بلای تن موجب صحت دل است چاپ

تاجری همراه با غلامش برای سفر تجاری به کشتی سوار شدند. وقتی کشتی به وسط دریا رسید و در اثر موج دریا به تکان خوردن افتاد؛ غلامِ دریاندیده شیون و بی‌قراری کرد و هر چه به او گفتند کشتی امن است و جای ترس و نگرانی نیست، اثر نکرد. حکیمی که در کشتی بود به بازرگان گفت: اجازه بده تا او را آرام کنم. تاجر هم موافقت کرد. حکیم دستور داد دست و پای غلام را بگیرند و او را به دریا بیندازند.