Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

20. جمادي‌الاول 1446


22. نوامبر 2024






انحرافات بعضی از اهل عرفان و تصوّف در حوزه‌ی مهدویّت
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

انحرافات بعضی از اهل عرفان و تصوّف در حوزه‌ی مهدویّت

نکته‌ی مهمّ دیگری که ذکر آن لازم به نظر می‌رسد‌ انحرافاتی است که در عقاید برخی فرق اهل تصوّف‌ در رابطه با مهدویّت دیده می‌شود.

گروهی از صوفیّه معتقدند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر غیبت‌ پیکر جسمانی و بدن عنصری خود را رها کرده و به روحی مجرّد تبدیل شده‌اند و در پیکر سالکان الی‌‌الله‌ حلول می‌کنند و از این راه‌، سالکان به مقام مهدویّت نائل خواهند شد. این طرز تفکّر‌ اشتباه بزرگی است که متأسّفانه بعضی از فرق صوفیّه‌ بدان دچار شده‌اند. امام صادق علیه السلام در این رابطه فرموده‌اند‌: وَ اَمّا غَیْبَةُ عِیسىٰ‌(علیه السلام) فَاِنَّ الْیَهُودَ وَ النَّصٰارَى اتَّفَقَتْ عَلىٰ اَنَّهُ قُتِلَ؛ فَکَذَّبَهُمُ اللّٰهُ عَزَّ و جَلَّ بِقَوْلِهِ: «وَ مٰا قَتَلُوهُ وَ مٰا صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ»[i]. کَذٰلِکَ غَیْبَةُ الْقٰائِمِ؛ فَاِنَّ اْلاُمَّةَ سَتُنْکِرُها لِطُولِهٰا؛ فَمِنْ قٰائِلٍ یَقُولُ اِنَّهُ لَمْ یُولَدْ وَ قٰائِلٍ یَفـْتَرِی بِقَوْلِهِ اِنَّهُ وُلِدَ وَ مٰاتَ وَ قٰائِلٍ یَکـْفُرُ بِقَوْلِهِ اِنَّ حٰادِیَ عَشَرَنٰا کٰانَ عَقِیماً وَ قٰائِلٍ یَمـْرُقُ بِقَوْلِهِ اِنَّهُ‏ یَتَعَدّیٰ اِلىٰ ثٰالِثَ عَشَرَ فَصٰاعِداً وَ قٰائِلٍ یَعْصِی اللّٰهَ بِدَعـْوٰاهُ اَنَّ رُوحَ الْقٰائِمِ‌(علیه السلام) یَنْطِقُ فِی هَیْکَلِ غَیْرِه‏:[ii] ماجرای غیبت عیسى(علیه السلام) چنین است که یهود و نصارى‌ به اتّفاق گفتند او کشته شده است‌؛ درحالی‌که خدای عزّ و جلّ با این سخن خود در قرآن آنها را تکذیب کرد و فرمود: «عیسی را نکشتند و به صلیب نکشیدند‌؛ بلکه دیگری را به‌جای او اشتباه گرفتند.» غیبت قائم(علیه السلام) نیز چنین است که به‌واسطه‌ی طول مدّت آن‌، مورد انکار امّت قرار خواهد گرفت. عدّه‌ای می‌گویند که او اصلاً متولّد نشده است و دیگرى ‌گوید که او متولّد شده و از دنیا رفته و گوینده‌ا‌ی این سخن کفر‌آمیز را گوید که یازدهمین امام عقیم بود و گوینده‌ی دیگر با این سخن که تعداد امامان فراتر از سیزده عدد و بیشتر رفته، از دین بیرون رود و گروهی دیگر نیز عصیان و معصیت خدا را پیشه کنند با این سخن خود که می‌گویند‌ روح امام قائم(علیه السلام) در پیکر دیگران حلول می‌کند و سخن می‌گوید. فراز پایانی این روایت به انحرافی بودن عقیده‌ی برخی از صوفیّه در زمینه‌ی مهدویت که بدان اشاره شد، تصریح دارد.

