Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






۶
تالیفات استاد - کتاب از خود رسته

۶

همین‌قدر دانم حالم دگرگون بود. فقط به خاطر دارم که در منزل و داخل اطاق بودم. سرم به سجده بود. سجدة دو رکعت نماز. چه نمازی بود به یاد دارم؛ امّا نمی‌گویم. برزخ را دیدم. اوامر را می‌شنیدم که: «بردارید! خاموش کنید! دور کنید!» همهمه مبدّل به آرامش شده بود. ضربان قلبم قِلَّت پیدا نمود. حواسم جمع شد. مادرم را دیدم خوشحال بود؛ تبسّم بر لب داشت؛ دعا می‌فرمود. سایرین را هم دیدم که احتیاج به ذکر آنها نیست. پرده عوض شد. خلق‌الله زیادی را دیدم؛ قابل درک نبود. به طرف جلو سُرم دادند. در صف دوم چه اشخاصی بودند؛ باز توجّهی نداشتم. فقط در وسط صف اوّل پنج نفر را دیدم. تعجب است!!! خامس آل عبا بودند. خوب تعجّب نداشت؛ ولی تعجّبم در همان حال و فعلاً از این است که مرا دعا می‌فرمودند. دنیا و آخرت را برای من یک‌جا طلب می‌نمودند. یک وقت متوجّه شدم که شب شاید از نیمه گذشته و به قصد استراحت از جا بلند شدم. ناگهان به خاطرم رسید که تعجّب لزومی نداشت. مگر غیر از این است که امشب مهمان عزیزی دارم که در اطاق مجاور مشغول راز و نیاز می‌باشد؟ پس چه تعجبی؟ خندیدم. خوشحال بودم. لذّت می‌بردم و هنوز هم به لطف آنها اطمینان دارم:

ای ناز چرا دم زنی از رحمت عقبی؟          دیدی که تو را داد به دنیا همه هر را

جلال