Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






معرفت الهی رمز موفقیت آموزش های دینی

 

روزنامه جوان، پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۳۷۸، ۴ رجب ۱۴۲۰، ۱۴ اکتبر ۱۹۹۹، سال اوّل، شماره۱۸۴



 

گفت‌وگو با مهندس طیّب، عضو هیأت علمی دانشگاه علاّمه طباطبایی

 

چشم‌انداز تحوّلات آموزش‌های دینی در دانشگاه‌ها

 

 

 

مهندس مهدی طیّب مدّت مدیدی است که در دانشگاه علاّمه طباطبایی در گروه معارف اسلامی به تدریس و تحقیق و پژوهش اشتغال دارد. او پیش‌تر از این تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشتة معماری به پایان رسانده است؛ امّا به دلیل علاقه و عشق وافر به مباحث اسلامی و اندیشة ناب دینی، به تدریس در این زمینه روی آورده و هم‌اکنون بیش از ۲۰ سال است که در گروه معارف اسلامی دانشگاه علاّمه طباطبایی و سایر مراکز به عنوان عضو هیأت علمی و مدرس به تدریس و ارتقای سطح دانش و آگاهی دینی دانشجویان می‌پردازد.

تألیفات و پژوهش‌هایی که ره‌آورد زندگی علمی و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر ایشان است، عبارتند از: ((روش مدیریت اسلامی))، ((شناخت انقلاب اسلامی))، ((پایان شب سیه)) دربارة مهدویّت و امام زمان(عج) و تصحیح و ترجمة ((کاشف الاسرار)) ملاّ نظرعلی طالقانی و ... . فرصتی فراهم شد تا از دیدگاه‌ها و نظرات ایشان بهره جوییم؛ این که چگونه باید معارف اسلامی را به نحوی جذّاب و دلنشین در دانشگاه عرضه کنیم؛ ویژگی‌های یک استاد ممتاز و موفّق معارف کدام است و کتب و منابع مربوط دارای چه نواقصی هستند و ...، محورهای سؤالاتی هستند که ((اندیشه سبز)) با ایشان در میان نهاده است. بخش نخست این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

× استاد با تشکّر از حضور جناب‌عالی در این گفت‌وگو، بنده این گفت‌وگو را از دانشجو و دانشگاه آغاز می‌کنم. بعضی از دانشجویان به دلایلی می‌پندارند پس از گذشت ۲۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت اسلامی، دیگر نیازی و یا لزومی به واحد وکلاسی به نام ((معارف اسلامی)) نیست. نظر شما در این باره چیست؟

×× شاید ناکارایی بعضی از کلاس‌های معارف، جذّاب نبودن کلاس و یا نحوة تدریس، یا مناسب نبودن موضوعاتی که در کلاس‌ها مطرح شده و عدم حساسیت دانشجویان نسبت به آن موضوع‌ها و خیلی عوامل دیگر، سبب شده باشد که چنین تلقی‌یی در ذهن بعضی‌ها به وجود بیاید؛ امّا به اعتقاد خود من، استمرار دروس معارف در محیط دانشگاه یک نیاز اساسی است؛ در عین این که ما می‌دانیم آموزش‌های دینی در مقاطع قبل از دانشگاه به صورت گسترده وجود دارد. این ضرورت دلایل خاصی هم دارد.

ببینید؛ محیط دانشگاه محلّی است که نوجوان به مرحلة انتخاب می‌رسد. در مراحل قبلی تا دبیرستان، مخاطب بیش‌تر پذیراست و یاد می‌گیرد؛ امّا در این دوران، دانشجو به نقطه‌ای می‌رسد که می‌تواند ایدئولوژی و مکتب و راه آیندة زندگی خود را به صورت جدّی انتخاب کند. طبیعی است در این مقطع انتخاب‌های جدّی‌ای به وجودمی‌آید. یکی از موضوعاتی که انتخاب در آن زمینه صورت می‌گیرد و از مهم‌ترین موضوعات است؛ مسألة ((دین)) است. طبیعی است که سؤالات گوناگون و مهمی در این زمینه به ذهن می‌آید. جریان اندیشه سؤالات نویی را در زمینة مسایل کلامی و اعتقادی در سطح جهان تولید کرده و می‌پراکند که جوان جامعه ما هم از آن تأثیر می‌پذیرد و قطعاً باید مرجعی باشد تا به این سؤالات پاسخ دهد.

