن حضرت را درک نکند؟ چنین شخصی اگر به احساس حضور نائل شود، متوجّه می‌شود که ذکرش فقط در ظاهر ذکر است، ولی محتوایش عین غفلت و نسیان است؛ مثل شخصی که در مسجد سهله چلّه‌نشینی می‌کرد تا خدمت حضرت ولیّ عصرارواحنا‌فداه برسد؛ شب آخر که حضرت تشریف آوردند، او بی‌اعتنا سراغ سجّاده‌اش رفت تا اذکارش را تمام کند. عبادت و ذکر و ریاضت چنان ما را مشغول نکند که از خود مذکور بازمانیم. مذکورحاضر باشد؛ امّا حواس ما به ذکرگفتن باشد.

[vii]. صدوق، علل‌الشّرایع، ج ۲، ص ۵۸۴ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۳۸۲ و ج ۵۷، ص ۳۸۱/

[viii]. طوسی، مصباح‌المتهجّد، ج ۲، ص ۵۸۳؛ سیّدبن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج ۱، ص ۱۵۸ و محدّث قمی، مفاتیح الجنان، اعمال شب‌های ماه رمضان، دعای ابو حمزه ثمالی.

[ix]. نعمانی، غیبت، ص ۱۴۱/

[x]. ابوالفضل‌علیّ‌بن‌الحسن، مشکاةالانوار، ص ۶۳/

[xi]. امام صادق۷ در مقام بیان مراتب سلوک الی‌الله در بالاترین مرتبه به معاینه اشاره فرموده‌اند: فَاِذٰا فَعَلَ ذٰلِکَ نَزَلَ الْمَنْزِلَةَ الْکُبْریٰ فَعٰایَنَ رَبَّهُ فِی قَلْبِهِ: پس چون این کار را انجام دهد، در بزرگ‌ترین منزل فرود می‌آید و پروردگار خویش را در قلبش به‌عیان می‌بیند. (مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۵)

[xii]. نقل است که آیت‌الله شیخ محمّدتقی‌آملی از شاگردان مرحوم آیت الحق سیّدعلی‌قاضی‌طباطبایی، یک‌بار به اصرار از استاد دستورالعملی برای دیدار حضرت بقیّة‌اللهارواحنافداه دریافت کرد. سپس در دل شب احساس کرد نوری به‌سمت او می‌آید. فهمید حضرت مهدی(علیه السلام) هستند. با نزدیک شدن، فشاری بر سینه‌ی او وارد می‌شد؛ تاجایی‌که وقتی آن نور از حدّی به او نزدیک‌تر شد، او یقین کرد که تاب نمی‌آورد و قالب تهی خواهد کرد. لذا حضرت را قسم داد و التماس کرد که جلوتر تشریف نیاورند. (سیّدمحمّدحسین‌ حسینی‌طهرانی، مهرتابان، ص ۳۳۲)

[xiii] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱/