Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






سیّدجلال پس از مرگ
تالیفات استاد - کتاب از خود رسته

سیّدجلال پس از مرگ

عقیقه‌کردن آن گوسفند

هرچندوقت‌یکبار، عارضه‌ی آسم سیّدجلال خود را نشان می‌داد. هر دفعه نذر می‌کردم برای اینکه آن بیماری منجر به فوت نشود، برای‌شان گوسفندی قربانی کنم. روزی مرحوم تناوش به من گفت: «این همه برای من گوسفند قربانی می‌کنی، یکی هم برای خودت عقیقه کن!» در زمان حیاتش به حرفش گوش ندادم. تا اینکه بعد از فوتِ ایشان، احساس کردم آن گوسفندی را که گفته بود، باید عقیقه می‌کردم. سر قبرشان رفتم و به ایشان گفتم: «تو گفتی من گوش ندادم؛ حالا اگر باید این عمل را انجام دهم، خودت گوسفندش را بفرست.»

به خانه که آمدم، آقای شهرام ناصری تماس گرفتند و گفتند:

مهندس را در خواب دیدم که به منزل ما آمدند و غذایی خوردیم. مهندس سفره را در باغ تکاندند و گفتند: «یکی از این گوسفندان را برای خانم من عقیقه کن.» گوسفند سفید و تُپُلی را هم نشان دادند.

روز بعد آقای ناصری همراه دوستش آمد و گفت: «من به دستور استادم اینجا هستم.»

آن گوسفند ذبح شد و آبگوشتی درست کردیم و چهل نفر مهمان هم آمدند. خلاصه آبگوشت پربرکتی بود.[۱]



[۱]. برگرفته از گفته‌های فاطمه انصاری‌همدانی (تناوش)، در تاریخ دوم آذرماه ۱۳۸۸/