این مطلب که پس از ۲۰ سال ما دیگر به آموزش مسایل دینی نیاز نداریم، حرف درستی نیست؛ چون کسی که ۲۰ سال پیش آموزش دیده، متعلّق به نسل گذشته است و این کودک و نوجوان و جوان نورسیده، وابسته به نسل جدید است. بالطبع نسل جدید حرف‌های گذشتة ما را نشنیده‌اند که مراقب باشیم مطالب قبلی را مجدداً تکرار نکنیم. جوانی که امروز به مرحله‌ای رسیده که سؤال به ذهنش راه پیدا کرده، امروز باید امکان دست‌یابی به پاسخی که قبلاً از طریق فیلم، سریال یا کتاب داده شده بود را داشته باشد. ضمن این که اساساً در زمینة مسایل معنوی، عمدة مطلب، شکل‌گیری شخصیت معنوی و اخلاقی شایسته و وارسته است از طریق آموزش‌های دینی؛ و این تحولات روحی و رفتاری مستلزم تداوم آموزش است. تداوم همان است که ما در دین به صورت تکرار و تلقین، در قالب تکرار عبادات و تکرار اذکار می‌بینیم. این تکرارهاست که می‌خواهد مفهومی را که عقل به صحتش پی‌برده، به یک امر یقینی و باور قلبی تبدیل کند. بنابراین تکرار موضوعیت دارد.

در حدیثی است که پیامبر اکرم فرمودند: ((من در هر روز هفتاد بار استغفار می‌کنم)) به‌خاطر این که کدورت‌های عالم کثرت و عالم طبیعت روی قلب انسان می‌نشیند و با هر روز استغفار کردن، کدورت‌هایی که آن روز بر دل نشسته، پاک می‌گردد. آموزش‌هایی که بر تداوم آن تأکید کردیم، از سویی این کدورت‌های غفلت‌آور را پاک می‌کند و از سویی باورها و پایه‌های عقاید دینی را تثبیت می‌کند.

× به نظر شما آیا این آموزش‌ها باید الزامی و حتمی باشد یا این که برای دوستداران و علاقه‌مندان به‌صورت اختیاری ارایه شود؟

×× من معتقدم سه نوع کلاس در زمینة آموزش‌های دینی در محیط دانشگاه لازم داریم. یک بخش از آن باید برای همه الزامی باشد که اکنون اصطلاحاً جزو دروس عمومی است. می‌بینید که الان واحدهای معارف جزو دروس عمومی است. بخشی از دروس معارف را باید به‌صورت الزامی و برای همه ارایه کرد. این بخش اوّلین نگاه و اولین برخورد و تماس دانشجو است با چهرة دین؛ به نحوی که اگر این جلوه جلوة جذّاب و دلنشینی باشد، ولو مخاطب تصویر خوب و دلنشینی هم از دین در ذهن نداشته باشد؛ وقتی وارد این حوزه می‌شود و یک چهرة دلپسند و عقل‌پذیر از دین مشاهده می‌کند اگر چه به زور و اجبار؛ طبیعتاً در جاذبة آن قرار می‌گیرد. در بخش دیگر آموزش‌ها، من معتقدم ضمن قبول این اصل که دانشجو باید تعداد معیّنی واحد درسی را بگذراند؛ امّا موضوع‌های متنوّعی باید وجود داشته باشد که دانشجو با توجه به علاقه‌مندی خودش، از بین آنها انتخاب کند. مثلاً یکی به موضوع تاریخ علاقه‌مند است؛ یکی به موضوع فلسفه؛ یکی به عرفان. در واقع هر کس این امکان را پیدا می‌کند که آن تعداد واحدهای الزامی را از بین این درس‌های متنوع، به‌تناسب علاقه و حساسیت‌های خودش، انتخاب کند. دسته سوم هم معتقدم باید یک‌سری دروس معارف وجود داشته باشد به شکل اختیاری که الزامی به گذراندن آن نباشد. در مجموعة دروس دانشگاهی یک‌سری دروس اختیاری وجود داشته باشدکه شامل دروس معارف و مفاهیم دینی هم باشد که اگر دانشجو دلش خواست، این درس‌های معارفی را بگذراند و اگر هم نخواست، مثلاً تاریخ ادبیات فارسی و یا درس دیگری را بگیرد. اگر بتوانیم در قالب این سه بخش برنامه‌هایمان را طراحی کنیم؛ بهترین شکل ارایه دروس در حوزه معارف اسلامی خواهد بود.

 

گفت‌وگو: مجتبی حسن زاده  

 

 

 

گفت‌وگو با مهندس طیّب، عضو هیأت علمی دانشگاه علاّمه طباطبایی


 

معرفت الهی رمز موفقیت آموزش های دینی

 

روزنامه جوان، پنج‌شنبه ۱۳ آبان ۱۳۷۸، ۲۵ رجب ۱۴۲۰، ۴ نوامبر ۱۹۹۹، سال اوّل، شماره ۲۰۱

 

مهندس طیب در بخش نخست این گفت‌وگو ـ پنج‌شنبه ۷۸/۰۷/۲۲، شماره ۱۸۴ جوان ـ با اشاره به دلایل کم‌توجهی بعضی از دانشجویان به دروس و کلاس‌های معارف اسلامی، استمرار این دروس را یک نیاز اساسی دانست و تکرار باورها و اعتقادات دینی را در قالب دروس آموزشی برای تثبیت و تحکیم این باورها ضروری خواند.

