Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۶ آذر
۱۴۰۳

24. جمادي‌الاول 1446


26. نوامبر 2024






مجله شهرزاد ۲۲

مجلّة شهرزاد. شمارة ۲۲/ دورة جدید. مرداد ۱۳۸۹


 

مصاحبه با استاد مهندس مهدی طیّب به مناسبت ایام پر برکت پیش رو 

ماه رمضان تمرینی برای تبدیل کل زندگی به ضیافت الهی

بازهم ماه رمضان و روزه‌داری با تمام خاطرات شیرینش از دعاهای افطار و مناجات های سحر از راه رسید. پدر و مادرها می‌توانند از همین خردسالی بچه‌ها را با فلسفة این ماه و آداب روزه‌داری آشنا کنند تا به تدریج وقتی به سنّ تکلیف می‌رسند، وجودشان با این فریضة الهی مأنوس شود و به ایمانی قلبی و معرفتی دینی و الهی برسند. برای اینکه بتوانیم به چنین هدفی جامة عمل بپوشانیم، پای صحبت‌های مهندس مهدی طیّب، سخنران، مدرّس و نویسندة کتب دینی نشستیم.

مریم سادات طباطبائی

احکام الهی برخاسته از فطرت انسان

احکام الهی از فطرت انسان برخاسته و به اقتضای فطرت انسان مقرّر شده است؛ بنابراین بچه‌ها که از ویژگی‌های اصلی فطرتشان دور نشده‌اند؛ وجودشان تشنه و طالب احکام است. از طرفی احکام وسیله است؛ و هدف، ایجاد روحیاتی است که انجام این احکام عملی آنها را در انسان به وجود می‌آورد. بنابراین اگر نماز و روزه مقرّرشده، برای ایجاد روحیاتی است. احکام وسایلی هستند که روحیات را در انسان ایجاد می‌کنند و هدف نهایی از ایجاد روحیات، همان نزدیکی به خداست. احکامی که به میزان و حدود محدودی مقرّر شده‌اند، مثل نماز، روزه، حج و ...؛ به منزلة دورة آموزش و تمرین برای کسب یک مهارت‌اند.

انسان همیشه در جاذبه و عشق الهی، سیراب است

ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است، همان‌طور که پیامبراکرم(ص) در خطبة شعبانیّه می‌فرمایند:"ای مردم، ماه مبارک رمضان به سوی شما روی آورد، با برکت، رحمت و مغفرت؛ و این ماهی است که شما انسان‌ها به ضیافت الهی دعوت شده اید."

روزه به عنوان یکی از اقتضاهای این ماه مطرح است. قبل از وارد شدن به بحث، برای تفهیم موضوع روزه به کودکان و نوجوانان و آشنایی با این ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان، با یک مثال شروع می‌کنم. وقتی انسان کسی یا چیزی را دوست دارد و دلش پیش اوست و فکرش مشغول است؛ نه احساس گرسنگی می‌کند؛ نه احساس تشنگی. چون تمام فکر و ذکر او همان یک نفر است. درست مثل بچه‌هایی که ساعت‌ها با هم مشغول تفریح و سرگرمی هستند، بدون اینکه متوجّه زمان و ساعت و گرسنگی و تشنگی باشند. یا زمانی که محو تماشای برنامه‌های تلویزیونی هستند؛ هیچ رغبتی به خوردن و نوشیدن ندارند. این همان چیزی است که می‌تواند روزه را برای کودک قابل درک کند. یعنی زمانی انسان محبت شدیدی به محبوب پیدا می‌کند؛ خواب و خوراک و فکر و ذکرش همان محبوب می‌شود. روزه هم همین است. وقتی انسان در جاذبة عشق الهی قرار گرفت؛ آن عشق چنان او را به خود مشغول و سیراب می‌کند که دیگر به خوردن و نوشیدن احساس نیاز نمی‌کند.

