Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


سه شنبه ۴ دی
۱۴۰۳

22. جمادي‌الثاني 1446


24. دسامبر 2024






انقلابی نمای ضدّ انقلاب در قرآن

 انقلابی‌نمای ضدّ‌انقلاب (منافقین در قرآن)

مجلّۀ صف، شماره ۲، سال ۱۳۵۸

 

 

انقلابی‌نمای ضدّانقلاب

(منافقین در قرآن)

 

بارزترین چهره­های انقلاب آفرین قرآن، پیامبران الهی می­باشند که با پیام آگاهی‌بخش وحی که از جانب خدا دریافت می­نمایند، رسالت آگاه نمودن و آزادی بخشیدن به جامعه‌ی در اسارت طاغوت را بر دوش خویش احساس می­نمایند. مراحل انقلاب پس از بعثت یعنی دریافت وحی از جانب پیامبر به ترتیب چنین است:

۱- دعوت: در این مرحله، طاغوت در اوج قدرت خویش است و با فرهنگ طاغوتی خود، مردم را به اسارت فکری کشیده[۱] و در پناه این ناآگاهی، آنان را همچون چهارپایان، به سواری دادن واداشته است. در این مرحله جامعه در دو بند اسیر است. یکی آنچه دست او را بسته و جسم او را آزرده؛ و دیگری زنجیری که مغز و روحش را در بند کشیده است. بند نخستین، هم به چشم دیده می­شود و هم رنج و دردش احساس می­شود؛ امّا زنجیر دوم گرچه به مراتب محکم­تر و ناگسستنی­تر از اوّلی است، لکن نامرئی و نامحسوس است و اسیرِ آن، احساس اسارت نمی­کند. در پناه فرهنگ طاغوتی، اسیران زندانبانان خویشند و هر کس را که به فکر رهایی آنان می­افتد، دشمن خویش می­پندارند. در چنین شرایطی برای آزادی ایشان، نخستین و اساسی­ترین اقدام، رها ساختن افکار جامعه از اسارت فرهنگ طاغوتی است؛ زیرا پس از آن، مردم زنجیرهایی را که بر دست و پایشان نهاده شده، احساس می­کنند و خود درصدد پاره کردن آنها برمی­آیند و در نتیجه با راهنمایی نمودن آنان، می­توان به نیروی خودشان، بندهای جسمشان را در هم شکست.[۲] 

دعوت به عنوان اوّلین گام، پیام آگاهی‌بخشی است که خلقِ به بند کشیده را به خود می­آورد[۳] و فریادی است که جامعه­ی به غفلت خفته را بیدار می­کند. طاغوت که از خطر چنین پیامی آگاه است، به هر وسیله­ متوسّل می­شود تا مانع از تأثیر کلام پیامبر بر مردم شود. یک‌بار دستور می­دهد به هنگام سخن گفتن پیامبر، سر و صدا راه بیاندازند و از رسیدن صدای او به دیگران مانع شوند.[۴]

      بار دیگر پیامبر را متّهم می­کند که از بیگانگان و خارج از کشور الهام می­گیرد؛ که پیامبر به تفاوت پیامش با سخن بیگانگان، به عنوان شاهدی بر کذب اتّهام مزبوراستناد می‌کند.[۵]

      طاغوت وقتی از این تلاش­های مذبوحانه ناامید می­شود، به فکر معامله با پیامبر می­افتد و چون از نظر خودش غایت تلاش­های بشر یا ثروت است، یا حکومت و یا شهوت؛ لذا خطاب به او می­گوید: ما حکومت جزیرة العرب را و گنجینه­های زر و سیم و زیباترین دخترانمان را در اختیارت می­گذاریم و تو در عوض دست از سخن خود بردار؛ و آن گاه که پیامبر در پاسخ می­فرماید: حتّی اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهید، باز هم دست از مبارزة خود برنمی­دارم؛ طاغوتیان به بهانة این انتخاب که تمامی ارزش‌های طاغوتی را در هم می‌شکند، به وی لقب فریب­خورده و مجنون می­دهند.[۶] 

      علیرغم اعمال طاغوتیان، پیامبر همچنان به تلاش آگاهی­زای خویش ادامه می­دهد و خفتگانِ دربند را بیدار می­کند. طاغوت که می­بیند به تدریج از میان مستضعفان، افرادی هشیار شده، به پیام رسول می­گروند و حرکت­های مخالفِ علیه نظام طاغوتی نمایان می­گردد، دست به شکنجه و آزار پیروان پیامبر می­زند و چون تمامی اقدامات خویش را بی­اثر می­بیند، سرانجام تنها راه­حل را نابود کردن پیامبر تشخیص می­دهد و سرانجام تصمیم می­گیرد شبانه او را در بستر خواب به قتل برساند. مشیت الهی این خدعه دشمن را نیز بی‌اثر می­سازد و پیامبر شبانه از شهر خارج می­شود[۷] و بدینسان انقلاب، پای به مرحلة دوم خود می­گذارد.

      در مرحلة نخستین، افراد جامعه به دو دسته تقسیم می­شوند؛ "مؤمنان"، یعنی کسانی که در قبال پیام متعهّد می­باشند؛ و "کفّار" که رویاروی مؤمنان به مخالفت با ایشان برخاسته، از نظام طاغوتی دفاع می‌کنند و آشکارا با پیامبر و یارانش به جنگ و ستیز می­پردازند.

      2- هجرت: پیامبر با هجرت خود امکان می­یابد تا پیام رهایی­بخش خود را در سطحی وسیع­تر عنوان کرده و حقّانیت رسالت خویش را در سطح وسیع­تری به داوری بگذارد و در پناه آن اوّلین هسته­ی قدرت را از مجاهدانی که به جرم بیداری، از کاشانه­ی خود اخراج شده­اند،[۸] تشکیل دهد و در میان مردمی که به تازگی پیام به آنان رسیده است، طرفداران و همرزمانی بیابد.

طاغوتیان در این مرحله نیز به اقدامات خود ادامه می­دهند. از یک­ سو راه را بر کسانی که می­خواهند با هجرت خود، به پیامبر بپیوندند، سد می­کنند و از سوی دیگر، از هر طریقی که شده سعی می­کنند بر پیامبر و یارانش ضربتی وارد نمایند. حمله­ی ناجوانمردانه به کاروان­ها، نمونه­ای از اقدامات سبُعانه‌ی آنان است.

در این مرحله، نطفه­ی جناح تازه­ای بسته می­شود. بدین معنی که در حوزه­ی قدرت مؤمنان، افرادی که مقابله­ی علنی با مؤمنان را محکوم به شکست می­بینند، با تأیید ظاهری انقلاب، خود را به کسوت مؤمنان درمی­آورند و از یک سو از امکانات جامعه­ی انقلابی بهره می­گیرند و از سوی دیگر، از درون به انقلاب ضربه می­زنند. این گروه در قرآن "منافقین" نامیده شده­اند. در این مرحله چون هنوز پیروزی انقلاب قطعی نیست، تعداد این اشخاص کم است و اکثریت مخالفان همچنان به مقابله­ی آشکار ادامه می­دهند.

دشمن در این مرحله نیز موفق نمی­شود راه انقلاب را سد کند و سرانجام مستضعفان مبارز با قدرت الهی و به فرمان پیامبر، با حرکت خویش به سوی موطن خود که سالیانی پیش از آن تبعید شده بودند، گام به سوی سومین مرحله­ی انقلاب می­گذارند. پیامبر قبل از ورود مبارزان به شهر، به آنان تذکر می­دهد که به جز چند تن معدود که دستشان تا مرفق در خون مؤمنان آغشته است و بغض و کینه­ای پایدار با انقلاب دارند، هر کس تسلیم شد و انقلاب را تأیید کرد، از او بپذیرید و با رحمت و عفو با آنان رفتار نمائید. با این تعهّد، پیامبر دستور ورود به شهر را صادر می­فرماید.

۳- فتح: مؤمنان مستضعفی که سالیان درازی در این شهر شکنجه شده و دربند اسارت گرفتار بودند و تنها به خاطر ایمانشان از موطن خود رانده و آواره شده بودند، یک‌بار دیگر با مشاهده­ی کوچه و بازار شهر، خاطرات ظلم­ها و اجحافاتی که بر آنان وارد گشته بود، در یادشان زنده شد و گروهی زمام اختیار از کف داده، با صدای بلند شعار دادند که (امروز روز انتقام است)؛ پیامبر با شنیدن این سخن بلافاصله دستور داد تا شعار خود را بدین­گونه تغییر دهند که (امروز روز بخشش و رحمت است).