وی سپس به ضرورت وجود سه شیوه آموزشی در این زمینه اشاره کرد که جهت تقویت و گسترش معارف اسلامی در دانشگاه‌ها می‌تواند راهگشا باشد. اینک بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو را پیش رو دارید، توجه شما را به خواندن آن جلب می‌کنیم.

* جناب آقای طیب! به‌نظر شما آیا موضوعات مطروحه، محتوا و مطالب کتاب‌های درسی معارف اسلامی، جوابگوی نیازهای جوانان است؟

** در ابتدا باید تشکر کرد از کسانی که زحمت کشیدند در سال‌های قبل، کتاب‌های معارف، اخلاق و امثالهم را تهیه کردند. اکنون هم تلاش‌ها ادامه دارد. برای ایجاد تغییر و تحولات تازه و تهیه کتاب‌های جدید، در همین سرفصل‌های موجود هم مطالب کاملاً مفید و ضروری یافت می‌شود و البته مطالب مهم دیگری هم وجود دارد که در این کتاب‌ها نیست.

من معتقدم سرفصل‌های فعلی باید بازنگری بشود. آنچه که ضروری است، حفظ بشود و آن دسته از مطالبی که چندان ضرورتی ندارد، کنار گذاشته شود و مطالب ضروری که امروز دل و ذهن جوان دانشجو نیاز به آن دارد، جایگزین موارد حذف‌شده بشود. قطعاً پس از این بازنگری مجموعه بهتر و مفیدتری شکل می‌گیرد.

* به‌ نظر شما کدام‌یک از مباحث اعتقادی و اخلاقی بهتر است مورد تأکید قرار گیرد و آیا طرح مباحث فلسفی و عرفانی یا موضوعات فقهی و روایی در دروس معارف اسلامی جذاب و برای دانشجویان مؤثر و مفید است؟

** آنچه که من می‌توانم با تجربه ۲۰ساله‌ای که در تدریس این‌گونه مباحث در دانشگاه‌ها دارم بگویم، این است که اگر با اتکا به قرآن و روایات، به مفاهیم دینی پرداخته شود، تأثیرگذاری آن بر دانشجویان خیلی بیشتر خواهد بود. استدلال خشک عقلی، غالباً روی دل و روح دانشجو نفوذ آنچنانی ندارد و بیشتر به یک ورزش عقلانی شبیه است و در واقع گامی برای تأمین نیاز روحی و فکری دانشجو برداشته نمی‌شود.

در زمینه مطالب عقلی و فلسفی، صرفاً در حد پاسخ گفتن به شبهات و سؤالات دانشجویان باید به آن پرداخت. ما از دانشجو نمی‌خواهیم که یک فیلسوف آنچنانی یا یک متکلم آنچنانی تربیت بشود.

متأسفانه روش تدوین متون درسی دینی و اعتقادی، چه در مقاطع قبل از دانشگاه و چه در دانشگاه، بیشتر حالت تدافعی دارد. یا به‌عبارتی شکل اثباتی است. گویا ما یک خصمی یا معاندی روبه‌رویمان هست که می‌خواهیم با استدلال و تقلید آن را خرد ساخته و در هم بشکنیم. در حالی که ما سر کلاس، با یک‌چنین موضوعی روبه‌رو نیستیم. اغلب دانشجویان پرورش‌یافته جامعه اسلامی و تأثیرگرفته از آموزش‌های دینی مقاطع قبل از دانشگاه هستند و دشمن معاندی نیستند که ما بخواهیم آنها را خردشان کنیم یا آدم‌هایی نیستند که بخواهیم مثل یک مبلّغ بفرستیم تا دشمنان را نابود کنند؛ لذا تکیه این‌شکلی به بحث‌های خیلی عقلی و فلسفی محض چندان ضرورتی ندارد. باید بیشتر به‌جای «اثبات» برویم سراغ «معرفت» و شناخت یعنی به‌جای اثبات وجود خدا، به «معرفت‌ا...» بپردازیم. به‌جای اثبات «نبوت»، بیاییم به «معرف‌النبی» بپردازیم. در واقع طالب معرفت باید بود.

مجهز شدن به استدلالات کلامی یا فلسفی، بیشتر به درد آدمی می‌خورد که برود به جنگ مخالفان معاند، دانشجویان ما با این هدف در کلاس‌های معارف اسلامی حضور پیدا نکرده‌اند.