خانواده‌ها معنای روزه را به فرزندانشان تفهمیم کنند؛ نه این که آنها را بترسانند

زمان‌ها و لحظه‌هایی هستند که اگر فرد آنها را از دست بدهد؛ برای جبرانش باید خیلی زحمت بکشد. مثل روزة ماه رمضان که اگر به عمد آن را بشکنیم، باید برای جبران آن یک روز ارزشمند، زحمت گرفتن ۶۰ روز روزه متحمل شویم. درست مثل شب امتحان که هر لحظه درس خواندن در آن، برای فرد خیلی قیمتی و سرنوشت سازاست.

بعضی ازخانواده ها گمان می‌کنند اگر فرزندان خود را را بترسانند آنها حتما این فریضه (روزه) را به‌جا می‌آورند. این طرز تفکّر اشتباه است. خانواده ها باید این موضوع را برای فرزندان خود تفهیم کنند، اینکه با روزه گرفتن هر روز ماه رمضان، تو می‌توانی به چنان رشدی برسی که اگر در انجام آن غفلت کنی، باید برای رسیدن به آن تعالی، با گرفتن ۶۰ روز روزه در سایر ماه‌ها تلاش کنی.

تمرین مهمان خدا بودن در زندگی و فوایدش

ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خداست و روزه در این ماه مقرّرشده تا ما مهمان خدا بودن را تمرین کنیم . مهمان خدا دیدن خود در زندگی دارای فواید زیادی است که برای کودکان و نوجوانان می‌توانیم از راه مثال آن را توصیف کنیم. به برخی از آنها اشاره می‌کنم.

۱- وقتی فردی می‌خواهد یک مهمانی برپا کند از چند روز قبل از برگزاری مهمانی، مشغول تدارک برای آن می‌شود تا محیط خانه را برای حضور مهمانان آماده کند. تمام دغدغه و نگرانی‌ها مربوط به میزبان است که به خوبی از پس برگزاری آن مهمانی برآید؛ درحالی که مهمان کوچک‌ترین اشتغال فکری و دغدغه ای در این زمینه ندارد. حال فردی که در زندگی خودش را مهمان خدا بداند و بر سر سفرة رزق و الهی حاضر ببیند؛ دیگر چه دغدغه و نگرانی‌یی خواهد داشت؟ اگر اینگونه ما در دنیا خود را مهمان خدا بدانیم؛ به چنان آسایش خاطری می‌رسیم که تمام فکر و خیالها و نگرانی‌های مادی این دنیا از وجودمان دور خواهد شد.

۲- وقتی فردی به عنوان مهمان به مجلسی دعوت می‌شود؛ میزبان برای پذیرایی از او زحمت زیادی می‌کشد؛ ولی مهمان بدون کوچک‌ترین زحمتی، از پذیرایی‌ها استفاده می‌کند و لذت می‌برد. انسان هم اگر خودش را در زندگی مهمان خدا بداند، با حرص زدن‌های بیهوده خود را اذیت نمی‌کند؛ چون یقین دارد میزبان (خدا) همة نیازها و حاجات او را مدّ نظر داشته و بنا بر حکمتش برآورده می   کند. در نتیجه چنین شخصی از زندگی لذت می‌برد. البتّه این به معنای دست کشیدن از کار و فعالیت نیست؛ بلکه انگیزة کار و تلاش تغییر کرده و به خدمت به خلق و جلب رضایت خدا تبدیل می‌شود.

۳- مهمان، هرکس که باشد؛ میزبان باید با احترام او را پذیرا باشد؛ چنانکه پیامبر (ص) به امام علی(ع) فرمودند:"اَکْرِمِ الضَّیْفَ وَلَوْ کانَ کافِراً: مهمان اگر کافر هم بود؛ سخاوتمندانه و با اکرام از او پذیرایی کن." در نتیجه اگر خود را مهمان خدا بدانیم؛ هر خطا و گناهی هم که مرتکب شده باشیم؛ باز هم خداوند در ضیافت الهی، با لطف و سخاوتش پذیرای ما خواهد بود؛ چه در دنیا و چه در آخرت.