برخی دیگر از صوفیه اساساً وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به‌عنوان یک شخص انسانی منکرند و مهدویّت را یکی از مقامات معنوی و مرتبه‌ای از کمالات باطنی می‌دانند و هرکه را به آن مقام نائل گردد، مهدی می‌نامند. در باور آنان مهدی شخص نیست؛ یک وجود نوعی است. واژه‌ی «مهدی» را نیز نه به‌عنوان لقب خاصّ حضرت حجّۀ‌بن‌الحسن‌(علیه السلام)؛ بلکه درمعنای لغوی آن‌، یعنی هدایت‌یافته‌، به کار می‌برند و با استناد به احادیثی همچون‌: اَلْمَهْدِیُّ مَنْ هَدَیْتَ‏:[iii] مهدی کسی است که تو [خدا] هدایتش کرده باشی، تمام احادیثی را که درمورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود دارد و در آنها به لقب «مهدی» اشاره شده است‌، تأویل می‌کنند و ناظر بر هر سالک هدایت‌یافته و هدایت‌کننده‌ای (کامل مکمّل) می‌دانند که به مقام قطبیّت اعظم نائل شود. به‌تعبیری مهدویّت نوعی را جایگزین مهدویّت شخصی می‌پندارند.

همان‌طورکه اشاره کردیم‌، ولایت تکوینی‌ دو نوع است‌؛ یکی ولایت تکوینی وجودی که امری اکتسابی است و دیگری‌ ولایت تکوینی تعیینی که مختصّ ائمّه‌ی معصومین: است. محلّ اشتباه صوفیّه در این نکته است که ولایت تکوینی وجودی را با مقام مهدویّت مساوی قرار داده‌اند و چون ولایت تکوینی وجودی از راه خودسازی و تهذیب نفس‌ قابل وصول است؛ می‌پندارند هر شخصی‌ می‌تواند به مقام مهدویّت نائل شود. امّا دانستیم که اگر فردی به ولایت تکوینی وجودی نائل گردد، نور ولایت او‌ شعاعی از خورشید ولایت حجّت‌خداست که از مجرای او در عالم ظهور می‌کند. پس او به‌دست حجّت‌خدا و به یکی از ایادی ایشان تبدیل می‌شود‌؛ نه اینکه به خود آن حضرت تبدیل شود. درواقع او در شعاع ولیّ‌اعظم خدا‌ صاحب تصرّف خواهد شد. این ولایت تکوینی‌ از مجرای وجودی حضرت بقیّة‌الله الاعظم‌ارواحنافداه به او رسیده است و خودش مستقلّ از آن حضرت چیزی ندارد؛ همچون قائم‌مقام وزیر که اختیاراتش را از وزیر می‌گیرد. شمس ولایت، وجود حجّت‌خداست و دیگران به قمری می‌مانند که نور خود را از خورشید اخذ می‌کند و خود نوری ندارد. بدین‌ترتیب استفاده از لغت «مهدی» برای کامل مکمّلی که به مقام قطبیّت رسیده است‌، ازلحاظ لغوی مورد اعتراض نیست‌؛ امّا قرار دادن این مهدی‌ها به‌جای امام دوازدهم‌(علیه السلام)‌، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و نرجس خاتون(سلام الله علیها) و متولّد نیمه‌ی شعبان سال ۲۵۵ هـ . ق، بی‌شک باطل و مردود خواهد بود. لازمه‌ی پذیرش ولایت قمریّه انکار ولایت شمسیّه نیست؛ برعکس، لازمه‌ی ولایت قمریّه وجود شمس ولایت است.

نصوص وحیانی و براهین عقلانی و شهود عرفانی هر سه بر این امر که وجود حضرت حجّةبن‌الحسنارواحنافداه و زندگی ایشان با بدن عنصری در این عالم، حقیقتی ضروری و واقعیّتی انکارناپذیر است، با قاطعیّت گواهی می‌دهند.