شهر بدون مقاومت چندانی فتح شده، در اختیار مستضعفان درآمد و مردم، گروه گروه همبستگی خود را با انقلاب اعلام داشتند.[۹]

شاید برخی با رسیدن به این مرحله پنداشتند که انقلاب به نهایت رسیده و مبارزه پایان یافته است؛ لکن در واقع مرحله­ی تازه­ای در مبارزه آغاز شده بود و سنگر جدیدی علیه انقلاب گشوده شده بود. جناح سوم که در دوران هجرت، هسته­ی اوّلیه‌ی آن تشکیل شده بود، اکنون با پیوستن گروه زیادی از به ظاهر مسلمان­شدگان، قوّت یافته و به عنوان یک خطر جدّی به صحنه می­آید. این جناح جدید برای خود روش و تاکتیک­های خاص دارد و با ویژگی­های منحصر به خود عمل می­نماید. برای آشنایی با خطوط اصلی چهره­ی اینان، از قرآن مدد می­گیریم که می­فرماید: گروهی از کسانی که در جمع انقلابیون، به ظاهر خود را مؤمن به انقلاب معرفی می­کنند، در واقع ذرّه­ای بدان ایمان ندارند.[۱۰]

منافقان ایمان الهی انقلابیون را ناشی از نادانی و جهل آنان می­شمارند و خود را پیرو علم و منزّه از تفکّر غیر علمی می­پندارند؛ در حالیکه در حقیقت هم آنانند که واقعیات را نادیده گرفته، به سفاهت گرائیده­اند.[۱۱] این اشخاص چنان ظاهری خلقی و مردمی دارند که حتّی انقلابیون راستین را به شگفت می­آورند[۱۲]. و به هنگام سخن گفتن آنچنان خویش را پاکباخته و فدائی انقلاب و بی­توجّه به رفاه و آسایش مادی می­نمایانند که همه را به تعجب وامی­دارند؛ لکن در عین این سخنان فریبنده، معاندترین دشمن انقلاب همینانند[۱۳] که در عین فسادآفرینی، خود را انقلابی‌ترین مصلحان جلوه می­دهند[۱۴]. و این قیافه­ی ظاهری و روال سخن گفتن، وجه مشخّصه‌ی آنان است[۱۵]. اینان در عین ریاکاری با خلق،[۱۶] به شدّت خودخواه و متکبّرند[۱۷] و از نظر اخلاقی و عملی، انحرافات زیادی دارند[۱۸] و در راه وصول به مقاصد خود از دروغ پردازی ابائی ندارند.[۱۹]

منافقان، این ضد انقلابیون انقلابی­نما، چون پیامبر را بزرگ‌ترین مانع موفقیّت خویش می­دانند، به طرق مختلف سعی در تضعیف او می­کنند. از یک­سو مردمی را که خالصانه تمام هستی و ثروت خویش را در راه اهداف انقلاب در اختیار پیامبر می­گذارند، از این کار باز می­دارند و گمان می­کنند این عمل سبب می­شود ضعف اقتصادی، پیروان را از گرد پیامبر پراکنده سازد، در حالیکه اینان شعور درک این حقیقت را ندارند که پیروان پیامبر حتّی به قیمت جانشان، دست از وی برنمی­دارند[۲۰]. منافقان سعی می­کنند سخنان پیامبر را در دعوت به کارها، گفتاری عادی جلوه دهند و از این طریق راه سرپیچی از دستورات وی را باز نمایند.[۲۱] همچنین منافقان، آینده­ای را که پیامبر به امّت وعده می­دهد، دست­نایافتنی و ایده­آلیستی و تخیّلی می‌خوانند.[۲۲]

اینان از یک سو در مقابل هر اقدام سازنده­ی اجتماعی، از نقش بازدارنده­ی خویش دست برنمی­دارند.[۲۳] و مؤمنان پاکباز انقلاب را با طعن و کنایه آزار می­دهند.[۲۴] و از سوی دیگر به منظور تضعیف امّت انقلابی، اگر دستشان برسد، حاضرند کشاورزی آنها را به نابودی و فرزندان ایشان را به خاک و خون بکشند.[۲۵]