۴- فردی که به رستوران می‌رود؛ بعد از صرف غذا باید صورتحساب را پرداخت کند؛ امّا اگر به مجلس و تالاری به عنوان مهمان دعوت شود، هیچ کس از او حساب آنچه استفاده کرده را نمی‌خواهد و بابت پذیرایی یا صرف غذا وجهی از او مطالبه نمی‌کند. فردی که خود را مهمان خدا تلقّی کند نیز همین‌گونه است. بابت آنچه از نعمت‌ها که مصرف کرده، خداوند از او هیچ حساب و کتابی نخواهد خواست؛ نه در دنیا و نه در آخرت. چون میزبان (خدا) او را به این ضیافت دعوت کرده و مهمان حساب پس دادن ندارد.

۵- اگر میزبان انسان معشوق او باشد؛ مهمانی خیلی لذت بخش خواهد بود و با همة مهمانی‌ها فرق خواهد داشت. بنابراین اگر انسان خود را در زندگی مهمان خدا بداند و عاشق خدا هم باشد؛ زندگی برایش به شکل غیرقابل تصوّری شیرین خواهد شد؛ چون هر چه در زندگی دارد، معشوقش (خدا) برایش تدارک دیده و سر هر سفره که بنشیند، در واقع خدا آن را برایش فراهم کرده است. لذا با تمام وجود از این زندگی(مهمانی) که خدا او را به آن دعوت کرده، لذت خواهد برد.

۶- مهمان اگر مدّتی طولانی در خانة میزبان بماند؛ بعد از گذشت زمان کوتاهی مانند یکی از اعضا و اهل خانه و با میزبان خودمانی شده و با جای هرچیز در خانه آشنا خواهد شد هر چه بخواهد خودش برمی دارد و تعارف و تکلف‌ها دیگر نسبت به او انجام نمی‌شود. در زندگی نیز اگر فرد عمری خود را مهمان خدا بداند، بی شک از اهل بیت خدا خواهدشد. نمونة این امر سلمان فارسی است که پیامبر فرمودند سلمان از اهل بیت است.

با توجّه به نکات بالا می‌توانیم نتیجه بگیریم که تصویر زندگی در وجود هر آدمی باید این باشد که ما انسان‌ها مهمان ضیافت بزرگ خدا هستیم و ماه رمضان تمرینی است برای پدید آمدن چنین دیدگاهی در انسان مسلمان. پس باید روح و جانمان را برای این ماه بزرگ آماده کنیم تا از آن درس مهمان خدا بودن در زندگی را بیاموزیم.

آداب لازم برای مهمان خدا بودن

مثل هر مهمانی دیگر، برای مهمان خدا بودن در زندگی نیز باید یک‌سری آداب را رعایت کرد. این آداب را می‌توانیم از طریق مثال به فرزندانمان آموزش دهیم تاعینی تر و ملموس تر شود. به برخی از این آداب اشاره می‌کنم.

۱- برای رفتن به مهمانی باید آدابی مانند حمام رفتن و خود را پاک وتمیز کردن، لباس زیبا و پاکیزه پوشیدن و خود را آراسته نمودن و با عطر خوش بو ساختن و ... را رعایت کنیم. حال در ضیافت الهی، اگر جسم و روحمان آلوده به گناه و خطاست، باید با توبه حمام کنیم. و جامة زیبای اعمال شایسته وخیر به تن کنیم و با معنویت‌ها و کمالات انسانی خود را خوشبو و زیبا سازیم و .. و این‌گونه خود را برای رفتن به مهمانی خدا آماده و مهیا کنیم.

۲- ادب حکم می کند در بدو ورود به مجلس مهمانی و قبل از استفاده از آنچه برای مهمان‌ها آماده شده؛ با میزبان دیدار و سلام و احوال پرسی شود. اگر ما هم در زندگی مهمان خدا هستیم؛ قبل از استفاده از نعمت‌هایی که خدا برایمان فراهم کرده؛ باید حتماً خدا را یاد کرده و با نام او به استفاده از نعمت‌های الهی بپردازیم.

