Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

21. جمادي‌الاول 1446


23. نوامبر 2024






۱۳/ درمان آن کودک ناآرام
تالیفات استاد - کتاب از خود رسته

۱۳/ درمان آن کودک ناآرام

یکی از آشنایان مرحوم تناوش که در خیّاطی و طرّاحی دستی داشت، خواهرزاده‌ای داشت که در خارج از کشور با مردی آلمانی ازدواج کرده بود. خدا به این زوجِ ایرانی - آلمانی، فرزندی داده بود که بسیار ناآرام و شیطان شده بود. احتمال داده بودند که دچار اختلال بیش‌فعّالی باشد؛ ولی برای درمانش هرکاری کرده بودند، مؤثّر واقع نشده بود. پزشکان آلمانی سر درنیاورده بودند که مشکلِ این پسربچّه چیست. والدین کودک حسب تعریف‌هایی که از مرحوم تناوش شنیده بودند، بچّه را به خانه‌ی ما آوردند. این بچّه همین‌که وارد خانه‌ی ما شد، به‌جای اینکه بنشیند، شروع کرد به چرخیدن در خانه و گشتن گوشه‌های مختلف خانه و حتّی به طبقه‌ی بالای منزلمان رفت. حالش طوری بود که به‌خوبی نشان می‌داد یک‌جا نمی‌تواند بنشیند.

مرحوم تناوش در چنین مواقعی که می‌خواست جوابی بدهد یا توصیه‌ای کند تجدید وضو می‌کرد. یادم هست، این‌بار هم دوباره وضو گرفت و بعد گفت: «این بچّه شبی از چیزی به شدّت ترسیده و اعصابش خراب شده است.»

بعداً معلوم شد همین‌طور بوده است. پدر و مادر بچّه که در آلمان مستخدمانی سیاهپوست داشتند، توضیح دادند که چطور شده این بچه زمانی که آنها نبوده‌اند در موقعیّتی قرار گرفته که به شدّت وحشت کرده و ترسیده است.

مرحوم تناوش برایش عزائم خواند و آن بچه درمان شد. نَفَس مرحوم تناوش شفابخش بود.

آن فرد آلمانی که کارخانه‌دار هم بود، از حال و هوای مرحوم تناوش خیلی خوشش آمد و گفت: «خیلی دلم می‌خواست مثل مرحوم تناوش باشم، ولی حیف شرایطی که دارم چنین اجازه‌ای به من نمی‌دهد.»[۱]



[۱]. همان.