Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۲۸ فروردين
۱۴۰۳

7. شوال 1445


16. آوریل 2024






سید رضا بها الدینی

 

 

سیّد­رضا بهاء­الدّینی

 

ولادت: ۱۳۲۷هـ.ق.                  محلّ­ولادت: قم.  

وفات: ۱۴۱۸ هـ.ق.                  محلّ­دفن: حرم­حضرت­معصومه علیهاالسّلام، مسجد­بالاسر.

محلّ­تحصیل: قم.

اساتید: حضرات­شیخ­ابوالقاسم کبیرقمی، شیخ­عبدالکریم حائری، محمّدعلی شاه­آبادی و... .

     از همان سنین کودکی، آثار معنویّت در چهره­اش هویدا بود. خود درباره­ی آن می­فرماید: «یک ساله که بودم افراد پاک طینت و نیکو­سرشت را دوست داشتم و علاقه­­ای قلبی به آنان پیدا می­کردم؛ خیر و شر را می­فهمیدم و بین انسان­های خَیّر و نیکوکار و افراد شرور و طغیان­گر فرق می­گذاشتم». از نوجوانی به روزه و نمازشب علاقه داشت. از خود ایشان نقل­است: «از هفده سالگی در ما دگرگونی پدید آوردند و ما را به خود مشغول کردند؛ تا جایی که وجود حضرت حق را لمس می­کنیم». می­فرمود: «از عواملی که باورهای اعتقادی انسان را سست می­کند و مانع پیشرفت معنوی انسان می­شود، شُهرت­های بی­جا و بی­فایده­است». براساس این اعتقاد، ایشان از قبول مصاحبه­های تلویزیونی و معروفیّت در مرجعیّت سر باز می­زد. وقتی با اصرار برخی ارادتمندان روبه­رو می­شد، می­فرمود: «بالاتر از اینها فکر کنید! گیرم نام بنده بر سر زبان­ها افتاد، وقتی پیش خدا دستم خالی­است، آن شُهرت برای من چه سودی دارد؟». آگاهی از حقایق عالم صفحه­ای دیگر از کتاب شُکوه و شخصیّت ارجمند حضرت آیت­الله بهاء­الدّینی­است. یکی از شاگردان آقا که فردی متّقی و پارسا بود، امّا استعداد شایانی نداشت، از دنیا رفت؛ مدّت­ها گذشت، روزی سخن از او به میان آمد؛ ایشان فرمود: «فلانی در برزخ چنان رشد علمی پیدا ­کرده و حرف­هایی می­زند که اگر در حیاتش برای او گفته می­شد، نمی­فهمید؛ درباره­ی موضوعی در باب طهارت با ما بحث کرد و نظر ما را تغییر داد!».

     دیده­ی باطن­بین آن پیر روشن­ضمیر بارها و بارها مشکلات و موانع دیگران را برایشان می­گشود؛ در این باب نقل­ها و خاطره­ها بسیار است. یکی از آقایان اهل علم می­گفت: «روزی لباس خوبی پوشیده بودم، می­آمدم خدمت آقا، ماشینی از کنارم رد شد و گِل­و­لای را به لباس من ریخت؛ خیلی ناراحت شدم و شروع کردم به بَد­ و بیراه گفتن به راننده، برگشتم منزل لباسم را عوض کردم و خدمت ایشان رسیدم؛ تا نشستم، آقا فوراً فرمودند: «زیبنده نیست اهل علم بَدزبانی کند؛ حالا مثلاً یک ماشین هم آمد زد به آب و گل، و لباس­ها را گِل آلود کرد، نباید انسان متانت را از دست بدهد و بَد و بیراه بگوید!». سال­های بسیاری در قنوت ایشان آیات نورانی قرآن کریم و دعاهای معصومین علیهم­السّلام شنیده می­شد؛ ناگهان نوع کلمات و عبارات ایشان تغییر یافت و در قنوت برای امام­عصر اَرواحُنا­لِتُرابِ­ مَقدَمِهِ­الفِداه دعا کرد. روزی که در­این­باره از ایشان پرسش شد، به یک جمله بسنده کرد: «حضرت پیغام داده­ا­ند، در قنوت برای من دعا ­کنید!».

 

افزودن نظر

هرگونه نظرات توهین آمیز و نسبتهای غیر مسلم احراز نشده و خلاف شرع حذف خواهد شد





کد امنیتی
بازنشانی