۳- زمانی که به مهمانی دعوت می‌شویم باید تابع نظر میزبان باشیم. هر جا میزبان پیشنهاد و تعارف کرد بنشینیم و هر آنچه را میزبان برای ما آماده کرده پذیرا باشیم. در زندگی هم که مهمان خدا هستیم باید همین روحیه قناعت را در پیش بگیریم و به رزق خدا تن بدهیم و هر جا که ما را رساند و به هر جایگاهی که ما را نشاند؛ همان را پذیرا باشیم و حرص و زیاده‌خواهی و تنوّع‌طلبی نداشته باشیم و با هر چه پذیرایی‌امان کرد؛ به همان راضی باشیم؛ چون همان که خدا برای ما مقدّر ساخته بهترین است. در زندگی حرص و تنوّع‌طلبی انسان را از بهشت آسایش بیرون می‌کند؛ همان‌طور که آدم و حوا را از بهشت بیرون راند.

۴- خلاف ادب است که مهمان به میزبان فهیم، غنیّ، سخاوتمند و مهربان خود دستور دهد که چگونه از او پذیرایی کند. میزبان ما در زندگی فقیر و تهیدست، بخیل و خسیس، یا بی‌توجّه و غافل یا نامهربان و بی‌محبّت نیست و هرچه برای ما مفید بوده در اختیارمان قرارداده است. خداوند به نیازهای ما عالم است. پس ما نیز در مهمانی زندگی نباید به خدا امر و نهی کنیم و مرتّب به او دستور دهیم که چه چیزی به ما بدهد.

۵- در مهمانی بی‌ادبی است اگر سر سفره به بشقاب غذای مهمان‌های دیگر چشم بدوزیم و لقمه های آنها را بشماریم. این کار سبب می‌شود اوّلاً نفهمیم چه غذایی جلوی خودمان گذارده‌اند و لذتی از آن نبریم. ثانیاً همه وجودمان یکپارچه حسرت و غصه و حسد شود که چرا غذایی که جلوی دیگری است به من نداده‌اند. در زندگی نیز اگر انسان خودش را مهمان ضیافت خدا بداند؛ توجّهش به همان امکانات و دارایی‌هایی خواهد بود که خدا نصیبش کرده است و از آنها لذت می‌برد و چشم به داشته های دیگران ندوزخته و در نتیجه دچار حسرت و غصّه و حسد نمی‌شود.

۶- وقتی برای هر مهمان غذا و سایر خوراکی‌ها متناسب او بر سر سفره در مقابلش قرار داده شده، مهمان نباید طمع ورزد و دست دراز کرده و از جلوی دیگران چیزی بردارد. این خلاف ادب است و چنین فردی در نظر دیگران خوار و خفیف خواهد بود. در مهمانی زندگی هم انسان نباید به حقوق دیگران دست درازی کند؛ بلکه باید به آنچه خدا به خودش داده قانع باشد. همان طور که حضرت علی(ع) نیز می‌فرمایند:" انسانی که به آن چیزی که خدا به او داده قانع شد نزد همگان عزیز می‌شود و اگر به داشته های دیگران طمع ورزد بدون شک خوار و ذلیل می‌شود."