انحراف دیگر عدّه‌ای از صوفیّه‌ افراط در باطنی‌گرایی است. در نقطه‌ی مقابل کسانی که در ظاهر افراط کرده‌اند و اهل باطن را منکر می‌شوند و دین را در عقل و استدلال و ظاهر آیات و روایات خلاصه می‌کنند و به وجود باطن عالم قائل نیستند، گروه دیگری در توجّه به باطن افراط کرده‌اند. یکی می‌گوید دین چیزی جز همین ظواهر که حس و عقل بشری و خاکی می‌فهمد نیست؛ دیگری همه‌ی توجّه خود را به‌سمت باطن و ملکوت عالم معطوف کرده‌ و نسبت‌به مُلک و عالم ظاهر‌ کاملاً بی‌اعتنا شده ‌است. عدّه‌ای نسبت‌به جنبه‌ی باطنی حجّت‌خدا بی‌اعتنا هستند و حجّت‌خدا را تنها در قالب پیکر بشری و بدن عنصری محدود می‌دانند و نقش ایشان را در عالم ظاهر خلاصه می‌کنند؛ عدّه‌ای دیگر حجّت‌خدا را در بعد باطنی منحصر می‌دانند ولذا منکر جنبه‌ی ظاهری و خَلقی و طبیعی ایشان می‌شوند یا درنهایتِ بی‌اهمّیّتی ازکنار آن عبور می‌کنند. درحالی‌که روش هر دو گروه غلط است و دیدگاه درست، جمع بین ظاهر و باطن و آفاق و انفس است‌. هر حقیقتی از حقایق هستی‌ یک نمود آفاقی و خارجی و یک جلوه و مصداق باطنی و انفسی دارد. عالم درون یا عالم انفس قرین و همانند عالم بیرون یا عالم آفاق است و هر دو جلوه‌گاه حضرت حق می‌باشند. قرآن کریم درمورد جلوه‌های درونی و بیرونی آیات خداوند و شهود باطنی و مشاهده‌ی حسّی این آیات می‌فرماید‌: سَنُرِیهِمْ آیٰاتِنٰا فِی الْآفٰاقِ وَ فِی اَنْفُسِهِمْ:[iv] به‌زودی آیاتمان را در جهان بیرون و در درون خودشان به آنها نشان می‌دهیم. و نیز می‌فرماید‌: وَ فِی الْاَرْضِ آیٰاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی اَنْفُسِکُمْ اَفَلٰا تُبْصِرُونَ:[v] و در زمین برای اهل یقین آیات و نشانه‌هایی وجود دارد و نیز در درون خودتان‌؛ پس آیا نمی‌نگرید‌؟ امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) فرمودند‌: مٰا لِلّٰهِ آیَةٌ اَکْبَرُ مِنِّی:[vi] برای خدا‌ آیه‌ای بزرگتر از من وجود ندارد. ازاین‌رو آیات الهی به جهان درون یا جهان بیرون محدود نیستند و روشن است که امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) یا هر یک از امامان دیگر‌، آیه‌ی عظمای خدایند ولذا هم در جهان بیرون و هم در جهان درون‌ حضور دارند و اگر کسی وجود ایشان را به یکی از این دو بعد محدود کند‌، مرتکب اشتباهی بزرگ شده است.[vii]

فرقه‌ی شیخیّه (کشفیّه ـ پایین‌سری) نیز که گروهی از باطنیّون هستند، معتقدند حضرت مهدیارواحنافداه ‌در دوران غیبت‌ در بین اهل زمین زندگی نمی‌کنند‌؛ بلکه در منتها الیه شرقی و غربی عالم دو شهر به نام‌های جابَلقا[viii] و جابَلصا[ix] وجود دارد که محلّ زندگی آن حضرت با بدن هورقلیایی (مثالی)‌ است.[x]

به استناد آیات فراوان و احادیث بیشماری که درمورد شخص حضرت مهدیارواحنافداه وجود دارد‌، نادرستی   عقاید فرقه‌هایی که یا منکر زندگی طبیعی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با بدن جسمانی و در بین اهل زمین هستند، یا قائل به حلول روح آن بزرگوار در پیکر سالکانند و یا اساساً منکر شخص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و مهدی را هر شخص هدایت‌یافته‌ی از راه باطن می‌دانند، امری مسلّم است.

