Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


شنبه ۳ آذر
۱۴۰۳

20. جمادي‌الاول 1446


22. نوامبر 2024






دل‌بسته‌ی این اذکار و اوراد مباش!
تالیفات استاد - کتاب از خود رسته

دل‌بسته‌ی این اذکار و اوراد مباش!

سیّدجلال از نخستین شبی که در منزل مرحوم آیت‌الله انصاری گذراند، چنین تعریف می‌کرد:

شب که خواستم بخوابم، پیش خودم گفتم اذکار و نوشته‌های مرحوم دایی‌ام - که به جانم بسته است - را به آقا نشان نمی‌دهم؛ امّا هر چه بگویند، گوش می‌کنم.»

فردا صبح که آقا صبحانه آوردند، گفتند: «تو شرط کردی چیزی به ما نشان ندهی؛ امّا ما که شرط نکردیم چیزی از تو نبینیم!»

وقتی فهمیدم آقا مطلب را می‌دانند، اوراد و اذکار را دودستی تقدیم‌شان کردم. حضرت آقا نگاهی انداختند و گفتند: «خُب! غلط هم که نوشته‌ای! صحیحش این است.» و آن نوشته‌ها را تصحیح کردند.

کاملاً نسبت به آن اذکار و اوراد وقوف داشتند و مسلّط بودند. بعد از تصحیحِ آنها فرمودند: «اذکار و اورادی که همراهت است، آدم را به خدا نمی‌رسانَد. اینها را کنار بگذار؛ خدا به شما علم لَدُنّی[۱] می‌دهد.»

با همان چند جمله‌ای که مرحوم انصاری گفتند، دیدم دیگر به آن ادعیه دلبستگی ندارم. آنها را در همان شهر همدان داخل رودخانه‌ای ریختم.[۲]

سیّدجلال فردی پاکباخته بود که در همدان هرچه داشت، تقدیم کرد و تسلیم شد.[۳]

سیّدجلال که سخت شیفته‌ی آیت‌الله انصاری‌همدانی شده بود، در اشاره به تأثیر کیمیای تربیتی ایشان بر خود می‌نویسد:

ای نازنینِ مه‌سیرت! ای مجموعة صفات حُسن! ای وعیددهندة روزهای غم‌افزا! ای بلبل چمنِ حُسن! و ای غزلخوان چمن‌زار «الّذین یؤمنونَ بِالغَیب»! و ای نیاز دلدادگان! هنوزم نفخه‌های روح‌دهنده‌ات در قلبم طنین‌انداز و ملاقات‌های وقت‌وبی‌وقتت در نظرم جلوه‌گر، و گنج‌های پربهایت را که یک حرف و دو حرف بر زبانم جاری می‌نمودی؛ زمزمة قلبم.

ای مونس شب‌های تار و ای همسفر پنهانی‌ام! ای دلسوزترین اشخاصم! امشب را به یاد ایام گذشته، گذشته‌ای که مانند شبحی در حالت خواب و بیداری، بی‌هوشی و مستی، در برابرم دلربایی می‌نمودی؛ سفیدی کاغذ را سیاه؛ و نمی‌دانم در چه عوالمی مشغول سیر می‌باشم. همین‌قدر می‌دانم که تو ای نازپسندِ گل‌های معرفت، با چنان صبر و حوصله موفّق شدی که اصل متداول و فلسفة «تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است» را با معمّای «مصلحت بوده که ای ناز رسی در بر دوست» خنثی نمایی. آفرین بر تو!



[۱]. «لَدُنّی» هرآنچه را گویند که حق‌تعالی به کسی بدون سعی او و کوشش غیر، به‌طور محض به‌فضل خویش و از نزد خود، عطا فرموده باشد. «علم لَدُنّی» علمی است که بدون واسطه و تنها به الهام خدای تعالی نصیبِ بنده می‌شود. [برگرفته از لغت‌نامه دهخدا، مدخل «لَدُنّی»] این اصطلاح ریشه در آیه‌ی ۶۵ از سوره‌ی شریفه‌ی «کهف» دارد: «فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا ءَاتَینَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا». یعنی: «در آنجا بنده‏ای از بندگان ما را که رحمت خویش بر او ارزانی داشته بودیم و خود بدو دانش آموخته بودیم، بیافتند.» مشهور است که این آیه اشاره دارد به ملاقات حضرت موسی† و حضرت خضر†.

[۲]. برگرفته از گفته‌های فاطمه انصاری‌همدانی (تناوش)، در تاریخ دوم آذرماه ۱۳۸۸/

[۳]. برگرفته از گفته‌های محمّدابراهیم اسلامیه در تاریخ دوم دی‌ماه ۱۳۹۱/