۷- میزبان بی آن که به مهمانان بدهکار بوده و مجبور به برگزاری مهمانی باشد؛ از سر محبت و سخاوت مهمان خود را دعوت کرده و متحمّل هزینه و زحماتی برای فراهم کردن تدارکات مهمانی می‌شود. حال سر سفره غذا ممکن است یک سنگ کوچک سفیدرنگ شبیه به دانه برنج لابه‌لای برنج ها بوده و میزبان هنگام پاک کردن برنج متوجّه نشده و در بشقاب یکی از مهمان‌ها قرار گیرد. در این صورت ادب حکم می‌کند مهمان بدون اینکه آبروی میزبان را ببرد، آن سنگ را آهسته و بدون این که دیگران متوجّه شوند؛ کنار بشقاب خود گذارده و چیزی ابراز نکند. ما نیز در زندگی مهمان خدا هستیم. در مورد خدا که برخلاف بشر احتمال جهل و عدم توجّه هم قابل تصوّر نیست و لذا بدون هیچ کم و کسری از ما پذیرایی می‌کند و همیشه بهترین ها را در حدّ کمال برای بندگانش فراهم می‌سازد. لذا اگر هم گمان می‌کنیم یک کم و کسری در زندگی داریم؛ به خاطر جهل ماست. قطعاً خداوند به ما همة آنچه را که برایمان نافع بوده داده و اگر این ما آن را درک نمی‌کنیم به خاطر کاستی در فهم ماست. پس نباید مرتّب نزد مردم که مهمان‌های دیگر این ضیافتند؛ از زندگی خود گلایه کنیم.

۸- وقتی وارد خانة میزبان می‌شویم ممکن است مثلاً تابلوی نقّاشی زیبایی که میزبان برای تماشای مهمانان در اتاق پذیرایی نصب کرده است؛ توجّه ما را به خود جلب کند. چنانچه دلبسته و شیفتة آن تابلو شویم؛ دیگر نه از مهمانی چیزی می‌فهمیم و لذّتی می‌بریم و نه در پایان مهمانی می‌توانیم از آن تابلو دل بکنیم؛ لذا هنگام رفتن با زجر و ناراحتی آنجا را ترک می‌کنیم. چون از یک طرف دلبستة آن تابلوی زیبا شده‌ایم و از طرف دیگر نمی‌توانیم آن تابلو را با خود ببریم. امّا اگر به آن تابلوی زیبا دل نبندیم؛ هم از مهمانی استفاده می‌کنیم و هم از تماشای تابلو لذت می‌بریم . حالا اگر انسان نیز در زندگی خود را مهمان خدا بداند؛ از یک طرف می‌داند تمام چیزهایی که در این دنیاست، برای استفاده و لذّت بردن انسان است نه دل بستن، چون اگر دلبستة هر چیز شود، تمام فکر و ذکر و توجّهش به آن متمرکز شده و از نعمت‌های گوناگونی که خدا به او داده هیچ لذّتی نمی‌برد. از طرف دیگر چون بودن او در دنیا همیشگی نیست و نمی‌تواند همیشه در دنیا بماند و نه می‌تواند چیزهای دنیا را با خود ببرد؛ او هم نمی‌تواند از آنها دل بکند، لذا جان دادن و رفتن از دنیا برای او پرمشقت خواهد شد. امشا کسی که دل بستگی و تعلّق به چیزهای دنیا ندارد؛ هنگام مرگ، خیلی راحت از نعمت‌های دنیا جدا می‌شود و به عالم دیگر می‌رود.

۹- وقتی به مهمانی می‌رویم ، خلاف ادب است بدون اینکه حتّی توجّهی به میزبان داشته باشیم و با او صحبتی کنیم؛ از اوّل مجلس تا آخر مهمانی وقت خود را صرف خوردن و آشامیدن کنیم. در مهمانی‌یی هم که خدا در دنیا برای ما تدارک دیده؛ در تمام طول عمر خود نباید مشغول استفاده از نعمت‌های دنیوی و پذیرایی‌های مهمانی باشیم ، بلکه باید از میزبان یعنی(خدا) هم تشکر کنیم، با او مناجات کنیم و گفت و گویی صمیمانه برقرار کنیم و از نعمت‌هایی که به ما داده قدردانی کنیم.

 

افزودن نظر

هرگونه نظرات توهین آمیز و نسبتهای غیر مسلم احراز نشده و خلاف شرع حذف خواهد شد





کد امنیتی
بازنشانی