این انقلابی‌نمایان ضدّ انقلاب، به منظور دست یافتن به اهداف پلید خود، حقایق را واژگونه جلوه داده و با تبلیغات مسموم و عاری از حقیقت، واقعیات را در دید مردم، دیگرگونه پدیدار می­سازند.[۲۶] اینان هرگاه مشکلی در مسیر سازندگی و پیشرفت انقلاب پدیدار می­گردد، خود را به کناری کشیده، به تماشای صحنه می­پردازند و سرانجام اگر خدا پیروزی را نصیب انقلابیون کرد، به میدان آمده سهم خویش را طلب می‌نمایند و اگر مخالفان انقلاب پیروزی یافتند، مزد کارشکنی­ها و خبرچینی­های خود را از دشمنان پیروز می­گیرند.[۲۷]

منافقان دائماً در اندیشه­ی توطئه علیه خلق می­باشند.[۲۸] و بدون هیچ قید اخلاقی، از هر زمینه­ای برای مقاصد پلید خویش بهره می­جویند.[۲۹] تا بدانجا که در هر آشوبی که در جامعه پیش می­آید، ردّپایی از آنان به چشم می­خورد.[۳۰] اینان از یک سو به تحریک اقلیّت‌های جامعه می­پردازند تا آنان را از وحدت در پناه پیروی از پیامبر بازداشته و به تک­روی بکشانند و به آنان می­گویند اگر شما از جمع متّحد امّت خارج شدید، ما نیز با شما خارج خواهیم شد و در این راه فرمان احدی را در جهت حفظ وحدت، اطاعت نخواهیم کرد و اگر کار به جنگ و کشتار کشید، ما نیز به کمک شما خواهیم آمد.[۳۱] از سوی دیگر منافقان سعی می­کنند از قالب‌های مذهبی که خود ذرّه­ای بدان اعتقاد ندارند، استفاده کرده و با ایجاد یا بزرگنمائی آن در مقابل عامل وحدت­بخش جامعه مؤمنین، بین آنان تفرقه و دودستگی ایجاد کنند و از این راه حتّی برای بازماندگان نظام در هم شکسته­ی طاغوتی، سنگری برای حمله به انقلاب و رهبر فراهم سازند.[۳۲] آری منافقان به خاطر دشمنی با مؤمنان، در توطئه­های ضدّ انقلابی خویش، حتّی با بازماندگان سیستم کفر و طاغوت همدست می­شوند و به یاری هم، علیه انقلاب دست به آشوب می­زنند.[۳۳]

ضدّ انقلابیون انقلابی­نما علیرغم تمام شعارها و مرثیه­خوانی­هایی که برای آزادی و دموکراسی سر می‌دهند، اگر مسلّط شوند، تمامی انقلابیون مؤمن را نابود و از صحنه خارج می­کنند.[۳۴]

این مختصری بود از ویژگی‌های بارز انقلابی­نماهای ضدّ انقلاب در قرآن که دشمنانِ پس از پیروزی انقلاب می­باشند. بنابراین انقلاب با رسیدن به مرحله­ی فتح، پایان نیافته و مبارزه همچنان ادامه می­یابد. قرآن کریم علاوه بر افشاگری­های فوق در مورد منافقین، نحوه و روش رویارویی با این انقلابی­نماها را چنین تعیین می­نماید:

ابتدا باید با هشیاری کامل، در عین ظاهر انقلابیشان، به آنان به دید دشمن نگریست و مراقب اعمال آنان بود.[۳۵] و ایشان را به عنوان دوست در جمع انقلابیون راستین نپذیرفت[۳۶] و از تأیید و پیروی ناآگاهانه از آنان برحذر بود.[۳۷] و هنگامیکه ایشان به یاوه­پردازی‌های خود در جهت انکار و استهزاء فرهنگ انقلاب می‌پردازند و به دادن شعارهای ضدّ انقلابی خویش مشغول می­شوند، باید تنهایشان گذارد تا با مشاهده­ی این حقیقت که به خاطر سخنانشان مطرود امت انقلابی گشته­اند؛ دست از کارشان بردارند و چنانچه کسانی از مردم، در عین یاوه­پردازی‌های منافقان، جمعشان را ترک نکنند، چون حضورشان سیاهی لشگری برای ضدّ انقلاب و در حکم تأیید سخن منافقان است؛ در ارزیابی الهی همسان ضدّ انقلابیون خواهند بود.[۳۸]