آنچه به اختصار بیان شد‌، انحرافاتی است که متأسّفانه تحت‌ عنوان عرفان‌ و معنویّت‌گرایی دربین برخی فرق‌ رواج یافته و لازم است جویند‌گان راه حق احتیاط کنند تا به اسم عرفان دچار چنین انحرافاتی نگردند.[xi]



[i]. سوره‌ی نساء‌، آیه ۱۵۷/

[ii]. طوسی‌، غیبت، ص ۱۷۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۱/

[iii]. کلینی‌، کافی‌، ج ۳‌‌، ص ۳۱۰؛ صدوق، من‌لا‌یحضره‌الفقیه، ج ۱، ص۳۰۴/

[iv]. سوره‌ی فصّلت‌، آیه‌ی ۵۳/

[v]. سوره‌ی ذاریات‌، آیات ۲۰ و ۲۱/

[vi]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۲۳‌، ص ۲۰۶/

[vii] . در بخش دیدار باطنی به بیان تفصیلی این موضوع می­پردازیم.

.[viii] یا جابُلقا.

[ix]. یا جابَلسا یا جابَرصا یا جابَرسا و یا جابِرسا.

.[x] گرچه در برخی روایات از دو شهر در منتها الیه شرق و غرب عالم و پشت آسمان چهارم یا هفتم به نام‌های جابلقا و جابلصا که بی‌حد بزرگند و جمعیّتی بی‌شمار و معصوم و مسلمان و اهل ولایت و دشمن دشمنان اهل بیت: و منتظر قیام و یاری قائم۷ دارند و از آفریده شدن آدم و ابلیس و خورشید و ماه بی‌اطلاعند و جز پیامبر اسلام۶ پیامبری بر آنها مبعوث نشده است و اهالی هر یک از آن دو شهر از وجود شهر دیگر بی‌خبرند، نام برده شده و به عنوان نمادی از دورترین نقاط که بعد از آن جایی نیست و تمام سرزمین‌ها بین آن دو واقع شده‌اند، به آن اشاره شده است؛ (مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۱۶ تا ۳۵۳) امّا با تأمّل در روایاتی که سند نسبتاً قابل اعتمادتری دارند، می‌توان دریافت که جابلقا و جابلصا مربوط به عالم طبیعت نیست و فراتر از اقالیم هفتگانه‌ی طبیعت و در اقلیم هشتم و عالم مثال واقع است و ساکنان آن موجوداتی مثالی و شبیه ملائکه‌اند. ولی اینکه امام زمان(علیه السلام) در دوران غیبت در آنجا زندگی کنند، علاوه بر اینکه مؤیّدی از روایات ندارد؛ با توجّه به اینکه زندگی آن حضرت در عالم مثال مستلزم رها کردن و ترک پیکر جسمانی و درپیش گرفتن زندگی مثالی با بدن مثالی یا به قول شیخیّه بدن هورقلیایی است، با ادلّه‌ی نقلی و موازین عقلی و کشفی که حیات حجّت‌خدا۷ با قالب عنصری در عالم طبیعت را ایجاب می‌کند، ناسازگار است و نیز با احادیث متعدّدی که حاکی از زندگی ناشناس آن حضرت در دوران غیبت کبری با بدن جسمانی در بین مردم است و احادیثی که وجود حجّت‌خدا بر روی زمین را اجتناب‌ناپذیر معرّفی می‌کند، سازگار نیست.

[xi]. نگاه کنید به‌: طیّب‌، سرّ حق‌، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۵/