Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






دوم) دست‌گیری از دیگران
تالیفات استاد - کتاب از خود رسته

دوم) دست‌گیری از دیگران

یکی دیگر از خصوصیات مرحوم مهندس، دست‌گیری بود. اشخاص زیادی به مهندس مراجعه می‌کردند و مشکلاتشان را با وی در میان می‌گذاشتندکه ایشان سخاوتمندانه گره‌ی گرفتاری‌های زندگی‌شان را می‌گشودند. این گره‌گشایی‌ها به صورت‌های مختلف تجلّی می‌کرد که من در اینجا فقط به یکی، دو مورد اشاره می‌کنم.

یک روز که در محلّ کارم نشسته بودم، جوانی را که می‌شناختم با چهره‌ای برافروخته و سیمایی آشفته به من مراجعه کرد و گفت: «چندی پیش پدرم را از دست دادم و اکنون مادرم به بیماری سرطان مبتلا است. اگر او هم از دنیا برود من کسی را ندارم و آینده‌ای تاریک را پیش روی خود می‌بینم. مانده‌ام که چه‌کار کنم.»

اورا به آقای مهندس تناوش معرفی کردم. آقای مهندس این جوان را در دفتر کارش پذیرفته بودند و به این جوان دستوراتی داده بودند. جوان مذکور بعداً به من گفت وقتی که با آقای مهندس ملاقات کردم، بدون آنکه چیزی بگویم، به من گفتند: «کتابی در منزل دارید که بعضی اوقات َسِر آن کتاب را باز می‌کنند. جایز نیست به آن کتاب رجوع شود. آن را کنار بگذارید.»

این جوان می‌گفت: «وقتی من این حرف را بی‌مقدّمه از آقای مهندس شنیدم، دچار شگفتی شدم و پیش خودم گفتم ایشان از کجا می‌دانست که ما چنین کتابی در منزل داریم؟» به‌هرحال، آن جوان گفت: «آقای مهندس راهنمایی‌هایی کرد که می‌باید به آنها عمل می‌کردم.»

جوانی از آشنایانم که دانشجو بود به من گفت: «مشکلات روحی دارد مرا از پا درمی‌آورَد. می‌خواهم تَرک‌تحصیل کنم و قید همه چیز را بزنم.» او را از تَرک‌تحصیل منع کردم و به‌اصطلاح از درِ نصیحت درآمدم؛ امّا دیدم که نصیحت من کارساز نیست. از آقای مهندس تناوش تقاضا کردم که مساعدتی بکنند. به دیدن آقای مهندس رفت و دستوراتی گرفت و از آن وادی بحرانی عبور کرد. اکنون که سالیان زیادی از این ماجرا می‌گذرد، آن شخص به زندگی عادی خود برگشته و بر مشکلاتش غلبه کرده است و زندگی خانوادگی موفقی را می‌گذراند.

از ازدواج یکی از نزدیکانم چندسالی می‌گذشت؛ ولی هنوز صاحب فرزند نشده بود. به سراغ معالجات پزشکی هم رفته بود؛ ولی معالجات نتیجه‌ای نداده بود. به او پیشنهاد کردم که خدمت مرحوم مهندس تناوش برود و موضوع را با آقای مهندس در میان بگذارد. مرحوم مهندس به او فرمودند: «خداوند به شما فرزند عطا خواهد کرد و فرزندان خوبی هم خواهد داد.» بعد هم دو عدد انگشتر که روی نگین آنها آیاتی از قرآن نوشته بود، دراختیار زن و شوهر گذاشت که به انگشت کنند. پس گذشت مدتی آن زن و مرد جوان صاحبِ فرزند شدند و این موهبت را ناشی از دعای آقای مهندس می‌دانستند.

مرحوم مهندس‌تناوش اوقات شبانه‌روزشان را تقسیم کرده بودند و هر بخش از زمان را برای انجام کاری اختصاص داده بودند. معمولاً روزهای پنجشنبه، دوستان، آشنایان و اشخاص دیگر می‌توانستند ایشان را در دفتر کارشان در شرکت ایران پوپلین ملاقات کنند و از ایشان کمک بگیرند. شب‌های‌جمعه برای میهمانی از کسی دعوت نمی‌کردند تا بتوانند اعمال عبادی شب‌جمعه را به‌خوبی انجام دهند. انجام اعمال مستحبّی روز جمعه را توصیه می‌کردند. زیارت امام‌زادگانعلیهم السلام را سودمند می‌دانستند و می‌گفتند: «زیارت امام‌زادگانعلیهم السلام دارای برکات فراوانی است.» هر وقت برای دوستان و آشنایانش مشکلاتی پیش می‌آمد، بدون آنکه دوستانشان بدانند برایشان دو رکعت نماز می‌خواندند.

می‌فرمودند: «انسان نباید بر خواستِ خداوند سبقت بگیرد. اگر حاجتی دارد از خدا بخواهد که اگر خیرش در برآوردن آن حاجت است، برآورده شود و اگر به‌زیانش هست، حاجتش برآورده نشود.» با تمثیل و ذکر مثال و آوردن شواهد، این نکته را برای مخاطبانشان تبیین می‌کردند و می‌فرمودند: «خیلی مواقع هست که برآورده‌نشدن حاجات ما به‌سود ما است. لذا شایسته نیست که با اصرار از خداوند بخواهیم همه‌ی خواسته‌های ما را برآورده کند.»

گاهی اوقات روزهای پنجشنبه در دفتر کارشان به دیدن ایشان می‌رفتیم. اشخاص دیگری هم می‌آمدند و مشکلات‌شان را با مرحوم تناوش در میان می‌گذاشتند؛ به‌حرف‌های‌شان گوش می‌دادند و توصیه‌هایی می‌کردند. حتّی برای رفع مشکلات دنیویِ اشخاص، از دیگران کمک می‌گرفتند. درمجموع، ایشان هم در زمینه‌ی مادّی کمک می‌کردند و هم در زمینه‌ی معنوی.