بنابراین من معتقدم که اگر با اتکا به منابع قرآنی و روایی و استفاده از سیره معصومین یا صبغه عرفانی، به معارف دینی پرداخته شود، چهره بسیار دلپذیر و دلنشینی از دین در اختیار دانشجو قرار می‌گیرد که تأثیر خود را نیز خواهد گذاشت.

* یک استاد معارف باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد تا بتواند در تقویت روحیه معنوی و دینی دانشجویان موفق باشد؟

** برای دریافت پاسخ پرسش شما، باید ابتدا بدانیم که از استاد معارف چه انتظاری داریم و او چه کاری باید انجام دهد؛ اما این اهداف برای ما مقدمتاً روشن است که او باید بتواند در اندیشه‌ها نفوذ کند و بعد در خلق‌و‌خو و تصورات آنها.

استاد معارف اسلامی باید شخصیتی دلپذیر و دوست‌داشتنی باشد. او باید یک شخصیت علمی مؤثر در تفکرات و اذهان داشته باشد و همچنین از شخصیتی اخلاقی که الگو باشد و در رفتار فردی و اجتماعی دانشجویان مؤثر واقع شود. از سوی دیگر، در سیمای او معنویت مشهود باشد، نه‌ اینکه فقط حرف بزند. خدا در نگاهش، در رفتارش و در حالاتش دیده شود. خلاصه استاد معارف اسلامی باید یک شخصیت معنوی و دلنشین و احترام‌برانگیز داشته باشد و وارستگی و فروتنی در چهره او موج بزند.

علاوه بر اینکه استاد مدّ نظر ما باید برخوردهای محبت‌آمیزی با مخاطبان داشته باشد، آدم متکبر و متبختری نباشد که بخواهد از بالا با دانشجو برخورد کند؛ بلکه با افتادگی و رفاقت و در حقیقت دوست دانشجو باشد.

از نکات دیگر این است که استاد معارف باید دانشجو را درک کند.

استادی که از فضای غریبه می‌آید و می‌خواهد با دانشجو برخورد کند، معمولاً چندان موفقیتی ندارد. استاد معارف اسلامی باید بتواند روحیات یک دانشجو را کاملاً احساس کند. فکر یک دانشجو و مسائلی که او را مشغول می‌کند را کاملاً بتواند درک کند.

وجود یک زبان و ادبیات مشترک بین دانشجو و استاد می‌تواند در این وادی، رهنمون و راهگشا باشد.

استادی که در حوزه معارف اسلامی تدریس می‌کند، باید از معلومات وسیعی در این زمینه آگاه باشد و با شبهات و مسایل فکری که ذهن دانشجو را مشغول می‌کند، آشنا باشد و در نهایت هدفش جلب رضایت الهی باشد.

* تحصیلات شما در رشته معماری و شهرسازی بوده است، آیا با استفاده از این رشته و دستاوردهای آن می‌توان با معارف اسلامی پیوند برقرار کرد یا در جهت گسترش معارف دینی و اعتقادات مذهبی بهره جست؟

** خوب، شما می‌دانید معماری در واقع تبلور فرهنگ یک معمار است، یعنی یک پیام فرهنگی را القا می‌کند. اگر این مطلب را بپذیریم که من علاوه‌بر اینکه استاد معارف هستم، به هر حال مهندس آرشیتکت هم هستم و تخصص معماری هم دارم، آن‌وقت می‌فهمیم که برای اسلامی شدن دانشگاه ها، به معماری دانشگاه هم می‌توان فکر کرد. شما ببینید معماری قدیم ما، معماری معنوی بود، معماری مردمی بود، معماری اخلاقی بود یا آدمی که در آن فضاها حضور پیدا می‌کرد، طبیعتاً روحیات معنوی و جنبه‌های اخلاقی به او القا می‌شد؛ اما متأسفانه معماری‌ای که امروز در جامعه ما حاکم است، معماری منتقل‌شده از محیط‌های مادی و محیط‌های سکولار و بریده از معنویت در غرب است. در حالی که می‌شود با بازگشت به اصالت‌های خویش، معماری اسلامی را شناخت و در ساختن فضاهای دانشگاهی و مجموعه های دانشگاهی، آن ظرافت‌ها و نکته ها را هم به‌کار بسط داد. در واقع القای روحیات اسلامی را که ما به دنبالش هستیم، خود فضاهای معماری هم می‌تواند ایفای نقش بکند.

 

افزودن نظر

هرگونه نظرات توهین آمیز و نسبتهای غیر مسلم احراز نشده و خلاف شرع حذف خواهد شد





کد امنیتی
بازنشانی