پپیامبر به عنوان رهبر انقلاب، در چنین شرایطی باید ابتدا به نصیحت و دلالت آنان بپردازد و ایشان را به آثار سوء تفرقه­افکنی­ها و اقدامات ضدّ انقلابیشان متذکّر سازد.[۳۹] لکن اگر نصیحت­ها و اندرزها سودمند نیفتاد، پیامبر باید علیه این منافقان و کسانی که در دل کینه­ی انقلاب را می­پرورانند و افرادی که در جامعه شایعه می­پراکنند، قیام کرده، آنان را همچون طاغوت در هم کوبیده، نابود سازد و هر جا که این دشمنان انقلاب و مردم را یافت، اعدام کند؛ زیرا که این مشیّت الهی در تمامی جوامع انقلابی تا پایان تاریخ است و هرگز در سنّت‌های الهی تبدیل و تغییری رخ نخواهد داد.[۴۰] آری قرآن کریم وظایف انقلابیون را در مقابل ضدّ انقلاب دقیقاً تعیین نموده، برای به فرجام رسیدن حرکت‌های انقلابی تاریخ، آن را تخطّی ناپذیر معرفی کرده است. ...



[۱]   سوره بقره، آیه ۲۵۷: وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ

[۲]   سوره اعراف، ایه ۱۵۷: یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِم

[۳] سوره انبیاء، آیه ۶۴: فَرَجَعُوا اِلَی أَنفُسِهِم

[۴] سوره فصلت، آیه ۲۶: وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ

[۵] سوره نحل، آیه ۱۰۳: وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ

[۶] سوره حجر، آیه ۶: وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ

[۷] سوره توبه، آیه ۴۰: إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا

[۸] سوره حج، آیه ۴۰: الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ

[۹] سوره نصر، آیه ۱و ۲: إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا

[۱۰] سوره بقره، آیه ۸: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ

[۱۱] سوره بقره، آیه ۱۳: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰکِنْ لَا یَعْلَمُونَ

[۱۲] سوره منافقون، آیه ۴: وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ

[۱۳] سوره بقره، آیه ۲۰۴: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ

[۱۴] سوره بقره، آیه ۱۰و۱۱: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ

[۱۵] سوره محمد، آیه ۳۰: وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ

[۱۶] سوره نساء، آیه ۱۴۲: یُرَاءُونَ النَّاسَ

[۱۷] سوره منافقون، آیه ۵: وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ

[۱۸] سوره توبه، آیه ۶۷: إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

[۱۹] سوره منافقون، آیه ۱: إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ

[۲۰] سوره منافقون، آیه ۷: هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ

[۲۱] سوره نور، آیه ۶۳: لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا ... فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

[۲۲] سوره احزاب، آیه ۱۲: وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا

[۲۳] سوره نساء، آیه ۶۱: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُودًا

[۲۴] سوره توبه، آیه ۷۹: الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ

[۲۵] سوره بقره، آیه ۲۰۵: وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ

[۲۶] سوره توبه، آیه ۶۷: یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ

[۲۷] سوره نساء، آیه ۱۴۱: الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَإِنْ کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ

[۲۸] سوره بقره، آیه ۹: یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ

[۲۹] سوره نساء، آیه ۱۴۳: مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَىٰ هؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هوُلَاءِ

[۳۰] سوره نساء، آیه ۹۱: کُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْکِسُوا فِیهَا

[۳۱] سوره حشر، آیه ۱۱: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّکُمْ

[۳۲] سوره توبه، آیه ۱۰۷: وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ

[۳۳] سوره نساء، آیه ۱۳۹: الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ

[۳۴] سوره منافقون، آیه ۸: یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ

[۳۵] سوره منافقون، آیه ۴: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ

[۳۶] سوره نساء، آیه ۸۹: فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیَاءَ

[۳۷] سوره احزاب، آیه ۱: وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ

[۳۸] سوره نساء، آیه ۱۴۰: إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ

[۳۹] سوره نساء، آیه ۶۳: وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا

[۴۰] سوره احزاب، آیه ۶۰ تا ۶۲: لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا مَلْعُونِینَرأَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا

 

برای دریافت مقاله کلیک کنید


 

افزودن نظر

هرگونه نظرات توهین آمیز و نسبتهای غیر مسلم احراز نشده و خلاف شرع حذف خواهد شد





کد امنیتی
بازنشانی